امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

نقل قول: [تصویر:  salam_in4g.jpg]


مدت ها دنبال این عکس بودم 
به نظرم خیلی متن قشنگیه و همیشه فراموشش می کنیم 53258zu2qvp1d9v
(1401 مهر 26، 9:49)حیدر کرار نوشته است:
نقل قول: [تصویر:  salam_in4g.jpg]


مدت ها دنبال این عکس بودم 
به نظرم خیلی متن قشنگیه و همیشه فراموشش می کنیم 53258zu2qvp1d9v

Hanghead  ولی یه سریا هستن. هم زود فارغ التحصیل میشن هم زود میرن سر کار. هم زود بچه دار میشن 
تکلیف چیه Hanghead
4chsmu1  گمونم اینا رمز بازی را یاد گرفتن. رمز را میزنن مراحل را زود زود رد میکنن 4chsmu1


302  مرسی بسی قشنگ بود.



چند روز پیش با یه شخصیت خاص آشنا شدم 4chsmu1 منظورم از آشنا شدن اینه که فقط فهمیدم چیا خوانده و الان سر چه کاریه. 

یه آقاییه. ارشد خلبانی داره(نمیدونم چیه ولی انگار داره) زمان جنگ هم خلبان بوده.به دلایلی اومده بیرون. ارشد کشاورزی و ارشد دامپزشکی هم داره. 1744337bve7cd1t81

حالا یه سوال میپرسم اگر دوست داشتین بگین
اگر گفتین این آقا الان چیکاره است؟ Khansariha (56)
من خودم خیلی براش گزینه داشتم ولی همش غلط بود Gigglesmile


53258zu2qvp1d9v  خیلی آدم عجیبیه نه؟
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
Hanghead  در رابطه با پست حیدرکرار میخواستم یه چی بگم. حیفم اومد نگم 
من امروز ۴ مدل بچه نوجوان دیدم و از وضعیتشون شنیدم
۱. نوجوانی که سالمه و معمولی. خودش به مدرسه میره 
۲. نوجوانی که فلج و خودش نمیتونه به مدرسه بره. و برای به مدرسه رفتن کلی گریه میکنه و شکایت میکنه که این چه زندگی ایه (من ندیدمش ولی خیلی براش ناراحت شدم. اگر دوست داشتین براش دعا کنین خوب بشه)
۳. نوجوانی که سالمه و مدرسه میره ولی متاسفانه مواد مصرف میکنه و با مدیر ناظم دعواشه 
۴. نوجوانی که وقتی همه مدرسه هستند دنبال یه لقمه نونه

Hanghead  خیلی هامون جز دسته اولیم 
ولی یادمون میره.
خیلی ساده میتونست دستمون فرق کنه.
ما انتخاب نکردیم تو کدوم دسته باشیم.  حتی دسته شماره ۳. تو نمیدونی اون تو چه خانواده ایه. 
من دسته شماره یک بودم. ولی هر روز ناشکرم. هر روز و هر لحظه حتی همین الانم میتونم بابت شکست هام گریه کنم و ناشکری کنم






