تنهــــــــــــا عزیزممممم بهت تبریک میگمم خیلی جات خالیهههه.تو ادم بزرگی هستی قدر خودتو بدون..
سلام
یادمه اولین باری ک اومدم تو تاپیک تولد با این پست لیلی مواجه شدم..
(1388 تير 30، 7:55)ليلي نوشته است: [ -> ]....
خیلی خوشم اومد و بهش پیام خصوصی زدم و اصلا از اونجا باهاش دوست شدم..(هر چند عمر دوستیمون کم بود..)
یهو ب سرم زد تا پیدا کنم پستشو و ب مناسبت تولد ی بزرگوار ازش استفاده کنم...
صمیمانه تولد آقا آرمان رو ب خودشون و خانمشون و شما تبریک میگم...
ان شاء الله زیر سایه امیرالمومنین علیه السلام خوشبخت و موفق و سلامت باشن..
توی عکس بگردین و کلید برق رو پیدا کنین:
چه فلش جالبی
تولدشون مبارک باشه
ان شالله همیشه خوش و خرم باشن
سسسسسسسسسسسسلام
تولد ارمان جان هست
یکی از بهترین دوست های کانونیم
شاداماد شاخ شمشاد
از ته دل بهش تبریک میگم
امیدوارم که سال جدید عمرت پر از پیشرفت باشه برات و کنار همسر گرامی لحظات پر از ارامشی رو داشته باشی
اینم یک کیک خوشمزه برا تولدش
http://chefgilda.com/wp-content/uploads/.../cake3.jpg
سسسسسسسسسسلام
به دوستای عزیز و گل
همونظور که میدونین دوتا از عضو های خوبمون تنهاترین سردار و مهدی عزیز 1 دی ماه عازم سربازی هستن
یهو ی ایده ای به ذهنمون خطور کرد اگه زودتر خطور میکرد حتما برای الون من و گذای زهرا و همساده هم این کارو میکردیم
خب اینجا قراره برا تنهاترین سردار و مهدی عزیز آش پشت پا بپزیم و جشنی بگیریم
حتی میتونیم ی جمله بهشون هدیه کنیم که یادگاری باشه براشون
الان فکر کنم جفتشون باید کچل کرده باشن و یا به زودی کچل کنن
جرقه ایده کار تقریبا از سها خانوم بود و خانوم میتوانم تو انجام این کا و تبلیغش و سوپرایزش خیلی کمک کردن و همچنین رامین عزیز
ازشون ممنونم
اینم عکس هایی از تنهاترین سردار و مهدی بعد از کچل کردن حس همدردی دارن نسبت به هم
اینجا اومدن تو تاپیک تولد دارن شادی هاشونو تقسیم میکنن
اینجا باهم دور افتخاری میزنن تو کانون و برا رفتن به خدمت آماده میشن با چشمهایی اشک آلود
اینم روز یکشنبه اس که دارن عازم میشن
سلاااااااااااااااااااااام
عه تولد آقا آرمان کی بود ؟!!
تولــــــــــــــــــدتون مبارک آقا آرمــــــــــــــــــــــــــان
___________________________________
داداش مهدی و داداش تنها ترین سردار
جاتون واقعا واقعا خالی میشه
خیلی مواظب خودتون باشید
خدا پشت و پناهتون باشه:13:
می توانم جون آش آمادست؟؟؟
یه شعر طنز تقدیم میکنم به جناب تنها ترین سردار
هر روز تنگ غروب تو سربازی
صفا داره لب مرز تیر اندازی
تا چهل چراغ پادگان روشن میشه
سر دیگ عدسی غوغا میشه
توی دیگ عدس ، افتاده یک مگس
بخورم ، نخورم گرسنه می مونم
قدر آش ننم رو حالا می دونم
3ali3.com
اینم آقا مهدی هستن داشتن به بهانه عروسی از سربازی فرار میکردن که اینطور شد!!
اینم برا خنده
بدویید بیاید شرکت کنین
لایک خالی به دردم نمیخوره
اینم جملات من تقدیم به مهدی و تنهاترین سردار
مهدی عزیز میتونم بهت بگم لقب اسپمرترین عضو کانون رو بهت میدم حالا که داری میری میگم تا تو دلم نمونه خیلی اسپم میزدی
و مراعات سنتو کردم بهت گیر ندادم :smiley-yell:
و همچنین نشان گوریل بلورین رو تقدیمت میکنم
جدا از شوخی خیلی ارادت داریم یادمه اون اوایل که بعد از مدت ها برگشته بود دوستش با اکانتش شوخی کرده بود که کلاهمون رفته بود تو هم اگه دلخوری پیش اومد همینجا حلالیت هم میطلبم ازش
این شکلک هم نمادی شد از تو
تنها ترین سردار عزیز ادیب کانون یکی از خوب های کانون و بهترین های کانون خیلی دوستش دارم
برا تالارش خیلی زحمت کشید و تغییرات اساسی داد
هر جمعه شب تفالی میزد برامون و دل اهلشو میبرد پیش حافظ
خیلی هم پسر دوست داشتنی و مهربون و دقیقی هست
ان شاء الله برا جفتتون مسیر و مرحله جدید زندگیتون پر از خاطرات شیرین باشه
(اخیش
گاهی سرعت کم نت خوبه مثل الان داشتم پستو مینوشتم دستم خورد داشت گوگلو باز میکرد سریع کنترل سی رو زدم کپی گرفتم
)
به به چه آشیه
این منما دارم اش میپزم ی وجب روغن روش مونده
ای اسپمر..ای کچل.. ای مهدی خان..
هپی نیو لایف
ای شاعر... ای همیشه در سایه.. ای دنبال اتفاق خوب..ای سردار
کانگرجولیشن فور نیو جارو
میدونم سخته...میدونم دوری از کانون خیلی سخته
اما وقتی کلاغ پر میرین با کله ی کچل یاد سختیایی که علیرضا کشیده بی افتین
و وقتی دارید ظرفای کثیف و میشورید..یاد خون دل های مامان سها که برای بزرگ کردنمون کشیدن بی افتین
و اون سوز سرما شما رو یاد دست فروشی هامون زیر پل سید خندان بندازه
ه..ی..
داداش شما مارو حلال كن، فضولي كردم، شيطوني هم زياد كردم.
ولي لذتي كه در اسپم زدن هست، در هيچ چيز نيست،( يه زماني خودم به بقيه گير ميدادم كه اسپم نزنيد، آخرش خودمم گرفتارش شدم)
----------------
سنا خانوم ممنون
-----------------
راستي بازگشت غرور آفرين داداش الون من رو از 05 كرمان، تبريك ميگويم.
بازگشت از 05 کرمان غرور آمیز نیست...یه حرکت انتحاریه .. اصلا خود خود افسانس
باران خانوم بسي ارادت،
ولي من نرفته برميگردما
، زياد دلتونو خوش نكنين از دستم راحت ميشين.
-----------
سلام
مراسم اینجاست؟
دو ساعته تو شبانه نشستم
اول ی سوال فنی
همساده خان مگه سربازن/؟
خب اقای مهدی ک کچل کردن اماده نشستن
سردار خان کجااااااان؟؟؟؟؟
اع
سردار اینجایی
بیاین بچه ها براتون جشن گرفتن ببینین مهدی خان چ خوشحالن میخندن
(گریه هارو بذارین برای بعدن
)
چیزی نیست ک کلیییی هم خوش میگذره
صبح با ارامش از خواب بیدارتون میکنن
مسواک میزنین
ورزش صبحگاهی
ی سری اموزش هارو بهتون میدن
بعد هرکی رو با توجه ب رشتش برای ی کاری میفرستن
دیدین نگرانی نداره
حالا اون اخمارو باز کنین
اینم اخرین عکس رسیده از الون من
یادمه وقتی m.amain میخواستن برن سربازی این شکلارو گذاشتم
اخرسر بعد کلی مرثیه خانی
فکر کنم معاف شدن