اسلام علی اهل تاپیک
من کوچیک همتون امیرحسینم به لطف خدا یه 10 روزی موفق به پاک زیستن شدم و به دعوت یا باب الحوائج گل گلاب اومدم تا از تجربیات ارزش مندم براتون بگم که چه موانع سختی و پشت سر گذاتمو چه خطراییو از سر گذروندم تا توانستم به این موفقیت بزرگ برسم
خوب بگذریم من وقتی که شروع کردم که واقعا آز این گناه کثیف واقعا متنفر بودم یعنی فکر بهش تا مغز استخونمو میسوزوند پس بایه تصمیم محکمو خفن
تصمیم گرفتم که ترک کنم
خلاصه یاعلی گفتمو جنگ شروع شد
جنگ بین من و شهوات
سه روز اول خیلی سخت بود اما من خیلی محکم بودمو
دلاورانه
با وسوسه این
ملعون می جنگیدم
به هر دری می زدن که گناه نکنم هروقت احساس میکردم خیلی دارم وسوسه میشم میرفتم دوچرخه سواری که باعث میشد کلا فراموشش کنم چه شب ها که به خاطر تحریک زیاد از جام بلند شدم وسط اتاقم ملق زدم
بگزریم با هر سختی بود سه روز اول و گذروندم
بعد سه روز وسوسهها کمتر شد
منم یه آدم دیگه شده بودم مهربون نماز خون زرنگ تاجایی که 5 ساعت در روز درس میخوندم همین روال ادامه پیدا کرد تا روز هشتم روز هشتم به بعد انگار نفرتمو ازگناه فراموش کردم چن بارم کارآم به جاهایاباریک کشید اما تحمل کردم و برگشتم تا روز دهم یه وسوسه خیلی خفیف که اصلا نمیشد اسمشو وسوسه گذاشت منو زدززمین
همشم تقصیر این
پدر سوختس
خووووووب قصه ما بسر رسید امیر حسین به پاکی نرسید
سلام
به دعوت باب الحوائج اومدم تجربه ام رو بگم
راستش من تا قبل از شروع این دوره که ۱۷ روز شد ،
نهایتا ۲ تا۳ روز پاک می موندم
و برام کلی سخت بود پاک موندن ،
حس می کردم زیر ۱۸ چرخ ام ،از بس روم فشار بود....
اما این ۱۷ روز خیلی خوب بود ،خیلی اسون و یه طور روالی بودش..
دلیل اش هم ، یکی مطالبی بود که در مورد خ.ا فهمیدم و یکی شناخت هایی که نسبت به خدا پیدا کردم
یه توصیه :
به خدا تکیه بزن ،به قدرتش ،به حکمتش،اعتماد کن بهش
باور کن که پاک ات می کنه و دیگه نگران نباش
خلاصه تمام آنچه میدانم و یافتم:
هیچ کس قادر به ترک این گناه نیست مگر آنکه انگیزه ای برای ترک گناه پیدا کند که قوی تر از انگیزه برای بقا باشد.
قوی ترین انگیزه حتی قوی تر از بقا، انگیزه جاودانگی هست.
پیش نیاز: تقویت ایمان به مبدا و مقصد و قرآن و تقویت اراده
عوارض: درد های شدید روانی و جسمی ناشی از ترک گناه (دردی که خودش درمان است)
مدت زمان لازم: 40 روز برای رهایی اولیه- 230 روز برای نگه داری. سپس پرواز به سوی ملکوت
دارو درمانی: هر 24 ساعت، یک صفحه قرآن (برای موارد خفیف تا متوسط) و هر 8 ساعت (برای موارد خیلی شدید و حاد)- طبیعت گردی - ورزش
به زندگی برسید
به زندگی برسید
به زندگی برسید
همین.