ولی این دفعه بخاطر این گریه میکنم که این همه بهم لطف شده و من هیچ نشدم. 46
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
امروز خیلی اتفاقی داشتم توی کانون تاب میخوردم دیدم قدیم چقدر بچه ها باهم گرم و صمیمی بودن چقدر کانون روح داشته حتی موقعی که یه نفر میخواسته از کانون بره با چه حس حال خوبی از اونچه که باید انجام میداده کانون را ترک میکرده   Khansariha (56)  من موقعی که عضو کانون شده بودم میگفتم که وقتی ترک کردم میرم از کانون ولی حتی موقعی که ترک نکرده بودم هم وقتی میخواستم ازش فرار کنم نمیتونستم یه جورایی انگار معتادش شده بودم  Hanghead چند وقتی هست که دوباره به فکرم زده که وقتی یکسال پاکیم کامل شد برم از کانون برای همین دسترسیمو به کانون محدود کردم و با لپ تاب میام ولی امروز صحبت های خانم ایرانا که خوندم صحبت های مهدوی هم یه بار دیگه خوندم صحبت های کسانی که قبلا بودم را هم خوندم عذاب وجدان گرفتم Hanghead باید اعتراف کنم که من قبلا به خاطر مشکلاتی که قبلا هم گفتم نتونستم یه سری مسئولیت ها را که قبول کرده بودم کامل انجام بدم  18  نمیخوام توجیح کنم قطعا خودم نباید از اول اون مسئولیت را میپذیرفتم اگه مشکلی داشتم ولی به قول خانم ایرانا وقتی فیدبکی نمیگرفتم اصلا دیگه دست و دلم نمیرفت برای ادامه کار 
نمیدونم دقیق الان باید چیکار کنم بمونم؟ برم؟ کسی اینجا حاضره اصلا به من یه فرصت دیگه بده ؟ درصورتی که فرصت داده شد میتونم از پسش بربیام؟حمایتی از بقیه بچه ها خواهم داشت یا نه ؟خلاصه به قول معروف نه پای رفتن هست نه تاب موندن  Khansariha (60)
(1401 مهر 27، 13:08)New fighter نوشته است: امروز خیلی اتفاقی داشتم توی کانون تاب میخوردم دیدم قدیم چقدر بچه ها باهم گرم و صمیمی بودن چقدر کانون روح داشته حتی موقعی که یه نفر میخواسته از کانون بره با چه حس حال خوبی از اونچه که باید انجام میداده کانون را ترک میکرده   Khansariha (56)  من موقعی که عضو کانون شده بودم میگفتم که وقتی ترک کردم میرم از کانون ولی حتی موقعی که ترک نکرده بودم هم وقتی میخواستم ازش فرار کنم نمیتونستم یه جورایی انگار معتادش شده بودم  Hanghead چند وقتی هست که دوباره به فکرم زده که وقتی یکسال پاکیم کامل شد برم از کانون برای همین دسترسیمو به کانون محدود کردم و با لپ تاب میام ولی امروز صحبت های خانم ایرانا که خوندم صحبت های مهدوی هم یه بار دیگه خوندم صحبت های کسانی که قبلا بودم را هم خوندم عذاب وجدان گرفتم Hanghead باید اعتراف کنم که من قبلا به خاطر مشکلاتی که قبلا هم گفتم نتونستم یه سری مسئولیت ها را که قبول کرده بودم کامل انجام بدم  18  نمیخوام توجیح کنم قطعا خودم نباید از اول اون مسئولیت را میپذیرفتم اگه مشکلی داشتم ولی به قول خانم ایرانا وقتی فیدبکی نمیگرفتم اصلا دیگه دست و دلم نمیرفت برای ادامه کار 
نمیدونم دقیق الان باید چیکار کنم بمونم؟ برم؟ کسی اینجا حاضره اصلا به من یه فرصت دیگه بده ؟ درصورتی که فرصت داده شد میتونم از پسش بربیام؟حمایتی از بقیه بچه ها خواهم داشت یا نه ؟خلاصه به قول معروف نه پای رفتن هست نه تاب موندن  Khansariha (60)



کانون خونه ی منه 
کانونی ها هم خانواده
هر کمکی ازم بر بیاد حتماً انجام میدم ....




پ.ن: این اول باری نیست که اینو میگم نه برای ریا و نه برای خودشیرینی... 
واقعیت زندگی مرد مقاومت
در ارزوی شهادت، برایم دعا کنید.. 53 53
بهترین دعا برای بهترین دوست به قول سردار شهادت است 302 
 
هرگز از اهدافتون دست نکشید  Khansariha (46)
هرگز در برابر شیطان و دار و دستش کم نیارید   Khansariha (46) 
ارزش اهداف شما بیشتر از تنبلی و کاهلی است   Khansariha (69)  

4 انجمن شبانه روزی 4

گروه استوا  Smiley-face-cool-2  کنترل ذهن و نگاه

خوش امد گویی به تازه وارد ها

برنامه ریزی   درسیجات

اورژانس

قرار عاشقی (نماز اول وقت )


 سپاس شده توسط
سلام

ممنون از نظرتون اقای مقاومت 302
حس نوع دوستی بین جملاتتون معلومه، قدر خودتونو بدونین Khansariha (2)


نقل قول: حالا یه سوال میپرسم اگر دوست داشتین بگین
اگر گفتین این آقا الان چیکاره است؟ [تصویر:  khansariha%20(56).gif]

بازنشسته 317


نقل قول: [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]  خیلی آدم عجیبیه نه؟

از صحت اطلاعاتش مطمئنی؟ 65
چه جوری هر بار وقت گذاشته تو رشته هایی ک قبولیشون سخته ورود کرده اما هربار اومده بیرون :/ 23
خلبانی رو ک میدونم هم قبولیش سخته هم شرایط جسمی مخصوص خودشو داره 49-2

دامپزشکی هم مستقیما شروع میکنی دکترا تموم میشه :/
لیسانسش چی بوده ک انقد تنوع داشته انتخابای ارشدش 4chsmu1؟

نقل قول: خیلی ساده میتونست دستمون فرق کنه.

ما انتخاب نکردیم تو کدوم دسته باشیم.  حتی دسته شماره ۳. تو نمیدونی اون تو چه خانواده ایه. 
من دسته شماره یک بودم. ولی هر روز ناشکرم. هر روز و هر لحظه حتی همین الانم میتونم بابت شکست هام گریه کنم و ناشکری کنم

ولی این دفعه بخاطر این گریه میکنم که این همه بهم لطف شده و من هیچ نشدم. 

