1391 مهر 19، 13:50
ممنون از تک تک دخترای گل کانون ک ب یادم بودند و برام خیلی عزیزند. مرسی ک با حرفای خشگلتون منو ب کانون دلگرم کردید
.gif "Khansariha (8)")
1391 مهر 23، 21:41
جا داره از همه کسایی که تازه واردن تشکر کنم. از همه اونایی که بودن من در اینجا برای کمک به اوناست البته اگه کمکی از دستم بر بیاد. همه کسایی که خودشون با دست خودشون سرچ کردن و با پای خودشون اومدن اینجا تا پاک بشن یا حداقل تلاش کنن که پاک بشن.
از همه بچه هایی که دارن برای پاکی بیشتر تلاش میکنن تشکر میکنم. از کسایی که بدون چشم داشت با نیت خیر اینجا فعالیت میکنن.
داوود گیوتین کجایی پسر. دنبالت میگردیم.
جهت اطلاع دوستانی که ایشون رو نمیشناسن.
داوود جی تی مبتکر روش گیوتین بود. یعنی معتقد بود باید توی ذهنتون یه گیوتین داشته باشید و هر موقع فکر نامناسبی به ذهنتون اومد به یاد گیوتین بیفتید و فکر منفی رو قطعش کنید.
به عبارت دیگه از این اصطلاح برای شرطی کردن ذهن و قطع کردن افکار منفی استفاده می کرد.
امیدوارم بیشتر ببینیمش.
از همه بچه هایی که دارن برای پاکی بیشتر تلاش میکنن تشکر میکنم. از کسایی که بدون چشم داشت با نیت خیر اینجا فعالیت میکنن.
(1391 شهريور 21، 16:18)davoodgt نوشته است: [ -> ]سلام به همه همسفرهای گل
سلام به همه قدیمی ها و تازه نفس های عزیز
خیلی دلم براتون تنگ شده بود ،
نیمی از خدمتم تموم شدهو نیمی دیگه مونده
بیراهه نرم...
خواستم از همتون تشکر کنم ، یه چرخی تو کانون زدم و دیدم که نه! خیلی عالی کار میشهمحیط کانون فعال و پویا هست و حضور افرادی مثل شما هست که به اینجا صفا میده و با موفقیت و شادی تک تک شما اینجا به اون جایگاهی که می خواد میرسه.
دست گل همتون درد نکنه ،
داوود گیوتین کجایی پسر. دنبالت میگردیم.
جهت اطلاع دوستانی که ایشون رو نمیشناسن.
داوود جی تی مبتکر روش گیوتین بود. یعنی معتقد بود باید توی ذهنتون یه گیوتین داشته باشید و هر موقع فکر نامناسبی به ذهنتون اومد به یاد گیوتین بیفتید و فکر منفی رو قطعش کنید.
به عبارت دیگه از این اصطلاح برای شرطی کردن ذهن و قطع کردن افکار منفی استفاده می کرد.
امیدوارم بیشتر ببینیمش.
1391 مهر 24، 23:01
تشکر میکنم از همه خانمای گل کانون که عکسای خیلی زیبایی برای آواتاراشون انتخاب کردن که آدم از دیدنشون واقعا احساس آرامش بهش دست میده.
خانمها
ساحل-مبینا-مریم- آسمان-دختر آرزوها-مسافر کوچولو-سمیه-ترک-نفیسه و بقیه کسایی که از قلم افتادن و به بزرگواری خودشون ببخشن.
خانمها
ساحل-مبینا-مریم- آسمان-دختر آرزوها-مسافر کوچولو-سمیه-ترک-نفیسه و بقیه کسایی که از قلم افتادن و به بزرگواری خودشون ببخشن.1391 مهر 27، 20:43
1391 آبان 3، 11:47
سلام
من لازم میدونم از چند نفر تشکر کنم واقعا، چون یه موقع هست شما از سود کارت بخاطر
دیگران میزنی یه موقع از اصل سرمایت!وقتی که این دوستان میذارن مورد دوم و نمیدونم از خدا
در مقابلش چی بخوام واسشون!
