کانون

(1393 اسفند 11، 20:56)حبيب نوشته است: [ -> ]سلام

(1393 اسفند 10، 22:00)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]خیلی حرفای خوبی می زنه. دید من رو که نسبت به زندگی عوض کرده. همه اش هم با استدلال حرف می زنه. البته آدم فکر می کنه یه وقت هایی داره تند روی می کنه. ولی درست که فکر می کنم می بینم راست می گه. من ف رو گفتم شما تا فرهزاد برید دیگه. 

خلاصه این که اینم لینکش. اگر واسه کسی مفید بود ، دعای ما + 5 هزار تومن فراموش نشه.

http://panahian.bayanmanavi.ir/post/148

یا علی

عاشق جان الان يه روز تمامه دارم تو نقشه دنبال فرهزاد ميگردم ولي پيدا نميكنم!
ولي يه فرح زاد داريم! نكنه اون رو ميگي!

نه داداش ، اینی که شما می گی فرحزاده که توی تهرانه فکر کنم. اینی که من گفتم یه روستاییه توی شمال کشور بین استان گرگان و مازندران ، اسمش هم فرهزاده ، تو نقشه هم اسمش نیومده ، کلا وزارت کشور هم اون جا رو به رسمیت نمی شناسه . خودشون واسه خودشون حکومت خود مختار فرهزاد رو تشکیل دادن ، می خوان حمله کنن تهران رو بگیرن. :-??
هیچی دیگه ، به جای این که بشینی از ملت سوتی بگیری برو به فکر پناهگاهی چیزی باش که حمله کردن دارن میان ، فردا صبح می رسن

كسي كه بتونه فرق بين "ز" و "ذ" رو تو كانون جا بندازه پيش من جايزه داره!
بازهم ز عوض ذ

(1393 اسفند 17، 7:18)باران.. نوشته است: [ -> ]در این پست قصد داریم از خلبانمون تشکر کنیم که باوجود مشغله ی زیاد بازم هوای ما رو دارن و برامون وقت می زارن
خلبان مجتبی متشکریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
خدارو شکر که تو کانون داریمت  

+:اگه موافقید از دکمه ی سپاس استفاده کنید - متشکرم 

 

باران خانم!
شما هم؟

 

(1393 اسفند 20، 20:39)sword.u.a.c نوشته است: [ -> ]سلام
.
.
.
.
.
داداش علی گل، فک کنم اشتباهی پست گذاشتی اینجا،درسته؟ به هرحال خوش اومدی به تاپیک، خوشحال میشیم تو جمعمون ببینیمت
و... درکت میکنم، شاید اونجور که باید بخوایم نمیخوایم. سنت کمه، توی باتلاق گناه کمتر از منو امسال من دستو پا زدی، هم راحتتر و هم بهتر میتونی خارج بشی از این باتلاق، تلاشتو کن و از امام حی حاضر کمک بخواه تا از این باتالاق نجاتت بده، توسل کن بهشون، یاد و شناخت ایشون رو تو دلت افزایش بده، مطمئن باش نتیجه میده، حداقلش اینه که تو بیکار نبودی و دست رو دست نذاشتی تا ببینی چی میشه، هر دفعه که زمین خودی دوباره پاشو به مسیرت ادامه بده، یواش یواش اینا کمکت میکنه بیای بیرون، یکی از ادعیه رو شروع کن هر روز بخون، حتی اگه کوچیک باشه ولی با توجه و هر روز بخون مثلا دعای فرج، بعدا میتونی افزایشش بدی به ادعیه دیگه، یه کار دیگه ام کن با خودت یکی دوتا کن ببین چی از این کار نصیبت میشه خوبو بدو بنویس و سعی کن مرورش کنی هرروز، امیدوارم موفق باشی.
یه توصیه مهم: هیچ وقت سراغ سایتای و تصاویر بد نرو، هیچ وقت در بدترین شرایط چون به شدت تو رو میکشه پایین
.
.
.
.
.

 

امسال=سال جاری
امثال=جمع مثل

چه سوتی ای دادم
چرا من امثالو اینطور نوشتم

[dir=rtl] 

(1394 فروردين 1، 11:40)قاصدک نوشته است: [ -> ]'قاصدک' pid='351491' dateline='1426925432' [dir=rtl]ممنون داداش حبیب بابت تفعلت
کاش هر هفته باشه
شعر زیبایی هم اومده که....
بچه ها هم برداشت هاشونو داشتن که...
داداش علیرضا هم که دوماد شد و رفت



 

[/dir]  

جان؟
تفعل؟
دوستان شايعه است باور نكنيد!

