انجمن شبانه روزی

[mahdimontazer]

من نمی دونم چرا اعتباراتم زود تموم می شه.
میشه مدیرا از اعتبارایی که به ما میدن تا به بقیه بدیم،بردارن؟

[Queen]

می خواسته بره جنگ منم این افراد زبده و آموزش دیده در مهارت های نظامی رو براش فرستادم

[مهرخدا]

می خواسته بره جنگ منم این افراد زبده و آموزش دیده در مهارت های نظامی رو براش فرستادم

خوب کاری کردی.   الان همه اشون بادیگاردای منن

[mahdimontazer]

تو معرفی گروه های ترک یه ذره در مورد حامیا بنویسیم،مثلا حامی گروه باران
که چه اخلاقی دارن و ...

[Queen]

تو معرفی گروه های ترک یه ذره در مورد حامیا بنویسیم،مثلا حامی گروه باران
که چه اخلاقی دارن و ...

چه اخلاقی دارن؟

[mahdimontazer]

اخلاق خوبی دارن

[صابرین]

هر وقت کاری رو خواستید انجام بدید و سختتون بود از این تکنیک استفاده کنید، فقط برای چند دقیقه مثلا برای کتاب خوندن یا ورزش کردن یا آشپزی یا هر کار سختی بگید من برای 3، 5 یا 7 دقیقه انجام میدم اگر خوشم نیومد دیگه انجام نمیدم. بهتون قول میدم شما با این تکنیک کار رو ادامه میدید چون فقط شروع کار سخت هست و ادامه لذت بخش امروز هم شنبه  هست هر کاری گفتید از شنبه وقتش همین امروز و همین الان هست

[*بنده پاک*]

فقط خواستم بگم خیلی خیلی خیلی خوشحالم جدیدیا فعال هستن
قدیمی ها هم خوبن

[مهرخدا]

هر وقت کاری رو خواستید انجام بدید و سختتون بود از این تکنیک استفاده کنید، فقط برای چند دقیقه مثلا برای کتاب خوندن یا ورزش کردن یا آشپزی یا هر کار سختی بگید من برای 3، 5 یا 7 دقیقه انجام میدم اگر خوشم نیومد دیگه انجام نمیدم. بهتون قول میدم شما با این تکنیک کار رو ادامه میدید چون فقط شروع کار سخت هست و ادامه لذت بخش امروز هم شنبه  هست هر کاری گفتید از شنبه وقتش همین امروز و همین الان هست

من این تکنیک رو از کتاب قانون 5 ثانیه ایی یاد گرفتم ولی برای هر کاری امتحانش کردم دیدم بعدش گذاشتم کنار
و از طرفی اون کارها واجب بودن و باید انجاام میشدن
فقط درمورد یه چیز تونستم عملیش کنم
اونم زمانی که میخوام حرفی رو به کسی بزنم و خجالت میکشم بگم بهش یا میترسم بهش بگم. تو. اون شرایط خوب جواب داده. و فورا رفتم حرفمو گفتم

[شادن]

مشارکت شادن:

وقتی میگیم عادت
این عادت عموما همراه باهاش یک الگو هست.

مثلا من وقتی بیکارم سراغ عادتم میرم.
وقتی تنها هستم.
وقتی در اتاق بسته باشه.
وقتی با کسی بحث کنم.

این صحبتهای آقاآرمین خیلی خوبه ..دقیق که میشم میبینم رفتارهای ما اغلب الگومحورن و مادامیکه از اون الگو پیروی میکنیم اون رفتارها هم بدون تغییر باقی میمونند.
مثلا من وقتی برنامم بهم‌میریزه مضطرب میشم وقتی مضطرب میشم تمرکزمو از دست میدم صفر وصدی میشم همه یا هیچ طوری و بعد عملا کاری نمیکنم و وقتم رو بدون کار مفید طی میکنم بعد میبینم روزم گذشت کاری هم نکردم اضطرابه تشدید میشه و این لوپ هی تکرار میشه حالا اگه بخوره به شب بیداری دیگه ممکنه بشینم برای اون گربه تنهای تو کوچه هم گریه کنم..یعنی تا این حد حساس شم .. این تحلیل رفتار خیلی خوبه امروز انجامش دادم تا یک هفته ان‌شاالله انجام میدم ببینم نتیجه برای من چی میشه.

