(1400 تير 13، 22:42)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]سلام به همه
من قرار بود دیگه وارد بحث نشم؛ اما خب چون برای آخرین بار میخوام در کانون پست بذارم، این قرار خودم رو میشکنم.
سلام مجاهد عزیز
ما از شنیدن صحبتهات خوشحال میشیم. ممنون که برامون نوشتی.
البته نه اینکه برای آخرین بار بنویسی. برای اینکه سالیان سال از نوشتههات استفاده کنیم و این جا کنار هم فعالیت داشته باشیم.
(1400 تير 13، 22:42)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]من حرف ریشه ایم، نگاهیه که به مدل شبکه ای کانون داریم
این حرف رو از سالها پیش گفتم
مدلی که در این سالها توسعه پیدا کرد مدل ستاره ای یا شبه ستاره ایه .. مدل کلی کلاینت و تعدادی سرور .. که البته یه جاهایی یهو میدیدی تعداد سرورها از کلاینتها هم بیشتر شده و درصد بالایی از کاربرای فعال مدیر هستن
.
.
.
مجاهد عزیز همون طور که قبلا هم گفتم:
(1399 دي 16، 0:34)آرمین نوشته است: [ -> ]نقل قول: پ.ن. مهم: قبلا در طول این سالها پیرامون نظرم درباره رویکرد ساماندهی فعالیتها در کانون و رویکرد در برقراری نظم و فعالیت اعضا، نکاتی رو سربسته و به اشاره یا به تصریح گفته ام؛ فکر میکنم اون حرفها هم بهتر باشه به این حرفها عطف بشه.
میخوام بگم متاسفانه من یا نبودم و ندیدم. یا بودم و توجه نکردم (در این صورت شرمندهام و عذر میخوام). شاید هم مربوط به سالیان خیلی قبل میشه که من عهدهدار مسئولیت جدی نبودم و در جریان قرار نگرفتم.
من واقعا نمیدونم سالیان پیش کجا و با چه شخصی صحبت کردی و به چه تفاهمها و اختلاف نظرهایی رسیدی.
با من هم صبحت داشتی؟ اگه بوده حتما من حافظهام رو از دست دادم. شرمندم.
مثلا اومده باشی به من پیام بدی آرمین من یه طرح جدید دارم که فلان ویژگی و بهمان خصوصیت رو داره. باید براش فلان تغییرات و بهمان تغییرات رو بدیم. این رو باید اضافه کنیم. اون رو باید کم کنیم. نتیجهاش هم به فلان شکل تغییر میکنه. بعد من در جواب بگم نه مجاهد. این طرح اشتباهه. طرح فعلی مزیتهای زیادی داره و طرح تو پر از اشکاله و قابل اجرا نیست؟
من یادم نمیاد.
ممنون میشم لطف کنی و خیلی شفاف بنویسی که مدل جایگزین و بهتری که بهنظرت میاد چی هست و دقیقا کارکردش به چه شکله.
دفعهی قبل هم من همین رو گفتم. اما پاسخی دریافت نکردم.
دقیقا من بهعنوان مدیر کل کانون باید چه کار کنم؟
چیزی که سالها بهش فکر کردی رو حتما بهخوبی آنالیز و تجزیه تحلیل کردی.
پس ممنون میشم مورد به مورد برام بنویسی اقدامات اصلاحی چیه.
مورد ۱:
مورد ۲:
مورد ۳:
آیا برای این موضوع طرح مشخصی داری؟
این طرح رو اگر شفاف عنوان کنی ممنون میشم.
چون با کلیگوییها به نتیجهای نخواهیم رسید.
(1400 تير 13، 22:42)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]روندی که با اومدن ناظم محترمی به اسم آقای گرافا (که من یادمه همون موقع برام سوال شد اصلا سابقه فعالیت کانونی ایشون چیه .. چون رفتم پستهای قبلش رو خوندم و نفهمیدم چطور اومد بالا و شد ناظم .. البته من نسبتی نمیدم و احتمال میدم از عدم اطلاع منه .. شاید پستهای قبلش رو پاک کرده بوده و اسمش رو عوض) شاید بیشتر به چشمم اومد و یا این روند رو تقویت میکرد .. ناظم قبلی آقای کریم بود که روش و منششون فرق داشت به نظرم؛
در همون فضا خانم مبارز مدیر شدن ..
و اخیرا هم وقتی آقای صادقین مدیر ارشد شد، من بیش از پیش نگران تشدید این فضا شدم ..
