کانون

نسخه‌ی کامل: بهترین روش ترک از نظر شما
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
هست که آدم مثلن یه مدت زیاد سراغش نمی ره،
حالا این مدت برا هر کی فرق می کنه،
بعد خدای ناکرده آن عهد شکسته می شه...
روزهای بعدش، روزهای شروع دوباره ی ترک، یه جورایی خطری هستن.
آدم ممکنه بگه: حالا که هنوز یکی دو روز بیشتر نگذشته از شروع دوباره،
میشه حالا که عدد روزای ترک زیاد نشده، شکست و از نو شروع کرد...

یه جورایی، تو روزهای بعد از یه دوره ی طولانی ترک که با یه خ.ا. به پایان رسیده،
وسوسه ها زیادتر میشن و قدرت خودداری کمتر.

حواسمون باشه ها.
نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم!

535353
سلام
به نظر من مهمتر از هر چیزی خواستن واقعیه
یعنی واقعا و از ته دل تصمیم بگیریم که ترک کنیم و بعد از اون حداکثر سعیمونو بکنیم تا از تمام عواملی که ما رو به سمت این
کار میکشونه دوری کنیم.، و اینکه یادمون نره که ما هم یه آدمیم و ممکنه بازم گول شیطونو بخوریم، پس نباید مغرور بشیم و
یه روزی به یه جایی برسیم که بگیم دیگه محااااله ، من دیگه اینکارو نمیکنم.
البته خوبه که آدم بتونه به خودش اعتماد داشته باشه، اما به نظر من همیشه باید از گناه ترسید، خودار.... هم یه گناهه پس
باید ازش بترسیم و همیشه از همه مسیرهایی که حتی یک درصد احتمال می دیم ما رو به سمتش بکشونه دوری کنیم.
به نظرم  برای رهایی یک کش بدستتون ببندید و اون
رو بکشید اساسی می سوزه ولی گناه یادتون میره
سلام دوستان عزیز

یه روش میگم از معلم دینی مون شنیدم:

با خط خوب یه بسم الله بنویسید بچسبونید بالای نمایشگرتون - امتحان کنید - جواب میده.4fvfcja
خوب من فکر میکنم روزه هم به ادم خیلی کمک میکنه هفته ای 1 یا 2 روز روزه نفس ادمو قوی میکنه و موقع رکوع بگیم الهم صل علی محمدو ال محمد و ترحم علی عجزنا و اغثنا بحقهم ،به هر حال مهمترین چیز اینه که ما باید ترک کنیم تا هرچه زودتر با طیب خاطر به زندگیه معمولیمون برگردیم،ما باید ترک کنیم
فقط و فقط انگیزه کمک میکنه...
حال و هوا تاثیر داره.....
جو تاثیر داره.....
روش های دیگه جنگیدنه....برد و باخت داره......
ولی سه تای بالا واسه فراموش کردنه....
الان جو تعطیلات و عیده.........
به همه چی فک میکنم جز خودارضایی..........چون جایی واسش نیست........حتی یه بایت رم....
سسسسسسسلامKhansariha (18)

آفرین پرواز جغد عزیزKhansariha (8)

نقل قول: ببینید مهم ترین مسئله از نظر من اینه که اصلا نباید خودمونو تو شرایطی قرار بدیم که باعث تحریک و بیدار شدن این حس بشیم .بدون تردید حس شهوت از قوی ترین حسای بشره
اگر شما این غولو بیدار کردی (با قرار گرفتن در محیط آلوده) خیلی سخت میشه آرومش کرد پس به فرض اگه من 1000 بار خ.ا داشتم وقتی قصد ترک کردن دارم دیگه نباید خودمو تو
شرایط خراب قرار بدن .گاهی میشنویم کسی میگه با دیدنو شنیدن اصلا تحریک نمیشم این حرف واقعا درست نیست چون خاصیت حس شهوت (این غول خفته) اینه که با تحریک
شدن سریعا واکنش نشون میده وقتی هم بیدار شد برای آروم کردن اون شما مجبور به خ.ا میشید.

منم باشما موافقم دوری از عوامل محرک و نزدیک نشدن به خطوط قرمز یکی از بهترین روشها هستشSmiley-face-thumb


قبول دارم با بیدار شدنش کار سخت میشه اما غیر ممکن نیست و حتمان هم نباید به خ ا منجر بشه با تمرکز و جمع و جور کردن خودمون میشه باهاش جنگید و مقاومت کرد53258zu2qvp1d9v

Khansariha (8)