به ترتیب سها خانوم، علیرضا خوبم بقیه هم هستند اما این دو نفر خیلی تو فرق دارن
بازم بخصوص داداشم علیرضا.. که میدونم
چه سختیا میکشه وقتی باید با بیش از 5000
عضو سرو کله بزنه و چقدر قلبش میشکنه و
میریزه تو خودش... و اینکه به قیمت
گذشتن از وقت درسیش میاد اینجا... من همین جا رسما اعلام میکنم علیرضا یک دونه ای و واقعا زبونم قاصر در تشکر از کارت
دیگران میزنی یه موقع از اصل سرمایت!وقتی که این دوستان میذارن مورد دوم و نمیدونم از خدا
در مقابلش چی بخوام واسشون!
به ترتیب سها خانوم، علیرضا خوبم بقیه هم هستند اما این دو نفر خیلی تو فرق دارن
بازم بخصوص داداشم علیرضا.. که میدونم
چه سختیا میکشه وقتی باید با بیش از 5000
عضو سرو کله بزنه و چقدر قلبش میشکنه ومیریزه تو خودش... و اینکه به قیمت
گذشتن از وقت درسیش میاد اینجا... من همین جا رسما اعلام میکنم علیرضا یک دونه ای و واقعا زبونم قاصر در تشکر از کارت
1391 آبان 6، 18:58
سلام
من میخوام تو اینجا از گروه خوب و پرانرژی مسابقه کنترل نگاه تشکر کنم .
به خاطر اینکه خ خوب تو مسابقه شرکت داشتند و هیچ اذیتی برای من نداشتند.
امیدوارم هرجا که هستند سالم و سلامت باشند.
و همین طور از آقای تولد و علیرضا خان که من رو تو این راه تنها نزاشتن و همیشه کمک و همیارم بوده اند.
1391 آبان 15، 12:35
![[تصویر: 86.gif]](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/86.gif)
سلام:tanks:
برید کنار!!! کوچولوترینه کانون اومده یه چی بگه و بره
راستش حرف زدن درمورد خوبای خدا یکم همچین خیلی سخته!!!
من همیشه گفتم کانون یه تیکه از بهشته و به قول سهای عزیز من، یه وسیله که به هممون خدا هدیه اش داده مث خیلی چیزا ونشونه های زیبای دیگه اش!!!
حالا ما یا از این فرصت زیبا استفاده میکنیم، یا مث خیلی از فرصتایی که خدای مهربونی ها بهمون داده از کنارش ساده میگذریم!!!(دارم اول از همه خودمو میگم
)
این بین یکی مث من کوچولو میاد کانون نا وارد و ناشی!!!هی بهم میریزه، هی نا به جا پست میده و... خلاصه.حقیقتو بگم منو تو کانون بود که با فضای مجازی و اصطلاحاتش آشنا شدمو...، حالا تازه کم کم دارم باهاشون کنار میام(خیلی حرف زدم ببخشید!!)
همه اینا رو گفتم تا بگم این بهشت زیبای زمینی ما یه سری فرشته نگهبان داره که هیچ وقت زحمتاشون، کارهای قشنگشون و دستهای پر مهرشونو ما نمیبینیم!!!
چه شب و روزایی که مث منو شما دلشون از همه دنیا و آدماش گرفته بوده، چه شبایی که مث منو شما امتحان داشتن چه شبایی که مث ما مشکل خانوادگی داشتنو شایدم یه شبایی مث ما خیلی خوشحال بودن!!!
اما میدونید فرق ما با اونا اینه ما برا دل خودمون میاییم یه پستی میزنیمو از دردامون از مشکلامون و... میگیمو میریم!!!اما اونا در کنار همه ی اینا باید مراقب ما و کانون زیبا و دوست داشتنیمون باشند!!!