مدیر کل اسبق هم خانم باران بود که روششون قدری با خانم سها فرق داشت .. آرمین عزیز هم که اومدن نگاه و سبکشون طوری بود که اون ساختار ستاره ای و کلاینت-سروری تشدید شد .. (میدونین که هر سه هم از دوستای عزیز من هستن و احترامشون روی چشم منه)
داداش عزیز همون طور که تو پست اول این تاپیک در قالب فرهنگ انتقاد اومده، بهتره که بهجای نقد اشخاص، حقیقتها رو نقد کنیم. بهجای هدفگیری اشخاص، انتقاد برمبنای رفتارها و اقدامات باشه.
اینکه بگیم فلانی فلان جور رفتار میکرد، موضوع رو شخصیسازی میکنیم و دلخوریهای بیشتر بهوجود میاد.
بهجای اینکه بگیم: فلانی فلان اقدامات رو انجام داد و به نظرم اشتباه بود و راهکار پیشنهادیم اینه که بهمان کار رو انجام بده.
میشه گفت: فلان رویه و فلان اقدامات بهنظرم اشتباه بود و راهکار پیشنهادیم اینه که بهمان رویه و بهمان اقدامات صورت بگیره.
اینطوری هم رویه و اقدامات اشتباه ذکر میشه هم رویه و اقدامات اصلاحی گفته میشه. کاری هم به شخصش نداریم.
نقل قول: این سبک و ساختار، باعث میشه که وقتی ایده هایی برای افزایش کاربر داشته باشیم، این پاسخ رو بشنویم که همین مقدار کاربر رو هم پاسخگو نیستیم و مدیر و سرپرست کم داریم ..
مجاهد جان ایدهی افزایش کاربران رو تو
پیشنهاد قبل هم مطرح کردی و من واقعا متعجب شدم.
مرد مجاهدی که خودش این ساختار رو نمیپسنده. خودش تو این محیط فعالیت نداره. بهنظرش بدنهی کانون که گروههای ترک هست جای مناسبی برای ترک خودش نیست. و خودش هم جایی از کار رو دست نگرفته. چطور ایدهی افزایش کاربران رو میده؟
نظرت چیه مرد مجاهد پاچهها رو بالا بزنه و بیاد وسط میدون؟ بگه من یک ساعت از روزم رو خالی کردم و میخوام صرف کانون کنم؟
باید ساختار عوض بشه؟ من پای کارم.
60 تا کاربر روزانه کانون قراره بشه 65 تا؟ اون 5 تاش با من. اون 5 تا رو من حمایت میکنم و راه میندازمشون.
نقل قول: نکته آخر هم تعمیمی از نکته ای که در پست قبلیم در چارچوب دین گفتم؛
بزرگواران عزیزم .. ببینید مدلهای ذهنی و جسمی و روانی مبتلایان خودارضایی مختلفه .. خب اینکه حرف جدیدی نیست و همه میدونیم!
اما مساله اینه که مدل مبتنی بر رشد شخصی و سبک زندگی که این (فکر کنم) دو-سه سال اخیر توسعه پیدا کرده به نظرم همبستگی بالایی با یک تیپ و سلیقه شخصیتی داره نه همه سلیقه ها ..
ساختاری نهادگرا پیدا کرده ..
اینا نه خوبه نه بدها ..
برای تعداد قابل توجهی میتونه خوب باشه .. ولی برای تعداد قابل توجهی هم میتونه اینطور نباشه
ببینید اینکه اونی که بیشتر زحمت میکشه، خب طبعا زاویه دیدش هم بیشتر بیان میشه در کانون یه امر طبیعیه .. دمش هم گرم
اما مشکل اونجاییه که ما سهوا غافل بشیم که این چارچوب فکری و زاویه دید ما بوده و لزوما جامع نیست .. نه در امور دینی نه دختر پسر نه ترک نه رشد شخصی ... و کم کم این سهو ما، از سر دلسوزی، باعث بشه این چارچوب فکری برامون خط قرمز بشه و فکر کنیم تمامیت و جامعیت داره.
مجاهد جان اعضای عزیزی که میان کانون ما بهشون پیشنهاد میکنیم برای پاکی هدف داشته باشن. باورشون رو نسبت به پاکی تقویت کنن. موانع پاکیشون رو شناسایی کنن و برای اونها کاری انجام بدن. تایم روزانهشون رو پر کنن. جایگزین عادتهای بدشون، عادتهای خوب دیگهای رو قرار بدن. از خودشون یه آدم مثبتتر بسازن که کارهای مفید بیشتری در طول روز انجام میده و احساس بهتری نسبت به خودشون پیدا کنن. تجربیات دیگران رو بخونن. تجربیات خودشون رو بنویسن و بعدها استفاده کنن. برای وضعیت اورژانسیشون تدارکاتی ببینن.