یا علی
(1391 فروردين 29، 14:48)barooni نوشته است: [ -> ]خوب میدونید ....واقعیت اینه که مشکل از مشکلات ما نیست،مشکل دقیقا و مستقیم به خود ما مربوطه،به قول خودم:
دنیا تمام زور خود را میزند که تورا از خدایت جدا کند...خدا جایش ثابت است...تو تمام زور خود را بزن....نکند از خدا جدا شوی.
بهتون پیشنهاد میکنم که 2-3روزی 1بار کتاب گناهان کبیره رو بخونید....باید قبح این مسئله رو واسه خودمون انقد بالا ببریم که دیگه واقعا جرات نکنیم بریم سمتش....
نیایش با خدا هم خیلی خیلی کمک میکنه....یه حریمی به وجود میاره که ادم خجالت میکشه دیگه بخواد به گناه فکر کنه...
بدونید که اگه هیچ کس تو دنیا دعاتون نکنه دعای من یکی همیشه واسه همتون هست چون واقعا از صمیم قلبم درک میکنم که چی میگین.
به نظر من باید سرگرم شد.انقدر که نشه دیگه بهش فکر کرد...
(1391 فروردين 5، 15:59)گلی خانم نوشته است: [ -> ]ی روشی هست شاید بهترین روش نباشه اما جزو عوامل مهم بشمار میاد برای کاهش فشار....
حرکات معکوس.. مثل ایستادن روی 2 دست در کنار دیوار بدن در وضعیت قائم...و ایستادن روی شانه...
حتی توصیه شده کودکان هم لازمه که این حرکات رو انجام بدن برای تنظیم غریزه جنسی"ما هم کودکان دیروز هستیمSmiley-talk002""""4fvfcja

نمی دونم بچه ها ما شاید در حد هزار تا حدیث در باره فواید سجده طولانی داریم ، ولی ازشون توی فرهنگمون و عمل استفاده نمیکنیم ،


من در آثار یکی از اهل عرفان خوندم ، از اثار مهم سجده های طولانی پاک شدن غریزه جنسی هست و موفق شدن توی کنترلش .


حتی اگه این هم نباشه یه حرکت عبادی فوق العاده هست برای تعالی و قرب به خدا ، خدا توی قرآن میگه : سجده کن و نزدیک شو!!

کی و چند درصد از ما تا حالا توی عمرش سجده طولانی داشته ولو یه دفعه !! خود من که فکر کنم تا دو سال پیش هرگز یه سجده در حد 10 دیقه هم نداشتم ! !!

در حالی که توی برنامه روزانه امام ها بوده : مخصوصا بعد از نماز ها امام ها به سجده میرفتن و 100 بار حمد خدا رو میگفتن

یا ذکر هایی مثل :
امام کاظم در سجده بسیار میگفت : الهی عظم الذنب من عبدک فلیحسن اعفو من عندک

امام صادق سر به سجده میرفته 500 بار میگفته : سبحان ربی العلی و بحمده


پیامبر در ماه شعبان زیاد به سجده میرفته و میگفته : خدایا خیالم و فکرم در سجده برای توست !

یا خیلی از عرفا یا گفتن لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین در حال سجده پس از یه مدتی به عالم برزخ میرفتن و چشم برزخی پیدا میکردن .

یا برای رسیدن به عشق خدا گفتن " رب انی ظلمت نفسی فغفرلی " در سجده ، حضرت علی سفارش کردن

یا حضرت پیامبر برای پناه بردن به خدا در زمان آخر الزمان "گفتن سبحان القدوس " در سجده به مردم آخر الزمان سفارش کردن


سلام
فنا شدن برای خدا مرحله آخر عاشقیه..cheshmak
مفهمومش هم ی کم متفاوته با فنای جسمی..(جای بحث نیست اینجا..)

اول باید یاد بگیریم:

چطور براش زندگی کنیم..

چطور بندگیشو بکنیم..

53258zu2qvp1d9v
خدا ب بنده های خوب خیلی افتخار میکنه.. و دنیا ب این نوع بنده ها نیاز بیشتری داره..