اگر از الان یه برنامه یکساله تا سه ساله بریزید برای اینکه زندگی تون رو بسازید و رشد کافی کنید تا از پس زندگی بربیاید همه اگر نه اکثریت قریب به اتفاق مشکلات ترک خودبخود با تدابیر ساده ای حل میشن.
اما این برنامه بلند مدت رو باید مصرانه و پیگیرانه پیش ببرید.
اگر گره روانشناسی دارید، پشت گوش نندازید برید پیش روانشناس پیش مشاور هر چقدر که لازمه مثل بقیه ما یحتاج پول اختصاص بدید و خودتون رو برای یک عمر زندگی سالم و شاد بیمه کنید. دو سه سال سختی بکشید عوضش یکعمر با وسواس، با فوبیا با خاطرات تکرار شدنی پست و پنجه نرم نکنید، حلش کنید بره پی کارش. مهارت های ارتباطی با شناخت عواطفتون رو بلد نیستید؟ بیاید پیش من کتاب بهتون معرفی می کنم. می خواید اطلاعات مذهبی تون رو بالا ببرید؟ خیلی هم خوب، برید انجام بدید
اما دست روی دست نذارید که همین الان وقتشه. هر چقدر زودتر برید این کمد شلوغ رو بریزید بیرون مرتب کنید زودتر طعم یه زندگی سالم رو می چشید و کمتر زجر می کشید.
درباره ارتباطتون رو با خدا، اگر فکراتونو کردید دل و دل و پشت گوش انداختن رو کنار بذارید. یبار تصمیم بگیرید می خواید چکار کنید. فوقش بعد یک ماه نظرتون بر می گرده. اما انتخاب کنید. تحقیق راه داره، راه های دیگه هم انتخاب کردید مسیرش مشخصه. اما بلاتکلیفی بده. یه روز این ور یه روز اون ور تهش هیچه. اما اگر هر چیزی رو انتخاب کنید، برای انتخابتون حتما دلیل داشتید. اون ارزشمنده. اما تقلید از جمع و مثل جمع شدن و بادی به هر ور بودن افتخاری نداره.
همچنین
تکلیفتون رو با آدم های اطراف تون مشخص کنید،
دوستی بلاتکلیف،
کینه کدورت ها،
حرف های نگفته،
این که می خواید حرف فلانی و فلانی چقدر براتون مهم باشه و روی شما اثر گذار رو تعیین کنید.
همه CPU ذهن و روح و بلکه جسم شما رو پر نگه می داره. تمامش کنید.
به پدر و مادرتون،
خلاصه که
ترک با جایگزین کردن بهتر کنار میره. همون طور که خودش از خلأ یک چیز متعارف مثبت به وجود اومده.
الان من هیچ تمایلی ندارم که هیچ بهش فکر هم نمی کنم.
تو دو سال اخیر ترکم هم منابع استرس زا مو شناختم و به سمت درمان بردم. حالا دیگه راهی به خ.ا برای من ختم نمیشه الحمدلله.
پاک و آزاد و شاد باشید.
سلام
با تشکر از دعوت آقای یا باب الحوائج
اولین و مهم ترین موضوعی که به نظرم رسید بگم
مواجهه شدن با کلی راهکار و ایده برای ترک که بقیه میگن و تو سایتای مختلف هست بهترین کار شخصی سازی راهکارهاست.
