میز گرد کانون

[ایرانا]

سلام بر همگی
راستش من این پست رو با کلی فکر کردن و کلنجار رفتن نوشتم
نگران خیلی چیزها بودم در مورد نوشتن این پست مثلا اینکه بقیه ممکنه چی فکر کنن و...


مجبورم از  ماجرای اقای رادیکال شروع کنم صمن این همین جا باید بگم که من و رادیکال خارج از کانون با هم در ارتباط هستیم چندین بار بهش گفتم اگر روابطت و اعتقاداتت و دوستای کانونیت برات مهمن و میخوای از دستشون ندی بهتره ادامه ندی و تمومش کنی گرچه گوش نکرد با نوع پست های رادیکال آشنام میدونم چطوری هستن و ضمن اینکه من و رادیکال  نزدیک 1 سال هست که با هم دوست هستیم و خود ایشون بود که به من کانون رو معرفی کرد

من شخص خودم برای همه اشخاص کانون احترام قائل هستم و دوسشون دارم و مخصوصا همین کانون  روابطم خیلی در اولویت هست 
با هیچیک از قوانین مشکلی ندارم

اما شخص خودم 40 درصد اخطار دریافت کردم
و احساساتم بعد دریافت این اخطار ها بیان می کنم
20 درصد که واقعا حقم بود و چندین بار ناراحت شدم که چرا باید این کار و می کردم  و حس گناه داشتم اینکه خانم ایرانا میگن شخصی که اخطار دریافت میکنه ناخودآگاه گارد میگیره با این مورد موافقم

اولش خودم هم بهم برخورد  اما بعد فهمیدم در مورد این بیست  درصد اخطار کارم خیلی اشتباه بود 
پس منم با این موافقم که هر شخص باید حد و مرز خودش و رعایت کنه 
اما راجع به اخرین اخطاری که گرفتم 
ده درصد بود که راجع به این موضوع خیلی ناراحت شدم وهنوز هم در این مورد ناراحت هستم من بخاطر اعتمادی که به خانم ایرانا داشتم از ایشون برای مشکلم راه حل خواستم من با هیچکس درد و دل نمی کنم شده کسی با من درد و دل کنه که اگر کسی بخواد با من درد و دل کنه مشکلی ندارم و می پذیرم و می شنوم(دلیل اعتمادم به خانم ایرانا این هست که نزدیک یک سال هست ایشون رو میشناسم و شرمنده خارج از قوانین هست اینکه میگم من با ایشون در کمپ ترک آَشنا شدم و این باعث اعتماد شخص من به ایشون بود)
اما شخص خودم با هیچکس درد و دل نمیکنم معمولا به جای درد و دل به دنبال راه حل هستم
و اینکه داخل ایمیل اقای عاشق فاطمه زهرا به من گفتن نتایج ازمون تیپ شخصیتی و چند مورد دیگه صمیمیت با جنس مخالف محسوب میشه 
در مورد نتایج آزمون تیپ های شخصیتی دلیلش این بود که علایق من و خانم ایرانا با هم مشترکه هر دو به روانشناسی علاقه داریم  و این ده درصد اخطار که من گرفتم به نظر شخص خودم اصلا درست نیست و حق من  این اخطار نبود 
که بعد اون من به آقای عاشق فاطمه زهرا ایمیل زدم اگر میشه آخرین اخطار خانم ایرانا که بخاطر ارتباط با من بود اگر میشه از ایشون کم کنید و به بنده اضافه کنید  
و ایشون گفتن که مقدور نیست
البته هر کسی ممکنه یکطرفه به قاضی بره 
من شخص خودم  گفتم که روابطم در اولویته هیچ خوش ندارم سایت تعطیل بشه منظور از اینکه روابطم در اولویته اینکه دوست ندارم دوستای کانونم رو از دست بدم 
و من دارم این گناه و ترک میکنم 
و به نظرم چند ماه اخیر دائما احساس می کردم خدا من و سمت اینجا اورد و به تاپیک های اینجا به برنامه هام نظم داد
خیلی خوشحالم از اینکه سرپرست دو تاپیک مکتب خونه و روزانه های قرآنی هستم
به بقیه سرپرست ها هم خدا قوت میگم
و برای همگی دعا میکنم و آرزوی موفقیت دارم


و در نهایت از مدیریت کانون کمال تشکر رو دارم و خدا قوت میگم بابت تمام زحمتاتون

خیلی ممنون سایلنت عزیز

در مورد اخطار اخیرت توضیح می دم،
ایمیلی که بهت دادم این بود:

با عرض سلام و ادب

پیام های امروز شما به کاربر ایرانا از نظر مدیریت ارتباط صمیمی با جنس مخالف تشخیص داده شده است.
مخصوصا مواردی چون:
- دادن اطلاعات شخصی، مانند نتیجه آزمون تعیین شخصیت

با توجه به این موارد و همچنین تذکرات قبلی به شما، ۱۰ درصد اخطار دریافت می کنید.