راستش تشکر کردن از این خوبای خدا یکم خیلی خیلی سخته
منم در اون حد نیستم که چیزی بگم فقط خواستم بگم:
آقای ادمین عزیز>>> فقط میتونم بگم ممنون برای این بهشت زیبای زمینی
آقای سلام عزیز >>> بی نهایت بزرگ و مهربونید مث دریا ممنون برای این که کنار ما و کانون هستید
آقای ایده عزیز >>>درسته خیلی باهاتون در ارتباط نبودم اما خوبی و نیت خیرتونو کامل حس میکنم ممنون برای همراهیتون
تنهای عزیزم >>>عزیز دل هممون، خاله مهربون کانون. و این که خوشحالیم باز کنارمونید با همه مهربونیتون پناهمون شدید
باران عزیزم>>>مهربونو پر انرژی و دوست داشتنی، درسته شاید نباشی و کم بیای اما همیشه گرمی بودنت باهامونه گل قشنگم
مامان سهای عزیز خودم>>>آرام، مهربون، باوقار و محکم. سپاس مامان خوبمون برای این همه خوبی بی نظیر
آقا کریم عزیز>>> با همه آرامش و سکوتتون اما نمیشه از خوبی شما هم فاکتور گرفت و همراهیتون بی صدام حس میشه
آقا مجتبی عزیز>>>مرد خوب خدا، نمیدونم اما شدیدا نشونه های خدا تو حرفاتون برام بوده، ممنون برای این که تنهامون نمیزارید
آقا آرمان عزیز>>> مدیر خوب و مهربون کانون، با صبوری تموم همیشه کنارمونید.سپاس آقا آرمان عزیز
آقا هادی عزیز>>> این مدیر گلمانم که همشهریمانه!!! دیگ از خوبیشون هرچی بگم کمه. سپاس آقا هادی برای همه خوبی هاتون
آقا علیرضای عزیز>>> داداش خوب، صبور، آرام، دلسوز و مهربون که بی منت هممونو همراهی میکنه، ممنون داداش برای بودنتون کنارمون
اتریال عزیزم>>> خانمی خیلی مهربونی و برامون خیلی زحمت میکشی ممنونم مهربونم
آقای تولد 40 عزیز>>>شدیدا آرامید و مهربون، خود من که ازتون خیلی چیزا یاد گرفتم خدا خیرتون بده آقای تولد عزیز
ساحل عزیزم>>>درسته کم پیدایی اما خوبی ها و همراهیات همیشه همراهمون بوده کاش بدونی جای خالیت سخته برامون
مونا عزیزم>>>گل قشنگم من همیشه مدیون خوبی ها و زحمتام ممنو عزیز دلم که کنارمونی
چکاوکم>>>خانومی من ممنون گلم ممنون برای همراهیت مهربونیت
زارا عزیزم>>>راستش خیلی دوست دارم یکم مث تو خوب باشم، اما!!!پشتکار، همراهی بی نظیرت و خوبیات واقعا مثال زدنیه گلم
کیمیا عزیزم>>>خانومی، ممنون گلم برای این که همراهیمون میکنی و هوامونو داری خدا پناهتون باشه
بارونی عزیزم>>>گل قشنگم خانوم معلم دوست داشتنی من، خیلی خوبی و مهربون و سپاس برای همه زحمتات
و درآخر آقا پوریای عزیز>>>خوبی های شمام حداقل از یاد ما نمیره پستاتونو پاک کردید اما محبوبیتتون هیچ وقت از دلای ما پاکک نمیشه، امیدوارم بازم برگردید پیشمون، بازم برای همه چی ممنون
من همیشه گفتم کانون یه تیکه از بهشته و به قول سهای عزیز من، یه وسیله که به هممون خدا هدیه اش داده مث خیلی چیزا ونشونه های زیبای دیگه اش!!!
حالا ما یا از این فرصت زیبا استفاده میکنیم، یا مث خیلی از فرصتایی که خدای مهربونی ها بهمون داده از کنارش ساده میگذریم!!!(دارم اول از همه خودمو میگم
)این بین یکی مث من کوچولو میاد کانون نا وارد و ناشی!!!هی بهم میریزه، هی نا به جا پست میده و... خلاصه.حقیقتو بگم منو تو کانون بود که با فضای مجازی و اصطلاحاتش آشنا شدمو...، حالا تازه کم کم دارم باهاشون کنار میام(خیلی حرف زدم ببخشید!!)
