امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام بچه هاطبق معمول دوباره به اوج خرابی برگشتم و هر روزم این فاجعه داره بدتر و بدتر میشه
واقعا به کمک شما دوستان نیاز دارم
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 17، 3:43)meep نوشته است: سلام بچه هاطبق معمول دوباره به اوج خرابی برگشتم و هر روزم این فاجعه داره بدتر و بدتر میشه
واقعا به کمک شما دوستان نیاز دارم

داداش میپ گل خیلی خوب شد که بعد از چندی غیبت، بازم توی رهروان میبینیمت.. این سریالی شدن دردیه که واقعا هرکی گرفتارشه اعتماد به نفسش شدیدا میوفته
من خودم تا حالا سریالی نشدم ولی میدونم چه حسی داره. 
حالا به نظر من اگه میخای به خودت کمک کنی تا اول از سریالی شدن، و بعد از خ.ا رها شی،
یه پیشنهاد دارم برات. من میگم دو روز تحمل کن، بعد اگه واقعا فشار میاد بشکن، دفه ی بعدی، سه روز از تاریخ اخرین شکستت باز اگه دیدی واقعا فشار میاد بشکن
دفه ی بعدی دیگه نشکن و بیا توی مسابقات 10 روزه از اول شروع کن. ایندفه دیگه زیرفشار له هم شدی تحمل کن. 
موفق باشی. از ته دل میخام بازم اعتماد به نفست رو بازیابی کنی و زندگیتو عوض کنی
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
سلام به همه، امروز ختم صلوات منه، دیدین همیشه احساس میکنید خیلی جک تو ذهن تون دارید که برای بقیه تعریف کنید ولی وقتی میخواین برای یه جمع تعریف کنید هییچی یادتون نمیاد؟ 4chsmu1
منم دقیقا همیشه روزشماری میکنم برای نوبت ختم صلواتم، ولی وقتی میرسه،‌انگار حافظمو فرمت میکنن 4
 خداروشکر اوضاع خوبه و سعی میکنم خوبتر بشه و کاش بتونم بهتر بشم. یه سوال رودرواسی یا رودربایستی؟ 22
 
یه موردی که خیلی بهش بر میخورم و شاید شما هم این مشکلو داشته باشید رودرواسی هست چه با فامیل یا چه با خونواده. چون همه میدونیم رودرواسی کردن درست نیست پس نمیخوام کلی گویی کنم،‌ دوتا موقعیت میگم شما خودتون رو جاش بزارید و بگید اگه تو اون موقعیت بودید چیکار می کردید. 53258zu2qvp1d9v

1- به دوستتون پول قرض دادید و از زمانی که بهش گفته بودید پس بده چند ماه میگذره و الان اون پول رو میخواید ولی هی با خودتون میگید شاید الان وضعیتش خوب نباشه، شاید فلان باشه، شاید بیسار باشه و اون آدم هم عین خیالش نباشه( البته شاید )، اینجوری هم از اون بیشتر زده می شید و هم بعضی وقتا میره رو مخ تون. 65

2- به یه نفر از آشناها کتاب قرض دادید و یه مدتی میگذره و دوباره شما به اون کتاب نیاز دارید.وقتی بهش میگید متوجه میشید اون کتاب رو گم کرده و مجبوری دوباره بری کتاب رو بخری. شما تو این موقعیت باشید بهش میگید که پول کتاب رو باید بده؟ ( یه بحث اخلاقه که میگه نه نگو یه بحثم حساب حساب کاکا برادر) Khansariha (56)
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 17، 17:57)engineer نوشته است: سلام به همه، امروز ختم صلوات منه، دیدین همیشه احساس میکنید خیلی جک تو ذهن تون دارید که برای بقیه تعریف کنید ولی وقتی میخواین برای یه جمع تعریف کنید هییچی یادتون نمیاد؟ 4chsmu1
منم دقیقا همیشه روزشماری میکنم برای نوبت ختم صلواتم، ولی وقتی میرسه،‌انگار حافظمو فرمت میکنن 4
 خداروشکر اوضاع خوبه و سعی میکنم خوبتر بشه و کاش بتونم بهتر بشم. یه سوال رودرواسی یا رودربایستی؟ 22
 
یه موردی که خیلی بهش بر میخورم و شاید شما هم این مشکلو داشته باشید رودرواسی هست چه با فامیل یا چه با خونواده. چون همه میدونیم رودرواسی کردن درست نیست پس نمیخوام کلی گویی کنم،‌ دوتا موقعیت میگم شما خودتون رو جاش بزارید و بگید اگه تو اون موقعیت بودید چیکار می کردید. 53258zu2qvp1d9v