با آرزوی تندرستی
عاشق فاطمه زهرا

من گفتم علت اخطار صمیمیت بوده، یکی از نمونه های صمیمیت دادن اطلاعات شخصی بوده، یکی از نمونه های دادن اطلاعات شخصی گفتن نتیجه آزمون تعیین شخصیت بوده. نگفتم که به خاطر گفتن نتیجه آزمون شخصیت اخطار گرفتی که.

پیام های شما رو میارم (هنوز موجوده و پاک نشده)

ایرانا: سلام چه طورین؟

سایلنت: سلام ممنونم
شما خوبید 

ایرانا: سپاس  

خداروشکر عالیم

امروز فک کنم بعد از چندین ماه تست mbti دادم

نتیجش برام خیلی جالب بود

سایلنت: چه جالب

نتیجه چی شد

ایرانا: من همون ادم سابق شدم ،این بهترین چیزی بود ک میتونست باشه

حدس میزنین ، چی در اومد ،

سایلنت:
Enfj???

درسته؟

ایرانا:
افرین افرین

باهوش هستین

نتیجه: [تصویر آزمون شخصیت]

سایلنت: چقدر خوب منم آخرین آزمون همین بودم 

ایرانا: عجب

سایلنت: [تصویر آزمون شخصیت]

سایلنت: هم تیپ بودن 97.5درصد سازش داره 

ENFJباENFJ 
۹۷.۵ درصد سازش

ایرانا: نتیجهء مال شما برام خیلی جالب بود

ایرانا: چه جالب

البته اگه همینجوری بمونه
مثل اونسری نتیجه ام غلط نباشه

از خود شما می خوام که قضاوت کنی در مورد این پیام ها.
این که شما یک سال با خانم ایرانا رابطه داری و با هم صحبت می کنید.
این که هر دو به روانشناسی علاقه دارید،
این که هر دو شخصیت یکسانی دارید و در نتیجه با همدیگه اگر دوست باشید سازش بیشتری دارید،
تمام این شکلک های شادی کردن،

اگر این ها صمیمیت نیست؟ پس صمیمیت چیه؟

شما توی ایمیل های قبلی به بنده گفتین ، از افعال منفرد استفاده نکنم ، پذیرفتم 
حالا به شکلک خنده ، باید جواب پس بدم؟
وقتی یه نفر حالش خوبه و حس خوبش رو میتونه به بقیه منتقل کنه ، اخطار دریافت میکنه 

لطفا این یک مورد رو توی قوانین ذکر کنین ، من از شکلک هم دیگه استفاده نکنم


همین الان شما ارتباطی از گذشته با کاربر دیگه ای داشتین ، یه نفر ورود به بحثتون میکنه ، ناراحت میشین 

بعد توقع دارین من ناراحت نشم ؟ 

حداقل اینجا مواردی رو ک گفتین رعایت کردم ، ولی بین گفت و گو یه نفر دیگه ، وارد صحبتم میشه و اخطار میده ، و میگن اگر به رفتارتون ادامه بدین بن میشین


این توضیحتون رو ک گفتین نفر سوم ممکنه لغزش کنه رو پذیرفتم 

ولی لطفا ، واضح صحبت کنین 

[ناحلهـ]

من واقعا متاسفم از شرایط بوجود اومده خانم bright star


شما یه راهکار جلوی پای ما قرار بدید؟ خانم فاطمه اصرار دارن که کارشون خلاف قانون نبوده.
آقای افرا هم اصرار می کنن که حواسشون هست.
از اون طرف بعضی از دوستان اصرار دارن که چرا بین مدیریت و کاربرا فاصله است.



خب ما چیکار کنیم این وسط؟

خواهش میکنم 
صد در صد که من اونا رو هم تایید نمیکنم ولی اینکه آبروشون بره هم خیر
میتونستین توی ایمیل همه چیز رو توضیح بدین چه نیاز بود اینجا باشه ؟


به نظرم هر دو طرف کمی کوتاه بیاین همه چی درست میشه میتونید توی تایپیک ها جمعی صحبت کنید به جای پروفایل شاید افراد دیگه ای هم باشن بتونن کمکتون کنن مدیران هم درک کنن اعضا رو شاید تحت شرایط بدی باشن به جای بحث راه حل منطقی بدن که نه اعضا ناراحت بشن نه اشتباه و خطایی توی کانون صورت بگیره مثلا یاقوت جان همین الان موضوع تایپیک رو گفتن خیلی خوبه ولی شاید نمیدونستن همچین جایی هم هست خوب طبیعتا بعضی تایپیک ها خیلی کم فعالیت میشه و شایدم حواسشون نبوده 

می دونید چند بار ایمیل زدیم به دوستان؟
اما قبول نمی کنند حرف ها رو و روند قبلیشون رو پیگیری می کنند.

خیلی حرف خوبی زدید، فرض کنیم آقای افرا و خانم ایرانا مشاوره های خوبی بدن.
چرا نباید این مشاوره ها داخل تاپیک ها انجام بشه، شاید مشکله خانم فاطمه رو یک نفر دیگه هم داشته باشه و با خوندن اون پست مشکلش حل بشه.

یا مشکل سایلنت رو فرد دیگه ای هم داشته باشه و با این کار مشکلش حل شه.


ما این میزگرد رو شروع کردیم که مشکل حل شه. تصمیمون هم این بوده که صادق باشیم با کانونی ها و همه چی رو بگیم.
دوستان هم اگر فکر می کنن آبروشون رفته، به ما اطلاع بدن، کمکشون می کنیم که با کاربری جدید فعالیت کنن.

صد در صد که من اونا رو هم تایید نمیکنم ولی اینکه آبروشون بره هم خیر

میتونستین توی ایمیل همه چیز رو توضیح بدین چه نیاز بود اینجا باشه ؟

عزیز من این افرادی ک الان با مدیریت مشکل دارن و مخالف هستن بیش از 10 تا ایمیل دریافت کردن و بحث کردن ولی باز ادامه دادن . 
توی ایمیل خواهش شده توجه نکرده .
تذکر داده شده توجه نکرده .
اخطار داده شده توجه نکرده .

ب خانم فاطمه ب صورت خیلی متواضعانه و منطقی پیام داده شد رعایت نکرد تذکر رعایت نکرد اخطار داده شده ی روز رفت فرداش اومد باز رعایت نکرد . بعدم مدیریت شد حاکم ظالم !!!
الانم م تصمیمی گرفتیم همه ی پیام ها رو تذکرات و منتشر کنیم کانونی ها از این جو ک مدیریت ظالمانه داره اخطار میده بیرون بیان و بدونن و آگاه باشن . 
اینجا پیام خصوصی نداریم و هرکی هر حرفی میزنه همه میبینن .حریم خصوصی مطرح نیست چون قبلا بود و توش اتفاقاتی افتاد ک کلا جمعش کردن . 

میدونی چندتا ردوبدل کردن شماره و ایمیل بین خانم وآقا اتفاق افتاده ؟!! اگر این صمیمیت ها جلوش ازهمون اول گرفته نشه ب این چیزها ختم میشه و فردا روز محشر گناهش ب گردن ماست ک طرف ی سایت ترک خ ا باز کرد و دختر پسر توش صمیمی شدن و شماره ها ردوبدل شد .. 

توروخدا پست های مارو با دید منطقی بخونید .ولله آبرو اینا الان مطرح نیست . اینجا مجازیه .

مدیریت فشار زیادی رو از پارسال و روزهای قبل ترش متحمل شده و دیگه نمیتونیم این بارو ب دوش بکشیم . خسته شدیم از اینکه تو اعتبار حرف یزنن . تو پیام ها صمیمی بشن و ما همش حواسمون باشه . 

ما خیلی از حرف هارو نگفتیم .اتفاقاتی افتاده ک واقعا برای ماهیت این سایت خوب نیست . ی سایت خودارضایی رفته ب حاشیه با این اتفاقات .

کاملا حرفتون رو قبول دارم اینطور حس کردم که یه طوری میخواین قانع کنید که مثلا کار شما اشتباه هستش اما نمیشه گاهی نمیشه کسی رو قانع کرد پس بهترین راه اینه شما تذکرتون رو بدین و اگه اشتباهی دوباره رخ داد میتونید برخورد جدی داشته باشید نیازی هم به توضیح دادن به کسی نیست 
یاقوت عزیزم بله همونطور که ارتباط صمیمانه حاشیه درست میکنه توی کانون و همینطور گناه هست بردن آبروی کسی هم همونطور هستش   اگه اون فرد حتی با اکانت جدیدی هم بیاد نمیتونه درست با بقیه ارتباط برقرار کنه 

[یآرا]

حقیقتا حس می‌کنم گندش درومده

هر دو طرف دیگه مرز ها رو رد کردن....

الان از جانب هر دوتا جبهه به اون یکی توهین شده.. هر دو تا هم اصرار دارن که خودشون مبادی آداب رفتار کردن و طرف مقابل بی شرمانه....
راجع به کاسه اش و اینا هم حرف زدن
توی پیام ها هم مشخصِ

جمع بندی:


توی دعوا توی بحث توی مشکل های اینطوری
هیچوقت یک طرف مقصر نیست .. همیشه همیشه همیشه دو نفر مقصر هستند....