همه اینا رو گفتم تا بگم این بهشت زیبای زمینی ما یه سری فرشته نگهبان داره که هیچ وقت زحمتاشون، کارهای قشنگشون و دستهای پر مهرشونو ما نمیبینیم!!!
چه شب و روزایی که مث منو شما دلشون از همه دنیا و آدماش گرفته بوده، چه شبایی که مث منو شما امتحان داشتن چه شبایی که مث ما مشکل خانوادگی داشتنو شایدم یه شبایی مث ما خیلی خوشحال بودن!!!
اما میدونید فرق ما با اونا اینه ما برا دل خودمون میاییم یه پستی میزنیمو از دردامون از مشکلامون و... میگیمو میریم!!!اما اونا در کنار همه ی اینا باید مراقب ما و کانون زیبا و دوست داشتنیمون باشند!!!
راستش تشکر کردن از این خوبای خدا یکم خیلی خیلی سخته
منم در اون حد نیستم که چیزی بگم فقط خواستم بگم:
آقای ادمین عزیز>>> فقط میتونم بگم ممنون برای این بهشت زیبای زمینی
آقای سلام عزیز >>> بی نهایت بزرگ و مهربونید مث دریا ممنون برای این که کنار ما و کانون هستید
آقای ایده عزیز >>>درسته خیلی باهاتون در ارتباط نبودم اما خوبی و نیت خیرتونو کامل حس میکنم ممنون برای همراهیتون
تنهای عزیزم >>>عزیز دل هممون، خاله مهربون کانون. و این که خوشحالیم باز کنارمونید با همه مهربونیتون پناهمون شدید
باران عزیزم>>>مهربونو پر انرژی و دوست داشتنی، درسته شاید نباشی و کم بیای اما همیشه گرمی بودنت باهامونه گل قشنگم
مامان سهای عزیز خودم>>>آرام، مهربون، باوقار و محکم. سپاس مامان خوبمون برای این همه خوبی بی نظیر
آقا کریم عزیز>>> با همه آرامش و سکوتتون اما نمیشه از خوبی شما هم فاکتور گرفت و همراهیتون بی صدام حس میشه
آقا مجتبی عزیز>>>مرد خوب خدا، نمیدونم اما شدیدا نشونه های خدا تو حرفاتون برام بوده، ممنون برای این که تنهامون نمیزارید
آقا آرمان عزیز>>> مدیر خوب و مهربون کانون، با صبوری تموم همیشه کنارمونید.سپاس آقا آرمان عزیز
آقا هادی عزیز>>> این مدیر گلمانم که همشهریمانه!!! دیگ از خوبیشون هرچی بگم کمه. سپاس آقا هادی برای همه خوبی هاتون
آقا علیرضای عزیز>>> داداش خوب، صبور، آرام، دلسوز و مهربون که بی منت هممونو همراهی میکنه، ممنون داداش برای بودنتون کنارمون
اتریال عزیزم>>> خانمی خیلی مهربونی و برامون خیلی زحمت میکشی ممنونم مهربونم
آقای تولد 40 عزیز>>>شدیدا آرامید و مهربون، خود من که ازتون خیلی چیزا یاد گرفتم خدا خیرتون بده آقای تولد عزیز
ساحل عزیزم>>>درسته کم پیدایی اما خوبی ها و همراهیات همیشه همراهمون بوده کاش بدونی جای خالیت سخته برامون
مونا عزیزم>>>گل قشنگم من همیشه مدیون خوبی ها و زحمتام ممنو عزیز دلم که کنارمونی
چکاوکم>>>خانومی من ممنون گلم ممنون برای همراهیت مهربونیت
زارا عزیزم>>>راستش خیلی دوست دارم یکم مث تو خوب باشم، اما!!!پشتکار، همراهی بی نظیرت و خوبیات واقعا مثال زدنیه گلم
کیمیا عزیزم>>>خانومی، ممنون گلم برای این که همراهیمون میکنی و هوامونو داری خدا پناهتون باشه
بارونی عزیزم>>>گل قشنگم خانوم معلم دوست داشتنی من، خیلی خوبی و مهربون و سپاس برای همه زحمتات
و درآخر آقا پوریای عزیز>>>خوبی های شمام حداقل از یاد ما نمیره پستاتونو پاک کردید اما محبوبیتتون هیچ وقت از دلای ما پاکک نمیشه، امیدوارم بازم برگردید پیشمون، بازم برای همه چی ممنون
اگ کسی رو از قلم انداختم یا خوب حرف نزدم منو ببخشید!!!