هرکسی با توجه به دلیلی که برای این گناه داره راه حلایی براش پیدا کنه
چون ممکنه یه راهکار به من جواب بده ولی برای بقیه اصلا موثر نباشه این کار زمان بره یکم ولی خب وقتی
که پیداش کنید کلی موثره
دومین نکته که همه میدونیم ولی خب شاید یه کوچولو تو عمل کوتاهی بشه نماز اول وقت و محاسبه نفس و عهد های چند روزه هستش که کلی جواب میده
نکته بعدی با شروع چله ای که قرار بگیرید اگه بتونید نماز توبه رو بخونید
( تو گوگل نحوه خوندنش هست،مخصوصا یکشنبه های این ماه)
و نکته مهم بعدی هدفه ، هدف من از ترک این عادت چیه ؟
زمانی که ادم هدفشو پیدا کنه جا پاشو محکم میکنه
البته من کوچیکتر از اونیم که بخوام تجربه یا راهکار بگم، باید از تجربه های بقیه دوستان خودمم استفاده کنم
سلام وقتتون به خیر
مرسی از دعوت آقای یا باب الحوائج
این حرفی که میزنم طبیعتاً راجب همه نیست اما چیزیه که خودم دچارش بودم و مسیر هرچند کوتاهیه که طی کردم
حقیقتا ما وقتی یه نگرانی، مشکل یا استرسی برامون به وجود میاد و از یه جایی به بعد یادمون میره که یکی حواسش بهمون هست و وجود و لطف خدا تو دلمون کمرنگ میشه خودمونو تنها میبینیم..اون حسی که میگی دیگه بدتر از این نمیشه دیگه توان ادامه دادن نداری دیگه نمیتونی رو به رو بشی با شرایط و وضعیتت و فکر میکنی این یه راه حله، یه راه نجاته در صورتی که فقططط شرایط و سخت تر میکنه
نه تنها باری از دوشت بر نمی داره، یه بار خیلییی سنگین تر میشه برات
بار اول که بخوای سمتش نری سخته، بار دوم سخته، همینجوری مداممم وسوسه میشی ولی از یه جایی به بعد واقعا فک میکنی که خب چی؟ الان اگه من دوباره میرفتم سمتش حالم بهتر بود؟ وضعیت بهتری داشتم؟
فقط باید از خودش بخوایم کمکمون کنه..خدا خیلییی بزرگتر از چیزیه که ما حتی فکرشو بکنیم..خودمونو بسپریم به خودش:)
ببخشید که خیلی حرف زدم
سلام به دعوت دوست عزیز باب الحوائج اومدم
من فکر میکنم در نهایت هرکس باید مسیر خودشو بره اما الگو گرفتن از تجربه های دیگران بد نیست.
یک بزرگی (فکرکنم نیچه) یک جمله داره که میگه اگر انسان چرایی داشته باشه با هر چگونگی میسازه به نظرم قبل از تصمیم هر حرکت بزرگ یا اصلاح رفتار یا تغییر سبک زندگی باید چرایی یا ارزش های خودمون رو مشخص کنیم.(راجع بهش سرچ کنید ولی اگر بخوام توضیح مختصر بدم ارزش با هدف فرق میکنه. ارزش مفاهیمی مثل شجاعت و صداقت و ... که خیلی قابل اندازه گیری نیستند. مثل قطب نما عمل میکنند. صرفا جهت رو نشون میدن).
من وقتی با روان درمانی اگزیسستانسیال(پادکست رواق) اشنا شدم. متوجه شدم زندگی اصیل، یکی از مهم ترین ارزشای زندگیمه برای همین به مدت ۷ روز از همه ی اپ ها انصراف دادم تا به خودم مسلط شم. فعلا موفق بودم.
نکته مهم این هست که در هنگام ترک از خودتون انتظارات واقع بینانه داشته باشید. اجازه بدید مغز خودشو بازسازی کنه اثراتشو به مرور متوجه میشید یک چیز دیگه هم که الان یادم افتاد شکرگذاری روزانس برای وقتایی که قدر زندگیو نمیدونید و اضطراب بهتون فشار اورده. به نظرم دفتر شکرگذاری داشته باشه باشید و چیزایی که دارید رو بنویسید تا بفهمید چه قدر ارزشمندید (اینکه راحت میخوابید، دوستان خوبی دارید سلامتی نسبی دارید پدر مادر و...)
