کانون

(1393 بهمن 17، 1:23)رامـــتین=) نوشته است: [ -> ]

(1393 بهمن 16، 20:29)kindtough نوشته است: [ -> ]امیدوارم با این سوالا ازیتتون نکرده باشم.
 
متشکرم.

وقتی میبینم این تاپیک داره خاک میخوره خیلی اذیت میشم

یک جوون مرد در جهت رونق بخشیدن به این تاپیک یه حرکتی بزنه..البته این روز ها یه مقدار قحطی سوتی پدیدار شده اما واقعا چرا..چرا لذت سوتی گرفتن از خودتون رو از ما دریق میکنید؟

  باشه خب دیگه دریغ نمیکنیم 

سوتی گرفتن از سوتی گیر در حین گرفتن سوتی از شخص سوتی دهنده دیگر ، سوتی به حساب نمیاد

مدیرر کجایی که من دارم اسپم میزنم

از اونجايي كه مسئول ورزشيه سايتي لابد زورت زياده و الا ميدونستم باهات چي كار كنم!!!!!!!!
اسپم ميزني؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

(1393 بهمن 16، 20:06)ترلان نوشته است: [ -> ]

(1393 بهمن 14، 22:22)Mehdi.R نوشته است: [ -> ]4-اگه شما از پسری خوشتون بیاد و با معیارها ازدواجتون مناسب بود آیا حاظرید خودتون برای خواستگاری اقدام کنید و پیشنهاد ازدواج بدید...؟؟؟(4نمره)

حاضر از حضور(حضر) مياد،‌ حاظر از مهدي آر

(1391 شهريور 17، 0:08)رامین. نوشته است: [ -> ]..
راستی تولد 40 عزیز خیلی مخلسیماگه مقدوره یکم بیشتر سر بزن


..

از قدیم گفتن ماهیو هر وقت از اب بگیری تازه س
 
این قضیه در مورد سوتی هم صدق میکنه:smily man:

ترلان

(1393 بهمن 16، 18:43)Mehdi.R نوشته است: [ -> ]4- به نظر شما بهترین راه برای ترک کار خاک برسری چیست...؟؟؟(5نمره)
به نظر من واقف بودن به مضراتش در زندگی آینده و ازدواج بهترین انگیزه رو برای ترک ایجاد میکنه 
و بهترین راه هم مشغول کردن خودمونه . من فک میکنم بزرگترین دلیل این کار بیکاریمونه یا اوقات فراقت خیلی داریم.

فراغت درست تره
فراق=جدايي
فراغ= آسودگي

(1393 بهمن 23، 13:19)ترلان نوشته است: [ -> ]13. قشنگ ترین کتابی که خوندین؟ کتاب رمان گندم و یاسمین بود  و کتاب دکتر شریعتی یک جلویش تا بی نهایت صفرها ( مطمعنم بازم هس الان حضور ذهن ندارم  ;)

مطمعن 
(کلمه درست : مطمئن) (معنی کلمه "مطمئن" : ایمن، آسوده)


خیلی ممنون بابت اینکه لذت سوتی گرفتن  رو از ما دریغ نکردین

(1393 بهمن 23، 19:11)رامین. نوشته است: [ -> ]

(1393 بهمن 23، 15:20)رامـــتین=) نوشته است: [ -> ]در مجموع خیلی دوستون دارم که به من رای دادین و قابل دونستین مَنو  .. از اینجا به بعد دیگه نتیجه مهم نیست 

.
.

الکی مثلا من خیلی متواظعم

سوتی گرفتم از کسی که از همه سوتی مییره

البته این پست سوتی نیستا همینجوری برای خاک نخوردن تاپیک آوردمش اینجا
.
.
.
.
.
الکی ؛ مثلا ما نمیدونیم تواضع اینجوری نوشته میشه

اقا رامین آیا این سوتیه املایی حساب میشه؟! یا باید با لهجه ی خاصی خونده بشه؟

مدل لاتی بخونیمش؟


.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا من نفهمیدم منظورت میگیره بوده!

----------------
ازینچیزا به ما یاد ندید!

(1393 بهمن 23، 15:10)رامـــتین=) نوشته است: [ -> ]

(1393 بهمن 23، 13:19)ترلان نوشته است: [ -> ]13. قشنگ ترین کتابی که خوندین؟ کتاب رمان گندم و یاسمین بود  و کتاب دکتر شریعتی یک جلویش تا بی نهایت صفرها ( مطمعنم بازم هس الان حضور ذهن ندارم  ;)

مطمعن 
(کلمه درست : مطمئن) (معنی کلمه "مطمئن" : ایمن، آسوده)


خیلی ممنون بابت اینکه لذت سوتی گرفتن  رو از ما دریغ نکردین

اقا این همزه  اینا غلط نیست. چون توی تایپ  و حالت نوشتاری توی نت خیلی اتفاق میفته 
من واقعا درستشو بلدم اخه. ناراحت میشم این الان سوتی باشه

مدیر بگو که این غلط نیست اخه 

(1393 بهمن 25، 12:45)Mehdi.R نوشته است: [ -> ]
.
.
.
هیچی دیگه من که قافل گیر شدمو فقط داشتم میرفتم جلو
حالا نمیدونم خاص خدا بود یا هر چی به هر دری زدیم بسته بود
دیشب از ساعت 12 تا 1:30 وضعیت قرمز بود
.
.
.
.
نمیدونه من چقدر زور میزنم اینقدر خلاقانه پست بذارم

عجب خلاقیتی به خرج دادیا 

مجید دلبندم اون غافل گیریه 

(1393 بهمن 25، 14:15)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]

(1393 بهمن 25، 12:45)Mehdi.R نوشته است: [ -> ]
.
.
.
هیچی دیگه من که قافل گیر شدمو فقط داشتم میرفتم جلو
حالا نمیدونم خاص خدا بود یا هر چی به هر دری زدیم بسته بود
دیشب از ساعت 12 تا 1:30 وضعیت قرمز بود
.
.
.
.
نمیدونه من چقدر زور میزنم اینقدر خلاقانه پست بذارم

عجب خلاقیتی به خرج دادیا 

مجید دلبندم اون غافل گیریه 

اونم خاص نیست . خواست خدا 

(1393 بهمن 25، 15:50)رامـــتین=) نوشته است: [ -> ]ورزش رو به عنوان اُلویت دوم یا سوم زندگیتون نذارین... ورزش همراه با تعریق و افزایش ضربان قلب خیلی میتونه تو کاهش استرس و ایجاد ارامش موثر باشه

و صد البته که اولویت درسته

(1393 بهمن 19، 21:46)Mehdi.R نوشته است: [ -> ]الکی یعنی من خیلی مقعید هستم
.
.

آقا مهدی خواستن رو مقید بودنشون تأکید کنن

ای نامردها
حالا غلط هایی املایی منو سوژه می کنید
بیام یک یکتون رو بکشم بهتون بخندم

(1393 بهمن 26، 23:38)حسین چار دو دو نوشته است: [ -> ]چقد فوزول بودم بچگیم که همچین چیزی رو میدونستم

فضول  معلومه ایشون تنبل هم بودن