1- به دوستتون پول قرض دادید و از زمانی که بهش گفته بودید پس بده چند ماه میگذره و الان اون پول رو میخواید ولی هی با خودتون میگید شاید الان وضعیتش خوب نباشه، شاید فلان باشه، شاید بیسار باشه و اون آدم هم عین خیالش نباشه( البته شاید )، اینجوری هم از اون بیشتر زده می شید و هم بعضی وقتا میره رو مخ تون. 65

2- به یه نفر از آشناها کتاب قرض دادید و یه مدتی میگذره و دوباره شما به اون کتاب نیاز دارید.وقتی بهش میگید متوجه میشید اون کتاب رو گم کرده و مجبوری دوباره بری کتاب رو بخری. شما تو این موقعیت باشید بهش میگید که پول کتاب رو باید بده؟ ( یه بحث اخلاقه که میگه نه نگو یه بحثم حساب حساب کاکا برادر) Khansariha (56)
هوووو. پس من دیروز پریروزا واسه کی صلوات فرستادم نوبت تو که امروزه قربونت برم Khansariha (13) Khansariha (13) 

خب راجب مباحثی که گفتی:
1-من خودم هم کتاب قرض دادم هم پول. اگه کتاب رو دیگه نمیخاستم، به طرف گفتم کتاب مال خودت. حالشو ببر. (البته کتاب درسی بود 4chsmu1 ) اگر هم کتابو نیاز داشتم میکفتم میخام کتابو. آخر ترم هم مستقیم  گفتم که کتابی که داده بودم یادت نره فلان روز بیاری.
2- راجب پول که اصلا زشته یادشون بره که بهت بدهی دارن. من خودم یه چن باری زمین فوتبال و پینت بال گرفتم رفتیم، شبش بعد از بازی میومدیم، شماره کارتو برا دونه دونه شون فرستادم. بهترین دوستمم هنوز 30 تومن بدهکاره بهم و بعضی مواقع بهش میگم. 


کلا من میگم تعارف نداشته باشین و توی (((رودربایستی))) نمونین. چون همش خودِ ادمه که حرص میخوره که چرا کتابمو/پولمو نداد. من میخام و فلان. من حتی راجب رفیقِ نامبِر وان خودمم همینطوری هستم. کلا تعارف رو بذار کنار.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
سلام ، از این به بعد به فرمان برادر طاهر ، با برنامه ختم صلوات در خدمت شما دوستان خواهم بود  303 
فردا نوبت دوست عزیزمون ، sabour   هستش ... بچه ها بمبارونش کنید  Confetti  ، البته با صلوات   

برنامه ختم صلوات برای روزهای آینده
آرمین[تصویر:  53.gif] 
 ما می توانیم91[تصویر:  53.gif] 
aliunknown[تصویر:  53.gif] 
رضا222[تصویر:  53.gif] 

rezaKy[تصویر:  53.gif] 
omid 24[تصویر:  53.gif] 
mohammad_93[تصویر:  53.gif] 
یه روز سخت[تصویر:  53.gif] 

طاهر[تصویر:  53.gif] 
engineer:  53
sabour: تاریخ 96/05/18
mehdi68: تاریخ 96/05/21

عاشق فاطمه زهرا: تاریخ 96/05/23
drift: تاریخ 96/05/25
همـت: تاریخ 96/05/28
روزبه: تاریخ 96/05/30

قاصدک: تاریخ 96/06/01
Mr Degaresh: تاریخ 96/06/04
mohsennia: تاریخ 96/06/06
Saeed1396: تاریخ 96/06/08


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
14 صلوات برای داداش صبور ایشااله تو راه مسابقه ایجا و مسابقه زندگی موفق باشی
[تصویر:  355b0c83-680a-44de-b22b-8fa226123a99-7457402.png]
30صلوات برای اقای صبور
15 تا صلوات برای صبورِ عزیز. براش آرزوی یه زندگیِ مفید برای جامعه ش و یه زندگی شاد از خدا میخام. ایشالا کنار خانواده همیشه شاد باشه.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
سلام همگی ، آقا دمتون گرم ، ما هنوز حرف نزده صلواتا رو فرستادید ، خیلی خیلی ممنون ! 
( یه ذره هم خجالت میکشم ، چون این دور نتونستم صلوات بفرستم واسه کسی ، ولی آرزو خوبه رو داشتم واسه همتون ها ، ولی هی میگفتم بعدا ، یادم می رفت هی ! شرمنده خلاصه  Shy)
درباره موضوع هم ، نمیدونم والا ، مشکلات زیاده و نمیخوام اعصابتونو بریزم بهم ، ولی حالا که دارید صلوات میفرستید برام ، بی زحمت دعا کنید 