ساناز چه قد پستت به دلم نشست :‌)
واقعیت هم همینه :‌)
ما همیشه فک میکنیم خوشبخت بودن یعنی پولدار بودن ، یا سوار ماشین لوکس شدن...
اما همین چیزای ساده خوشبختیه :‌)

در واقع تا بدبخت نشدی نمیدونی ک خوشبختی Shy

تا وقتی ک بدبختتر نشدی ، نمیدونی ک بدبخت نبودی فقط با یه چالش کوچولو دست و پنجه نرم کردی و ... 65


بنابراین ما خوشبختیم...
ولی نمیدانیم ک خوشبختیم Khansariha (2)

پس خداروشکر....☘



نقل قول: نمیدونم دقیق الان باید چیکار کنم بمونم؟ برم؟ کسی اینجا حاضره اصلا به من یه فرصت دیگه بده ؟ درصورتی که فرصت داده شد میتونم از پسش بربیام؟حمایتی از بقیه بچه ها خواهم داشت یا نه ؟خلاصه به قول معروف نه پای رفتن هست نه تاب موندن  

 چرا انقد خودتونو تو منگنه میزارید 42

الان مثلا بخوایین برید میتونید دیگه چک نکنین پروفایلتونو؟  4chsmu1
شرط میبندم ک نمیتونید  4chsmu1

اگه فک میکنید اینجا براتون مفیده چرا برید؟ زندگی ک فقط خ.ا نیست
هر کسی تو یه بخش زندگیش ممکنه دچار ضعف باشه ، مثلا یه نفر برنامه ریزیش ضعیفه
میتونه رو اون بخش کار کنه بیارتش بالا، یکی ورزش ، یکی معنویت یکی هنر، یکی تو درسا و آیندش
4chsmu1

یا نه تو یه بخشی قویتره میتونه بهتر به بقیه  کمک کنه 53258zu2qvp1d9v

دیگه این برمیگرده به شما ک هر دو طرفو شناسایی کنین 4chsmu1
ببینین چی میتونید یاد بگیرید ، چی میتونید یاد بدین Khansariha (69)

و جواب بقیه سوالاتون اینکه باید ریسک کنین 4chsmu1 
تجربه خوبیه 65
قلبتون میاد تو دهنتون اما میبینید چیز خاصی هم نبود ک انقدر ازش وحشت داشتم 53258zu2qvp1d9v



پ.ن: مهر تموم شد اما همچنان موقع بیدار شدن دلم میخواد بیشتر چرت بزنم 65
مگه ادم فقط هفته اول مهر و بهار این شکلی نمیشه 65؟
امیرالمومنین (ع):

جاهِدوا فی ‌سَبیلِ‌‌‌اللهِ بأَیدیكُم فَإنْ لَمْ تَقدِروُا فَجاهِدُوا بِألْسِنَتِكُم فَاِنْ لَم تَقِدروُا فَجاهدوُا بِقُلوبِكُم.

در راه خدا با دستها (و جوارحتان) جهاد و مقابله کنید
و اگر نتوانستید با زبانتان و اگر نتوانستید(لااقل) با دلهایتان مجاهده نمائید✌☘

°•مستدرک، ج ١۱، ص ١٦•°
____

اون کسی ک باید ببینه میبنه ، دلسرد نشو رفیق✌
نقل قول: اگه فک میکنید اینجا براتون مفیده چرا برید؟ زندگی ک فقط خ.ا نیست
هر کسی تو یه بخش زندگیش ممکنه دچار ضعف باشه ، مثلا یه نفر برنامه ریزیش ضعیفه
میتونه رو اون بخش کار کنه بیارتش بالا، یکی ورزش ، یکی معنویت یکی هنر، یکی تو درسا و آیندش
[تصویر:  4chsmu1.gif]
اره خوب اصلا بدون انجام دادن حداقل 2 مورد کل از فعالیت هایی که توی کانون بهش پرداخته میشه، نمیشه که ترک کرد  53258zu2qvp1d9v 
ولی مسئله اینجاس که تا موقعی که توی کانون هستم نمیتونم فراموش کنم که یه روزی درگیر این منجلاب  بودم Hanghead
نقل قول: و جواب بقیه سوالاتون اینکه باید ریسک کنین [تصویر:  4chsmu1.gif] 
تجربه خوبیه [تصویر:  65.gif]
قلبتون میاد تو دهنتون اما میبینید چیز خاصی هم نبود ک انقدر ازش وحشت داشتم

به نظرم زیادم ریسک نداره با توجه به ریسک هایی که توی زندگی کردم 4chsmu1 ولی خب اره اخرش یه مقدار ریسکه
نقل قول: الان مثلا بخوایین برید میتونید دیگه چک نکنین پروفایلتونو؟  [تصویر:  4chsmu1.gif]

شرط میبندم ک نمیتونید  [تصویر:  4chsmu1.gif]

