امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

به نام خدا
پیام بهبودی
زندگی دوران شهوترانی فعال زندگی پاکی نیست. هیچ کس این موضوع را بهتر از ما نمیداند. برخی از ما در فلاکت جسمانی به سر میبردیم و نه تنها به خود، بلکه به دیگران هم اهمیت نمیدادیم. با این حال، بدتر از هر گونه فساد خارجی، حالتی بود که از درون احساس میکردیم. کارهایی که برای پاسخ به شهوت خود انجام میدادیم، طرز برخورد ما با دیگران و طرز برخورد ما با خود در ما احساس ناپاکی ایجاد میکرد. بسیاری از ما به یاد داریم که بسیاری از صبحها از خواب بیدار میشدیم و فقط آرزو میکردیم که برای یک بار هم که شده، بتوانیم نسبت به خود و زندگی خود احساس پاک بودن داشته باشیم.       
امروز، فرصت داریم از طریق پاک زندگی کردن، احساس پاکی کنیم. برای ما  پاک زندگی کردن با قطع شهوترانی آغاز میشوداز این گذشته، اولین استفاده ما از کلمه "پاک" در گروه نیز همین بوده است. اما وقتی "پاک" میمانیم و روی اصول کار میکنیم، به نوع دیگری از پاکی پی میبریم. این نوع پاکی به جای پنهان کردن یا انکار ، از پذیرفتن حقیقت مشکلمان حاصل میشود. این پاکی، نشاطی است که از پذیرش خطاهای خود و جبران خسارت ناشی از آنها حاصل میشود. اعتباری است که از مجموعه ارزشهایی که در هنگام جستجوی اراده نیروی برتر برای خود پرورش میدهیم، حاصل میشود. وقتی اصول بهبودی را در همه امور خود به کار میگیریم، دلیلی برای احساس ناپاکی نسبت به زندگی یا شیوه زندگی خود نداریمپاک زندگی میکنیم و در پایان از اینکه این کار را انجام میدهیم، سپاسگزاریم.

"زندگی پاک" فقط در مورد "درستکاران" استفاده میشود. امروز، پاک زندگی کردن تنها راهی است که در اختیار داریم. 
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
خیلی ممنون از شما
حرف دل من و امثال من بود...چه صبحهایی که از خواب بیدار شدم در حالیکه غرق در عذاب وجدان و احساس ناپاکی  و ندامت بودم..روزهایی که ارزوی مرگ میکردم و با تمام وجودم احساس بیهودگی و ناپاکی میکردم 
خداروشکر در مسیر پاکی قرار گرفتم ان شاءالله به برکت این ماه همه ما ثابت قدم بمونیم و اسیر وسوسه های زودگذر نشیم
اللهم امین
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
 سپاس شده توسط
سلام

ممنون از دوستانی که تبریک گفته بودن...  53

آره عاشق جان.. متاسفانه ما همه چیزمون برعکسه... برام دعا کن که من مثل بقیه نشم...
میشه به نظرت؟
میشه یه جایی همه یه مدلی باشن... بعد تو یه نفر یه مدل دیگه باشی؟  53258zu2qvp1d9v

جناب خان عزیز
بهت تبریک میگم...  317
موفقیت هات ادامه دار...  Khansariha (18)
(البته من که رسیدم چیزی از کیک و شیرینی ها نمونده بود... Swear1 )

خانم شیدایی ان شالله که خیر باشه نمایشگاه براتون...


(1395 خرداد 27، 0:08)جوادجان نوشته است: اگر آدم خیلی منطقی هستید و میخواید از مبنا شروع کنید پیشنهاد من دکتر دولتی هست
http://tinat.ir/
چه سایت شیک و باکلاسی...  4chsmu1 
(چون دوره هاش رو نگذروندم مقدار فهمم ازش در همین حده!)

ممنون از معرفی این سایت...  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

این احساسی که مدت هاست در من ایجاد شده ، انگار که گمشده ای دارم و هرگز بهش نرسیدم ، اینکه انگار همه چیز یه خوابه و من در رویا به سر می برم 
این که احساس نقص می کنم و جزئی از وجودم نیست ، 
نمی دونم ...
 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 28، 16:30)آرمــین نوشته است: سلام