ارشد تهران شبانه قبول شم ، 
نمیدونم چجوری ( خودم خیلی پیگیر راهش هستم ) ولی یه اتفاقی بیفته من ماهی 10 12 تومن حقوق داشته باشم (!) با چایی نبات که سردیم نکنه یه وقت  Gigglesmile
پدرم یه کار سبک بهش پیشنهاد شه ، از خونه بزنه بیرون و یواش یواش پیدا کنه خودشو .. 
و اینکه خدا بزن و یه طوری بشه ، یه جوری یه سر و سامونی بگیره زندگیم و بتونم ازدواج کنم ( شرایط واقعا سخت شده و دیگه فکر میکنم به من واجب شده ) ، با یه دختر بساز و زن زندگی  4chsmu1 4chsmu1
و بتونم مادرمو بفرستم کربلا 
و یه ماشین بخرم 
و خدا همه مریضا رو شفا بده ، 
و ظهور امام زمان ( که میدونم من یه نفر آبروشو کلی بردم ) نزدیک تر کنه .


فقط از ته دل بفرستید صلوات ها رو بگیره ها !!  کمیسیون شمام محفوظه ! Gigglesmile
[تصویر:  u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
صبور جان امیدوارم به همه ی آرزوهات برسی 
چهارده تا صلوات برای تو ... فقط و فقط  برای خود خود خودت 302 

بچه ها امروز سخت ترین روز بود و تا نزدیک مرز رفتم ...  Hanghead ولی نشکستم ، عجیب بود 39  ، فک کنم خود شیطون هم کم آورد و کلا رفت پی کارش دیگه ...  4  
البته اون که بیخیال نمیشه ، لابد رفت که از یه سمت دیگه نقشه بکشه ... ولی نمیدونم دیگه چه نقشه ای میخواد بکشه ، چون منو امروز تا خود پرتگاه برد ، دیگه اون وسط زمین و آسمون بودم که ، بازم به خودم اومدم و محکم واستادم ....  Khansariha (69)
کارش خیلی سخت شده واقعا ... Khansariha (13)  باید بره حسابی یه چند وقتی از نو ریکاوری کنه ، چون بدجوری داغونش کردم ، اصن یه وضعی ، له له  Gigglesmile


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
علی منم دیشب همینجوری شدم، میدونی یه سری قوانین برای خودم وضع کرده بودم و بهشون عمل می کردم Khansariha (56)
یکیش این بود موقع اعصاب خوردی و بی حوصلگی پای لبتاب نشینم
اون یکیش این بود آخرشب پای لبتاب مخصوصا تلگرام نباشم.
یه مدت که از ترکم گذشت کم کم داشتم بی تفاوت میشدم به این قانونا، حتی هیج برنامه ای هم نداشتم و عمل نمیکردم 53258zu2qvp1d9v
و متاسفانه شکستم و نزدیک 80 روز خوب رو از دست دادم و باید دوباره شروع کنم 65
و خوشبختانه شکستم تا دوباره به خودم بیام و برنامه هام رو شروع کنم و بی تفاوت نباشم، Khansariha (56)
میگه : صدبار اگر توبه شکستی باز آ
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
(1396 مرداد 18، 18:41)aliunknown نوشته است: خسته شدم ... 
دیشب خوابم نمیبرد بعدم نفهمیدم چی شد ساعت پنج صبح اینکارو کردم
خواب هم نبودم که بگیم خ.ا محسوب نمیشه 
نمیدونم چرا شیطون از این طرف منو مورد حمله قرار داده 
خیلی خیلی سخته ....
منطورم اینه که خیلی سخته تو این شرایط بتونی به نفست غلبه کنی چون گیج هستی و هنوز سر حال نیومدی ، یجورایی فکر میکنی کار درست رو داری انجام میدی
Hanghead

علی من راه حلش رو ورزش میدونم. به نظر من خیلی مهمه که خسته بری توی رخت خواب. همیشه سعی کن خودتو خسته کنی تا زود خوابت ببره

(1396 مرداد 18، 19:12)engineer نوشته است: علی منم دیشب همینجوری شدم، میدونی یه سری قوانین برای خودم وضع کرده بودم و بهشون عمل می کردمKhansariha (56)
یکیش این بود موقع اعصاب خوردی و بی حوصلگی پای لبتاب نشینم
اون یکیش این بود آخرشب پای لبتاب مخصوصا تلگرام نباشم.
یه مدت که از ترکم گذشت کم کم داشتم بی تفاوت میشدم به این قانونا، حتی هیج برنامه ای هم نداشتم و عمل نمیکردم53258zu2qvp1d9v
و متاسفانه شکستم و نزدیک 80 روز خوب رو از دست دادم و باید دوباره شروع کنم65
و خوشبختانه شکستم تا دوباره به خودم بیام و برنامه هام رو شروع کنم و بی تفاوت نباشم، Khansariha (56)
میگه : صدبار اگر توبه شکستی باز آ

آفرین به این روحیه ی عالی..خداروشکر که این درس بزرگو گرفتی و مرسی که به ما هم یاد دادی.302302
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
سلام دوستان

عاشق پر انرژی Muscular  و البته خسته 18

یه هفته ی سخت داشتم.
خوب بود ، همیشه اتفاق های جدید ، تجربیات جدید ، لذت بخش هستند.
اما خیلی هم خطرناک هستن.
از این نظر که هر تجربه ی جدید انسان رو می تونه تکون بده.
این می تونه دیدن یک دوست قدیمی باشه ،‌ کسی که مثلا شاگرد تنبل کلاس بوده و الان برای خودش کسی شده و ماشین آخرین سیستم سواره.
این وقت هست که شما به این سوال می رسی که من چی از اون فرد کمتر داشتم که وضعم اینه.
این تجربه ی جدید می تونه شما رو تکون بده.
می تونه این تکون خوب باشه یا بد ،‌ ممکنه شما رو به تلاش بیشتر واداره یا از اون طرف باعث سرخوردگی بشه.

برای ما هایی که لبه پرتگاه خ.ا هستیم ، این تکون می تونه خیلی بیشتر خطرناک باشه.
چطور؟ نمی دونم


نقل قول: 1- به دوستتون پول قرض دادید و از زمانی که بهش گفته بودید پس بده چند ماه میگذره و الان اون پول رو میخواید ولی هی با خودتون میگید شاید الان وضعیتش خوب نباشه، شاید فلان باشه، شاید بیسار باشه و اون آدم هم عین خیالش نباشه( البته شاید )، اینجوری هم از اون بیشتر زده می شید و هم بعضی وقتا میره رو مخ تون. [تصویر:  65.gif]

2- به یه نفر از آشناها کتاب قرض دادید و یه مدتی میگذره و دوباره شما به اون کتاب نیاز دارید.وقتی بهش میگید متوجه میشید اون کتاب رو گم کرده و مجبوری دوباره بری کتاب رو بخری. شما تو این موقعیت باشید بهش میگید که پول کتاب رو باید بده؟ ( یه بحث اخلاقه که میگه نه نگو یه بحثم حساب حساب کاکا برادر) [تصویر:  khansariha%20%2856%29.gif]
خب تقریبا درکت می کنم.
فکر می کنم این مسئله خیلی شایعه.
من ماجرای خودم رو تعریف می کنم ، پول یه بنده خدای توی کارت من بود ، کارت منم خراب شده بود.
من هم وقت نمی کردم برم بانک درست کنم کارت رو.
مبلغش هم زیاد نبود و واقعا فکر نمی کردم برای طرف هم اهمیت داشته باشه.
نهایتا یه روز پیامک اومد که لطفا اون پول رو بهم بده. (توی همین مضمون)
من اولش شوکه شدم (چون خیلی با طرف رفیق بودم)
ولی بعدش تونستم درکش کنم ، گفتم شاید نیاز داشته ، شاید پول براش مهم بوده و ...
هنوز هم رفیق هستیم و این ماجرا از ارادت من بهش چیزی کم نکرد.

در مورد کتاب هم من هنوز یه چند تا کتاب از رفقام دستم مونده که باید بهشون بدم. شاید چندین ساله دستم مونده.
(حالا که فکر می کنم عجب آدم مضخرفی هستم من 22 )

ولی نکته این هست که اون کسی که کتابش دستم مونده ، تا حالا نشده بهم بگه کتاب رو برگردون.
قبول دارم من اشتباه کردم ، ولی اون فرد وقتی چیزی نگه ، خب من فکر می کنم که حتما واسش مهم نبوده.
(انشا الله در اسرع وقت کتاب ها رو بر می گردونم به صاحب هاشون Khansariha (69) )

کلا نمی تونم حکم کلی بدم ، شاید دوست شما واقعا مشکل داره یا مثل من سهل انگاری کرده
ولی می تونم بگم که انسان های بالغ با هم حرف می زنن و مشکلاتشون رو مطرح می کنن.
شما به دوستت زنگ بزن ، خیلی محترمانه صحبت کن بگو به اون پول نیاز داری. 53258zu2qvp1d9v
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
۱۴ صلوات برای مهندس