امروز ۶ صبح بیدار شدم.

نماز صبحم رو خوندم.

بعد یک صفحه ترجمه و تفسیر قرآن خوندم.

بعد نشستم یک فایل آموزشی رو خوندم و انجام دادم. 

بعد چند تا حرکت کششی انجام دادم. روزهایی که سردرد دارم بدنم همش گرفتگی میشه.    

بعد صبحانه املت خوردم. 

بعد رفتم بانک برای ضمانت وام یکی از دوستان.
بعد اومدم خوبام ساعت فایل آموزشی خوندم. پنج صفحه. آفرین به خودم.  

بعد نماز ظهر و عصرم رو خوندم.

بعد یک صفحه نهج‌البلاغه خوندم.

این سبک حسب حال نویسی هم جالبه ی حاسبوا قبل ان حاسبکم جمع و جوره 
این هفته تست کنیم ببینیم خروجیش چطوریاس

[عاشق فاطمه زهرا]

خاله شادن خیلی ایده خوبیه.
خیلی جمع و جور و کوچیک، همین که به روزی که گذشت فکر کنیم خیلی کمک می کنه.

من جوونی هام این کار رو می کردم، یعنی شب قبل از خواب یک ربع یا نیم ساعت به روزی که گذشت فکر می کردم.
ما بزرگترین سرمایه امون زمانه، اگر از ثانیه ثانیه اش درست استفاده نکنیم، باختیم.

استفاده درست به این معنی نیست که همیشه فول شارژ باشیم، یا فول کار کنیم، یا فول بخندیم.
یه وقتایی غم هست، یه وقتایی بی حوصلگی هست، افسردگی هست، استراحت هست.
اما همین که حواسمون به این باشه که این سرمایه امون هست که داره میره، خیلی از کارها رو نمی کنیم،

الکی چرخیدن توی نت. کاری که نه استراحته، نه حالمون رو خوب می کنه، نه چیز دیگه.
یا خ.ا. وقتی که برای خ.ا می ذاریم رو به خیلی کارها میشه اختصاص داد.

شده که شب تا صبح بیداریم سر انجام این کار، خب این چند ساعت رو نمی شد بهتر خرج کرد؟

[سها]

سلام
نمیدونم ما ک چ برکاتی تو این محاسبه کتبی نفس هست...*
واقعا عالیه..

کاش منم بتونم..
یاعلی.
_______________
* قدیما تو تالار برنامه ریزی این کارو میکردیم.. خیلی مختصر بود اما فوق العاده.. بعد ها تحقیق کردم در موردش واقعا معجزه ها بود از اثراتش..
حیف ک رها شد..

[صابرین]

ذهن انسان رو تصور کنید یک آشپزخونه هست که افکار مختلف اونجا پخته میشه و همونجا هم خورده میشه و مصرف میشه حالا مواد اولیه تو این آشپزخونه از طریق حواس پنجگانه به این آشپزخونه وارد میشه که میشه از راه دیدن، شنیدن، لمس کردن، چشیدن و بوییدن حالا اینا مواد اولیه بود یه چیزی هم داریم به عنوان شعله آتش که غذا رو بشه باهاش پخت مثلا ما یک تصویر بد رو نگاه میکنیم میشه مواد اولیه حالا اگر به اون تصویر فکر کنیم میشه همون شعله هر چی بیشتر فکر کنیم شعله هم بیشتر میشه تا جایی که دیگه نتونیم با اراده جلوی خودمون رو بگیریم تجربه هم ثابت کرده اگر وسوسه که همون شعله باشه از یه حدی بگذره فیل هم حریفش نمیشه و اگر دقت کرده باشید اگر جلوش رو بگیرید احتمالا تا یکی دو روز آینده ضربه فنیتون میکنه

حالا کار ما اینه که اولا مواد اولیه بد وارد نکنیم دوما اگر ناخودآگاه وارد شد بهش فکر نکنیم و سریع ازش بگذریم و به خدا پناه ببریم سوما دیگه تو این مرحله کاری نمیشه کرد  ...