ممنون از دوستانی که تبریک گفته بودن...  53

آره عاشق جان.. متاسفانه ما همه چیزمون برعکسه... برام دعا کن که من مثل بقیه نشم...
میشه به نظرت؟
میشه یه جایی همه یه مدلی باشن... بعد تو یه نفر یه مدل دیگه باشی؟  53258zu2qvp1d9v
برات همچین دعایی نمی کنم.
توی اداره ای که همه روزی یک ساعت کار مفید هم ندارند ، اگر تو هشت ساعت بکوب کار کنی.
نه تنها کسی خوش حال نمی شه ، بلکه کلی دشمن پیدا می کنی و اخر کله پا می شی.
یه بنده خدایی یه حرفی بهم زد که خیلی قانع شدم.
می گفت فرض کن شهرداری می خواد لوله کار بذاره ، تیم اول باید بیاد زمین رو بکنه ، تیم دوم لوله کار بذاره ، تیم سوم هم زمین رو پر کنه.
خب فرض کن تیم دوم کم کاری کنه و لوله کار نذاره و شما تیم سوم باشی.
هر چقدر هم که خوب کار کنی ، هیچ فایده ای نداره.
یه ماشین که بخواد کار کنه کلی چرخ دنده باید با هم بچرخند.
حالا همه که وایستاده باشند و تو بخوای بچرخی ، خودت هرز می ری.
با این توصیفات یه چی بگو قانع شم.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 28، 21:14)تـــواب نوشته است: این احساسی که مدت هاست در من ایجاد شده ، انگار که گمشده ای دارم و هرگز بهش نرسیدم ، اینکه انگار همه چیز یه خوابه و من در رویا به سر می برم 
این که احساس نقص می کنم و جزئی از وجودم نیست ، 
نمی دونم ...

منم این حس رو قبلا داشتم و همیشه در استرس و جوش و خروش همین حس عجیب بودم
یه دوستی بهم گفت نماز بخون و کم کم سر وقت هم بخون و اگر حست رفع نشد هرچی دوست داری به من بگو
الان چند ماهه که اون حس دیگه نیست و ارومم  53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  500x890_1467400547823899_1_.jpg]

شک نکن...
درست در لحظه آخر
در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان میشود
معجزه ای رخ میدهد
خدا از راه میرسد....

لطفا با احتیاط نا امید شوید , معجزه خبر نمیدهد ...

[تصویر:  u2kig0x2xk6igwj759y.jpg]
 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 28، 21:54)sin-sin نوشته است:
(1395 خرداد 28، 21:14)تـــواب نوشته است: این احساسی که مدت هاست در من ایجاد شده ، انگار که گمشده ای دارم و هرگز بهش نرسیدم ، اینکه انگار همه چیز یه خوابه و من در رویا به سر می برم 
این که احساس نقص می کنم و جزئی از وجودم نیست ، 
نمی دونم ...

منم این حس رو قبلا داشتم و همیشه در استرس و جوش و خروش همین حس عجیب بودم
یه دوستی بهم گفت نماز بخون و کم کم سر وقت هم بخون و اگر حست رفع نشد هرچی دوست داری به من بگو
الان چند ماهه که اون حس دیگه نیست و ارومم  53258zu2qvp1d9v

پس نمازم مشکل داره ، واقعا هم همینه اگر نمازم درست باشه و منکر و فحشا دورم می کنه 
باید خودمو درست کنم 
من فکر می کردم از چیز دیگه ای البته نمی دونم اصلا از چیه ؟
 سپاس شده توسط
یهو دلم گرفت 
برای کاربرایی که عضو شدنُ دیگه نیومدن ...  Hanghead Tears
 سپاس شده توسط
منم قبلا کاربرای قدیمی رو  میدیدم  که خیلی فعال بودن اما الان دیگه نمیان کانون دلم میگرفت
نشناخته دلم براشون تنگ میشد  22  Hanghead

اما الان اینطور نیست یا خیلی کمتره
شاید بخاطر اینه که خودمم ممکنه یه زمانی برم و دیگه نیام Hanghead
(1395 خرداد 29، 1:51)Queen نوشته است: منم قبلا کاربرای قدیمی رو  میدیدم  که خیلی فعال بودن اما الان دیگه نمیان کانون دلم میگرفت
نشناخته دلم براشون تنگ میشد  22  Hanghead

اما الان اینطور نیست یا خیلی کمتره
شاید بخاطر اینه که خودمم ممکنه یه زمانی برم و دیگه نیام Hanghead