منو نندازید روی لجبازی یهو میبینید میرم کلا دیگه محو میشم  65
اتفاقا منم پایه ام منتهی سر یه چیز باشه که ارزش داشته باشه این کارو بکنم 65 4chsmu1

نقل قول: پ.ن: مهر تموم شد اما همچنان موقع بیدار شدن دلم میخواد بیشتر چرت بزنم [تصویر:  65.gif]

مگه ادم فقط هفته اول مهر و بهار این شکلی نمیشه [تصویر:  65.gif]؟
من هیچ وقت اینطوری نبودم حتی الان هم که فعلا درس نمیخونم صبح زود  نهایتش7 بیدارم  4chsmu1 
ولی یادش بخیر اون موقع که مدرسه میرفتم از بس درسامون را دوست نداشتم سر کلاس همش میخوابیدم اونم ردیف اول Gigglesmile
نقل قول: سر کلاس همش میخوابیدم اونم ردیف اول [تصویر:  gigglesmile.gif]
عااااااااااالی  22
در ارزوی شهادت، برایم دعا کنید.. 53 53
بهترین دعا برای بهترین دوست به قول سردار شهادت است 302 
 
هرگز از اهدافتون دست نکشید  Khansariha (46)
هرگز در برابر شیطان و دار و دستش کم نیارید   Khansariha (46) 
ارزش اهداف شما بیشتر از تنبلی و کاهلی است   Khansariha (69)  

4 انجمن شبانه روزی 4

گروه استوا  Smiley-face-cool-2  کنترل ذهن و نگاه

خوش امد گویی به تازه وارد ها

برنامه ریزی   درسیجات

اورژانس

قرار عاشقی (نماز اول وقت )


سلام 
بچه ها ببخشید چند جمله پایین رو می نویسم ،
 نقل قول نمی زنم چون دارم کلی می گم...

ببینین ، من نمی فهمم چرا یه عده همش حرف از رفتن می زنن ؟
چرا می خوان بگن ما یه آدم دیگه هستیم ، انگار که هیچ وقت ،هیچ ارتباطی با این جا نداشتن...

این جا دقیقا همون جایی بوده که به خیلی ها برای پاکی کمک کرده ، حالا هرکس به یه اندازه ای ، برای بعضی ها یه ساعت پاکی ،بعضی ها یه ساااال

مگه غیر اینه که بچه ها تو افتادن ها و لغزش ها ،کمک مون بودن  و غم خوردن برا مون
تو روز های پاکی هم ، با شادی و خوشحالی ما شاد بودن 

مگه غیر اینه که بودن بچه ها ، یه دلیلی بود که آروم باشیم و بدونیم تنها نیستیم ، ببینیم که فلانی و فلانی تونستم پاک باشن ، پس ما هم می تونیم 

بذارین یه چیزی بگم ، 
من فکر می کنم اگه اینجا یه لحظه تونست تو پاکی کمک کنه ، مدیون اینجا می شیم ، برای همون یه لحظه ...
به اندازه همون یه لحظه باید دست یه کی رو بگیریم ...



اگه اون مدیری که الان پاکه ، می گفت بیخیال ،من که پاکم و سایت رو می بست و می رفت ، درِ اینجا تخته می شد و تموم... یکی دیگه از مسیر های پاکی بسته می شد 


حرف من اینه ، بودن تو اینجا خجالت نداره ، 
که بخوایم ازش فرار کنیم ، 
موندن اینجا و پاک بودن یعنی یادم باشه از کجا به کجا رسیدم ،چقدر زحمت کشیدم و رشد کردم،
 و الان یکی ممکنه روی نقطه صفری باشه ، که همه یه روزی از اون روز شروع کردن ، باید به این آدم نقطه صفری کمک کرد ، دستش رو گرفت تا اونم به صد برسه ، هر چه قدر که می تونیم ، نه این که وقتی پاک شدیم ، بگیم خدافظ خوش گذشت !
نقل قول: مورد دیگه هم که هست اینکه تا وقتی چیز تازه ای نباشه و همیشه برای رسیدن به یه هدف موارد لازم را گفتیم چه فایده ای داره دوباره بریم همون موارد را تکرار کنیم؟به نظر من زیاده گویی هست خود من به شخصه عادت ندارم یکبار بیشتر نکته ای را بگم دفعات بعد واقعا برام اذیت کننده میشه