من فقط يه تفال زدم!
همين

اینم دشت ما بود

نقل قول: كانون يه وسيله است مثل خورد كن

يا گردوها رو مي ريزي تو خورد كن واست پودرشون مي كنه

يا مي ريزي تو يه ظرف با گوش كوب مي افتي به جونش بازوهات خورد و خمير مي شه اخرشم به جاي اينكه گردو ها پودر شن روغنشون در مياد

به تشکر از زحمات می توانم خانم ، شما فقط یه خرده بیشتر دقت کنی عالی می شه :smily man:

كجاشو ديديد؟

اقاي كامندر رو نگد كه اولا حتي تو ليستم نوشته بودم اقاي كماندار







يعني اخرشم


ولي خورد درست تره

شما هم از اين به بعد بنويسيد خورد

(1394 فروردين 14، 19:42)m12 نوشته است: [ -> ]یا حداقل یه کار پیدا کنم و دیگه تو خونه الاف نباشم....خدایا به امید تو...


 

الاف؟
چيجوري الاف ميشن دقيقا؟
من بلد نيستم!!!!!

آخه من تخصصم تو علافيه!

نقل قول: البته یه مقدار بیش از اندازه خطرناک میشدم چون همه چیرو خورد میکردم!(خورد!)  میگم قبلا چون الان گذاشتم کنار

 میدونم تا کنکور همه ی زحمتام هدر میره.ولی نمیتونم هم سنگین کار کنم هم درس بخونم...مربیم هم ناراحت شد ولی چیزی بهم نگفت

گفت میدونم خودت اعصابت خورده بدترش نمیکنم

سلام
داداش درخشنده   
آقا شما خورد کنی که مشکلی پیش نمیاد. 
فقط حواست باشه چیزی رو خرد نکنی.

خب ما دیگه الفرار

اين چه وضعشه؟
چرا كسي سوتي نميده؟
عقاباي كانون كجان!
دههع! :smiley-yell:

اصلا من خودم آستينا رو ميزنم بالا، مراقب باشيد

نقل قول: اين چه وضعشه؟
چرا كسي سوتي نميده؟

من خیلی سعی میکنم ولی نمیدونم چرا جدیدا دیگه نمیشه !

از امروز تلاش و همتم رو بیشتر میکنم .
قول میدم !

(1394 ارديبهشت 20، 0:12)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]دوستان نظرتون چیه یه برنامه ی قراعت قرآن داشته باشیم ؟

داداش عاشق نظر من کاملا مثبته...
فقط از نوع قرائتیش... نه قراعتیش! 

ان شالله از این کنار هم بودن مون بهتر استفاده کنیم... 

پنجم ابتدایی که بودم کلمه ی اغلب رو می نوشتم اقلب .

بار اول تو امتحان غلط نوشتم معلمم بهم دعوا کرد . بعد دوباره امتحان بعدی که پس فرداش بود دوباره غلط نوشتم .

دیگه هیچی خلاصه گفت 100 بار می نویسی اغلب میاری

نقل قول: آره آقاجون کار درستیه ، بلند شو برو خاستگاری ، وقتی بری خودت رو در میدون عمل قرار بدی از این رو به اون رو میشی ، انگیزه ات هم چند برابر میشه ، حتی اگه رفتی خاستگاری نپسندیدی باز هم انگیزه ات چند برابر میشه ، چون برای یک کار مهم تو زندگیت اولین اقدام رو انجام دادی. همیشه قدم اوله که سخته ، حتما برو.

قبلنم گفته بودم اگه خاطرت باشه ، رفتنت باعث میشه که احساس کنی بزرگ شدی ، لازمه الان یه تغییرات اساسی تو زندگیت ایجاد کنی ، ذهنت باز میشه . برو دوست من ، حداقلش اینه که می فهمی دخترای این دوره زمونه چی ازت میخان تا زنت بشن ، خاسته هاشونو بشنوی ناگزیر میری سمت اینکه اون خاسته ها رو برآورده کنی ، خاسته هاشونم خداییش حالا زیاده  ولی اشکال نداره ، برای خودت خوبه ، باعث پیشرفتت میشه

تا حالا هرچی غلط املایی میدیدم کاری نمیکردم فرداش یکی دیگه میمومد اینجا مینوشتش!

گفتم زحمت طرف رو  کم کنم خودم بنویسمش!

ایشالاه این مدل نوشتن "خاستن" رو همه انجام بدن   والا...