در پناه خدا..
یاعلی.53
سلام.....
امروز احساس کردم اولین قدم رو برای ترک برداشتم....اولین قدم قاطع و محکم....
امروز دقیقا 100روزه که کاملا ترکم....و میگم اولین قدم چون زیاد می بینم کسانی رو که چندین ماه ترک کردن ولی بازم درگیرن....
پس من رو این 100 روز فقط و فقط به عنوان اولین قدم می تونم حساب کنم...خدا رو بارها و بارها شکر می کنم...به خاطر ترکم،به خاطر پاکی،به خاطر اینجا،به خاطر همه چیز....
روزی که اومدم اینجا اولین جایی که رفتم سراغش،مصاحبه با افرادی که ترک کرده اند بود....چون باور نمی کردم کسی بتونه ترک کنه!!!به نظرم غیر ممکن بود،مصاحبه ها رو که خوندم یه کم امیدوار شدم....
سخت ترین قسمت ترک میدونین برای من کجا بود؟...اینکه بپذیرم معتادم!....وقتی اومدم اینجا ،قاطی بچه هایی که هی اعلام می کردن پاکم،قاطی کسایی که به راحتی از اعتیادشون حرف می زدن،...بدترین شکنجه روحی برام بود...اینکه بپذیرم منم مثل بقیه یه معتادم....
من....مــــن....مــــــــــــــن
روزها با خودم کلنجار رفتم که هی فلانی،می دونستی که معتادی؟میدونستی که گند زدی به زندگیت....و گریه...وگریه...وگریه....روزای خیلی بدی بود...من تو اون روزا بود که فهمیدم درگیر چه معصیت بزرگیم...از طرفی دچار یه بیماری شدم که احتمالا تا آخر عمرم باهامه...از طرفی یه شکست خیلی سخت کاری-درسی داشتم،ازطرفی از بهترین دوستام جدا شده بودم....از طرفی...نمیگم که دلتون بسوزه،فقط میخوام بدونین تو چه شرایطی شروع به ترک کردم...
واسه اونایی که می گن امتحانم بد شد شکستم،یکی ناراحتم کرد شکستم،یکی بهم گفت بالای چشمت ابروئه شکستم...
تو اون شرایط سخت دست خدا رو احساس کردم که دستمو گرفت...بلندم کرد،خودمم نمی دونم چی شد!!که تموم شد...من از درون خورد شده بودم...له شده بودم...در ناامیدی مطلق به سر می بردم...و با همون حال نزار از ته دل از خدا خواستم،با تمام وجود خواستم و خوب خدا هرگز دست من و پس نمی زد،هرگز....
واسه اونایی که میگین خدا من و فراموش کرده،خدا نیست،خدا نمیشنوه...
از ته دل بخواین...من یه تجربه ی عینی جلوی چشم شما..با دل شکسته از خدا بخواین،مگه میشه ردمون کنه...مهم اینه که بخوایم...
من تو 30 روز اول که اینجا بودم...کلا شاید 20 تا پستم نزدم...انقد که ناامید بودم...بعد 30 روز...دیدم انگار میشه برگشت....میشه به زندگیم برگردم...
هر اعلام شکستی رو که می بینم....بغض میکنم...چون شکست یه انسان رو می بینم...شکست یه وجود...شکست یه اراده...شکست یه اعتقاد...و این خیلی دردناکه...خیلی...
الان دیگه جرات میکنم از تجربه درباره ترک حرف بزنم....چون احساس میکنم ترکم شروع شده...دارم ترک میکنم...دارم خودم و رد میکنم...دارم از خودم رها میشم...و دارم می رم به سمتی که میتونم به انسان بودنم،به داشتن اختیار و اراده م ببالم...
هی فلانی....یادت نره چه روزای سختی رو گذروندی.....مشکل انسان فراموشکاریه...ولی تو یادت نره روزایی که برات به معنی واقعی سخت بودن...یادت نره....
و در آخر.....الهی اگر لحظه ای نگاهت را از نگاه نگرانم بگیری سقوط خواهم کرد!!!
ببخشید که طولانی شد....این طولانی ترین پست من تو کانونه....
گفتن این حرفا واسم سخت بود....گفتم شاید عبرتی باشیم برای دیگران...303
(1391 خرداد 26، 18:53)barooni نوشته است: [ -> ]
سلام.....
امروز احساس کردم اولین قدم رو برای ترک برداشتم....اولین قدم قاطع و محکم....
امروز دقیقا 100روزه که کاملا ترکم....و میگم اولین قدم چون زیاد می بینم کسانی رو که چندین ماه ترک کردن ولی بازم درگیرن....
پس من رو این 100 روز فقط و فقط به عنوان اولین قدم می تونم حساب کنم...خدا رو بارها و بارها شکر می کنم...به خاطر ترکم،به خاطر پاکی،به خاطر اینجا،به خاطر همه چیز....
روزی که اومدم اینجا اولین جایی که رفتم سراغش،مصاحبه با افرادی که ترک کرده اند بود....چون باور نمی کردم کسی بتونه ترک کنه!!!به نظرم غیر ممکن بود،مصاحبه ها رو که خوندم یه کم امیدوار شدم....
سخت ترین قسمت ترک میدونین برای من کجا بود؟...اینکه بپذیرم معتادم!....وقتی اومدم اینجا ،قاطی بچه هایی که هی اعلام می کردن پاکم،قاطی کسایی که به راحتی از اعتیادشون حرف می زدن،...بدترین شکنجه روحی برام بود...اینکه بپذیرم منم مثل بقیه یه معتادم....
من....مــــن....مــــــــــــــن
روزها با خودم کلنجار رفتم که هی فلانی،می دونستی که معتادی؟میدونستی که گند زدی به زندگیت....و گریه...وگریه...وگریه....روزای خیلی بدی بود...من تو اون روزا بود که فهمیدم درگیر چه معصیت بزرگیم...از طرفی دچار یه بیماری شدم که احتمالا تا آخر عمرم باهامه...از طرفی یه شکست خیلی سخت کاری-درسی داشتم،ازطرفی از بهترین دوستام جدا شده بودم....از طرفی...نمیگم که دلتون بسوزه،فقط میخوام بدونین تو چه شرایطی شروع به ترک کردم...
واسه اونایی که می گن امتحانم بد شد شکستم،یکی ناراحتم کرد شکستم،یکی بهم گفت بالای چشمت ابروئه شکستم...
تو اون شرایط سخت دست خدا رو احساس کردم که دستمو گرفت...بلندم کرد،خودمم نمی دونم چی شد!!که تموم شد...من از درون خورد شده بودم...له شده بودم...در ناامیدی مطلق به سر می بردم...و با همون حال نزار از ته دل از خدا خواستم،با تمام وجود خواستم و خوب خدا هرگز دست من و پس نمی زد،هرگز....
واسه اونایی که میگین خدا من و فراموش کرده،خدا نیست،خدا نمیشنوه...
از ته دل بخواین...من یه تجربه ی عینی جلوی چشم شما..با دل شکسته از خدا بخواین،مگه میشه ردمون کنه...مهم اینه که بخوایم...
من تو 30 روز اول که اینجا بودم...کلا شاید 20 تا پستم نزدم...انقد که ناامید بودم...بعد 30 روز...دیدم انگار میشه برگشت....میشه به زندگیم برگردم...
هر اعلام شکستی رو که می بینم....بغض میکنم...چون شکست یه انسان رو می بینم...شکست یه وجود...شکست یه اراده...شکست یه اعتقاد...و این خیلی دردناکه...خیلی...
الان دیگه جرات میکنم از تجربه درباره ترک حرف بزنم....چون احساس میکنم ترکم شروع شده...دارم ترک میکنم...دارم خودم و رد میکنم...دارم از خودم رها میشم...و دارم می رم به سمتی که میتونم به انسان بودنم،به داشتن اختیار و اراده م ببالم...
هی فلانی....یادت نره چه روزای سختی رو گذروندی.....مشکل انسان فراموشکاریه...ولی تو یادت نره روزایی که برات به معنی واقعی سخت بودن...یادت نره....
و در آخر.....الهی اگر لحظه ای نگاهت را از نگاه نگرانم بگیری سقوط خواهم کرد!!!
ببخشید که طولانی شد....این طولانی ترین پست من تو کانونه....
گفتن این حرفا واسم سخت بود....گفتم شاید عبرتی باشیم برای دیگران...303


