کانون

ای وایییییییییییییییییییییییییییی من دیر رسیدممممممممممممم
من خودم ایده ی اولیه ی عیادت از باران رو دادم.....الان هیچ کاری نکردم

ای واییییییی بذارین منم برم گل و کمپوت بگیرم و بیامممممممممممممممممممممم

حالا اشکال نداره

مهم اینه که داره برگذار میشه

آقا راننده هم معلوم نیست کجا جا مونده

بفرمایین میوه



تعارف نکنین خونه خودتونه



.....................
یا حکیم

تو خودت گلی..
نه گل میخوام نه کمپوت
اونها رو نوشتم که نگید باران چه بی معرفته میاد و یهویی میره
برنامه عوض شد
میخوایم بریم گردش دسته جمعی تو راه شعر دسته جمعیم میخونیم منم چون صدام بهتره تک خوان میشم

به هر حال من یه کیک گرفتم که تو ماشین که داریم میریم دور هم بخوریم گفتم بزرگم باشه که به همه برسه


اینم هم گل تقدیم به باران که خودش گله




یه کیک هم اختصاصی گرفتم برا داداش محسن

(1390 شهريور 21، 21:40)مریم تنها نوشته است: [ -> ]ای وایییییییییییییییییییییییییییی من دیر رسیدممممممممممممم
من خودم ایده ی اولیه ی عیادت از باران رو دادم.....الان هیچ کاری نکردم

ای واییییییی بذارین منم برم گل و کمپوت بگیرم و بیامممممممممممممممممممممم

-------------------------------------------
من دیگه واقعا تنها هستم چون قبل از اومدن به کانون خسته هم بودم این بود که همین اسم رو هم گذاشتم ...
همین الان میرم آیکن رو درست میکنم
متاسفانه رنجر افتاد پایین دیگه نفرات بعد نمیتونن سوار شن
مریم تنها شما نگران نباش ما داریم دوباره برمیگردیم میوه و شیرینی و هر چیزی هم که آوردید کلید انبار همون جلو هست بذارید اون تو خراب نشه
سهمیه بنزینمون هم تموم شد حالا باید آزاد بزنیم بیچاره شدیم ....

خسته تنهای عزیز , آخه این رسم رفاقته مارو کاشتی رفتی :smiley-yell:
اشکال نداره من با تاکسی خودمو رسوندم

(1390 شهريور 21، 21:52)مریم تنها نوشته است: [ -> ]به هر حال من یه کیک گرفتم که تو ماشین که داریم میریم دور هم بخوریم گفتم بزرگم باشه که به همه برسه


اینم هم گل تقدیم به باران که خودش گله




یه کیک هم اختصاصی گرفتم برا داداش محسن

خدا رحم کنه من با هلال احمر و اورژانس تماس گرفتم همراهمون بیان چون این کیکه امشب کار دستمون میده ....

خب اینم ماشین


حالا بریم گردش راننده هم آقا کریمه منم شوفر

خانومها حجاب رو رعایت کنین

(1390 شهريور 21، 21:56)ehsan90 نوشته است: [ -> ]خسته تنهای عزیز , آخه این رسم رفاقته مارو کاشتی رفتی :smiley-yell:
اشکال نداره من با تاکسی خودمو رسوندم

آقا شرمنده دیگه ترافیک شد یهو این کیک مریم تنها خیلی بزرگه گذاشتیم رو باربند داریم آروم هم حرکت میکنیم
همش تقصیر این آقا علیرضا است یه خرده تو کارای تشریفات به من کمک نمیکنه اصلا ...!!!4
----------------------------------
باران خانم آیکنم رو هم عوض کردم الان چون بچه ها تو ماشینن واقعا خیلی خوشحالم
فقط یه کم انگشتام درد گرفته انقدر کوبیدم رو این کیبورد !!!!

---

(1390 شهريور 21، 22:04)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]خب اینم ماشین


حالا بریم گردش راننده هم آقا کریمه منم شوفر

خانومها حجاب رو رعایت کنین

آقا علیرضا دستت درد نکنه دیگه این همه تا شهر بازی رفتیم بنزین ما رو تموم کردید حالا دوباره رفتی سراغ راننده درجه یک حالا این بار با راننده تازه کار می رفتی گردش !!1
حالا که بنزین نداریم ما رو گذاشتید اینجا!!!
اشکال نداره یه 4 لیتری تو صندوق دارم الان خودمو می رسونم ....

ای بابا باز که منو جا گذاشتید
نامردا همتون رفتین شهر بازی
خب باران یه کلیدی چیزی تو جاکفشی میزاشتی من حداقل بیام یه گلویی تازه کنم
من میشینم همینجا تا برگردید
باران جونم ایشاالله سالم سالم و شاد شاد باشی
آهــــــــــــــا .....
بیا وسط باران یکم برقصیم

سلام منم ببرید با خودتون . .

چشم آقا کاتالان پس زود بدویین سوار بشین

رکسانا خانوم حرکات موزون ممنوع هستش

ای بابا بزارید یکم شاد باشیم دیگه!
هی ضدحال میزنید
آقایون برن تو حیاط وایسن لطفا

من که دیگه خیلی دیر رسیدم

کیکا رو هم که حتما خوردین دیگه!!

حالا تا کریم به اون ابو قراضه گاز بده من با ماشین خودم رسیدم شهربازی دیگه رفتین نه! کنار اون گوریله ملاقاتتون می کنم

اینم ماشینم
هر کی هم خواست بگه سر راه بیام دنبالش

نههههههههههههههههههههه
کیکااااااااااااااااااااااااااااااااا
شیرینی ، دوست قدیمی من
همشونو خوردین ؟

باران خانم من داشتم یه سرم هوا براتون میاوردم ، ولی ظاهرا دیر رسیدم تا کیک ندین از هوا خبری نیست
هیچی نمونده ازش ؟
سهم شکم کانون رو کنار نذاشتین ؟
بسته دیگه ، انقدر گریه کردم صبحانم هضم شد
من زیاد گشنم بشه همتونو میخورما

باران خانم نفستون رو خیلی عمیق بکشین که اکسیژن تو رگاتون فرو بره