حالا شما ممکنه بگی همه اینها رو ولش. دو تا تکنیک یاد گرفتم با اونها پاک میمونم. خب چه اشکال داره. بگو ما هم استفاده میکنیم. ما که حرفی نداریم.
میگی این مدل جامعیت نداره. 50 درصد نتیجه میگیرن، 50 درصد نتیجه نمیگیرن. خب چه اشکال داره. مدلهای دیگهای که وجود داره رو بهمون معرفی کن تا اون 50 درصد دیگه رو هم بتونیم حمایت کنیم.
این دیگه انتقاد کردن نداره.
خیلی زودتر از اینها به عنوان یه پیشنهاد مطرحش میکردی تا روش کار کنیم.
و
مجاهد جان ما مگه برنامه خاص و ویژهای برای ترک افراد در نظر گرفتیم؟ و الزام خاصی به وجود آوردیم؟
همین گروه سرو که عضوش هستی رو نگاه کن. یه روند مشخص و طبق سلیقه من یا شخص دیگه میره جلو؟ هر کس هر کاری دلش میخواد میکنه.
کسی سوالی میپرسه، من نظرم رو میگم.
چیزهایی که حس میکنم مفیده رو به بقیه پیشنهاد میکنم.
به یه تازهوارد هم چیزهایی که فکر میکنم درسته رو میگم.
حالا یکی انجام میده یکی انجام نمیده. کاریش ندارم که.
نقل قول: من بارها خواستم اون ریشه و نقطه کانونی انتقادم رو بگم .. اما برام عجیبه که گاهی حتی زدن دکمه سپاس رو هم لایق ندونستید؛
طبعا این که مایه دلشکستگی من نیست .. مایه تعجبمه .. که خب واقعا چرا ..
مجاهد جان یعنی تمام این سالها سکوت کردی، چون احساس میکردی ما تو رو لایق سپاس زدن و بها دادن به حرفهات نمیدونیم؟
این دلیل تو بوده برای سالها سکوت؟
این همه آدم تو این سالها نقد داشتن پیشنهاد داشتن گفتن. ما هم پاسخ دادیم.
فقط مرد مجاهد بود که بها داده نمیشد؟
مجاهد استثنا بود؟
و
سوال بعدیم این هست این احساس از کجا شکل گرفته؟
چون آدم قبلش باید یه بار تو انتقادات پست داده باشه و بیمحلی شده باشه و بعد بگه اون ملاکم بوده.
من تمام تاپیک انتقادات رو بررسی کردم. شما هیچ وقت اینجا پستی نداشتی. (حالا شاید هم داشتی و واسه سالهای خیلی دور بوده و پاک شده. ممنون میشم توضیحات بیشتری بدی)
من تاپیک پیشنهادات رو هم بررسی کردم.
آخرین پستت مربوط به
سال 94 بوده که بهنظر نمیاد چیز خاصی باشه.
قبلتر از اون هم برمیگرده به سال 91. پستهای سال 91 باعث شده که دیگه برای همیشه ریشهی انتقادیت رو نگی؟
یا پستهای انتقادیت رو تو تاپیکهای دیگه قرار میدادی و اونجا به شما بها داده نمیشد؟
راستش اون اندازه که تو متعجب شدی، من چند برابر متعجب شدم.
آخرین پستت هم تو پیشنهادات تعداد سپاسهای قابل توجهی خورد. میتونی مقایسهاش کنی با پستهای بالایی و پایینی تا متوجه بشی چقدر طرفدار داری.
ممنون میشم دلیل سالها سکوتت رو بگی.
و
بازم هر موضوعی بوده، فکر میکنم اینکه آدم حرفش رو بزنه خیلی بهتر از این هست که تو دلش نگه داره و تبدیل به یه بغض چندین و چند ساله بشه. بعد یهو پست بده که این پست آخرمه و خدانگهدار.
واضحه که مجاهد از دوستهای صمیمی و عزیز من هست.
تو هم نوشتی که من دوست عزیزت هستم که این باعث افتخارمه. همیشه هم جملات محبتآمیز و پرلطفی مینویسی که من رو شرمنده میکنی. من کتمانش نمیکنم.