دقیقا؛ تکرار مکررات فایده‌ای نداره..
مثلا وقتی کسی اورژانس پستی میزاره من واقعا نمیدونم چی میتونم بگم، واقعا همه حرف ها و راه‌کارها توی چندهزار صفحه زده شده و چیز جدیدی برای ارائه نیست.. 
چند وقت پیش به یکی از بچه‌ها چندتا راه حل گفتم..، چیزایی که به ذهنم‌میرسید و راه‌کار هایی که قبلا بقیه کاربرا گفته بودن..، میگفت همه اینا‌ تکرارین و به من هیچ کمکی نمی‌کنن.. 
اونجا بود ک دیگه هیچ‌وقت توی اورژانس پست نزاشتم:/ نه وقتایی ک خودم نیاز داشتم ن زمانی که بقیه نیاز داشتن، چرا باید بریم یه سری حرفای تکراری بزنیم که بعد مدتی تاثیری نداشته باشن؟!..
.
.
.
(1401 مهر 28، 0:21)silent scream نوشته است:
نقل قول: مورد دیگه هم که هست اینکه تا وقتی چیز تازه ای نباشه و همیشه برای رسیدن به یه هدف موارد لازم را گفتیم چه فایده ای داره دوباره بریم همون موارد را تکرار کنیم؟به نظر من زیاده گویی هست خود من به شخصه عادت ندارم یکبار بیشتر نکته ای را بگم دفعات بعد واقعا برام اذیت کننده میشه

دقیقا؛ تکرار مکررات فایده‌ای نداره..
مثلا وقتی کسی اورژانس پستی میزاره من واقعا نمیدونم چی میتونم بگم، واقعا همه حرف ها و راه‌کارها توی چندهزار صفحه زده شده و چیز جدیدی برای ارائه نیست.. 
چند وقت پیش به یکی از بچه‌ها چندتا راه حل گفتم..، چیزایی که به ذهنم‌میرسید و راه‌کار هایی که قبلا بقیه کاربرا گفته بودن..، میگفت همه اینا‌ تکرارین و به من هیچ کمکی نمی‌کنن.. 
اونجا بود ک دیگه هیچ‌وقت توی اورژانس پست نزاشتم:/ نه وقتایی ک خودم نیاز داشتم ن زمانی که بقیه نیاز داشتن، چرا باید بریم یه سری حرفای تکراری بزنیم که بعد مدتی تاثیری نداشته باشن؟!..
Hanghead  من خیلی وقتا از بی کسی و تنهایی وسوسه میشم پ اورژانس پست میذارم
 تقریبا ۹۰ درصد مواقع علت وسوسم همینه. 
کسی نیست باهاش حرف بزنم عصبی میشم. ناراحت میشم. وسوسه میشم اورژانس پست میذارم.
راهکار نمیخوام. فقط نیاز دارم یکی ، دو کلمه باهام حرف بزنه از جو وسوسه بیام بیرون. تو فضای دیگه ای باشم. حواسمو به چیز دیگه ای پرت کنم
Hanghead  یعنی فقط منم که این مدلی وسوسه میشم. همه دنبال راهکارن

Hanghead  یه چیز دیگه هم بگم. خیلی از راهکارها شاید برامون خیلی تکراری باشه ولی واقعا بعضی از بچه های تازه وارد بلد نیستن
من از این راهکارها خیلی بلد بودم. فکر میکردم بقیه هم بلدن هیچ وقت نمیگفتم. تا اینکه نکته خوردن یه چیز خنک از یخچال تو اوج وسوسه کمک میکنه را تو اورژانس یه بار گفتم. مثل ماست. 
دیدم خیلی ها بلد نیستن . یا خیلی ها میگن چه جالب.
کلا خواستم بگم ما فکر میکنیم بقبه ها میدونن ولی شاید ندونن
این همه وقت یا خودم دنبال مطلب برای ترکم. یا یکی بود نکات ترک را یادم میداد. بازم تو کانون کلی نکته برای ترک حتی کلی نکته برای زمان وسوسه یاد گرفتم.
Hanghead  اگر اینجا نکات ترکمون را نگیم. کجا بگیم پس؟ Hanghead 


Hanghead  چقدر حرف زدم ببخشید
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
(1401 مهر 28، 12:16)*بنده پاک* نوشته است:
(1401 مهر 28، 0:21)silent scream نوشته است:
نقل قول: مورد دیگه هم که هست اینکه تا وقتی چیز تازه ای نباشه و همیشه برای رسیدن به یه هدف موارد لازم را گفتیم چه فایده ای داره دوباره بریم همون موارد را تکرار کنیم؟به نظر من زیاده گویی هست خود من به شخصه عادت ندارم یکبار بیشتر نکته ای را بگم دفعات بعد واقعا برام اذیت کننده میشه

