کانون

نسخه‌ی کامل: سوتی های املایی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(1392 آذر 18، 20:13)ماmahdi نوشته است: [ -> ]
(1392 آذر 18، 19:04)آرشام نوشته است: [ -> ]این صفحه 1874 شبانه چرا واسه من باز نمیشه؟! 1744337bve7cd1t81

من اول کلی کامنت حاظر کردم در پاسخ این صحبت‌های عزیزان بدم بعد دیدم صلاح نیست که من به همین دو پاسخ قناعت می‌کنیم که:

Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja

منم سوتي گرفتم،

بنده در حضور شما، اين موفقيت رو به پدر و مادر عزيزم، همسرم، بچه هام كه  واسم خيلي زحمت كشيدن، و همه ملت غيور ايران، تقديم ميكنم.

مهدی جان شما خودتم که سوتی دادی4fvfcja حاضرم در حضور همه شهادت بدم 4fvfcja (سوتی ایشون حاظر بوده نه حظور)

و درباب امضای باران خانوم 
نقل قول: بزرگترین آرزوی من اینه که بتونم چشمای تمام دست فروشها و کارتون خواب ها و بی خانمان ها و نیازمندا و بیماران و ... رو خندون کنم [تصویر:  1.gif]
حقیقتا تاحالا ندیدم کسی چشمای کسی رو بخندونه42
سلام
آقا پیرو سوتی ک از باران گرفتین..ی خاطره ای عرض بکنم..303

ی بار میخواستم ببینم نگاه آدم چطور میتونه منظور رو برسونه.. با خواهرم نشستیم ب بررسی و پژوهش..
ی روسری رو ب عنوان نقاب استفاده کردیم و سعی کردیم حالت های مختلف رو با چشم ها ب هم نشون بدیم..نتیجه خیلی جالب بود..
دقیقا عصبانیت.. خنده.. محبت و سوال رو تونستیم منتقل کنیم..

ضمن این ک ب شخصه معتقد هستم ک زبان نگاه گویا تر و حقیقی تر از لسان هست..53258zu2qvp1d9v

پس این ک بخوایم چشم رو خندان کنیم خیلی دو ر از ذهن نیست..ehteram

با تشکر از سوتی شما!

در پناه خدا.
یاعلی.53
(1392 آذر 20، 10:56)XρɛRia.ReZa نوشته است: [ -> ]
(1392 آذر 18، 20:13)ماmahdi نوشته است: [ -> ]
(1392 آذر 18، 19:04)آرشام نوشته است: [ -> ]این صفحه 1874 شبانه چرا واسه من باز نمیشه؟! 1744337bve7cd1t81

من اول کلی کامنت حاظر کردم در پاسخ این صحبت‌های عزیزان بدم بعد دیدم صلاح نیست که من به همین دو پاسخ قناعت می‌کنیم که:

Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja

منم سوتي گرفتم،

بنده در حضور شما، اين موفقيت رو به پدر و مادر عزيزم، همسرم، بچه هام كه  واسم خيلي زحمت كشيدن، و همه ملت غيور ايران، تقديم ميكنم.

داداش، حاضر و حضور از يه خونوادن.
(1392 آذر 20، 13:33)mahdi نوشته است: [ -> ]
(1392 آذر 20، 10:56)XρɛRia.ReZa نوشته است: [ -> ]
(1392 آذر 18، 20:13)ماmahdi نوشته است: [ -> ]
(1392 آذر 18، 19:04)آرشام نوشته است: [ -> ]این صفحه 1874 شبانه چرا واسه من باز نمیشه؟! 1744337bve7cd1t81

من اول کلی کامنت حاظر کردم در پاسخ این صحبت‌های عزیزان بدم بعد دیدم صلاح نیست که من به همین دو پاسخ قناعت می‌کنیم که:

Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)4fvfcja4fvfcja4fvfcja4fvfcja

منم سوتي گرفتم،

بنده در حضور شما، اين موفقيت رو به پدر و مادر عزيزم، همسرم، بچه هام كه  واسم خيلي زحمت كشيدن، و همه ملت غيور ايران، تقديم ميكنم.

داداش، حاضر و حضور از يه خونوادن.
الان اگه من یه اشتباهی کنم میتونم بندازم گردن داداشم؟4chsmu1
(1392 آذر 22، 19:36)نقل قول نوشته است: [ -> ](میتونم واکنشتون رو حدس بزنم که با اینا دوست نشو و فلان و فلان! آقا اینا دوستهای قلبی من نیستن ولی یه موقع هست باید با یه کسایی رابطه داشته باشی. و در ضمن ترجیح میدم که دیگران رو راحت قضاوت نکنم دیدم کسایی رو که چون آب نبوده قواص‌های خوبی نبودن. به آب که رسیدن نشون دادن چی کاره هستن. پس چون همه توی یه شرایط زندگی نکردیم و بزرگ نشدیم بهتره همدیگه رو قضاوت نکنیم.)

غواصه دیگه 42
(1392 آذر 24، 23:35)رامین. نوشته است: [ -> ]تو خونه اسرار کردن ما هم بریم خواستگاری ...

سلام
یکی از دوستام تعریف میکرد ک ی خواستگار میاد براش..
ازش معدل دیپلم و معدل کارشناسی و رتبه کنکورش رو میپرسه ب عنوان تقریبا اولین سوال ها..
این دوست ما درسش خوب بود.. و جواب های خوبی داشت بده..
آما...
من میترسم برای آقا رامین!!

این وضعیت املای شما جز اسرار کانون میمونه.. شما ب اصرارتون برای خواستگاری برسین..22
همین!42


در پناه خدا..
یاعلی.53
نقل قول: مبارکه داداش [تصویر:  12.gif] چه شب خوش یومنی ... [تصویر:  e.gif] سه تا از پسرا پر کشیدن سمت دیار باقی [تصویر:  e.gif]
رامین جان بدون تو باید در تاپیک را کاه گل نمود،دیگر یمن و صفایی ندارد4chsmu1 تو بری دیگه نگاه چپم به این تاپیک نمیندازم4chsmu1
تو نباشـــــــــــــی نمیشه سوتـــــــــــی دیگه پیدا کنم،پس ازم نگیر سوتیتو ، پستــــــمو میدم براتو..4chsmu1
(1392 آذر 28، 19:32)آرشام نوشته است: [ -> ]haha13haha13haha

بزارید حالا که صحبتش شد یکی دیگه هم تعریف کنم:
غضنفر از باجه تلفن مياد بيرون
طرف بهش ميگه داداش سالمه؟!
غضنفر ميگه سالمیش سالمه فقط آفتابه نداره!
یعنی ی خاطر این جک ها هم بن نشین ب خاطر این سوتی 100 درصد بنین22
اقا خانم
بذذذذذذذذذذااااااار1313
ذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذ
ص قبل این همه توضیح دادم22
دیگه رامین هم این بذار رو درست مینویسه 22303
این مدت سوتی املایی زیاد داشتین یادم رفت بذارم 22
(1392 دي 2، 13:30)باران.. نوشته است: [ -> ]چیزی که مهمه اینکه سختی قابل حضم باشه و دلنشین وگرنه که واویلاس

22
به نظر من سختی اگه قابل هضم هم باشه.. بازم واویلاس 22
(1392 دي 4، 0:40)آرشام نوشته است: [ -> ]نمیدونم چرا امروز حس اسپم زدن ندارم 17 احتمالا باید مسموم شده باشم... شایدم مخم جابجا شده... هیچ بعید نیست آنفولانضای مگسی‌ ای خرکی‌ ای چیزی گرفته باشم 22

داداش من آنفولانزا خرکی گرفتم ولی همچین آثار مخربی نداشته که یه رامین بیاد ازم سوتی املایی بگیره 22 پس احتمالا همون مگسی بوده 22
دیگه انقد هر روز سوتی تو کانون میبینم که حال ندارم بیام اعلام کنم4fvfcja
نقل قول: بذذذذذذذذذذااااااار[تصویر:  q.gif][تصویر:  q.gif]
ذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذذ
نقل قول: فعلا که افتادم رو فاز پست زدن[تصویر:  t.gif]

بزار یکمی بحرفم[تصویر:  e.gif]

[تصویر:  Google-dictator_1dac3.jpg]



4fvfcja
haha
خیلی باحال بود رضا خان4fvfcja


(1392 دي 4، 0:31)رامین. نوشته است: [ -> ]بچه ها تا کی میخواییم به این و اون تکیه کنیم؟ 22 بیایین خودمونو باور داشته باشیم 22 میتونیم خودمون در ضمینه تولید اسپم خودکفا باشیم 22  فقط کافیه بخواییم 22

.
شما خودکفاییت رو در زمینه ی تولید سوتی ثابت کردی کافیهKhansariha (46)

من یعنی واقعا موندم رامین. دیکته هاشو چند میشده
22
(1392 دي 14، 13:45)bahar2 نوشته است: [ -> ]وظعیت نمازهام در هفته ای که گذشت..

بدون شرح ...
دارم نگران خودم میشم بس این چند وقته سوتی املایی از خودم دیدم!!
بهار خانم الان هم سوتی نگارشی دادین!
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62