این طور نیست که کاربر عادی مصون از خطا و اشتباه باشه ...
و مدیر عالی و بدون اشتباه و بدون توهین و ... بدون اینکه بگه من سعی کردم با همه یک طور باشم و حق کسی ضایع نشه


و البته اینطور هم نیست کاربر ها کاملاً حق داشته باشن قوانین رو زیر سوال ببرن....



هردو دوتا مورد بالا توی 4 تا پست من اینجا واضحه

دوتا پست اول توهین ها و حرفایی که بهم زده شده بود...
دوتا پست بعدی حرفایی که من زدم توی این همین تاپیک به مدیرها...
برای همین فقط میخوام که پستم خونده بشه.. با نقل قول هام...
همین....


و البته تیکه ها و توهین ها واقعاً دو طرفه بود .. نمونه اش هم همینجا ... صحبت مدیر ها هم هست با نقل و قول

مشکل اصلی من این بود قانون فقط برای ما قانونِ نه بقیه...
من با هیچکدام از قوانین مشکلی ندارم حقیقتش...
با اینکه قانون برای کاربر و مدیر یکی نیست مشکل داشتم
مثل همین نمونه تیکه انداختنا و اینا




فقط اینکه وقتی یک چیز برای آدم ارزش نداشته باشه آنقدر آدم ری اکشن نشون نمیده ..
شاید دلیل ری اکشن من به پیام یاقوت این بود که دوستم بود توی کانون و دوسش داشتم.. شاید برای همین آنقدر ناراحت شدم... شاید اگر آقا مهدوی اون پست رو میزاشت اصلا برام مهم نبود.. یا اشخاص دیگه ...


هممون پدر و مادر داریم و تربیت داریم و شخصیت و غرور داریم..
خیلی حرمت ها ریخته شد... خیلی مرز ِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِاحترام ها شکسته شد...
روی خیلی به روی بعضی ها باز شد..




راستش رو بخواید تو این چند ساعت به این نتیجه رسیدم که اگر همچینع تایپیکی نبود و تایپیک انتقادات نبود آنقدر دلخوری شدید نمیشد....
اونطوری فقط دلخوری من بود و سفیر بهشت . . .
هرچند شاید حقی ضایع می‌شد ولی لااقل اینطوری نمیشد..


من هیچوقت هیچوقت هیچوقت یاقوت و خانم لبخند و آقا مهدوی رو اینطور تصور نکرده بودم....
متقابلاً شاید اونها هم من رو اینطور تصور نکرده بودند...
واقعاً بنظرم این ایده ی رفع حل مشکل... اگه تو نطفه خفه میشد بهتر بود..
نه بخاطر من .. بخاطر بقیه .. و این جَو متشنج و حرمت هایی که ریخته شده بااین طرز صحبت ها مون


در آخر : میخوام معذرت خواهی کنم .. چون معذرت خواهی کسی رو نمیکشه... غرور کسی رو هم زیر سوال نمیبره.. و معذرت خواهی حتی نشانه این نیست که من مثلا اشتباه میکردم اما صد در صد حق با طرف مقابلم بودِ...
نشانه عزت نفسِ

یاقوت عزیزم : جاش نبود توی پروفایل آت اونطوری بنویسم..
توی اولین پستم اینجا هم نوشتم که قصد عذر خواهی داشتم اما چه شد و چه شد و چه شد . ..


و اما بقیه پست هام؛ بازم تأکید دارم خونده بشن... همه شونم جمع و جور نوشته شدن..

[CHAKAVAK]

من نمی خوام منتظر جمع بندی بمونم،در هر صورت باید برم،چند بار به من گفته شد شما چرا اومدی؟
پاسخش ساده هست،از خودم و نظراتم دفاع کنم.
به من میگن،خون ما رو تو شیشه کردی،ما رو پشت پرده اذیت می کردی،باشه چشم این بار میرم دیگه پشت سرمم نگاه نمی کنم.
به من میگن دیده نمیشی،ارزش نداری،پوچی،بی ثباتی،همش حرف میزنی،فضا رو متشنج می کنی،اشکالی نداره شما خوبی من بد.
به من میگن توهین می کنی،من اگه تا حالا به کسی یا کسانی توهین کردم،عمیقا ازشون عذرخواهی می کنم و امیدوارم منو ببخشن و حلال کنن.
راستش به اندازه کافی حرف زدم و احساس میکنم به اندازه کافی هم تخریب شدم،مهم نیست.
از همه دوستانم که این مدت در کنارم بودن،بهم کمک کردن،حرفام رو درد دل هام رو شنیدن،حالم رو بهتر کردن از صمیم قلب سپاس گزارم و براشون بهترین ها رو آرزو دارم.
از همه عزیزانی که این مدت تحملم کردن،صحبت هام آزارشون داد،ازشون طلب بخشش دارم و براشون آرزوی موفقیت دارم.
از مدیریت همونجور که محبت کرد و محدودیت من رو برای این مدت برداشت تشکر میکنم و ازشون میخوام لطف کنن و محرومیت دائمی من رو اعمال کنن.
خداحافظ کانون،خداحافظ کانونی.

[Amirali.d]

سلام و درود
من از تمام تمام تمام کسایی که ناراحت کردن همدیگه رو و از هم ناراحت هستن و میخوان احساس خودشون رو انتشار بدن معذرت میخوام لطفا دیگه از این بحث ها نکنید، خواهش میکنم
اگر کسی راه حل داشت بریزه وسط که مشکل کانون حل بشه و اگر هم با کسی مشکل دارید فکر کنید و حل مسئله کنید، اگر میشد راه حلی داد که این مشکلتون از طریق کانون هم حل بشه فقط راه حل رو بگید لطفا و هی دلخوری های گذشته رو مرور نکنید، اینطوری هم حال خودتون بد نمیشه هم اوضاع کانون بد تر نمیشه 
من فقط خواهشم رو گفتم امید وارم کسی ناراحتی براش رخ نده با این پست و همیشه شاد شاد شاد باشید

[Roza_r]

عذر میخدام که دوباره پست میذارم. این پست رو فقط برای ^فاطمه^ عزززیز میذارم.
فاطمه جااان لطفا از کانون نرو. هیچ کس اینجا قصد ناراحت کردنتو نداشته و نداره. تو فضای مجازی گاهی منظورها اشتباه منتقل میشن. من که هیچ قضاوت بدی درمورد تو و همچنین بقیه نداشتم و ندارم. مطمئنم همه کانونی ها دوست دارند . اصلا بحث اینجا درمورد تو یا اشخاص دیگه نیست. جمع شدیم ببینیم کدوم قوانین نیاز به اصلاح دارند.

[Reza4030]

سلام و شب بخیر.....
من خیلی تاسف میخورم از اینکه یه عده خودشون بستر ساز گناه و مصیبت دیگران میشوند.
اصلا هدف از این کانون چیه...........
ترک گناه........................
مگه شما اعوذ بالله خدایید که دیگران رو قضاوت میکنید
اصلا اون کسی که این بستر مجازی و ساخته چ هدفی داشته خیلی از بچه ها پاکیشون به خاطر مطالب و گفتگو های داخل این کمپینه...
امشب اگر هر کسی مرتکب گناه بشه 
به جرات میگم مقصر و باعث و بانیش کسانی هستند که با تعصب و غرور بی جا این سایت و کانونو بستن.
اصلا از مدیران و اعضای فعال این کانون همچین انتظاری نداشتم.که بخوان یه روزی دعواهای شخصیشون رو وارد فضای کانون بکنند.
از دیگران عیب نجویید.اول عیب و رفتار ناپسند خودتون رو اصلاح کنید.
همه ما انسانیم.
از خاک به وجود آمده ایم و به خاک باز میگردیم.
وجود عالی و همیشگی و روحانی نداریم که بخواهیم با انسان های دیگر بازی کنیم.
واقعا متاسفم از اینکه همچین چیزی رو میبینم.
اگر می‌بینید کسی مشکل درست می‌کنه.
روابط غیر منضبتی داره.
بهش بگید.هشدار بدید.ایمیل بدید.
آقایون و خانم های مدیر هیچوقت برای خودتون گناه نتراشید.هدف شما از اینکه مدیر هستید چیه.
جز اینه که به مشکلات و ناباوری ها و بی میلی های افراد که غرق در سیاهی شدن رسیدگی کنید و اونارو توی راه درست بیندازید.
اگر اینچنین نکنید که مدیر نیستید.
امشب حالم خیلی گرفته امیدوارم که بعد از ۱۵۰روز پاکی خراب نشه که اگه خراب بشه مقصرش همه افرادین که مغرورانه خودشون رو صاحب کانون میدونن.
من همیشه وقتی گوشیمو دست میگیرم 
میگم بسم الله و وارد کانون میشم حالا که بسته شده چی...بی میل بیام بیرون و برم تو سایت های مستهجن 
و خودمو به نابودی بکشم که یه عده ای به خاطر خصومت شخصی گَند زدن به این مکان.................
این جا خیلی برای من مقدسه.چون خیلی چیزا رو داخلش تجربه کردم.
واقعا انتظار نداشتم یه همچین اتفاقی بیوفته.

سلام بر دوستان عزیز و سروران بزرگوار.
من خیلی از خودم بدم میاد.من آدم خوبی نیستم
امشب اومدم حرف الان دلمو بدون هیچ گونه اغراقی بزنم.
این نوشته بالا که بصورت نقل قول می‌بینید از طرفی یک آدم بد به نام Reza4030فرستاده شده.
این نوشته ۲شب پیش هنگامی که سایت و کانون بسته شد و فقط میزگرد باز بود فرستاده شد.
اول از شما عزیزان می‌خوام که خوب اون رو بخونید.
و ببینید که شیطان تا کجای آدم نفوذ می‌کنه و سر انسان رو زیر خاک می‌بره.
اون نوشته رو یه چند عزیز در اون شب خوندن 
مثل خانم ایرانای عزیز.و آقای مهدوی بامعرفت.
خب وقتی یه شخصی در اون ساعت میاد تو کانون اولش میبینن کانون بسته شده و چون اون شخص برای آرامش اومده اونجا احتمال داره اصلا اورژانس و نگاه نکرده باشه و اون آدم حالش بده از چ نظر 
اولش اینکه توی یه شهر دیگه با ۲۴سال سن تنها داره زندگی می‌کنه و خانوادش کنارش نیستن و همون شب تولدشه و هیچ کس پیشش نیست تنهاست و هیچ شور و اشتیاقی ندارن به نظرتون الان این شخص کی می‌تونه سریع پیشش بیاد و احوالشو بپرسه.............
خب معلومه شیطان...........‌‌‌‌‌‌
پس شیطان میاد خیلی راحت چون بستر براش فراهمه و این فرد از همیشه آسیب پذیر تره و امیدی نداره در اون فرد نفوذ می‌کنه و افکارشو به هم می‌ریزه 
تا جایی که اون شخص هر چیزی به زبون میاره و هرکاری که دلش بخواد انجام میده بدون اینکه به اون فکر کنه.
دوستان اون شخص.کسی نیست جز من(Reza4030)
اون شب من به شخصه شیطان رو در خودم دیدم 
و با اون مأنوس شدم اما چرا...........
چون همه چیز دست به دست هم داده بود تا من به زمین بخورم .وقتی در این سایت بحث ها و حرف های تندی میدیدم که دوستان روانه همدیگر میکردند خیلی عصبی شدم و خودمم شروع به پرت و پلا گویی کردم.
و چون فکرم درست کار نمی‌کرد و تنها بودم به عاقبت کار خودم فکر نمی‌کردم.
و همون شب بعد از اتمام نوشته هام به باب الحوائج عزیز که دوست خوبمه پیام دادم.
و بعد از اون یک پیام خداحافظی برای ایمیل آقای آرمین عزیز فرستادم و از کانون خارج شدم.........................
فقط خداروشاکرم که در اون شب پاکیم خراب نشد و تعداد روزامو حفظ کردم و تا امشب این چند روز مدام به گفته های خودم فکر کردم و به خودم ناسزا گفتم .......
امروز که به سر کار آمدم با همکارم نشسته بودم که تلفنش زنگ خورد و جواب داد به نظرتون چ اتفاقی افتاده بود.اون تلفن برای پدرش بود و شخصی غریبه جواب داد و همکارم پرسید که شما کی هستین و اون شخص گفت پدر شما یه دفعه گوشه خیابان سرش گیج رفت و روی زمین افتاد دوستم از جاش پرید و موضوع رو پرسید و اون شخص جواب داد من پدر شما رو به فلان بیمارستان رسوندم بعد از گذشت ۱ساعت متوجه شدیم که پدرش فوت کرده و شما نمیدونید من تا حالا همچین صحنه ای ندیده بودم همکارم به سر و صورت خودش میزد و دادوهوار میکرد و گریه میکرد من دنیا روسرم خراب شد خیلی گریه کردم انگار بدترین صحنه و واقعه عمرمو دیده بودم دوستم خیلی سریع رفت و فعلا ازش خبر ندارم 
همونجا یه جرقه تو ذهنم خورد پیش خودم گفتم ای آدم احمق تو کی هستی.......چی هستی....ای موجود دوپا....
تو چطور میتونی به خودت بگی اشرف مخلوقات.......
تو لیاقتشو داری یا نه.
فهمیدم فاصله انسان از زندگی تا مرگ حتی کمتر از تار موییست.
بعد به یاد کانون افتادم و حرفام ...
اشک توی چشام جمع شد که چرا اینطور شد........
با هزار بدبختی و گذرواژه نادرست و فلان و..............
بعد از ۲ساعت تونستم دوباره وارد کانون بشم و خیلی خوشحالم که دوباره اومدم .....
دوستان لطفاً باهم مهربان باشید و قدر همو بدونید.
به هم گیر ندید.اگر کسی چه مدیر و چ کاربر به شما حرف بد و توهین آمیزی زد به بزرگی خودتون ببخشید به خدا من چون سرم اومده دارم میگم اثرات خوبی به دنبال نداره.
هیچ چیز بدتر از اون نیست که من دل یک انسان دیگر و بشکنم و مدام ازش انتقاد کنم .مسائل دوستانه و به کلام محبت آمیز حل میشه 
من الان از تمامی شما دوستان می‌خوام که منو به خاطر حرفام ببخشید
از خانم ایرانا.آقای مهدوی و بابالحوائج و همه دوستان عزیز 
از آقای آرمین خیلی خیلی معذرت میخوام که اینطوری خودم رو پیششون خراب کردم.
من یه عقیده دارم و میگم اگر فردی اشتباه کنه خیلی خوبه که اشتباهشو بپذیره و عذر خواهی کنه 
من دست همه دوستان رو میبوسم و از خداوند طلب بخشش و آمرزش میکنم.
یاعلی مدد.
از طرف یک گناه کاره تواب Reza4030