سلام
امید وارم حاله همه خوب باشه
اینکه الان این جا دارم پیام می ذارم
یه معنی بیشتر نداره
اونم اینه که روز های پاکیم ،بیشتر از دفعه قبل شده و بیشتر از دفعه قبل ترش
طبق رسم کانون
موظفم به نوشتن تجربه ی سه دهه پاکی
پس مهم ترین چیز هایی که از این ۳۰ روز یاد گرفتم رو ،به اشتراک می ذارم ، امیدوارم که
مفید باشه
(فکر می کنم بیشتر حرفام ،برای کسانی که زیر ۲۰ رو پاکی هستن بدرد بخوره)
نکته اول :
هیچ چیزی نیست که برای موفق شدن توش نیاز به معرفت نداشته باشین (یعنی علم و دانش و فهم ،نسبت بهش کسب نکنین)
بچه ها، زورکی نمی شه این عادت رو ترک کرد.
باید شهوت رو شناخت ،تا بشه کنترل اش کرد.(باید خرج کرد ، کتاب خرید ،زمان گذاشت ،الکی الکی نمیشه ترک کرد ،باید ادم زحمت بکشه)
به لطف خدا ، بهترین چیزاییی که تو ترک کمک ام کرد ،همین نوشته هام بود ، از کتاب هایی که خوندم
(یعنی این شناخت ،کسی رو که ۳ ساعت نمی تونست تو ترک باشه رو، به ۳۰ روز پاکی رسوند!)
بچه ها اگر با آگاهی ترک کنین ، تعداد وسوسه ها و
سوال هایی که بعدا واسه این کار به ذهن تون هجوم میاره و امکان لغزش رو زیاد می کنه، کم میشه و
در واقع ترک براتون معنا می گیره و یه کار ارزشمند میشه
نکته دوم :
بچه ها
این یه نکته کنکوریِ
به نظر من ،
بالای ۸۰درصد ترک ، به حالِ خوب (به زبون خودمون خوش بودن) بستگی داره.
بچه ها با درونگرا بودن و عصبی بودن و جدی بودن ،اصلا نمی شه این عادت رو ترک کرد
( باید همیشه سطح انرژی رو بالا نگه داشت ،سطح خوشی باید همیشه بالا باشه ،
حتی اگر خیلی هم شرایط زندگی بد شد ،نذارین غم بگیرتتون ، پاشین ، به کوچک ترین چیز های بامزه بخندین ،به کوچک ترین چیز ها ذوق کنین ، به زور دل خودتون رو خوش کنین ،وگرنه شکست می خورین
طبق چیزی که من فهمیدم ، دلیل ۸۰ درصد رفتن به سمت خ.ا ،برای رسیدن به آرامشه ،
وقتی از بهم خوردن آرامش جلوگیری بشه ،از بهم خوردن خ.ا جلوگیری می شه
و هیچ چیزی مثل شادی و خوشی ،نمی تونه به افزایش آرامش کمک کنه )
این موضوع رو اگر خودتون امتحان کنین ،می فهمین چه قدر مهممممه
می خوام بیشتر در مورد اهمیتش بگم ،ولی چون طولانی میشه ،ادامه نمی دم، فقط بدونین سر خوشی دائم خیلی مهمه...
و ربطی نداره چه قدر اتفاق های بد دور و اطراف تون میوفته ،مهم اینه که مهارت اینو پیدا کنین ،که بتونین ،خودتون دل خودتون رو شاد کنین
نکته سوم : پاشنهِ آشیل
بچه ها ،
این موضوع هم خیلی مهمه !
برای هرکس ،یه چیزی هست که پاشنه آشیلِ خ.ا شه ، یعنی اگر بره سمت اون ،بی برو برگرد ،شکست می خوره !
ازتون می خوام ،یه کاغذ بردارین و مهم ترین عاملی که باعث خ.ا تون میشه رو بنویسید ،اون کاغذ رو هم نگه دارین
مثال می زنم
مثلا یه نفر با عکس و تصویر ،شدید تحریک میشه ،
یا یه نفر نسبت به صدا ،مخصوصا صدا جنس مخالف این طوریه ،یا یکی تو خیابون با دیدن بد حجابا ،یا.....