۱۴ صلوات برای صبور : داداش ان شاء الله به تمام آرزو هات برسی ، برنامه ریزی کن و از کم شروع کن و شتابت رو حفظ کن.
من مطمئن نیستم با حقوق ماهی ۱۰ ۱۲ ملیون خوش بخت تر از الان باشم
ولی مطمئن هستم که اگر هدف درست رو انتخاب کنم و براش به سختی تلاش کنم
هیچ وقت توی زندگی پیشمون نخواهم بود ، وقتی به عقب نگاه می کنم.

نقل قول: خسته شدم ... 
دیشب خوابم نمیبرد بعدم نفهمیدم چی شد ساعت پنج صبح اینکارو کردم
خواب هم نبودم که بگیم خ.ا محسوب نمیشه 
نمیدونم چرا شیطون از این طرف منو مورد حمله قرار داده 
خیلی خیلی سخته ....
منطورم اینه که خیلی سخته تو این شرایط بتونی به نفست غلبه کنی چون گیج هستی و هنوز سر حال نیومدی ، یجورایی فکر میکنی کار درست رو داری انجام میدی
علی جان
در مورد این مسئله خواب حتما با بچه هایی که اینطوری بودن مشورت کن ، مرد مجاهد ، خود طاهر ، آرمین و ...
این ها تونستن غلبه کنن ، پس تو هم میتونی.

نقل قول: علی منم دیشب همینجوری شدم، میدونی یه سری قوانین برای خودم وضع کرده بودم و بهشون عمل می کردم [تصویر:  khansariha%20%2856%29.gif]
یکیش این بود موقع اعصاب خوردی و بی حوصلگی پای لبتاب نشینم
اون یکیش این بود آخرشب پای لبتاب مخصوصا تلگرام نباشم.
یه مدت که از ترکم گذشت کم کم داشتم بی تفاوت میشدم به این قانونا، حتی هیج برنامه ای هم نداشتم و عمل نمیکردم [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
و متاسفانه شکستم و نزدیک 80 روز خوب رو از دست دادم و باید دوباره شروع کنم [تصویر:  65.gif]
و خوشبختانه شکستم تا دوباره به خودم بیام و برنامه هام رو شروع کنم و بی تفاوت نباشم، [تصویر:  khansariha%20%2856%29.gif]
میگه : صدبار اگر توبه شکستی باز آ
ما شا الله مهندس جان ، ۸۰ روز خیلی عالیه خیلی. Khansariha (69) 
سطح انتظارات رو بالا بردیا. 49-2
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
رهروانی های عزیز سلام

مهندس جان:
در رابطه با دو مساله ای که گفتی
برا پوله حتما رودر بایستی بذار کنار و اگه سختت هست حضوری یا تلفنی حرف بزنی
یه پیامک بده به رفیقت و بگو که به اون پولی که بهش قرض دادی نیاز داری و اگه دستش بازه و بهت پسش بده
سختش نکن
و برا کتابه هم دیگه چون گم شده من بودم بیخیالش میشدم و از یه جای دیگه تهیه اش میکردم
حتما لازم نیست بخری اگه نیازت مقطعی هست

و برای شکستی هم که داشتی ناراحت شدم
بیشتر از این جهت که به عنوان هم گروهی اون وقتی که لازم بود کنارت نبودم
اما خوشحالم که اگه زمین هم میخوری زمین گیر نمیشی
خیلی ها هستن با هر باری که زمین میخورن مدت ها زمین می مونن
برخی ها هم کلا دیگه بلند نمیشن

عاشق درست میگه منم این مشکلی که شما گفتی داشتم و هنوز هم هست
بعضی وقتا کم میشه و بعضی وقتا زیاد
بی انگیزگی و خستگی روحی سخت تشدید میکنه این مشکل رو
شاید لازم باشه یمدتی جسم رو بجای روح خسته کنی
با ورزش میانه ات چطوره؟

صبور هم گروهی عزیز من 
برات دعا میکنم بهترین ها نصیب خودت وخانواده ات بشه

14 صلوات هدیه من برای پاکی و سلامتی و عاقبت بخیری تو
14 صلوات هم هدیه به مهندس برای پاکی و سلامتیش

علی (ناشناخته) ، مجید، محمد ورژن 93 ، رضاکی وای ، عاشق، نوبادی 

این گل ها تقدیم شما  49-2

[تصویر:  %D9%84%D8%A7%D9%84%D9%87.jpg]
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان