1399 آبان 24، 20:59
الان که خواب بودم، داشتم خواب میدیدم
چیزی شبیه یادبود عزیزای افغانمون بود که ترور شدن ..
داشت ماجرای جان پدر کجاستی و قرار مدار بین اون بچه و باباش رو تعریف میکرد .. منم تو خواب گریه میکردم با صدا ..
این در حالیه که متاسفانه من نه اصلا دنبال خوندن این مطلب رفته بودم و نه متاسفانه اصلا به این بچه ها فکر کرده بودم ...
آن که رخسار ترا رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد
خدا بهشون صبر بده ..