[العبد المرحوم]

سلام مجدد
راستش من اصلا دوست نداشتم درگیر حواشی بشم ولی خب بعضی جاها باید چیزی گفت تا مانع یک روند غلط و نادرست شد 

در ابتدا مطرح شدن این موضوع توسط ناظم زحمتکش جناب عاشق ، همه مشغول ارسال ایده و نقد محترمانه شدن اما بعد دعواهایی پیش اومد 
اما حواسمون هست که با شکسته شدن حرمت ها آینده کانون هم از بین میره؟
اینکه اینجا با این لحن ها همدیگه رو مورد خطاب قرار  بدیم ، فردایی که ان‌شاءالله مشکلات حل شد چطور میخوایم در کنار هم باشیم و به هم کمک کنیم ؟
و خیلی وقته میشه گفت فقط داریم سفسطه های بعضی از دوستان رو می‌بینیم ، که هربار خداحافظی و دوباره بحث بی انتهای جدید...
نگاه آتوگیرانه کار رو به جایی نمیرسونه 
اگر بنا به دفاعه که بحث نیاز نیست !
اگر مبنی بر انتقاده ، که بخوایم چیزی بگیم برای خنکی دلمون و بریم کمکی نمی‌کنه به قول جناب رامین انتقاد باید سازنده باشه در غیر اینصورت صرفا بهانه گیریه!

من کوچکترین جمع هستم و بابت جسارت عذرخواهی میکنم اما خواهشا با دید منطقی نگاه کنیم وگرنه سفسطه و بحث بی پایان بسیاری!

[سپهرر]

سلام به همه
از ظهر نبودم چهار صفحه پیام نوشته شده  
چشمام درد گرفت بس که پیام بود
بالاخره تموم شد
یکم رعایت حال همدیگه  کنیم لطفا

و خاهشا اگه میشه زودتر نظرسنجی و جمعبندی انجام بشه که خیلی منتظریم همگی که تاپیک ها باز بشه.
حداقل برای من که چند روزه جشن نداریم.انرژیم افتاده 
قول میدم اگه همه چیز به روال قبل برگرده یه جشن توپ همگی دعوتید

[silent scream]

سلام
با احترام فکر می‌کنم‌ بحث های قدینی کانون داره روی سر ما اعضای جدید آوار شده
اینکه ایرانا چه استیکری گذاشت چه صحیتی شد کاقعا جای این همه صحبت و بحث نداره، ما هدفمون ترکه، هدفمون تخریب همدیگه نیست که.
یه طومار بنویسیم برای دختری که مشکلات روحی داره، و به یک مشاور وابسته شده. عادی نیست؟ 
همه جای دنیا همینطوره   همیشه ممکنه فرد به مشاورش وابسته بشه، چون داره درکش می‌کنه.
طومار هایی که برای فاطمه جان نوشته شد، شاید قصد بدی نداشته باشن، ولی منو ب شدت آزرده کرد. 
تک تک رفتار ها و پیام های فاطمه زیر ذره بین قرار گرفت.
بهتر بود به چند نفر از کاربرای خانم میگفتین تا به فاطمه کمک کنن که سراع اقای افرا نره، نه اینکه اینجوری متن بنویسین و اینقدر ناراحتش کنین.. 
قصدم بی احترامی نیست، خودتون‌گفتین نظرتونو بگین

خداحافظ کانون،خداحافظ کانونی.

خدانگهدار ، امیدوارم مثل خداحافظی های قبل نباشه که بعدش هف تا طومار میاد 

[عاشق فاطمه زهرا]

سلام به همه
از ظهر نبودم چهار صفحه پیام نوشته شده  
چشمام درد گرفت بس که پیام بود
بالاخره تموم شد
یکم رعایت حال همدیگه  کنیم لطفا

و خاهشا اگه میشه زودتر نظرسنجی و جمعبندی انجام بشه که خیلی منتظریم همگی که تاپیک ها باز بشه.
حداقل برای من که چند روزه جشن نداریم.انرژیم افتاده 
قول میدم اگه همه چیز به روال قبل برگرده یه جشن توپ همگی دعوتید

سپهر جان تاپیک جشن بازه.