شماها اینقد بزرگو خوبید که راستش کوچیکی مث من اصلا در اون حدی نیست که حتی بتونه از خوبی هاتون تشکر کنه
اما لازم دونستم و وظیفه که حداقل یه تشکر ساده کنم
راستش اجر فرشته هایی مث شما فقط با خوده خود خداست
انشاالله خدا همراه همیشگیتون هست میدونم و انشاالله تا همیشه باشه
من مطمینم به حرمت این همه خوبی بهترین ها براتون اتفاق خواهد افتاد
پس قدر این همه خوبیتونو بدونید
و مارو تنها نزارید
" هزار فرشته بوسه برآن دست میزنند
کز کار خلق یک گره بسته باز کند"
فرشته نیستم اما به رسم کوچیکم دست همتونو میبوسم
:tanks:
شماها اینقد بزرگو خوبید که راستش کوچیکی مث من اصلا در اون حدی نیست که حتی بتونه از خوبی هاتون تشکر کنه
اما لازم دونستم و وظیفه که حداقل یه تشکر ساده کنم
راستش اجر فرشته هایی مث شما فقط با خوده خود خداست
انشاالله خدا همراه همیشگیتون هست میدونم و انشاالله تا همیشه باشه
من مطمینم به حرمت این همه خوبی بهترین ها براتون اتفاق خواهد افتاد
پس قدر این همه خوبیتونو بدونید
و مارو تنها نزارید
" هزار فرشته بوسه برآن دست میزنند
کز کار خلق یک گره بسته باز کند"
فرشته نیستم اما به رسم کوچیکم دست همتونو میبوسم
:tanks:
1391 آبان 18، 0:57
1391 آبان 18، 1:13
خدا جونممممممم ممنون تم.....واقعا ممنون تم....فکرشم نمی کردم امروزم اینقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر خوب باشه
1391 آبان 18، 10:47
سلام
از همه ی دوستای عزیزم ممنونم
ممنونم که کمکم کردین با دعاهاتون با حرفاتون..
ممنونم که باعث شدید دلم آروم بگیره
ممنونم
کاش بتونم جبران کنم
از همه ی دوستای عزیزم ممنونم
ممنونم که کمکم کردین با دعاهاتون با حرفاتون..
ممنونم که باعث شدید دلم آروم بگیره
ممنونم
کاش بتونم جبران کنم
1391 آبان 20، 22:12
ممنون از پدربزرگ خوب و دلسوز و مهربون كانون واسه اينكه هميشه هواي همه نوه هاشو داره
داداش عليرضا كارتون خيلي درسته
ممنون از اينكه از دل و جون مايه ميذارين واسه پاكي ماها
(خيلي اين اخلاقتونو دوس دارم كه هنوز پست نزده،تشكرشو ميزنين(ميخواستم سفيد كنم اينجاشو،با گوشيم نميشه
))
داداش عليرضا كارتون خيلي درسته
ممنون از اينكه از دل و جون مايه ميذارين واسه پاكي ماها
(خيلي اين اخلاقتونو دوس دارم كه هنوز پست نزده،تشكرشو ميزنين(ميخواستم سفيد كنم اينجاشو،با گوشيم نميشه
))1391 آبان 22، 2:11
من اگه بخوام از اولين كسي كه تشكر كنم آرمان عزيزه
وقتي كه تازه تو كانون اومده بودم در مورد تنجربش تو ترك برام توضيح داد
و منو تشويق كرد
و همچنين عليرضاي گل كه خيلي هواي بچه هاي كانون رو داره
ممنون داداش عليرضا
وقتي كه تازه تو كانون اومده بودم در مورد تنجربش تو ترك برام توضيح داد
و منو تشويق كرد
و همچنين عليرضاي گل كه خيلي هواي بچه هاي كانون رو داره
ممنون داداش عليرضا
1391 آبان 26، 14:56
سلام
درست صد روز پيش بود ، شباي قدر ..!