ممکنه بگین
ما با چند تا از اینا تحریک می شیم ،
باید بگم که این طوریه که ،
یکیش بیشتره و از لحاظ شرایط زندگی ،بیشتر با اون مواجه میشین ،
یعنی یکی از اینا مهم ترِ و اثر گذار تر ، اون رو باید پیدا کنین
باید پاشنه آشیل پیدا بشه و بعد فراری بشین ازش ،این طوری ، مسیر پاکی خیلی راحت میشه
بچه ها
پاشنه آشیل، مثله برجک یه قلعه است ،برجک رو که بزنی ،کار قلعه تمومه ...
نکته چهارم :
باید عاشق پاکی شد
اینقدر که حاضر نباشین از دستش بدین
برای این کار ،
حس بد آخرین لغزش و نفرت ازش رو تو ذهنتون تازه نگه دارین
که اگر وسوسه شدین ،با فکر کردن به اون لحظات ، وسوسه از بین بره
سعی کنین ،حال بده اون موقع رو با جزئیات یادتون باشه و حاله خوب پاکی رو هم فراموش نکنین ،
ارزشه کوچک ترین ثمرات پاکی رو بدونین و برای دونه دونه لحظه های پاکی خوشی کنین
و از خودتون انتظار بی خود نداشته باشین،
اگر نمی تونی بیشتر از چند ساعت پاک باشی ،
وقتی یک روز پاک شدی ،خوش حال باش ،جشن بگیر ، و نگو روز های پاکیم کمه ، برای یه همچین ادمی خیلی هم زیاده،پس خودت رو تحویل بگیر
نکته پنجم :
نکته کنکوریِ دوم
مغروووووووور نشو
بچه ها ،
همین جا تو پیام های سال های قبل دیدم ،که یک نفر با ۷ ماه پاکی ،به گفته خودش ،به خاطر مغرور شدن ،لغزیده
اینو بدونین ،که اگر به روز های پاکی مغرور بشین ،لغزش در انتظارِ
نکته ششم : امید
اگر شروع کردین به ترک
نگین دااارم ترک می کنم
بگین ترک کردددم
یعنی انقدر امید وار باشین، به اتفاقی که می خواد بیوفته ، که اون رو یه اتفاق حتمی بدونین .
مثلا نگین ،خدایا کمک ام کن که بتونم پاک باشم
بگین ،خدا کمک ام می کنه که پاک باشم
(یعنی قطعا و حتما ،کمک خدا بامنه )
ویادتون باشه
خدا به اندازه امید هرکس باهاشه
اگر با خودتون بگین
من نمی تونم،خدا کمک ام نمی کنه ،نمی شه
خدا هم هیچ کاری براتون نمی کنه ،
اما اگر بگین
من میتونم،خدا کمک ام می کنه ، پاک میشم ..
خدا هم طبق امید اون بنده ،باهاش رفتار می کنه
(بچه ها ،این جا نکات شیرین زیادی هست ،اما چون طولانی میشه ،نمی تونم بگم،خودتون برید بخونین درموردش...)
بچه ها
من با رعایت نکردنِ دونه دونه این نکات ،
خیلی شکست خوردم،
امیدوارم برای شما ها این اتفاق نیوفته
و باز هم تاکید می کنم با اگاهی و معرف و دانش، بهسمت ترک و کنترل شهوت حرکت کنین
اگر کتابی هم خواستین برای این موضوع، بگین معرفی کنم
در پناه حق
خب سلام من ویلو ام و بعد از شکست های پیاپی اومدم اینجا از تجربیاتم بنویسم.
یکی از نکته هایی که توی همین تاپیک بچه ها بهش اشاره کردن و واقعا به درد من خورد. این بود که
روز شماری نکنم و حواسمو کالا از این قضیه که در حال ترک خ.ا هستم پرت کنم.