دقیقا؛ تکرار مکررات فایده‌ای نداره..
مثلا وقتی کسی اورژانس پستی میزاره من واقعا نمیدونم چی میتونم بگم، واقعا همه حرف ها و راه‌کارها توی چندهزار صفحه زده شده و چیز جدیدی برای ارائه نیست.. 
چند وقت پیش به یکی از بچه‌ها چندتا راه حل گفتم..، چیزایی که به ذهنم‌میرسید و راه‌کار هایی که قبلا بقیه کاربرا گفته بودن..، میگفت همه اینا‌ تکرارین و به من هیچ کمکی نمی‌کنن.. 
اونجا بود ک دیگه هیچ‌وقت توی اورژانس پست نزاشتم:/ نه وقتایی ک خودم نیاز داشتم ن زمانی که بقیه نیاز داشتن، چرا باید بریم یه سری حرفای تکراری بزنیم که بعد مدتی تاثیری نداشته باشن؟!..
Hanghead  من خیلی وقتا از بی کسی و تنهایی وسوسه میشم پ اورژانس پست میذارم
 تقریبا ۹۰ درصد مواقع علت وسوسم همینه. 
کسی نیست باهاش حرف بزنم عصبی میشم. ناراحت میشم. وسوسه میشم اورژانس پست میذارم.
راهکار نمیخوام. فقط نیاز دارم یکی ، دو کلمه باهام حرف بزنه از جو وسوسه بیام بیرون. تو فضای دیگه ای باشم. حواسمو به چیز دیگه ای پرت کنم
Hanghead  یعنی فقط منم که این مدلی وسوسه میشم. همه دنبال راهکارن

Hanghead  یه چیز دیگه هم بگم. خیلی از راهکارها شاید برامون خیلی تکراری باشه ولی واقعا بعضی از بچه های تازه وارد بلد نیستن
من از این راهکارها خیلی بلد بودم. فکر میکردم بقیه هم بلدن هیچ وقت نمیگفتم. تا اینکه نکته خوردن یه چیز خنک از یخچال تو اوج وسوسه کمک میکنه را تو اورژانس یه بار گفتم. مثل ماست. 
دیدم خیلی ها بلد نیستن . یا خیلی ها میگن چه جالب.
کلا خواستم بگم ما فکر میکنیم بقبه ها میدونن ولی شاید ندونن
این همه وقت یا خودم دنبال مطلب برای ترکم. یا یکی بود نکات ترک را یادم میداد. بازم تو کانون کلی نکته برای ترک حتی کلی نکته برای زمان وسوسه یاد گرفتم.
Hanghead  اگر اینجا نکات ترکمون را نگیم. کجا بگیم پس؟ Hanghead 


Hanghead  چقدر حرف زدم ببخشید
منم خیلی وقت بود که به ارژانس پیامی نداده بود برای کمک توی اون لحظه فقط یه نفرو لازم داشتم باهاش صحبت کنم  53258zu2qvp1d9v
ما هم نمیگیم که نکات ترک گفته نشه نه اتفاقا استقبال میکنیم ولی میگیم وقتی یه نکته گفته شد اگه کسی دنبالش باشه میاد میگرده توی تالارتجربیات پیداش میکنه دیگه حالا اگه یه نکته را هم توی تالار تجربیات بگیم هم تو ارژانس بگیم هم توی سایر قسمت های کانون که برای کار دیگه سازماندهی شدن خب همه چی قاطی میشه جدای از اینکه بالاخره اون شخصی که قراره راهنمایی کنه بقیه را یه جایی بالاخره خسته از بس یه نکته را بارها تکرار کرده باشه که مواردشون هم کم نیستن خیلی از افراد هستن که تجربه ترک طولانی مدت داشتن و رفتن ولی هنوز میتونیم تجربه هاشون را توی کانون پیدا کنیم
سلام رفقا حالتون چطوره؟
چند وقتیه باهاتون حرف نزدم دلم تنگ شد، گفتم یکم بیام اینجا یه اعلام حضوری کنم و از وضعیت این روزا بگم، یکی از عجیب ترین سن ها، این سن 18 سالگیه انتخاب مسیر های پیش رو تصمیم سختیه، درس ک تموم شد دیپلم رو گرفتیم، کنکور دادم دانشگاه قزوین در اومدم، خودم تهران ولی متاسفانه شرایط طوری نبود ک بتونم برم... بعد از گذشت فرصت ثبت نام تازه شرایط یکم تغییر کرد اما دیگه دیر شده بود و نشد که برم نمیدونم چرا تقدیر اینطور شد، حالا یه کاری تو یه شرکت از طرف یکی از آشنا هامون پیدا کردم، رفتم مصاحبه تا چند روز دیگه جوابش میاد که میخوان برم یا نه، قصدم این بود یه سالی ک فرصت دارم رو کار کنم و بعدش دوباره کنکور بدم و اینبار برم دانشگاه، معلوم نیس اون کار قبولم کنن یا نه، نمیدونم این روزا خیلی سردرگمم که چیکار کنم چه مسیری رو برم چون یکمم حال و اوضاع روحی روانیم خوب نیست نسبت به پشت کنکور و تو خونه موندنم موافق نیستم، با این ک کار نیمه وقتی هم دارم همین الان، اما یه فکره دیگه ای که این روزا تو سرم هست اینه که اگه این کاره جور نشد هرچی زودتر برم سربازی... من ک اول آخر باید دوسال برم سربازی، با این حالی که از خودم میبینم، خودمو آدمی نمیبینم ک فعلا بخوام بشینم تو خونه و درس بخونم بمونم خونه بدتر میشم، یا سرکار یا سربازی... کم کم ذهنمو دارم آماده سختی های سربازی هم می کنم، دور از خانواده، دور از گوشی و شرایط خاصی که داره
اللهم عجل لولیک الفرج  302

