به حمد خداي بزرگ پاکم
خداوند سپاس که سر بلند بيرون آمدم
دوستان همتون رو دوس دارم انشالله روز به روز پاک تر باشيد و پاکتر بمانيد
با اجازه همه من رفتم تو 20 روزه
از اينکه اين مدت شما رو اذيت کردم ببخشيد ديگه پشت گوشتون رو ديديد منم ميبيند (اين ورا)
يا علي
سسسسسسسسسسسسسلام
مررررررررررررررررررررسی
مممممممممممنونم ازتون بابت اعلام پاکیهاتون
مرد مجاهد رهایی فرشاد 11 18 سال قفس رکسانا خانوم سارا خانوم رایتوس چهل خوشگل پسر
پرواز جغد آرش سما
مممممممممممممممممممممممممممممممممممممنونم ازتون
گل کاشتید کلی روحیه گرفتم از پاکیتون
ماشاء الله به زارا خانوم و پیشاپیش به می توانم خانوم
چکاوک خانوم مرسی
همینطور ادامه بدید به پاکی
یا علی
روز چهارم
امروز روز چهارم اغاز میگردد ... یا ایها المزمل قم ... برخیز ... ز چه روی نشسته ایم ... باید گسست باید برید تا رسید ... به قول علی ع سبکبار شوید تا برسید ... حکایت ما بچه ها حکایت اسیر در بند است ... شاید بگویی بند خود ار... این هست اما بند بزرگتری به پای ما تنیده است که فکرش کمرمان را خورد میکند و اصلا همین بند است که مقاومت را معنا میدهد و ان هم بند زمان است ... ما در نبرد با زمانیم ... نبرد با روزها ساعات لحظه ها ...لحظه هایی که می شماری تا به شب برسی و بگویی یک روز دیگر هم گذشت ..... آه ه ه ه ه ه ..... چقدر در غفلت بودن زمان را به چشم بر هم زدنی می گذراند و چقدر سخت است اگاهی ... رنج اگاهی کشیدن رنج مقاومت بر گذر ثانیه ها است ... ما در نبردی بین امروز ها و دیروزهاییم... دیروزهایی که گذشتند و امروزهایی که باید جبران کنند دیروزهارا ... ما در نبرد با تاریخ گذشته خودمان هستیم ... ما در نبرد با زمانی هستیم که مارا به کودکیمان می رساند و کودکی یعنی نور یعنی پاکی ... اما ما به جایی میرویم که خودمان خبر نداریم ما مسافران زمانیم از طرفی و از طرفی دیگر مسافران کوی حسین بن علی هستیم ... مسافران عاشورائی ... مسافرانی هستیم که انتهای سفرمان و نبردمان ازادی از بند زمان و نفس است و این یعنی حسین وار شدن ، حسین وار زیستن ... حسین رهبر ازادگان ... و اینچنین لایق نور می شویم ... رهبرمان حسین است و سفرمان رسیدن به سرزمین ازادی ست ... کربلا .... در حدیثی امده است از پیامبر که جوانان اخر ازمان روزی هفتاد مرتبه کشته می شوند ... من به سال 91 دل بسته ام ... امسال باید تمام شود دیروز ها ... امسال سال سرنوشت است .... چهارمین روز این مسیر امروز اغاز شده است با تمام دلخونیش ... با تمام فریاد های درونمان که از من و تو می خواهند که به گوشه ای پناه ببریم و با خودمان خلوتی شیطانی کنیم ... لذت ببریم ... بی قید و بند ... بی قانون .... من به این همسفریمان ایمان اورده ام که رسیدن به انتهای سال 91 کارنامه میدهند ... دست ها بالا قبولی ها را اعلام می کنند ... نه ... دیگر توان ندارم که هجده سال قفس وارد نوزده شود ... توان ندارم شما ها بروید و من در مسابقات ده روزه ثبت نام کنم ... انروز باید جشن زحمت یک ساله باشد... سها خانم جایی گفته بودن که برای یک سال برنامه بریز و این واقعا اهمیت دارد ... افقمون یک سال باشه ... با شکست و بی شکست باید اخر سال رو دید و روز به روزش رو حوصله کرد ... چقدر من نیاز به حرف و کمک تو دوست خوبم دارم ... چقدر تنهایی این روزهای زمستانی وحشت انگیزه ... و اینجا کانون شده است چراغی در این مسیر پر پیچ و خم .... چراغی به سان امید به سان خدا به سان زندگی.... امروز روز چهارم اغاز می شود و من با همه ضجر تغییر ایستاده ام .... بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه دوستان
وضعیت :پاک
نیازمند آرزوهای سبز شما
سلام
نمیدونمممممممممم من اینجا چکار میکنم ولی میدونم غرورم خورد شد مجوز ورود به مسابقات شنا ندادنم
یکسال زحمت کشیدم به باد رفت
بیخیال سال دیگهههههههههههههههههه
به به ببین داداش علیرضا اینجا پیداش شددددددددددد
خوش امدی داداشی
خب منم پاکمممممم
دلم تنگ شده واسی 30 روزه دلم میخواد زودتر برمممم
شاید این دفع برم
حسن 118 /16 فروردین/1 بار
سلام.من پاااااااااااااااااااااااااکم
یا علی-ع-
اشكين / 10 فروردين / 2 >>>>> فقط 4روز مونده
اشكين / 8 فروردين / 0 >>>> فقط 2 روز مونده
یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چند تا اشکین داریم مگه؟؟؟