همه رفته بودن دعا و من پشت كامپيوتر خيره شده به صفحه مانيتور و بشدت غم زده بودم
هميشه يكي از ارزوهام اين بود كه وقتي كلاف سرنوشتم تو شباي قدر بافته ميشه ، ديگه اين گناه لعنتي رو نكنم
خسته شده بودم ، پنج سال شكست و پيروزي هاي مختلف ، داغونم كرده بود
اونجا بود كه وقتي نصف شب تو تاريكي شب مشغول گوش دادن "برادر جان" داريوش بودم و صداي جوشن از مسجد ميومد ..!
يه عهدي با خودم كردم ، اينكه براي اخرين بار سعي ميكنم ترك كنم و اگر نتوستم ، باهاش كنار ميامو فقط لذت ميبرم ازش ..همين !!
نااميدانه سرچ كردم خ.ا رو و اينجا رو پيدا كردم ، جالبه كه تو سرچاي قبلي پيداش نميكردم
اولش كه وارد سايت شدم شگفت زده بودم ، هيچ شباهتي به وبلاگاي داغونه مشابه كه سالي يبار اپديت ميشدن نداشت
يه جمع مختلط كه همه بهم كمك ميكنن ، اتفاقا من تو همين جمع مختلط بود كه ديدگاهم تغيير كرد نسبت به جنس مخالف در باره اين عادت و خيلي چيزا ..!!
روزاي اول سرپرستا رو مثل فرشته ها ميديدم
مثل دوران دبستان كه خيال ميكردم معلما غذا نميخورن و از فضا اومدن.gif "Khansariha (134)")
صد روز گذشت ،پستي و بلندي هاي زيادي تو اين صد روز داشتم ، اما گذشت ، گذشت و گذشت ...!
يه روزايي بود كه همه سلولاي بدنم ميخواست اينكارو انجام بده ، باور كنـــــيد ؛ همه سلولاي بدنم بشدت مشتاق بودن ...! خيلي سخت بود و هنوزم هست ...!
اما مقاومت كردم ، چون اين اخرين تلاش من براي تركه و همونطور كه روز اول ورودم به كانون عهد كردم تا وقتي پاكم تو كانون ميمونم
دو سه سال اخير حتي سعي نكردم تا همچين تركي داشته باشم ..اصلا انگيزه نبود كه بخوام ...!
اما اين انگيزه و اين فضا رو كانون براي من مهيا كرد
كانون با همه خوبي هاش
با همه بچه هاش و همه مديراش ، رنگيها بفنشكها ، سياهك ها ،همه
از همتون بسيار ممنونم ، بسيار بسيار
پاكي زيباترين حسيه كه تجربه اش كردم و نميخوام از دستش بدم
اين راه همچنان ادامه دارد ....
درست صد روز پيش بود ، شباي قدر ..!
همه رفته بودن دعا و من پشت كامپيوتر خيره شده به صفحه مانيتور و بشدت غم زده بودم
هميشه يكي از ارزوهام اين بود كه وقتي كلاف سرنوشتم تو شباي قدر بافته ميشه ، ديگه اين گناه لعنتي رو نكنم
خسته شده بودم ، پنج سال شكست و پيروزي هاي مختلف ، داغونم كرده بود
اونجا بود كه وقتي نصف شب تو تاريكي شب مشغول گوش دادن "برادر جان" داريوش بودم و صداي جوشن از مسجد ميومد ..!
