لینک پیام آقای قاصدک 14 خرداد 1398
سلام
بالاخره تونستیم عکس واقعی یکی از اعضای کانون را بدست بیاریم.
ایشون یکی از اعضای فعال و از مدیران با سابقه هستند.
این شما و این
آرمین
من که بدجوری جا خوردم ...اصلا فکرشو نمیکردم
کی بشه امتحانا تموم بشه مسابقه نقاشی و کاریکاتور گذاشته بشه
(1400 آذر 20، 23:00)آبـی نوشته است: [ -> ]نمیدونم آخرین باری که درد دلم رو اینجا نوشتم کی بوده...
بودن توی این تاپیک همیشه حس خاص و منحصر به فرد خودش رو داشته و هنوز هم داره...
فکر نکنم هیچوقت هم از میان بره...
خواستم بنویسم... از این حس سردرگمی. از تمامِ دو راهی بی انتها. و ناتوان بودن در گرفتن تصمیم های به ظاهر مهم...
انتظار معجزه رو میکشی و روزها و ساعت ها چشم به راهش هستی
و بالاخره روزی این انتظار به سر میاد؛
اما ترس باهات کاری میکنه تا همه چیز رو فراموش کنی و بگی نه...
این هم چیزی نبود که مدت ها انتظارش رو میکشیدم
فقط کورسو نورِ باطلی بود که مثل سراب وسوسه کننده بود
غافل از اینکه ترس به وجودت غلبه کرده و قدرت حرکت کردن رو از تو گرفته...
و تو حتی نخواستی یک قدم به سمتش حرکت کنی
خیلی راحت... یک معجزه... فرصت... برای بهتر بودن. بهتر شدن. به دستان خودت پس زده میشه...
بی اینکه هیچوقت متوجه اون بشی... متوجه بشی که این ترس هست که باید پس زده بشه...
آقای آبی امروز چقدر ب فکرتون بودم : )
امیدوارم حالتون خوب باشه .
خدا رو شکر ک در کانون فرصت داشتم و شما رو شناختم .
خطاطی آقای b52 در مسابقه خطاطی 1399 :