خلاصه غذا های خوب برای ذهنمون بپزیم

موفق باشید

[یاقوت]

ذهن انسان رو تصور کنید یک آشپزخونه هست که افکار مختلف اونجا پخته میشه و همونجا هم خورده میشه و مصرف میشه حالا مواد اولیه تو این آشپزخونه از طریق حواس پنجگانه به این آشپزخونه وارد میشه که میشه از راه دیدن، شنیدن، لمس کردن، چشیدن و بوییدن حالا اینا مواد اولیه بود یه چیزی هم داریم به عنوان شعله آتش که غذا رو بشه باهاش پخت مثلا ما یک تصویر بد رو نگاه میکنیم میشه مواد اولیه حالا اگر به اون تصویر فکر کنیم میشه همون شعله هر چی بیشتر فکر کنیم شعله هم بیشتر میشه تا جایی که دیگه نتونیم با اراده جلوی خودمون رو بگیریم تجربه هم ثابت کرده اگر وسوسه که همون شعله باشه از یه حدی بگذره فیل هم حریفش نمیشه و اگر دقت کرده باشید اگر جلوش رو بگیرید احتمالا تا یکی دو روز آینده ضربه فنیتون میکنه

حالا کار ما اینه که اولا مواد اولیه بد وارد نکنیم دوما اگر ناخودآگاه وارد شد بهش فکر نکنیم و سریع ازش بگذریم و به خدا پناه ببریم سوما دیگه تو این مرحله کاری نمیشه کرد  ...

خلاصه غذا های خوب برای ذهنمون بپزیم

موفق باشید

5 بار خوندمش 
دارم فکر میکنم مثلا من اینکارارو کردم تهش چ پخته میشه 
جسارته این فکر شعله و مواد اولیه رو از کجا آوردین؟؟؟؟چرا هرچیزی میشه ب غذا اشاره میکنید  آخه این چ مثال عجیبی بود مغزم سوخت

[آرمین]

من خودم از دست آقا آرمین دلم خونه
یک عدد پست نوشتم سر پیتزا که به من ندادن 
خیلی پست خشنی بود پاکش کردم
هعییییییییی
یالان دونیا

درست گفتم؟

سلام
خانم دختر پاک پیتزا که زیاد بود. به شما مگه نرسید؟   

خانم یاقوت رو به این خاطر اسم بردم چون همیشه در بخش تدارک هستن و دوست داشتم یک بار هم ایشون پذیرایی بشن. از طرفی انرژی‌شون انرژی کانونه و اگه تغذیه به موقع نرسه، قند خون کانون می‌افته.   

کارما رو به این خاطر گفتم که خیلی سر اون پست‌های افتخارات زحمت کشیده بود. بهم گفت چشمم ترکیده.   فرداش حال چشمش رو پرسیدم و گفت نگران نباش خوب میشه (یعنی هنوز اذیت بود). می‌خواستم ازش قدردانی کنم. 

مهدی منتظر رو به این خاطر گفتم چون همیشه از من حمایت می‌کنه. فرقی نداره من حق داشته باشم یا نداشته باشم. همیشه طرف منه. من نباید هوای طرفدارانم رو داشته باشم؟ 

بعد هم مهمون داشتیم اون شب. بعد از چند سال سر زده بود. شما مهمون‌تون سر شام برسه، بالای سفره نمی‌نشونیدش؟  

از طرفی اون دفعه‌ای که من شکست عشقی خوردم، شما از دختران سرزمین‌تون حمایت کردید و نه از من. دوست داشتم این نکته‌ای که تو دلم مونده بود رو بگم. 

اما خب راست میگید.
شما هم این چند وقته سر موضوعات عکس‌ها خیلی اذیت شدید. علی‌رغم مشکلاتی که پیش اومد خللی در روند جشن‌ها پیش نیومد و واقعا دست مریزاد.
البته جاهای دیگه هم زحمت می‌کشید و حواس‌تون به بچه‌های کانون و چیزهای دیگه هم هست.
حق با شماست و من هم پشیمونم. 

امشب هم شام پیتزا داریم فقط به خاطر شما.