سلام بارونی جون.100 روز پاک بودنت رو بهت تبریک میگم.414141
با حرفت کاملا موافقم که گفتی سخت ترین مرحله ترک پذیرفتن اعتیاده.اینو واسه این میگم که امروز هشتمین روز پاک بودن منه و تا قبل از اون بارها میخواستم ترک کنم و شکست خوردم چون باور نمیکردم معتاد این کارم.حودمو بالاتر از این میدیدم که معتاد شده باشم.ولی حقیقت چیز دیگه ای بود.من معتاد بودم ولی خودم باور نمیکردم.وقتی هم تصمیم میگرفتم ترک کنم فکری پشتش نبود یه تصمیم سطحی بود و برای همین پایداری وجود نداشت.ولی اینبار حقیقتو باور کردم که من معتاد بودم ولی حقیقت دیگه ای هم جلوی روم بود که میشه ترک کرد.که میشه یه زندگی پاک و روی روال رو شروع کرد.
میدونم خیلی هامون توی دورانی که خ.ا بود سختی های زیادی کشیدیم و لطمه های روحی بدی رو تجربه کردیم و توی یه دوره ای رندگیمون به هم ریخت ولی یه جایی باید همه ی این اتفاقا رو تموم میکردیم و ایمان دارم که اگه به خاطر خدا پاک بمونیم خدا یه بار دیگه دستمونو میگیره و زندگی باور نکردنی ما اونموقع است که تازه شروع میشه
دوستم که ترک کرده میگهKhansariha (46)
همهٔ آدم‌ها تحریک میشن اما قرار نیست که هرکی‌ تحریک شد خودش رو بدبخت کنهاگه تنها نباشی‌ همه چی‌ درست می‌شهاما حرف اول رو اراده قوی می‌زنه
به نظر من داشتن یه رابطه خوب با خدا....

من هر وقت رابطه ام با خدا خوبه...کاملا حس میکنم که تو شرایط بد فقط و فقط خداست که به دادم میرسه...نه هیچ چیز دیگه ای
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12