یکی از مهم ترین کارا اینه که سعی کنی تحت هر شرایطی حواستو هی از این قضیه پرت کنی. اگه هی بخوای متمرکز بمونی که امروز چندمه و اینا یکم کار سخت میشه.
البته بعضیا به تعداد روز هاشون که فکر میکنن تشویقشون میکنه که مقاومت کنن و در این صورت خیلی خوبه.
نکته ی
بعدی شناساییِ دلایل عمقی و ریشه ایِ خ.ا ست.
من افسردگی دارم و مشکل سرکوب خشم و بیحوصلگی و نبود سرگرمی دوست داشتنی. که اینا معمولا عواملیه که باعث شکستم میشه. دارم سعی میکنم اینا رو حل کنم از راه های اصولی و پزشک و اینا.
مثلا برای من یکی از راه حل ها اینه که نذارم حوصلم سر بره. و سعی کنم هی مشغول باشم. یا برم دنبال این بگردم که یه کار دوست داشتنی و حس خوب بده ای برای خودم پیدا کنم که وقتی حالم خوب نیست به جای خ.ا برم سراغ اون و اونو جایگزین کنم.
سعی میکنم وقتی دارم نا امید میشم یا وقتی یه وسوسه ی شدیدو جلوش مقاومت کردم و ازش سربلند بیرون اومدم بیام توی گروهِ کانونیم بگم . و با همراهی بچه ها بیشتر مصمم بشم یا تشویق بشم که ادامه بدم.
یک نکته ی دیگه ای که هس اینه که میزان کار های خوبی که انجام میدم رو بالا ببرم. توی یک مطلب دینی- تربیتی خونده بودم که درون آدما میل به بدی و خوبی مثل یک بادکنک میمونه. و هر کار خوب یا بدی که شما انجام بدید مثل یه فوت میمونه توی بادکنک طرف خوب یا بدتون، برای همین. اگه شما میخواید که گناهی رو ترک کنید یا عادت خوبی رو انجام بدید، هرکار خوبِ هرچند کوچیکی که انجام بدید، بادکنکِ تمایل به کارِ خوب شما رو بزرگ تر میکنه. و باعث میشه که شما بیشتر به سمت کارای خوب سوق داده بشید و تمایلتون برای انجام کارای خوب بیشتر بشه ، مثلا حتی مسواک زدن، کتاب خوندن ، یا سلام کردن رو اگه انجام بدید. تمایلتون به اینکه کارهای خوب انجام بدید رو بیشتر میکنه. و حتی برعکس اگه گناه های کوچیک کوچیک انجام بدید از اون طرف ، تمایلتون به انجام گناه و کار بد بیشتر میشه.
خلاصه که گفتم این نکته رو هم بگم شاید کمکتون بکنه.
اگه سوالی داشتید و برام اینجا نوشتید توی یادداشت ها بهم بگید که اینجا رو چک بکنم
چون من خیلی فراموشکارم.
سلام
خوبین ؟
اوضاع پاکی چطوره؟ انشاالله که سربلند باشین
خب از آخرین تجربه ای که اینجا نوشتم ۱۴ روز میگذره تو این ۱۴ روز بنظرم وسوسه ها خیلی بیشتر شدن
خیلی خیلییییی
ولی از پسشون بر اومدم
توانمندیم بالاست
من تجربه ی جدیدی کسب نکردم که بخوام براتون بگم
بچه ها مقاومتتونو ببرین بالا که حتی اگه نگاهتون به چیزای بدم افتاد مقاومت کنین و نرین سمتش
این خیلی مهمههه خیلییی
امیدوارم که حالتون خوب باشه و بتونین از پس وسوسه هابربیاین
این مهمه که همیشه خدارو حاضر و ناظر بر اعمالتون ببینین
اگه هر لحظه این تو ذهنتون مرور شه دچار مشکل نمیشین و خطا نمیرین