بر آن عهد که بستم هستم 27 /04 / 1401
عید غدیر خم ‌18 /12 /1443
(1401 مهر 28، 14:10)KingAmir نوشته است: سلام رفقا حالتون چطوره؟
چند وقتیه باهاتون حرف نزدم دلم تنگ شد، گفتم یکم بیام اینجا یه اعلام حضوری کنم و از وضعیت این روزا بگم، یکی از عجیب ترین سن ها، این سن 18 سالگیه انتخاب مسیر های پیش رو تصمیم سختیه، درس ک تموم شد دیپلم رو گرفتیم، کنکور دادم دانشگاه قزوین در اومدم، خودم تهران ولی متاسفانه شرایط طوری نبود ک بتونم برم... بعد از گذشت فرصت ثبت نام تازه شرایط یکم تغییر کرد اما دیگه دیر شده بود و نشد که برم نمیدونم چرا تقدیر اینطور شد، حالا یه کاری تو یه شرکت از طرف یکی از آشنا هامون پیدا کردم، رفتم مصاحبه تا چند روز دیگه جوابش میاد که میخوان برم یا نه، قصدم این بود یه سالی ک فرصت دارم رو کار کنم و بعدش دوباره کنکور بدم و اینبار برم دانشگاه، معلوم نیس اون کار قبولم کنن یا نه، نمیدونم این روزا خیلی سردرگمم که چیکار کنم چه مسیری رو برم چون یکمم حال و اوضاع روحی روانیم خوب نیست نسبت به پشت کنکور و تو خونه موندنم موافق نیستم، با این ک کار نیمه وقتی هم دارم همین الان، اما یه فکره دیگه ای که این روزا تو سرم هست اینه که اگه این کاره جور نشد هرچی زودتر برم سربازی... من ک اول آخر باید دوسال برم سربازی، با این حالی که از خودم میبینم، خودمو آدمی نمیبینم ک فعلا بخوام بشینم تو خونه و درس بخونم بمونم خونه بدتر میشم، یا سرکار یا سربازی... کم کم ذهنمو دارم آماده سختی های سربازی هم می کنم، دور از خانواده، دور از گوشی و شرایط خاصی که داره

سلام امیر جان من خوبم امیدوارم تو هم هر روز بهتر از دیروز باشی 
داداش جان من البته معاف شدم از سربازی ولی طبق صخبت هایی که با هم سن و سالای خودم کردم میگن که اگه یه مدت درسو ول کنی خیلی سخته بخوای برگردی دوباره به اون محیط ولی خب شرایطی که گقتی را درک میکنم منم بعد کنکور خیلی دوست داشتم برم سر کار یا برم یه سفر یک ماهه  Khansariha (56) 
ولی چیزی که من شنیدم کسایی که با دیپلم میرن سربازی وظایف سخت تری میدن بهشون البته بازم بستگی داره توی کدوم ارگان بیوفتی اگه سپاه باشه که عالیه بهشته سربازاس 65 
ایشالله هرجی مصلحتت باشه
نقل قول: منم خیلی وقت بود که به ارژانس پیامی نداده بود برای کمک توی اون لحظه فقط یه نفرو لازم داشتم باهاش صحبت کنم  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif] 

ما هم نمیگیم که نکات ترک گفته نشه نه اتفاقا استقبال میکنیم ولی میگیم وقتی یه نکته گفته شد اگه کسی دنبالش باشه میاد میگرده توی تالارتجربیات پیداش میکنه دیگه حالا اگه یه نکته را هم توی تالار تجربیات بگیم هم تو ارژانس بگیم هم توی سایر قسمت های کانون که برای کار دیگه سازماندهی شدن خب همه چی قاطی میشه جدای از اینکه بالاخره اون شخصی که قراره راهنمایی کنه بقیه را یه جایی بالاخره خسته از بس یه نکته را بارها تکرار کرده باشه که مواردشون هم کم نیستن خیلی از افراد هستن که تجربه ترک طولانی مدت داشتن و رفتن ولی هنوز میتونیم تجربه هاشون را توی کانون پیدا کنیم
در مورد تکرار نکات هم فقط یه چیزی به ذهنم رسید.
خدا گفته روزی ۵ بار یه سری ذکر و نکته را تکرار کن و نماز بخوان. 
همیشه تکرار نکات بد نیست. بعضی وقتا واجبه.
بنظر من تکرار نکات وسوسه و ترک هم واجبه Hanghead . ما همیشه در معرض فراموشی هستیم. یادمه یه زمانی تو کانون میگفتن صبح هدف از ترکت را مرور کن . مرور و تکرار همیشه بد نیست.