يه عهدي با خودم كردم ، اينكه براي اخرين بار سعي ميكنم ترك كنم و اگر نتوستم ، باهاش كنار ميامو فقط لذت ميبرم ازش ..همين !!
نااميدانه سرچ كردم خ.ا رو و اينجا رو پيدا كردم ، جالبه كه تو سرچاي قبلي پيداش نميكردم
اولش كه وارد سايت شدم شگفت زده بودم ، هيچ شباهتي به وبلاگاي داغونه مشابه كه سالي يبار اپديت ميشدن نداشت
يه جمع مختلط كه همه بهم كمك ميكنن ، اتفاقا من تو همين جمع مختلط بود كه ديدگاهم تغيير كرد نسبت به جنس مخالف در باره اين عادت و خيلي چيزا ..!!
روزاي اول سرپرستا رو مثل فرشته ها ميديدم
مثل دوران دبستان كه خيال ميكردم معلما غذا نميخورن و از فضا اومدن
صد روز گذشت ،پستي و بلندي هاي زيادي تو اين صد روز داشتم ، اما گذشت ، گذشت و گذشت ...!
يه روزايي بود كه همه سلولاي بدنم ميخواست اينكارو انجام بده ، باور كنـــــيد ؛ همه سلولاي بدنم بشدت مشتاق بودن ...! خيلي سخت بود و هنوزم هست ...!
اما مقاومت كردم ، چون اين اخرين تلاش من براي تركه و همونطور كه روز اول ورودم به كانون عهد كردم تا وقتي پاكم تو كانون ميمونم
دو سه سال اخير حتي سعي نكردم تا همچين تركي داشته باشم ..اصلا انگيزه نبود كه بخوام ...!
اما اين انگيزه و اين فضا رو كانون براي من مهيا كرد
كانون با همه خوبي هاش
با همه بچه هاش و همه مديراش ، رنگيها بفنشكها ، سياهك ها ،همه
از همتون بسيار ممنونم ، بسيار بسيار
پاكي زيباترين حسيه كه تجربه اش كردم و نميخوام از دستش بدم
اين راه همچنان ادامه دارد ....
1391 آبان 26، 19:03
1391 آبان 26، 19:55
(1391 آبان 26، 14:56)mojtaba pilot نوشته است: [ -> ]اولش كه وارد سايت شدم شگفت زده بودم ، هيچ شباهتي به وبلاگاي داغونه مشابه كه سالي يبار اپديت ميشدن نداشت
يه جمع مختلط كه همه بهم كمك ميكنن ، اتفاقا من تو همين جمع مختلط بود
كه ديدگاهم تغيير كرد نسبت به جنس مخالف در باره اين عادت و خيلي چيزا ..!!
مجتبی جان ممنون از صداقتت
شاید بعضی افراد با مطرح کردن این حرف موافق نباشن
اما چون گفتی من هم اعتراف میکنم
اتفاقی که برای تو افتاد برای منم افتاد!
قبل از ورود به کانون دید من نسبت به کانون بینهایت تعصبی و تخیلی و اشتباه بود!!!
پس از ورود به کانون دیدگاه من نسبت به جنس مخالف کاملا دگرگون شد!
شاید خیلی از شکستهام قبل از ورود به کانون به دلیل دید اشتباهم نسبت به جنس مخالف بود
کانون با شرایط خاص مختلط و البته محدود خودش تونست دیدگاه اشتباهی را که طی 23سال در من به وجود
اومده بود را در مدت 2سال تصحیحو ترمیم کنه
قطعا این تصحیح دیدگاه در کل زندگی و آینده من موثر خواهد بود
و همین باعث شد تعداد شکستهام پایین بیاد
تشکر میکنم از همه کسانی که این شرایط را در کانون ایجاد کردند
تا کسانی مثل من مجتی عزیز و سایر بچه ها فرصت تغییر دیدگاه و رشد را پیدا کنیم