1390 مهر 17، 14:56
تصاویر قدیمی از حرم و گنبد امام رضا (ع)
می خواهم تا آنجا كه دوست دارم، پربگیرم، اما تا بارگاه دوست راه طولانی است. چشم از پنجره برنمی دارم. دشت از پی دشت، كوه از پی كوه، دسته دسته گل سرخ، یك عالم سبز و یك دریا اشتیاق كه دستی از غیب به جانم ریخته است! همیشه همین طور است. خودم را كه به مولا می سپارم، دیگر این من نیستم كه می روم، برای لحظه ای، خواب مرا می رباید... دست در دست نور و آرمیدن در كنار ضریح! چه دل انگیزند این خواب های خوب! برمی خیزم، پیرامونم غوغایی به پاست. صدای دل هاست. همه می گویند: یا ضامن آهو! رسیده ایم انگار! این گنبد زیبا، قلب ایران است. چه دورنمایی دارد!السلام علیك یا علی بن موسی الرضا. السلام علیك یا... بغضی غریب و بعد هم های و هوی پریشان دل. تا غروب راهی نیست. دل و نقاره و اشك به هم می آمیزند، و من پر از ضریح می شوم. و سرشار از رازهای طلایی!... چه بویی از كنارم گذشت، بوی آسمان بود. یك بوی خیس، یك بوی معنوی سبز. گویا فطرتم بود كه معطر شد از عشق! ضریح اینك به ملكوت می ماند، و من می خواهم تا رضایت «رضا» اوج بگیرم. نیشابور از خاطرم می گذرد، لحظه ای كه امام سر از كجاوه بیرون آورده اند و فریاد شادی و اشك شوق، زمین و زمان را به هم پیچیده است. لحظه ای كه سینه چاكان حضرتش ازفرط عشق به خاك غلتیده اند. لحظه ای كه بیش از بیست هزار تن تقریرات امام را می نویسند. [«لااله الاالله» دژ استوار من است و من یكی از شرط های آنم.]