حرف از رفتن نزنین که گریه ام می گیره ها  Tears
 سپاس شده توسط
به نام خدا 
پیام بهبودی
قبل از شروع جدی برای بهبودی در خود فریبی و دلیل تراشی متخصص بودیم.
وقتی به گروه  می آییم و میشنویم که باید صادق باشیم، شاید فکر کنیم: «خب الآن، این کار نباید آنقدر هم دشوار باشد. تنها کاری که باید انجام دهیم، پرهیز از دروغگویی است.» برای برخی از ما این امر به آسانی میسر است.  با قطع شهوترانی ، درمییابیم که بهانه های کمتری برای دروغ گفتن داریم. برخی از ما حتی شاید با این نوع صداقت هم مشکل داشته باشیم، اما حداقل فراگیری پرهیز از دروغگویی، ساده استصرفاً دروغ نمیگویید، حالا هر دروغی که میخواهد باشد. با شهامت، تمرین پی درپی، پشتیبانی اعضای گروه و کمک نیروی برتر خود، اکثر ما سرانجام در این نوع صداقت موفق میشویم.      
گرچه صداقت معنایی فراتر از دروغ نگفتن دارد. نوعی از صداقت که در بهبودی واقعاً لازم است، صداقت با خود است و دستیابی به آن نه ساده و نه آسان است. در دوران شهوترانی فعال خود طوفانی از خودفریبی و دلیل تراشی و گردبادی از دروغ که در آن صدای صداقت نسبت به خود شنیده نمیشد، به وجود آوردیم. برای صداقت داشتن با خود، ابتدا باید دروغ گفتن به خود را کنار بگذاریم. با پیروی از اصول هوشیاری باید آرامش پیدا کنیم. سپس، در سکوت حاصل از آن، باید برای شنیدن حقیقت گوش دهیم. وقتی ساکت میشویم، به صداقت نسبت به خود دست پیدا میکنیم.    
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
(1395 خرداد 26، 20:41)همساده نوشته است:
یادمه برای پایان نامه م به یه سری داده استانی نیاز داشتم یکی برای تز دکتراش از این داده ها استفاده کرده بود کلی ازش خواهش و اصرار کردم بهم نداد گفت خودت برو از سایت مرکز آمار و سالنامه ها در بیار 3 الی 4 ماه وقت من رو گرفت. من همیشه میگفتم اگه خارج از ایران بود به راحتی داده هاشو بهم میداد اصلا خودش روی سایت میزاشت. 
گذشت و الان من شدم یه منبع از داده هایی که شاید پژوهشگر مستقلی در حوزه ما تو ایران به این تمیزی و شسته رفته ای نداشته باشه. به استاد راهنمام فقط دادم داده ها رو.
الان اسمم در رفته ایمیل میزنن برای داده و این حرفا منم ادرس میدادم که فلان داده رو از فلان سایت بگیر از اون سالنامه بگیر.سر خودمم کلاه میزاشتم که دارم روش تحقیق یادشون میدم ولی تهش این بود که چون خودم زحمت کشیده بودم دلم نمیخواست مفت و رایگان بدمشون به بقیه هزاران ساعت وقت گذاشتم برای کلین کردنشون. میخوام بعدا باهاشون مقاله کار کنم.این ایده یعنی یه ایده جهان سومی محض...این یعنی اینکه همساده تو مدیر بشی فردا تو این ممکلت میشی یکی مثه بقیه یه منفعت طلب کوتوله که فقط تا جلوی چشمش رو میبینه...اما امروز سر نفس پا گذاشتم روی سایت به صورت رایگان قرارشون دادم. کلا دلبستگی به هر چیزی به ادم آسیب میزنه الان راحت شدم Khansariha (69)  
چه خوب بود .... انگار درمورد خود آدم حرف زدین[emoji17]
 سپاس شده توسط
این روزها خیلی ذهنم درگیره....
درگیر مسائل مزخرفی که قلبم رو به در میاره ...
از طرفی تو بیست روز گذشته یه دعوا خونوادگی حسابی رو پشت سر گذاشتیم که به شکسته شدن پای یکی ختم شد کلا روزهای سختی داشتم ...
نمی دونم مشکلات این مدت باعث شده خیلی ضعیف بسم در حدی که احساس میکنم حسرت تمام وجودم رو گرفته ...
مخصوصا در مورد پول[emoji16] [emoji16] [emoji16]

همش میگم چرا باید پول حسابی نداشته باشیم .... پیچ های اینستا رو میبینی و میگی وای خدا چه زندگی هایی ....چه لباس هایی چه جشن هایی چه مسافرت هایی دبی .پاریس ..آمریکا و هزار جای دیگه که بلیط ها رو پدر و مادر جونشون براشون هدیه عید گرفتن[emoji15]

بچه اشون فلان لباس مارک رو میپوشم اونم فقط یه روز و خودشون هم که بدتر .....
ماشین و دکوراسیون خونه هم که هیچ......

اونوقت با خودت میگی من چه گناهی کردم [emoji85]

درسته دقیقا این لحظه زمانی هست که مامانت میگه این حرف ها چیه ناشکری نکن ببین فلانی به نون شبش محتاج ببین اون یکی مریضی بد داره و ببین و ببین ....
کلی مصیبت میچینه دورت که یادت بره !!!!!
حسرت چه زندگی هایی رو میخوردی....
و تو برای اینکه ناشکری نکرده باشی میگی خداروشکر بازم من سالمم و به نون شبم محتاج نیستم ....
ولی ته ته دلت هنوز راضی نشدی [emoji17]
 سپاس شده توسط
دوستان کسی توی ازدواج شیعه و سنی مشکلی میبینه؟ یا قبلا دیده که بد بشه؟
ببخشید اشتباهی اونور پست زدم...
(1395 خرداد 29، 21:32)درخشنده نوشته است: دوستان کسی توی ازدواج شیعه و سنی مشکلی میبینه؟ یا قبلا دیده که بد بشه؟
ببخشید اشتباهی اونور پست زدم...
نمی خوام اظهار نظر کنم ولی دو نفر رو میشناسم که زن شیعه و مرد سنی بود نتونستم باهم بسازن در حالی که خیلی هم عاشقانه باهم ازدواج کرده بودن [emoji17]

ولی به نظرم بستگی به این هم داره که از لحاظ فرعی مثل هم باشن مثلا از به شهر یا یه استان


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان