من باز خراب کردم.
و باید از صفر شروع کنم.
تواب دیروز پرسید چه باید کرد؟
واقعا من تو بهت بودم.
یه سال پاکی خراب شد.
چه اتفاقی افتاد؟
قبلا گفته بودم که پاکی جمع کردن مثل پریدنه، اگه بال نزنی، یه اوج داره و بعدش هم سقوط.
باید وسط راه بال بزنی. مبارزه کنی با نفست. حرکت بدی خودت رو. اگر نگاهت به نامحرم افتاد چشم هات رو ببندی، اگر فکر خراب اومد سرش رو قطع کنی.
برای خودت برنامه داشته باشی، نذاری کارهات عقب بمونه، باید تفریح سالم داشته باشی و ...
یه مثال جالب تر به ذهنم رسیده ...
این بازی رو کی یادشه؟
باید خونه ها رو روی هم می چیدی و می رفتی بالا.
و تمام دقتت رو به خرج می دادی که خونه رو دقیقا یه جوری رها کنی که صاف بیافته روی خونه قبلی.
بازی سختی بود، معمولا بعد از یه مدت این قدر ساختمون لرزان می شد که دیگه هیچ کاری نمی تونستی بکنی.
سرنوشت حتی ساختمون لرزان سقوط و تباهیه.
پاکی هم مثل این بازی می مونه.
اول پرقدرت شروع می کنی.
وسط راه به خودت نگاه می کنی می بینی چقدر لرزان شده همه چی.
همه چی به یه مو بنده، یه فشار کوچیک، یه استرس کوچیک، یه نگاه.
اگر گروه اسمش صراط مستقیم هست، بی دلیل نیست.
چیشده که این جوری شده؟
دقت نکردی، ساختمونای پاکیت رو بد چیدی. نگاه حرام کردی، پرخوری کردی، ورزش نکردی، ساختمان لرزون لرزون شده.
حالا هر کاری می کنی، هر چی پاکی جمع می کنی بدتر میشه.
شکست سرنوشت حتمی این پاکیه.
تو تا وقتی که توی مسیر درست جلو می ری، ارزشمنده.
اگر کج بری، هر چقدر هم که پاکی جمع کنی فقط یه عدده.
۱۰۰ روز پاکی داری، اما هیچ ارزشی نداره.
اما چه باید کرد؟
می دونم شرایط سختی رو داری می گذرونی.
می دونم که مشکلات زیاده، می دونم که از وقت ازدواج ما گذشته.
می دونم که توی شرایط ایدهآل هیچ کدوم از ما اهل این کار ها نبودیم.
می دونم اگر ما سر وقتش ازدواج می کردیم، این نمی شد.
می دونم مشکل خیلی از ماها تنهاییه، هم دم نداشتنه. امید نداشتنه،
می دونم فاصله تا گناه، پنج ثانیه و برای حلالش باید چند سال بدویی.
می دونم که توی کوچه و خیابون نگاه حرامش رو می کنن توی چشم آدم.
و برای حلالش باید سالها بدویی و آخرش هم هیچ هیچ.
اما یه چیزی بگم در گوشی؟
اگر توی صراط مستقیم باشی، همه ی این مشکلات آسون میشه.
یعنی اصل حسشون نمی کنی.
اگر تو هم مثل من، این مسائل اذیتت میکنه. اشکت رو درمیاره. امیدت رو می گیره، دلیلش اینه که توی صراط مستقیم نیستی.
مثل بعضی از بچه ها که اسمشون توی لیست اعضای گروه ما هست اما اثری ازشون نیست.
اگر حتی شکستهات هم زیاد برات سخت نیست.
یه چیز دیگه بگم در گوشی؟ شنیدنش خیلی سختهها،
ناراحتی ما بعد گناه، خیلی وقتا به خاطر خدا نیست. به خاطر آسیبی هست که می بینیم گناه داره به ما می زنه.
من ته ماجرام که این رو می دونم. ما اگر بعد از خ.ا به خودمون فحش می دیم به خاطر محبت خدا نیست.
به خاطر اینه که می دونیم با این کار خیلی چیز ها رو داریم از دست می دیم و از اون ناراحت می شیم.
می بینیم لذت ازدواج و پدر شدن و همدم داشتن رو داریم از دست می دیم.
می بینیم که پ-و-ر-ن داره سر مغزمون چه بلایی میاره، می بینیم که با خ.ا هیچی گیرمون نیومده.
دقیقا همون طوری که اگر دستمون ببره ناراحت می شیم، بعد از خ.ا ناراحت می شیم.
اتفاقا توبه هست که انسان رو آرامش می ده.
دست رو می بری پیش دکتر و می گی خوبش کن.
اگر توی صراط باشی، بعد از شکست یه جور دیگه ناراحت می شی. ناراحت شدنی که تو رو رشد می ده.
نمیای خودت رو سرزنش کنی، نمیای خودت رو بیشتر آسیب بزنی، نمیای خودت رو تحقیر کنی.
ناراحت این نیستی که هزار تا بلا داری سر خودت میاری،
ناراحت اینی که معصیت اونی رو کردی که خیلی دوستش داشتی.
ناراحتی از روی علاقه. توبه هم نمی کنی که خدا جبران کنه (اون که در هر صورت جبران می کنه) توبه می کنی که بگی من هنوز عاشقتم خدا.
خدایا اگر جبران هم نکردی، من بنده تو ام و حرفی ندارم. از عشق من چیزی کم نمیشه.
اصلا من چی هستم در برابر تو؟
چطور میشه که در صراط بود؟
توی صراط مستقیم بودن سخته، خیلی سخته.
خیلی ها پرت می شن این ور و اون ور.
اما کلیدش یه چیزه. تو اگر مقصد رو نبینی راحت گم می شی.
تمام نکته اش همینه. تو اگر نگاهت به خدا باشه، هیچ وقت از مسیر دور نمی شی.
راهش همینه که نگاهت بالا باشه و به سمت خدا.
خودش هدایت می کنه.
هر جا که نگاهت سمت دیگه رفت، همون جاست که بال زدن تموم میشه، همون جاست که چیدن ساختمون هات روی هم لرزان میشه.
دیگه هر چقدر هم که دست و پا میزنی، فایده نداره. ممکنه پاکی هم جمع کنی، اما خودت هم می فهمی که تهش شکسته.
اگر نگاهت خدا باشه، کارت که خراب شد ناراحت نمیشی.
نمره ات که خراب شد ناراحت نمی شی.
کار که پیدا نکردی ناامید نمیشی.
زن که گیر نیاوردی ناامید نمی شی.
خدایا قرار نبود که من یه خدا داشته باشم، یه زن
قرار نبود که خدا یه گوشه دلم باشه و کار و درسم یه گوشه دیگه.
خدا گفتن گذشتن این حرفا از دل و ذهن کسی که چند ساعت پاکی هم نداره، خنده داره.
اما خدا یادم اومد که رمز پاکی چی بود، چی شد که یادم رفت رو یادم نیست.
توی این پیچ و خما فراموشت کردم.
خدایا قراره تو باشی و بس. خدایا قراره ازدواج هم برای تو باشه، کار هم برای تو باشه، پول دراوردن هم برای تو باشه.
نه این که پول درمیارم که خرج کنم و در راه تو کمک کنم. پول درمیارم برای تو.
***********
خوشآمد می گم به دیوار.
ما فردا مهمون داریم، اما تلاش می کنم که ساعت گردهمایی حاضر باشم.
خدا رو شکر گروه خیلی خوبی داریم و اعضا همه درجه یکن.
بدشون منم که اونم درست می شه.