آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[amin2727]

سلام... من تازه واردم و نمیدونم اینجا دقیقا چیکار میکنن!
میشه منو هم راهنمایی کنید دوستان؟؟؟

[عاشق فاطمه زهرا]

نه من می خوام بدونم.

موقعیت فراهم شده ما از داداش آرمان با پنج سال پاکی سوالاتمون رو بپرسیم.
بعد ساده همین طور عبور می کنیم و سوال نمی پرسیم
گرفتین ما رو :smiley-yell:

سوالات من از آرمان.

داداش آرمان :
به نظر شما نیازه ما قبل از ازدواج حتما یه مدت زیادی پاک باشیم؟
اگر موقیت ازدواج واسمون جور شد چه طور؟

.................

سلام عاشق جان این قسمت آخرش یه ماچ داشت پرت کردم برات بگیرش...

قربونت برم داداش. گرفتمش

علی امام من است و منم غلام علی 
 هزار جان گرامی فدای نام علی

داداش خرابم کردی.
 این آهنگ زیبا تقدیم به شما از محمد اصفهانی
ماه غریبستان

...................

ایول داری طاهر جان

---

سلام... من تازه واردم و نمیدونم اینجا دقیقا چیکار  میکنن!
میشه منو هم راهنمایی کنید دوستان؟؟؟

خوش اومدی داداش

کار خاصی نمی خواد بکنی ، از خودت بگو ، کمک بخواه و کمک کن.
ما این ج همه برای یک هدف واحد جمع شدیم.
موفق باشی داداش

[همساده]

سلام... من تازه واردم و نمیدونم اینجا دقیقا چیکار  میکنن!
میشه منو هم راهنمایی کنید دوستان؟؟؟

سلام خیلی خوش اومدی
اینجا زا خودت بگو چکارا میکنی؟چرا میخوای ترک کنی؟ برنامه ت چیه و هر سوال یا تجربه ای داری با دوستانت مطرح کن

[طاهر]

سلام... من تازه واردم و نمیدونم اینجا دقیقا چیکار  میکنن!
میشه منو هم راهنمایی کنید دوستان؟؟؟

سلام
خیلی خوش اومدی امین جااااااااااااان
اینجا خب همه کار میشه کرد
میشه همدیگه رو تشویق کرد. اینجوری 
میشه همدیگه رو راهنمایی کرد :bababozorg:
حتی میشه همدیگه رو ترور کرد با این
ما اینجا بیشتر از خودمون و اتفاقاتی ک برامون میفته میگیم از موفقیت ها از شکست ها 
اینجا  از تجربیات هم استفاده میکنیم
با هم دیگه مسابقه گروهی میذاریم
از همدیگه مشورت میگیریم و کلی کارهای خوب خوب
مثلا من ب عنوان نکیر و منکر گروه( ) از تازه واردها سوال میپرسم که اوضاع در چ حاله؟
و شما باید گزارش بدی ک امروز چطور گذشت
البته نه همه ریز جزییات زندگیت ها. بیشتر مسایل مربوط به همین چیزی ک بخاطرش اینجا دور هم جمع شدیم

راستی اقا امین الان اوضاع در چه حاله؟

---

واما دیگه بگم ک اسم گروه ما با سه رای و بدون نظر نمیدانم
مبارزان انتخاب شد
مجاهد جان اگه به نمیدانم پیام دادی بگو طاهر گفت بادمجان به انگلیسی چی میشه؟
بعد بیا واکنشش رو گزارش بده

دیگه اینکه اقااااااااا چرا کسی برا مصاحبه سوال نمیپرسه 
زودی باشین برا مصاحبه از اقا ارمان سوال طرح کنید

راستی از بالا بهم خبر رسید ک عاشق مامور جمع اوری سوالات مربوط به رزمجوی عزیز ه
ولی نمیدونم چرا تا الان چیزی نگفته
سریع همه دو گونه سوال طرح کنن
ولی من چشم اب نمیخوره
اخه تا کی منو گلو رو باید چاک بدم بلکه ی نفری شیر مردی پیدا بشه واکنش نشون بده
صد رحمت به گازهای بی اثر 

[همساده]

این گروه شرطه الخمیس  و اسامی سلمان و ابوذر منو یاد زیباترین چیزی که تا الان در باره حضرت علی خوندم انداخت...
به عشق مرد مجاهد داداش رزمجو داداش عاشق و بقیه بچه ها میزارم یه قسمتیش رو:

 ابوذر غفاري ازسلمان فارسي سوال كرد معرفت اميرالمومنين «عليه السلام» به نورانيت چگونه است؟

گفت: اي جندب (لقب اباذر) بيا برويم تا ازخود آن حضرت سوال كنيم.

 مي گويد: نزد آن حضرت آمديم و او را نيافتيم درآن جا منتظر مانديم تا تشريف آوردند.

 حضرت فرمود: چه باعث شده كه اينجابياييد ؟

گفتند : آمديم تا از معرفت شما به نورانيت سوال كنيم.

 مولا فرمودند: خوشامديد اي دوستان من كه در دين خود متعهد وپاينده هستيد وكوتاهي نمي كنيد ، وهر آينه دانستن اين مطلب برهرمرد مومن وزن مومنه اي واجب است.

 سپس فرمودند: اي سلمان و اي جندب ايمان كسي كامل نمي گردد تا به حقيقت و نورانيت من معرفت پيدا كند و وقتي چنين شناختي از من پيدا كرد ازكساني مي شود كه خداوند قلب اورا براي ايمان امتحان كرده وسينه اش را براي اسلام گشاده كرده وعارف آگاه شده است وكسيكه دراين گونه معرفت وشناخت كوتاهي كند او درشك وترديد باقي مي ماند.

 اي سلمان و اي جندب شناختن من به نورانيت درحقيقت شناختن خداست وشناخت خدا درحقيقت معرفت من به نورانيت است واين دين خالص است كه خداي سبحان فرموده است: ( وبندگان امر نشدند مگر به اينكه خدا را خالصانه ودرحاليكه دين خود را خالص كرده اند عبادت كنند، نماز را به پادارند وزكات را بپردازند واين ديني است كه از افراط وتفريط به دور ودر حد اعتدال است سوره بينه /5) فرموده است : امر نشديد مگر به نبوت محمد صل الله عليه وآله واين دين سهل وآسان محمديه است بعد درتفسير (يقيموا الصلاة ) فرمود: هركس ولايت مرا به پاداشت نماز را به پاداشته است ،وبه پاداشتن ولايت من سخت ودشوار است كه آن را تحمل نمي كند وطاقت پذيرش آن را نداردمگر فرشته مقرب يا پيغمبر مرسل ويا بنده مومني كه خدا قلب اورا ازايمان امتحان كرده باشد.

 پس فرشته زماني كه مقرب نباشد وپيغمبر مرسل نباشد ومومن هنگامي كه امتحان شده نباشد نمي تواند آن رابپذيرد.

سلمان عرض كرد: اي اميرالمومنان ،مومن كيست وحدود ايمان چيست؟ آن رابيان فرمائيد تا كاملا بشناسم فرمود: مومن امتحان شده كسي است كه درامور ولايت ما چيزي به او نمي رسد مگر اينكه خدا سينه اش را براي قبول آن باز مي كند وبدون هيچگونه شك وترديدي آن را مي پذيرد ....

متن کامل حدیث معرفت به نورانیت امیرالمومنین

---

سوال از آرمان:
من گاهی خسته میشم وقتی میبینم هر چی زور میزنم جواب نمیگیرم اینجور مواقع چه کنم؟
سوال از رزمجو:
چطور از ائمه کمک میگیری؟چطور از دین و اعمال معنوی استفاده میکنی برای کنترل شهوت؟چرا ما گاهی موفق نمیشیم در استفاده از این ابزار؟

[Alone WarrioR]

از عقاب صحرا به کفتر کاکل به سر وای وای

در واقع از خودم به داداش درخشنده


والا رهام رو خاطر خوبی ندارم چون یه شعر بود ازش که سپاه رو ترک کرده بود و رفته بود .... رستم فحشش میداد تو ادبیات

خودم میگم مثلا آریو برزن یا خود (( آریو )) ... یا مثلا رویین تنان

[درخشنده]

رهام هم پهلوون خیلی خوبی بوده...توی اون بخش شاهنامه برای نشون دادن قدرت خاص رستم و اشکبوس (درست میگم؟!) میگه رهام فرار کرد...

اسم رهام رو روی باشگاه های بدنسازی هم میذارن!

ماهان هم فرمانده ی جنگ ایرانی ها بوده خیلی جاها ازش تعریف کردن...

آریو برزن هم به قول خودمون توپ بوده...

همون رستم خیلی چیز باکلاسیه   رزمجو هم خیلی قبولش داره

درخشنده: داراب .......رستم!
آرمین: ورزشکاران
الون واریر
رامین: قاتلان بروس لی
بهشتی


بهشتی عزیز کجایی برادر؟


برای رامین هم که هرکی یه چی جلوی اسمش مینویسه

[davoodgt]

گروه دوم
طاهر
 داوود 
نمیدانم
احسان
به سوی نور
بچه های گروه ما زودی بیان برا اسم در کردن  

من میگم بذاریم
مبارزان

سلام

همون مبارزانعالیه

سلام داداش خورشید غدیر یا غدیر پیروزی 
یه چیز تو این مایه ها

مبارزان خوبه داداش

[razmjoo]

سلام . با لطف و عنایت خدا روز 51 رو پشت سر گذاشتم...

دشمن ترین دشمنان نفس توست !!! پس با او بجنگ و جهاد اکبر کن..

باشد تا پا جای پای پهلوانان آبتین و صدف و داوود جی تی و فرشاد و برادر مهدی و آرمان، و پهلوان بانوان سها خانم و خانم الون بگذاریم کسانی که برای همیشه از این منجلاب بیرون آمده اند (این لیست بلند بالاتر از این حرفهاست و با کمک دوستان 
کامل تر می شود)


جریان این سئوالی که داداش درخشنده پرسیده همون سئوالاتی هست که تو تجربه های پاکی قراره از من بپرسن و اونجا باید جواب بدم یا همینجا باید جواب بدم..



در ضمن هزار هزار رستم دستان و رهام و اشکبوس و ... فدای یک گره ابروی اباالفضل عباس ابن علی ابن ابی طالب ...( در جواب عزیزی که گفت رزمجو رستم رو قبول داره ، البته فقط قصدم عرض ارادت به ساحت اهل البیت بود .)

[درخشنده]

در ضمن هزار هزار رستم دستان و رهام و اشکبوس و ... فدای یک گره ابروی اباالفضل عباس ابن علی ابن ابی طالب ...( در جواب عزیزی که گفت رزمجو رستم رو قبول داره ، البته فقط قصدم عرض ارادت به ساحت اهل البیت بود .)

خب برادر برای عرض ارادت چرا از رستم استفاده میکنی؟   

[عاشق فاطمه زهرا]

داداش رزمجو ، سوالات هموناست.
ما این سوالات رو انتقال می دیم ، شما همون جا جواب می دی.

[شازده کوچولو]

سلام
قهرمانای کانون,
چند روز پیش جایی بودم, چندتا جوون حدود سن خودم بودن, همش از چیزای خیلی بد حرف میزدن (این دختره فلان طوره اون یکی بهمان طور)
حالم بهم خورد! به خودم گفتم اگه خودتو ول کنی آخرش میشی مثل اینا!!!
......................
برای اسم گروه

بنده هم با اسم شرطه الخمیس موافقم

[عاشق فاطمه زهرا]

داداش شازده ، همین انگیزه برای ترک کافیه.

من خودم وقتی انسان های خوب رو می بینم ، خیلی حالم می کنم.
البته نه انسان هایی که فقط ادعا دارند و از درون خرابند (یکیش مثل خودم)
انسان های واقعا خوب ، آدم لذت می بره از هم کلامی باهاشون.
نه تکبر دارند ، نه حسد دارند ، نه شهوت دارند.
کی گفته این ها رو ندارند؟ همش رو هم دارند ، ولی تونستند خودشون رو درست کنند.

ای خدا ، ما هم خوب بشیم و بد نباشیم.
تو سوره حمد هم که هر روز تو نماز می خونیم همین رو می خواهیم از خدا.

[آرمین]

سلام
این رامین کجا رفت پس؟ قاتل بروسلی کجایی؟ 
بیا می خوایم اسم انتخاب کنیم...  

دوست دارید یه ماجرای پلیسی براتون تعریف کنم؟
یه ماجرای خونین از یه درگیری وحشتناک و اسفناک... 

پس با من همراه باشید با ماجرای جنایی قاتلان بروسلی... 

تو یه شب تابستونی بود که دور هم جمع شده بودیم...
دعوامون شد... درخشنده و الون واریور دستای بروسلی رو گرفتن... بهشتی هم پاهاشو...
و در نهایت رامین آلت قتاله رو وارد بدن نحیف بروسلی کرد...  و این شد که بروسلی به رحمت ایزدی پیوست...
قصه ی ما به سر رسید، بروسلی به خونه اش نرسید... 

همین جا اقرار می کنم که همش تقصیر دوستای ناباب بود...
من هیچ کاره بیدم...  من پسر خوبی بیدم... 
بنده خدا بروسلی هم خودش پیر شده بود خودش دیر یا زود میمرد... 

بله... 
ما گروه قاتلان بروسلی هستیم....  یعنی اسم قبلی گروه مون قاتلان بروسلی بود... 

اما از این به بعد می خوایم درست زندگی کنیم... می خوایم آدمای مثبتی باشیم...
درست فکر کنیم... به موقع تصمیم بگیریم... و درست عمل کنیم...
می خوایم زندگی از نو برپا کنیم... زندگی که توش عشق جریان داشته باشه... عشقی لایزال و الهی...

ما اون آدمای سابق نیستیم... عوض شدیم...
اسم گروه ما یه اسم مثبته...
ما گروه داراب هستیم که قراره ورزشکار شیم...
بشیم شبیه پهلوون های بی بدیل کشورمون... بشیم مثل رستم دستان؛ پهلوان و جنگجوی میادین نبرد... 

---

داداش همساده
به نظرم از یه جا به بعد به جای پاک کردن صورت مسئله باید مسئله رو حل کنیم...
تا کی بخوایم از تنهایی بترسیم و وحشت کنیم؟ از خونه مجردی هراس داشته باشیم؟
مگه ما چی مون از آدمای سالم کمتره؟

به این فکر نکن که اگه تنها باشی و خونه مجردی داشته باشی چی میشه...
به این فکر کن که از این تنهایی چه بهره هایی می تونی ببری؟ با چه دوستای خوبی می تونی همنشین شی؟

آدم قوی که جلوی خودارضایی می تونه بایسته، مطمئنا جلوی خیلی چیزای دیگه هم می تونه بایسته...
نه تنها می ایسته... بلکه ذهن و فکر و روح و روانش رو هم جوری پالایش می کنه تا به بهترین هایی که حقشه برسه...

از هیچی نترس...
مطمئنم که تو این قضیه هم سربلند بیرون میای...

----------------

البته نه انسان هایی که فقط ادعا دارند و از درون خرابند (یکیش مثل خودم)
انسان های واقعا خوب ، آدم لذت می بره از هم کلامی باهاشون.

خو اگه من بگم از همکلامی باهات خیلی لذت می برم تکلیف چیه؟
کاش همه آدما مث تو بودن... 

راستی...
شنیدم استخر میری برادر... فیلم می بینی... میری پارک دور دور می کنی... 
صبح زود میشینی قورباغه قورت میدی... مارم دعوت می کنی... 
این چه وضعشه خو؟ بی وفا تو که این جوری نبودی...   

[درخشنده]

سلام
این رامین کجا رفت پس؟ قاتل بروسلی کجایی؟ 
بیا می خوایم اسم انتخاب کنیم...  

دوست دارید یه ماجرای پلیسی براتون تعریف کنم؟
یه ماجرای خونین از یه درگیری وحشتناک و اسفناک... 

پس با من همراه باشید با ماجرای جنایی قاتلان بروسلی... 

تو یه شب تابستونی بود که دور هم جمع شده بودیم...
دعوامون شد... درخشنده و الون واریور دستای بروسلی رو گرفتن... بهشتی هم پاهاشو...
و در نهایت رامین آلت قتاله رو وارد بدن نحیف بروسلی کرد...  و این شد که بروسلی به رحمت ایزدی پیوست...
قصه ی ما به سر رسید، بروسلی به خونه اش نرسید... 

همین جا اقرار می کنم که همش تقصیر دوستای ناباب بود...
من هیچ کاره بیدم...  من پسر خوبی بیدم... 
بنده خدا بروسلی هم خودش پیر شده بود خودش دیر یا زود میمرد... 

بله... 
ما گروه قاتلان بروسلی هستیم....  یعنی اسم قبلی گروه مون قاتلان بروسلی بود... 

اما از این به بعد می خوایم درست زندگی کنیم... می خوایم آدمای مثبتی باشیم...
درست فکر کنیم... به موقع تصمیم بگیریم... و درست عمل کنیم...
می خوایم زندگی از نو برپا کنیم... زندگی که توش عشق جریان داشته باشه... عشقی لایزال و الهی...

ما اون آدمای سابق نیستیم... عوض شدیم...
اسم گروه ما یه اسم مثبته...
ما گروه داراب هستیم که قراره ورزشکار شیم...
بشیم شبیه پهلوون های بی بدیل کشورمون... بشیم مثل رستم دستان؛ پهلوان و جنگجوی میادین نبرد... 

ایا میخواهید منو سکته بدید؟ :smiley-yell: یه داستان 20 صفحه ایی مینویسید اما برای اسم رای نمیدید؟  

درخشنده: قاتلان بروس لی!!! 
آرمین: ورزشکاران
الون واریر
رامین: ورزشکاران
بهشتی

خب الان منتظر الونیم تا نظر اخرو بده.ولی اگه رای الون با مال من یکی بود باید بدوییم دنبال بهشتی!   

خدایا توبه!