[Amirali.d]

سلام به همه
از ظهر نبودم چهار صفحه پیام نوشته شده  
چشمام درد گرفت بس که پیام بود
بالاخره تموم شد
یکم رعایت حال همدیگه  کنیم لطفا

و خاهشا اگه میشه زودتر نظرسنجی و جمعبندی انجام بشه که خیلی منتظریم همگی که تاپیک ها باز بشه.
حداقل برای من که چند روزه جشن نداریم.انرژیم افتاده 
قول میدم اگه همه چیز به روال قبل برگرده یه جشن توپ همگی دعوتید

انشاالله داداشی هر روزمون جشن باشه و کانون بیش از پیش بهتر بشه 

[سپهرر]

سپهر جان تاپیک جشن بازه. 

خیلیییییم عالییییی
مممنون از شماااااا بابت خبر خوبتون

[عاشق فاطمه زهرا]

سلام
با احترام فکر می‌کنم‌ بحث های قدینی کانون داره روی سر ما اعضای جدید آوار شده
اینکه ایرانا چه استیکری گذاشت چه صحیتی شد کاقعا جای این همه صحبت و بحث نداره، ما هدفمون ترکه، هدفمون تخریب همدیگه نیست که.
یه طومار بنویسیم برای دختری که مشکلات روحی داره، و به یک مشاور وابسته شده. عادی نیست؟ 
همه جای دنیا همینطوره   همیشه ممکنه فرد به مشاورش وابسته بشه، چون داره درکش می‌کنه.
طومار هایی که برای فاطمه جان نوشته شد، شاید قصد بدی نداشته باشن، ولی منو ب شدت آزرده کرد. 
تک تک رفتار ها و پیام های فاطمه زیر ذره بین قرار گرفت.
بهتر بود به چند نفر از کاربرای خانم میگفتین تا به فاطمه کمک کنن که سراع اقای افرا نره، نه اینکه اینجوری متن بنویسین و اینقدر ناراحتش کنین.. 
قصدم بی احترامی نیست، خودتون‌گفتین نظرتونو بگین

خانم Silent scream

این که می گید بحث های قدیمی روی کاربرهای جدید آوار شده، حرفتون رو قبول دارم.
این بحث ها چندین سال ریشه داره، 


اما این تنشی که شما این چند روز تجربه کردید، مدیریت هر روز تجربه می کنه.

خانم Silent scream من واقعا دلم لک زده برای این که بتونم راحت توی کانون فعالیت کنم.
توی مکتبخونه پست بذارم و پست هاش رو بخونم.
پست های آقای سرباز خدا رو توی گروه صراط بخونم و نظرم رو بگم.

اما من باید هر روز بیام کانون و گزارش ها رو بخونم.

باقی مدیران هم مثل من هستن.
آقای مهدوی که اینقدر پیگیر کانونی هاست، فکر می کنید حال دلش خوبه؟
فکر می کنید خانم یاقوت حال دلش خوبه؟ فکر می کنید آرمین حال دلش خوبه؟
آرمین بعضی وقت ها حتی نمی تونه فکر کنه که بیاد کانون.

همه اش هم به این دلیل که مدیریت هر روز با این بخش تاریک کانون که شما دو روز تجربه اش کردید، درگیره.
من حرف شما رو در مورد خانم فاطمه قبول دارم.
خیلیییییییییی کار ها می شد برای ایشون انجام داد.
اما باید خودشون هم بخوان. تا وقتی خودشون نخوان، تمام تلاش های ما بی فایده است.

طومار نوشتن ما فقط برای این بود که کانونی ها متوجه بشن دعوا ما و خانم فاطمه سر چی هست.

خانم فاطمه کاربر جدید هستن، شخص بسیار محترمی هستن. قطعا یکی از بنده های خوب خدا هستن.
اما مسیری که پیش گرفته بودند به خودشون آسیب بیشتری می زد.

ما چیکار می کردیم؟

ما اشتباه کردیم شما رو از وضعیت ایشون مطلع کردیم، اما حالا که مطلع شدید، راه حل ارائه بدید.
اصلا فرض کنید شما هم جزو مدیران بودید و به خاطر همین از اوضاع ایشون مطلع شده اید.

مگر من عاشق فاطمه زهرا، چه فرقی دارم که بنده از وضعیت خانم فاطمه مطلع باشم، اشکالی نداره، شما بفهمی می شه آبرو بری؟

می دونم بازم توجیه نمیشه، اما چاره ای نبود.

امیدوارم درک کنید.

[*بنده پاک*]

بنظر منم اگر میشه زودتر رای گیری انجام بشه
فکر میکنم هر کسی حرفاش را زده   البته این نظر منه. دیگه وقتش هست رای گیری بشه. تا تکلیف مشخص بشه
کاش میگفتین رای گیری دقیقا در مورد چی هست؟
و نتیجه اش میتونه چه چیزی را مشخص کنه؟