اما سوالم اینجاست چرا این دوست عزیز روال دوستیش این مدلیه؟
در تمام طول ماه و سال به دوستش کلی محبت و لطف داره اما اشکالاتش رو بهش نمیگه؟
دوستی فقط برای اینه که از هم تعریف کنیم؟ فقط هی همدیگه رو بالا ببریم؟ سقفش کجاست؟
بعد اشکالات رو تو دلمون نگه داریم و تو لحظه خداحافظی یهو حال دوست رو بگیریم و تو خماری بذاریمش؟
آخه دفعه قبل هم چنین اقدامی انجام داده بودی. بدون هیچ پیشینهای با یه پست خداحافظی ناگهانی دوستت رو بدرود گفتی.
من کلی روضه خوندم که مومن آیینه مومن هست. اشکالات رو شفاف بگو و ....
نمیدونم چرا دوباره این مدلی شد.
دوستیمون دوستی پلاستیکیه؟ فیکه؟ الکیه؟
چرا این جوریه؟
نقل قول: آقا گوش بدید حرفای من رو .. بد نمیگم باور کنید؛
داداش عزیز من که خیلی زودتر از اینها چراغ سبز داده بودم نظراتت رو با ما در میون بذاری.
سال 98 هم یه واکنش نشون دادی. گفتی انتقاد دارم میخوام برم ولی نمیرم.
من نوشتم برات:
(1398 شهريور 2، 23:42)آرمین نوشته است: [ -> ]حالا اسمش رو انتقاد نذاریم که بار سنگینی داشته باشه.
اگه دوست داشتی همفکری کنی و فکر و ایده ای برای بهتر شدن کانون داری چرا مطرح شون نکنی؟
شما می نویسی: «من فکر می کنم به کانون فلان بخش رو اضافه کنیم یا کانون فلان مدل فعالیت کنه بهتره.»
ما هم بررسی می کنیم و در نهایت می نویسم: «قابل انجامه» یا «قابل انجام نیست».
من یا همکاران هر کاری که انجام دادیم به اندازه ای که فکرمون می رسیده انجام دادیم و نه بیشتر.
و
واضحه که ابراز کردن فکرهامون به همدیگه نشونه بی احترامی به همدیگه نیست.
اینکه شما فکرهای بهتری داشته باشی که ما ندونیم اصلا عجیب نیست.
می دونی که دوستت دارم چقدر.
اما من بعد از این پست بازم طرح مشخصی از مرد مجاهد ندیدم.
مجاهد سال ۹۸ انتقاد داشت میخواست بره. سال ۹۹ هم انتقاد داشت میخواست بره. سال 1400 هم این طور شد.
ولی من هنوز نمیدونم داستان چیه؟
چه موضوعی تو کانون این قدر مرد مجاهد رو اذیت کرده که میخواد بره؟
و وقتی هم ندونم نمیتونم کاری براش انجام بدم.
میتونیم رویه قبلی رو برای سالهای 1401 و 1402 و 1403 و 1404 الی آخر هم ادامه بدیم.
و میتونیم هم با هم گفتگو کنیم و مرد مجاهد شفاف بگه چی تو ذهنش هست و از فکرهای قشنگش استفاده کنیم.
این رو بدون ما از عمد کسی رو اذیت نکردیم. از عمد نیت بدی نداشتیم.
هر کاری هم از دستمون برمیومده انجام دادیم.
یه سری چیزها رو هم بلد نبودیم انجام ندادیم. یا اشتباه انجام دادیم.
چه احتیاجی به رفتارهای انقلابی هست؟ چرا باید مرد مجاهد خداحافظی کنه؟ نمیشه یه ذره ملایمتر و مسالمتآمیزتر؟
آرمین تا الان طبق اخبارهای قبلی که از دوستش دریافت کرده، فکر میکرده مرد مجاهد سرش شلوغ هست و تو گروه سرو فعالیت نمیکنه.
بعد یهو مطلع میشه که نه. دوستش ساختار گروه رو مناسب خودش نمیدونه و شروع به اعلام وضعیت تو شبانهروزی میکنه.
تو این یک سال، مجاهد چرا دوستش رو در جریان نذاشت؟ چرا باهاش صحبت نکرد؟
بعد فکر نمیکنی من شوکه میشم؟ یهو ته دلم خالی میشه؟ بعد به دوستیمون شک میکنم؟
مجاهد جان
منتظر طرحهای حسابشدهای که تو این سالها بهشون فکر کردی هستم. هرچقدر کاملتر، شفافتر و صریحتر بهتر.
انشاءالله برامون صحبتهای خوب مینویسی و ازشون استفادههای خوب میکنیم.