ولی حالا نمیدونم چی بوده که شما و شادی نظرتون اینه  Hanghead
شایدم شما درست میگین   53258zu2qvp1d9v 302



حقیقتش من در مورد رفتن و موندن هیچ نظری ندارم.
پارسال خیلی درگیر این موضوع بودم. خیلی.
خیلی در موردش فکر کردم. برای من موندن زیاد سمه. رفتن همیشگی هم سمه.
من فقط یه راهکار برای خودم تونستم پیدا کنم.
اینکه سعی کنم هر روز بیام کانون ولی هر روز آن نشم. که وقت زیادی برام بگیره و به کانون معتاد بشم. در حدی که یادم بمونه باید خطوط قرمز ترکم را رعایت کنم. برای من دیدن آدمایی که برای پاکیشون تلاش میکنن خیلی انرژی بخشه. همین اومدن وآن نشدن انرژی را بهم میده. 

روزایی که به نظرم وسوسه هستم و یا وظایفی که دارم را باید انجام بدم آن میشم


به نظرم هر کی باید با توجه به روحیات خودش و اهدافی که داره برای موندن و رفتن تصمیم بگیره

حقیقت اینه ما اینجا یه سری آدم گرفتاریم. یه سری آدم تنها . که تنهایی امون باعث شده گرفتارتر هم بشیم.
بودن تک تک شما ها مسلما انرژی بخش و کمک میکنه تنهاییمون کم بشه. تنهایی کمتر بشه امکان وسوسه هم کم میشه 

ولی موندن و رفتن کاملا شخصیه.
من قبلا امتحان کردم. اگر از کانون برم. نه تنها دوباره خ.ا را از نو شروع میکنم بلکه گناه های خیلی بدتر هم بهش اضافه میکنم. پس سعی میکنم بمونم. 



از میزگرد گفته شد Hanghead من خیلی طول کشید تا اثار میزگرد را برای خودم خنثی کنم.ولی واقعیت اینه کاملا خنثی نشده. 
هنوزم که هنوز با خیلی ها نمیتونم حرف بزنم چون میگم این منو مقصر میدونه. نظر این فرد اینه که من مقصرم آقای عاشق و آقای آرمین و آتریسا رفتن . پس از تو بدش میاد با این حرف نزن. ناراحتش نکن 
بعدم تو ذهنم شروع میکنم مرور کنم واقعا مقصر بودم یا نه
من منطقمو از تنها گزارشی که زدم گفتم. نمیدونم شاید از نظر بقیه نظر من درست بوده یا نه. به منم گفتن تو چرا نظر دادی اصلا. شاید درستش این بود که اصلا نظر ندم 
من قصدم از گزارشی که زدم این بود که به چشم خودم دیدم قراره دعواهای بزرگی پیش بیاد. خواستم با نظرم جلوی دعوا ها را بگیرم. فکر میکردم نظرمو به عنوان یه دوست میبینن .بعد دیدم دوست که نیستیم هیچی دشمن به ظاهر هم هستیم. پس نظر دادنم در ابن شرایط اشتباه بود. 
الانم واقعا احساس میکنم خیلیا تو کانون چشم دیدن منو ندارن . واقعا جو کانون اینو برام تداعی میکنه.
خواستم بگم منم تو این جو کانون راحت نیستم. 
ولی به خودم گفتم حق نداری بری پست های میزگرد را مرور کنی که از کانون بدت بیاد. تو برای پاکی به کانون نیاز داری .مجبوری بیای و بری. پس کمتر بیا. کمتر حرف بزن تا با حضورت کسی را ناراحت نکنی ولی بیا تا پاکیت هم داشته باشی


جو دیگه ای که از کانون دارم اینه که آدم اینجا دائما تحت نظر. قبلا این حس را نداشتم. ولی از بعد میزگرد کاملا حسش میکنم. با اینم خیلی مشکل دارم. 


این همه نظر من بود در مورد همه چی Hanghead
ببخشید خیلی شد. 

فقط خواستم بگم . منم با اینجا اومدن خوشحال نیستم. هر بار که میام ذوق زده نمیشم. کانون برای من مثل دوا میمونه . تلخ ولی برای ترکم واجبه. دوایی که هر روز باید مصرفش کنم. حتی روزی چند بار. و میدونم اگر نباشه پاکیم از دستم رفته.



آقای امیر دعا میکنم بهترین ها براتون رقم بخوره 302
ولی این سردرگمی ها فقط واسه ۱۸ نیست. خیلی از سن ها همینجوریه  Hanghead

Khansariha (60)  چقدر حرف زدم ببخشید 53
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان