امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1393 خرداد 1، 22:38)آرمین نوشته است: بعضی اتفاقای زندگی، باعث میشه آدم خیلی چیزا یاد بگیره...
تو این جور مواقع، نمی دونی چه جوری باید خدا رو شکر کنی... 
داستان «کلاس خوشنویسی» رفتن ما هم از اون دسته اتفاق ها بود... 1

از بچگی خطم خوب نبود...
یعنی خوب بود... اما از نوع کتابیش... 53258zu2qvp1d9v
اگه یه چیزی می نوشتم، سخت میشد فهمید این تو خود کتاب بوده یا دست نوشته ی منه...
همیشه هم همه با این موضوع مشکل داشتن...
فقط خودم در تشخیص خط خودم مهارت داشتم! 4fvfcja

فکر می کردم آدمی که خوش خطه... آدم عجیب غریبیه! 17
یه استعداد نهفته ای در درونش از اول بوده که خطش قشنگ از آب در اومده! 

و یکی هم مثل من که خطش داغونه... مشکل از همون استعداده است که نیست!
و هر کاریشم بکنم... خودمم به در و دیوار بزنم، فایده نداره که نداره... 13

قبل از عید بود...
داشتم از مسیر دانشگاه برمی گشتم خونه...
که با یه آگهی «آموزش خوشنویسی» رو به رو شدم...

محل آموزشگاه نزدیک بود... هی گفتم برم... هی گفتم نرم...
تو این جور موارد، می دونم اگه همون موقع نرم، یعنی دیگه قطعاً هیچ گاه نخواهم رفت!
منم به رفتن و نرفتن اصلا فکر نکردم... و رفتم...
همون لحظه هم ثبت نام کردم...

و امروز بعد از 3 ماه...
ترم اول تموم شد... 1

حالا که فکر می کنم...
نمی دونم باید بخندم... گریه کنم... داد بزنم...
بابت اون همه حقارت هایی که به خاطر خطم تو این همه سال کشیدم... 
و الان چقدر ساده تموم شد... 53258zu2qvp1d9v


این کلاس، واقعاً برام یه کلاس زندگی بود...
یه درس کامل از زندگی... 1

1-
استاد امروز وقتی نمونه خط های اولیه رو بهمون نشون میداد..
بدون شک یکی از بدترین خط های اولیه مال من بود! 
اما وقتی خط های فعلی رو نشون داد، بهترین بود...
استاد می گفت: انفجاری عمل کردی... راستشو بگو چی کار کردی... 4fvfcja

اینجا بود که فهمیدم هیچ موقع نباید هراس داشته باشم از وضعیت فعلیم...
فرقی نداره نقطه ی شروع آدم کجا باشه... هر کجا هست، باشه...
فقط کافیه شروع کرد... مقصد رو باید دریافت... 53258zu2qvp1d9v

2-
تو این 3 ماه یه روزا بود واقعا نمی تونستم... حالم بد بود... اعصابم خورد بود... هزار تا دغدغه ی فکری داشتم...
اما با این حال هر جور بود خودم رو ملزم می کردم به تکلیف... و استمرار...

اینجا بود که فهمیدم استمرار و کم نیاوردن در شرایط سخت... تا چه حد می تونه آدم رو به هدفش نزدیک کنه...
و نبودش تا چه اندازه می تونه زحمات رو بر باد بده... 53258zu2qvp1d9v

3-
تو خوشنویسی زمان یادگیری هر «حرف» برای هر «فرد» متفاوته...
من ممکنه قوس حرف «ی» رو با 100 بار نوشتن یاد بگیرم... و قوس حرف «ع» رو با 500 بار نوشتن...
و یکی دقیقا برعکس من...

فهمیدم آدما همینن!
هر کس تو یه چیزی بهتر... تو یه چیزی ضعیف تر...
مهم اینه که با تلاش و پشتکار، بالاخره می تونی درستش کنی... 53258zu2qvp1d9v

4-
تو خوشنویسی تا زمانی که تبدیل به «استاد خط» بشی... و هر حرفی رو با احتمال 99 درصد، درست بنویسی خیلی کار می بره...
اولش از هر 100 تایی که می نویسی یکیش درست در میاد...
بعد میشه 5 تا...
بعد میشه 20 تا...
بعد میشه 50 تا...
و همین جور بهتر و بهتر...

اینجا بود که فهمیدم موقع اشتباه کردن تو زندگی، بیش از حد خودم رو درگیر نکنم...
اشتباه کردن برای یک نابلد یک امر طبیعیه... 
فقط کافیه روند به رشدم رو نگاه کنم...
مهم یاد گرفتن و آب دیده شدنه... 53258zu2qvp1d9v

5-
آدمی که خوش خطه... کار خیلی خاصی انجام نمیده!
شکل نوشتن یه سری حروف رو بلده...
یه سری ترکیبات رو...
و یه سری قواعد کنار هم قرار دادن این ترکیبات رو...

یا به عبارت دیگه...
خوش خطی مثل «تیکه های یه پازله»....
درست نوشتن حرف «ل»... حرف «ص»... ترکیب «فر»... اتصال کشیده ی «س» و «ت»...
درست نوشتن هر کدومشون یه تیکه از پازله...

فهمیدم زندگی یعنی پازل!
و قرار گرفتن درست تیکه های پازل زندگیم، یه زندگی خوب رو بهم هدیه میده... 53258zu2qvp1d9v

6-
تو خوشنویسی اگه کسی حرف «ک» رو اشتباه می نویسه، حالا اگه یه میلیون بار بره حرف «الف» رو تمرین کنه...
بازم وضعیتش همونه که بود... بی هیچ تغییری...
تنها راه حل درست نویسی حرف «ک»، تمرین خود حرف «ک» هست...

اینجا بود که فهمیدم هر تیکه از زندگیم جایگاه خاص خودش رو داره... نمیشه مشکلش رو با تیکه های دیگه جبران کنم...
تنها کاری که باید بکنم اینه که همون یه تیکه رو درست کنم... 53258zu2qvp1d9v


وقتی بیشتر فکر کردم...
دیدم چقدر تمام این مفاهیم تو «پاکی».... که من دنبالش می گردم مصداق داره...

1- اگه می خوام به پاکی برسم از جایی که هستم نباید هراس داشته باشم... اینکه چقدر از بقیه عقب ترم... دنبال مقصد باشم... اینکه به کجا دوست دارم برسم...

2- اگه می خوام به پاکی برسم، این پاکی رو فقط واسه روزای راحتم نخوام... تو روزای سختمم بخوام... این استمراره که زحمات من رو نتیجه بخش می کنه...

3- اگه می خوام به پاکی برسم، طبیعیه که تو یه سری چیزا ضعیف تر باشم و تو یه سری چیزا قوی تر... آدما همینن! مهم اینه که با تلاش و پشتکار میشه اونچه که نادرست هست رو درست کرد...

4- اگه می خوام به پاکی برسم، خودم رو با لغزش هام درگیر نکنم... یه نابلد طبیعیه که بلغزه... روند رو به رشدم رو ببینم... مهم درس گرفتن و آب دیده شدنه...

5- اگه می خوام به پاکی برسم، باید تیکه های پازلش رو درست کنم... انگیزه و هدفش رو داشته باشم... کنترل چشم... کنترل فکر... کنترل نت... برنامه ریزی روزانه... مدیریت لحظات اورژانس... یاد خدا... تا زمانی که این تیکه ها کامل نشن، پازل پاکی من هم کامل نمیشه...

6- و اگه می خوام به پاکی برسم، ببینم کدوم تیکه های پازلم مشکل داره... برم سراغ همون ها... اونا که درست بشه، پازل پاکی منم جور شده... 53258zu2qvp1d9v 


این کلاس شاید روزی نیم ساعت از وقتم رو گرفت...
و 70 هزار تومن هم هزینه ی مالی برام داشت...
اما اون چه از کلاس یاد گرفتم، قطعا خارج از این اعداد و ارقام بود... 53258zu2qvp1d9v

فهمیدم اگه دوست داری آدم عجیب غریبی باشی، نیاز به کارهای عجیب غریب نداری...
فقط کافیه تیکه های پازلت رو درست کنار هم بچنی...
می بینی که چه «ساده» تو هم یک آدم «عجیب و غریب» خواهی شد! 1

(1393 ارديبهشت 18، 21:55)آرمین نوشته است:
(1392 مهر 17، 12:18)armin100 نوشته است: سلام 303

گذری از ایام توفیق حضور کانونی نیست... 53258zu2qvp1d9v

این دل نوشته بماند... از دلی که اینجا جا می ماند... 53

خدا پشت و پناه کانونی ها... Khansariha (8)
دلم تنگه...
خیلی تنگ...

17 مهر ----- 18 اردیبهشت

7 ماه زمان زیادیه...
نه؟
اونم واسه کانون...
واسه جایی که خیلی دوسش داری...
جایی که احساس تعلق داری بهش...

قرار نبود این قدر طولانی شه...
اما شد... 53258zu2qvp1d9v

راستش همین حالاشم دوست نداشتم این جور بیام کانون....
دوست داشتم موقع دیگه‌ای برگردم کانون...
یه موقع که اوضاعم قدری به سامان‌ باشه...
با کمی حال بهتر...
و کمی دل خوش‌تر...

اما نسخه‌ای که خدا واست می‌پیچه، همیشه اون نسخه‌ای نیست که تو دوست داری...
خدا مطلحتت رو بهتر می‌دونه...
و ما هم راضی به رضای خدا...

چه بسیار نسخه‌های خدا که خوب بودن...
و فقط این ما بودیم که بد بودیم... 53258zu2qvp1d9v

دوستم دیروز اومده بود در خونمون...
بهم گفت: خوش به حالتون چه خونه باکلاسی دارید... چقدر بیرون خونتون قشنگه...
بهش گفتم: آره... ولی ای کاش داخل خونه هم به این قشنگی بود...
گفت: بی خیال بابا... خونه ای که این بیرونش باشه... دیگه داخلش معلومه چه جوریه... مگه میشه داخلش قشنگ نباشه؟
گفتم: چرا نمیشه؟ آرامش توی خونه رو با پول نمیشه خرید... 1

آرامش...
چیزی که سال هاست تو خونه ی ما نیست...
هر چقدرم میریم جلوتر تا که شاید یه روز پیداش کنیم...
اما ردپایی ازش پیدا نیست...

سال هاست که قراره هفته ی آینده ای که میاد، هفته ی شروع آرامش ما باشه...
اما امان از این سال ها که پدر و مادرم رو پیر کردن...
و ما همچنان اندر خم یک کوچه...

یه وقتا واقعاً می‌مونم...
الان اونی که باید به اون یکی روحیه بده...
منم که باید به اونا روحیه بدم یا اونا به من؟

نه اونا حال و احوالشون بهتر از منه...
و نه من از اون ها...

و جالب اینکه جلوی دوست و فامیل و آشنا ما مدام در حال نقش بازی کردن هستیم...
آدم هایی در نقش «خیلی خوب»...
در کلیه ی ابعاد... و  در کلیه ی جوانب...

همه فکر می‌کنن که ما چقدر خوشبختیم...
چقدر خوشحالیم...
و چقدر موفق!

آری...
حال همه ی ما خوب است...
اما تو باور نکن... 53258zu2qvp1d9v

حیف که کسی خبر نداره از اوضاع و احوال این خونه...
خونه ای که آدم هاش همه غیرنرمالن...
خونه ای که یه وعده غذای همراه با «آرامش» خیلی سخت پیدا میشه...
خونه ای که آدماش با فشار عصبی می خوابن و با فشار عصبی از خواب بیدار میشن...
خونه ای که آدم هاش فقط شاید در نقش «بازیگر» خوب عمل می‌کنن...

کاش می فهمیدن که چقدر سخته برای ما این نقش بازی کردن‌ها...
این «خود» نبودن ها...
این تکرارهای بیهوده‌...
و انتظارهایی که طاقتی براش نمونده...

کاش می فهمیدن آدم های این خونه چقدر بیمارن...

بعضی روزا نفسم بالا نمیاد...
اون قدر سردرد دارم که نمی‌فهمم روزها رو چه طور باید شب کنم و شب ها رو چه طور صبح...
تمام روز چشمم به ساعته تا که شب بشه و بخوابم... بلکه این درد آروم بگیره...
اما شب هم توفیقی حاصل نمیشه...
و این بار باید تمام شب رو لحظه شماری کنم تا که صبح شه و از این بیهودگی رنج‌آور شبانه خلاص بشم...
تکرار... تکرار... و باز هم تکرار...

کاش می فهمیدن که چقدر سخته اگه یه نفر کل زندگیش همین چرخه باشه... 
چرخه ای ملال آور و بی پایان... 

کلی دغدغه ی رشد داشته باشی...
کلی دغدغه ی پیشرفت...
اما ناتوان باشی برای تغییر اوضاع...

چقدر دوست دارم فیلم اینجا بدون من رو...
همون موقع که بُریدی...
همون موقع که دیگه نا نداری...
همون موقع که همه چیز از هم پاشیده...
یهو چشماتو ببندی و با باز کردنش ببینی همه چیز درست شده...
ببینی که تمام اون رنج ها فقط یک «فصل» بود...
یک فصل از زندگی... برای رسیدن به فصل تازه ای از زندگی...

آره...
سخت می گذره...
خیلی هم سخت...
اما مطمئنم که این اوضاع و احوال هم تنها یک فصل از زندگی منه...
و نه چیزی بیشتر...
باید صبوری کرد...
تا شقایق هست، زندگی باید کرد...

بگذریم...
حرف های تلخ رو دوست ندارم...
خدا رو شکر که قرار نیست توی کانون تلخ باشم...
فضای اطرافم اون قدری تلخ هست که نخوام این جا هم مثل اون جا باشه...

تلخ بودن رو هیچ وقت دوست نداشتم...
اینا چیزایی بود که رو دلم زیادی می کرد...
فقط باید می گفتم تا آروم شم...
همین...

نسخه های خدا همیشه خوبه...
ای کاش ما هم بتونیم کمی خوب باشم...
مثل خودش...
خوب بودن رو میشه از خدامون یاد گرفت...
نه؟ 1

دلم تنگه...
واسه کانون...
واسه تاپیک هاش...
واسه آدم های خوبش...
واسه همه چیز...
خیلی تنگ... 53
.
.
.
من گفتم میام کانون ک بهتر بشم ولی
تو 10 روزه اخیر 18 بار خراب کردم (خودمم نمیدونم چطوری زندم) ، یه زمانی بود هر یه هفته ده روز 12 روز دو هفته یبار خراب می کردم و اون موقع سر همون یبار عصابم خورد میشد میگفتم باید ترکش کنم و یبار با کلییی تلاش و زحمت 55 روز و یبار دیگه 46 روز رفتم اون موقع فکر این که یه روز به این وضع بی افتم هم نمی کردم اصن مغزم گنجشش رو نداشت تا این که بلاخره هی بدتر شد و هر 4 روز هر 3 روز هر 5 روز دیگه خیلی تلاش می کردم 6 روز 7 روز میتونستم پاک بمونم و بعدش لغزش های مکرر که وقتی کانون هم اومدم از اون 3، 4 روز خودمو به 6 روز رسوندم ولی رفته رفته همینطور ک گذشت دیگه 4 روز هم شد برام یه آرزو الان یه روزش هم برام سخته و نمیتونم صبر کنم، هرچی نماز اول وقت راز و نیاز تسلیم شدن توسل کردن هرچی دوباره برنامه ریزی کردن هرکار کردم نشد، تو این 10 روزی که گذشت 3 روزش رو تونستم پاک بمونم اونم یه روزش رو روزه گرفتم خیلی هم سخت بود برام، 7 روزش لغزش های پشت سر هم هرچی راه جلوی فیلم رو بستم باز وقتی ک خواستم برم سمتش وسوسه اومد مقاومت از دست رفت راه هارو باز کردم الان میبینم که حتی 4 روز پاکی هم برام خیلی سخت شده یه روز به زور دووم میارم و من که از اون اوضاع ک خیلی بهتر بودم شدم این که فکرشو نمی کردم و الان میترسم از همینی که هستم بدتر بشم و بشه وقتی که حتی چند ساعت یا یه روز هم نتونم دیگه...
خیلی دردناکه برام خیلی، هرکار می کنم نمیشه
اللهم عجل لولیک الفرج  302

بر آن عهد که بستم هستم 27 /04 / 1401
عید غدیر خم ‌18 /12 /1443
(1400 بهمن 13، 11:04)KingAmir نوشته است: من گفتم میام کانون ک بهتر بشم ولی
تو 10 روزه اخیر 18 بار خراب کردم (خودمم نمیدونم چطوری زندم) ، یه زمانی بود هر یه هفته ده روز 12 روز دو هفته یبار خراب می کردم و اون موقع سر همون یبار عصابم خورد میشد میگفتم باید ترکش کنم و یبار با کلییی تلاش و زحمت 55 روز و یبار دیگه 46 روز رفتم اون موقع فکر این که یه روز به این وضع بی افتم هم نمی کردم اصن مغزم گنجشش رو نداشت تا این که بلاخره هی بدتر شد و هر 4 روز هر 3 روز هر 5 روز دیگه خیلی تلاش می کردم 6 روز 7 روز میتونستم پاک بمونم و بعدش لغزش های مکرر که وقتی کانون هم اومدم از اون 3، 4 روز خودمو به 6 روز رسوندم ولی رفته رفته همینطور ک گذشت دیگه 4 روز هم شد برام یه آرزو الان یه روزش هم برام سخته و نمیتونم صبر کنم، هرچی نماز اول وقت راز و نیاز تسلیم شدن توسل کردن هرچی دوباره برنامه ریزی کردن هرکار کردم نشد، تو این 10 روزی که گذشت 3 روزش رو تونستم پاک بمونم اونم یه روزش رو روزه گرفتم خیلی هم سخت بود برام، 7 روزش لغزش های پشت سر هم هرچی راه جلوی فیلم رو بستم باز وقتی ک خواستم برم سمتش وسوسه اومد مقاومت از دست رفت راه هارو باز کردم الان میبینم که حتی 4 روز پاکی هم برام خیلی سخت شده یه روز به زور دووم میارم و من که از اون اوضاع ک خیلی بهتر بودم شدم این که فکرشو نمی کردم و الان میترسم از همینی که هستم بدتر بشم و بشه وقتی که حتی چند ساعت یا یه روز هم نتونم دیگه...
خیلی دردناکه برام خیلی، هرکار می کنم نمیشه

پاک بودن ربطی به کانون بودن نداره..

حال خوش لازم داره..صبر لازم داره‌‌‌..توکل..برنامه ریزی..ورزش و تفریح..ارتباط با دوستان و خانواده..
باید به مشکلات روانی رسیدگی کرد..چون خ ا از یه مشکل عصبی یا ناراحتی روحی منشأ میگیره
هرچی شما وضع روحیتون بدتر باشه تحمل کردن سخت تر و سخت تر میشه
و شکست ها پشت سر هم میاد..
باید روی عزت نفس کار کرد..و البته استرس هم باعث لغزش میشه

هرکسی که پاکی طولانی داره به همه اینا رسیدگی کرده وگرنه الکی نمیشه..واقعا نمیشه
خیلی ساده ای اگه فکر میکنی خدا یه سختیی که بهت میده توانشو بهت نمیده 53258zu2qvp1d9v..


{♡یوقتایی خودتو مرور کن!!
نکنه زوم کنی رو غمای دلتو،
بارون ِ عشق ِ خدا رو به فراموشی بسپری.؟!
مرور کن خودتو...⚘}♡ 53 


یاد همان جمله افتادم که خوانده بودم:

چه دلیلی بالاتر از لبخند مهدی فاطمه(عج) برای ترک گناهی که دلش را میلرزاند 53258zu2qvp1d9v
 

نوع دیگر بین جهان دیگر شود...این زمین و آسمان دیگر شود 49-2

خدای یک تریلیون ستاره اسمم رو میدونه و تقدیری فقط برای من داره که روزی ازش سر در میارم(:
(1400 بهمن 13، 11:04)KingAmir نوشته است: من گفتم میام کانون ک بهتر بشم ولی
تو 10 روزه اخیر 18 بار خراب کردم (خودمم نمیدونم چطوری زندم) ، یه زمانی بود هر یه هفته ده روز 12 روز دو هفته یبار خراب می کردم و اون موقع سر همون یبار عصابم خورد میشد میگفتم باید ترکش کنم و یبار با کلییی تلاش و زحمت 55 روز و یبار دیگه 46 روز رفتم اون موقع فکر این که یه روز به این وضع بی افتم هم نمی کردم اصن مغزم گنجشش رو نداشت تا این که بلاخره هی بدتر شد و هر 4 روز هر 3 روز هر 5 روز دیگه خیلی تلاش می کردم 6 روز 7 روز میتونستم پاک بمونم و بعدش لغزش های مکرر که وقتی کانون هم اومدم از اون 3، 4 روز خودمو به 6 روز رسوندم ولی رفته رفته همینطور ک گذشت دیگه 4 روز هم شد برام یه آرزو الان یه روزش هم برام سخته و نمیتونم صبر کنم، هرچی نماز اول وقت راز و نیاز تسلیم شدن توسل کردن هرچی دوباره برنامه ریزی کردن هرکار کردم نشد، تو این 10 روزی که گذشت 3 روزش رو تونستم پاک بمونم اونم یه روزش رو روزه گرفتم خیلی هم سخت بود برام، 7 روزش لغزش های پشت سر هم هرچی راه جلوی فیلم رو بستم باز وقتی ک خواستم برم سمتش وسوسه اومد مقاومت از دست رفت راه هارو باز کردم الان میبینم که حتی 4 روز پاکی هم برام خیلی سخت شده یه روز به زور دووم میارم و من که از اون اوضاع ک خیلی بهتر بودم شدم این که فکرشو نمی کردم و الان میترسم از همینی که هستم بدتر بشم و بشه وقتی که حتی چند ساعت یا یه روز هم نتونم دیگه...
خیلی دردناکه برام خیلی، هرکار می کنم نمیشه

امیر عزیز منم مشکلاتی که گفتی رو دارم متاسفانه و دنبال راه حل هستم
ولی چه میشه کرد ؟
اگر ترک رو کنار بزارم و بگم اینکارو ادامه میدم تا آخر عمر همینطور میمونم حتی اگر تشکیل خانواده بدم هم این مشکلات باهام میاد
پس تلاش میکنم ترک کنم 
تا آدم دیگه ای بشم
از سختیش که واقعا سخت هست اونو قبول دارم اما بنظرم شدنی هست و فقط باید ریشه مشکل خودمون رو پیدا کنیم و برای درمانش برنامه ریزی کنیم
امید وارم دلگرم بشی و ادامه بدی پرقدرت تر انشاالله
 سپاس شده توسط
نقل قول: پاک بودن ربطی به کانون بودن نداره..

حال خوش لازم داره..صبر لازم داره‌‌‌..توکل..برنامه ریزی..ورزش و تفریح..ارتباط با دوستان و خانواده..
باید به مشکلات روانی رسیدگی کرد..چون خ ا از یه مشکل عصبی یا ناراحتی روحی منشأ میگیره
هرچی شما وضع روحیتون بدتر باشه تحمل کردن سخت تر و سخت تر میشه
و شکست ها پشت سر هم میاد..
باید روی عزت نفس کار کرد..و البته استرس هم باعث لغزش میشه

هرکسی که پاکی طولانی داره به همه اینا رسیدگی کرده وگرنه الکی نمیشه..واقعا نمیشه


یادمه یه بار تو کانون فکر کنم با آقای افرا حرف میزدم نکته جالبی گفتن
اینکه نباید همه چی خوب و عالی باشه تا تو یه حرکتی بزنی. 
تو باید تلاش کنی تا یه شرایط خوب را بسازی. شرایط خوب یهو پیداش نمیشه.
پس نباید صبر کنیم شرایط خوب بشه حال دلمون خوب بشه تا ترک کنیم باید برای حال خوب تلاش کنیم تا راحت تر ترک کنیم



آقای امیر. تالار تجربیات.
کلی ایده و راهکار جدید برای ادامه راه داره
یعنی میخواهید بگید همه را امتحان کردین؟ 17
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
نقل قول: خیلی دردناکه برام خیلی، هرکار می کنم نمیشه


یه پست بالاترتون  خانم سایلنت اسکریم پست خیلی خوبی گذاشتن 53258zu2qvp1d9v

نقل قول: وقتی بیشتر فکر کردم...
دیدم چقدر تمام این مفاهیم تو «پاکی».... که من دنبالش می گردم مصداق داره...

1- اگه می خوام به پاکی برسم از جایی که هستم نباید هراس داشته باشم... اینکه چقدر از بقیه عقب ترم... دنبال مقصد باشم... اینکه به کجا دوست دارم برسم...

2- اگه می خوام به پاکی برسم، این پاکی رو فقط واسه روزای راحتم نخوام... تو روزای سختمم بخوام... این استمراره که زحمات من رو نتیجه بخش می کنه...

3- اگه می خوام به پاکی برسم، طبیعیه که تو یه سری چیزا ضعیف تر باشم و تو یه سری چیزا قوی تر... آدما همینن! مهم اینه که با تلاش و پشتکار میشه اونچه که نادرست هست رو درست کرد...

4- اگه می خوام به پاکی برسم، خودم رو با لغزش هام درگیر نکنم... یه نابلد طبیعیه که بلغزه... روند رو به رشدم رو ببینم... مهم درس گرفتن و آب دیده شدنه...

5- اگه می خوام به پاکی برسم، باید تیکه های پازلش رو درست کنم... انگیزه و هدفش رو داشته باشم... کنترل چشم... کنترل فکر... کنترل نت... برنامه ریزی روزانه... مدیریت لحظات اورژانس... یاد خدا... تا زمانی که این تیکه ها کامل نشن، پازل پاکی من هم کامل نمیشه...

6- و اگه می خوام به پاکی برسم، ببینم کدوم تیکه های پازلم مشکل داره... برم سراغ همون ها... اونا که درست بشه، پازل پاکی منم جور شده... [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

وقتی یه تغییری رو ایجاد کردین باید انقدر استمرار استمرار استمرار داشته باشید تا نتیجه بده
من گفتم برنامه ریزی برای اهداف بزرگ تر زندگی تون داشته باشید ، میگید امتحان کردم اینم نتیجه نداد!
الان که نتیجشو نشون نمیده  یه ماه بعد دو ماه بعد سه ماه بعد یک سال بعد نتیجشو میبینید
فقط باید استمرار داشته باشید و هر جا نیازه تغییر ایجاد کنید و دوباره استمرار


مثلا الان من تصور میکنم هوای نفس تون مثل یه اسب افسارگسیخته شده  به هرجهتی که میخواد شمارو میبره و شما هم نمیتونید بهش نه بگید و مقابلش بایستید
پس یه هدف اینه مقابله با هوای نفس رو یاد بگیرید و تمرین کنید
کتاب بخوند ، گوگل بزنید ، مشورت بگیرید ، تجربیات و بخونید و .....  بعد با قدم های کوچیک بهش عمل کنید و استمرار داشته باشید تا نتیجه ببنید
با یک روز دو روز تمرین که بعدش هم لغزش اتفاق میوفته فکر نکنید که نه این راه نتجیه نمیده رهاش کنم ، انقدر تکرارش کنید و انقدر اطلاعاتتون رو بروز کنید تا نتیجه بگیرید.


من یه نمونه ای الان دارم میبینم تو کانون واقعا لذت میبرم از تلاشش . اسم نمیبرم که چشم نخوره ..شاید یه زمانی ارادش مثل شما بوده
ولی الان  واقعا برای من الگو شده ، انقدر که به هر دری داره میزنه تا اطلاعاتشو بروز کنه ، تا راه های جدید یاد بگیره ، تا اعتقاداتشو بالا ببره ، تا به خدانزدیکتر بشه..هر روز میبینم که داره رشد میکنه نسبت به قبلش
بارها هم گفته و میگه که من دلم نمیخواد تحت هیچ شرایطی لغزش کنم ..از ته ته دلش میخواد پاک باشه و با تمام وجودش داره تلاش میکنه
واقعا لذت میبرم و اگه لایق باشم دعا میکنم پاکیش پایدار باشه ان شاء الله.


ان شاء الله شما هم تجربش کنید.
(1400 بهمن 13، 11:04)KingAmir نوشته است: من گفتم میام کانون ک بهتر بشم ولی
تو 10 روزه اخیر 18 بار خراب کردم (خودمم نمیدونم چطوری زندم) ، یه زمانی بود هر یه هفته ده روز 12 روز دو هفته یبار خراب می کردم و اون موقع سر همون یبار عصابم خورد میشد میگفتم باید ترکش کنم و یبار با کلییی تلاش و زحمت 55 روز و یبار دیگه 46 روز رفتم اون موقع فکر این که یه روز به این وضع بی افتم هم نمی کردم اصن مغزم گنجشش رو نداشت تا این که بلاخره هی بدتر شد و هر 4 روز هر 3 روز هر 5 روز دیگه خیلی تلاش می کردم 6 روز 7 روز میتونستم پاک بمونم و بعدش لغزش های مکرر که وقتی کانون هم اومدم از اون 3، 4 روز خودمو به 6 روز رسوندم ولی رفته رفته همینطور ک گذشت دیگه 4 روز هم شد برام یه آرزو الان یه روزش هم برام سخته و نمیتونم صبر کنم، هرچی نماز اول وقت راز و نیاز تسلیم شدن توسل کردن هرچی دوباره برنامه ریزی کردن هرکار کردم نشد، تو این 10 روزی که گذشت 3 روزش رو تونستم پاک بمونم اونم یه روزش رو روزه گرفتم خیلی هم سخت بود برام، 7 روزش لغزش های پشت سر هم هرچی راه جلوی فیلم رو بستم باز وقتی ک خواستم برم سمتش وسوسه اومد مقاومت از دست رفت راه هارو باز کردم الان میبینم که حتی 4 روز پاکی هم برام خیلی سخت شده یه روز به زور دووم میارم و من که از اون اوضاع ک خیلی بهتر بودم شدم این که فکرشو نمی کردم و الان میترسم از همینی که هستم بدتر بشم و بشه وقتی که حتی چند ساعت یا یه روز هم نتونم دیگه...
خیلی دردناکه برام خیلی، هرکار می کنم نمیشه


امیر میدونی مشکلت کجاست .... 

اینکه هر جا میری از این مشکل دائما میگی 

قانون جذب هم که خودت بهتر از من میدونی چطوریه 

اگه از اتفاقات خوب حرف بزنی پیش همه اون اتفاقات خوب بیشتر اتفاق میوفته چون عملا جهان متوجه میشه که تو این اتفاقات خوب و میخوای دوباره وارد زندگیت می کنه 

بزار یه مثال بزنم 
یه بنده خدا داشت از کنار خیابون رد میشد هوا بارونی بود اومد آب پاشید به لباسش و لباس هایش هم کثیف شد... 
کم کم به این نتیجه رسید که من هر وقت تو روز بارونی لباس تمیز بپوشم بیام بیرون یه ماشین میاد آب رو می پاشه لباس های من کثیف میشه کلا اینو برا همه تعریف می کرد و غر میزد 
تا جایی که یه روز با رفیقاش رفتن دوباره جلو چشم همه اینطوری شد .... 
البته یکم تناقض اینجا ایجاد میشه تو قانون جذب بین باور و خواستن 
چون ممکنه این شخص به این باور رسیده باشه که من هر وقت لباس تمیز توی روز بارونی بپوشم یه ماشین میاد آب میپاشه و لباس های من کثیف میشه .. 
چون باور یعنی  تکرار بی نهایت یک فکر 
ولی خب یه حالت دیگه هم هست که همه جا از اتفاق تعریف می کنی هی اتفاق میوفته هی اتفاق میوفته 
چون جهان متوجه میشه فکر می کنه تو اینو میخوای 


یه مثال دیگه بزنم 

یه فرد قبل اینکه بیاد این دنیا بهش میگن هر غذایی که دوست داری تو این دنیا بخوری و بنویس فقط ننویس چه غذایی نمیخوای بخوری‌ 

اونم می‌نویسه خب من قرمه سبزی می‌خوام 
قیمه می خوام 

تو همون لیست خواسته ها می‌نویسه من آبگوشت نمی‌خوام ... 

بعدا میاد این دنیا یهو آبگوشت میارن ... 
میگه که من مگه نگفته بودم آبگوشت نمی‌خوام 

میگن چون تو لیست خواسته هات نوشته بودی!!!
سلام  303
امیرمحمد جان توی پ.پ جوابت رو دادم 53

دوستان متوجه یه خبر عجیب و غریب شدم 42
یه جایی از کانون یکی یک جا ۵ اعتبار مثبت گرفته  Gig

نقل قول: سها 325 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 3 دقیقه‌ی پیش
اعتبار برای ارسال SILENT scream در موضوع: انجمن شبانه روزی داده شده است


مثبت (+5): 
[تصویر:  HAZRAT_MAHDI_02.gif]
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد Gol
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد Gol
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت Gol
این چشم های ما کمی تقوا بگیرد Gol

اعضا / برنامه ریزی روزانه / استوا

آجیل پاکی / کنترل ذهن و نگاه / قرار عاشقی
قرآن / دعای عهد / شبانه روزی
پیشگیری و مدیریت افکار آلوده
 سپاس شده توسط
نقل قول: دوستان متوجه یه خبر عجیب و غریب شدم [تصویر:  p.gif]
یه جایی از کانون یکی یک جا ۵ اعتبار مثبت گرفته  [تصویر:  Gig.gif]


نقل قول: نوشته است:سها 325 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 3 دقیقه‌ی پیش
اعتبار برای ارسال SILENT scream در موضوع: انجمن شبانه روزی داده شده است


مثبت (+5): 
   
7 7 7
در ارزوی شهادت، برایم دعا کنید.. 53 53
بهترین دعا برای بهترین دوست به قول سردار شهادت است 302 
 
هرگز از اهدافتون دست نکشید  Khansariha (46)
هرگز در برابر شیطان و دار و دستش کم نیارید   Khansariha (46) 
ارزش اهداف شما بیشتر از تنبلی و کاهلی است   Khansariha (69)  

4 انجمن شبانه روزی 4

گروه استوا  Smiley-face-cool-2  کنترل ذهن و نگاه

خوش امد گویی به تازه وارد ها

برنامه ریزی   درسیجات

اورژانس

قرار عاشقی (نماز اول وقت )


 سپاس شده توسط
نقل قول: سها 325 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 28، 15:49
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: میز گرد کانون داده شده است

مثبت (+5): خیلی حس خوبی ۱۴۴ روز داره...
 گزارش


سها 325 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 28، 15:48
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: میز گرد کانون داده شده است

مثبت (+5): خیلی حس خوبی ۱۴۴ روز داره...
ولی دیده بودین یه کانونی یه جا دوتا اعتبار 5 تایی بگیره؟ Khansariha (56)



نقل قول: [b]یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:48

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

[/b]
یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:44
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: جواب قبلی رو بده از بعدی بپرس داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

[b]یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:44
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: گروه ۶ آقایان: استوا (حامی: مهدوی- سرپرست: صادقین، سرباز گمنام) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش



یا باب الحوائج[/b] 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:46
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: گروه ۶ آقایان: استوا (حامی: مهدوی- سرپرست: صادقین، سرباز گمنام) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش
یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:46
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: برنامه ریزی روزانه (سرپرست : *مهدی* ،KingAmir، earfun) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:44
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: روزانه‌های قرآنی (سرپرست: سپهرر، Amirali.d و SILENT scream) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:44
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: گروه ۶ آقایان: استوا (حامی: مهدوی- سرپرست: صادقین، سرباز گمنام) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:46
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: جشن پاکی (سرپرست ‌ها: سپهرر - SILENTscream) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:43
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: گروه ۶ آقایان: استوا (حامی: مهدوی- سرپرست: صادقین، سرباز گمنام) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:43
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: درسیجات (سرپرست: Tagon، Bright Star) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:43
اعتبار برای ارسال مفید محسنین داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:46
اعتبار برای ارسال مفید محسنین داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:43
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: بیاین از هم عذرخواهی کنیم داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:43
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: چکیده‌ی مصاحبه‌ها داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:43
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: گروه ۶ آقایان: استوا (حامی: مهدوی- سرپرست: صادقین، سرباز گمنام) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:43
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: گروه ۶ آقایان: استوا (حامی: مهدوی- سرپرست: صادقین، سرباز گمنام) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:44
اعتبار برای ارسال مفید محسنین داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:44
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: برنامه ریزی روزانه (سرپرست : *مهدی* ،KingAmir، earfun) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:44
اعتبار برای ارسال مفید محسنین داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:45
اعتبار برای ارسال مفید محسنین داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:46
اعتبار برای ارسال مفید محسنین داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]
 گزارش

یا باب الحوائج 820 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 21، 0:45
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: درسیجات (سرپرست: Tagon، Bright Star) داده شده است

مثبت (+1): [تصویر:  5.gif] اعتبار عشقی [تصویر:  5.gif]


یا مثلا اینجارو ؟ Khansariha (56)


انگار فقط منم که محدودیت اعتبار دارم 46
.
.
.
یا خدا چه خبره ؟؟!!  13 42 17
(1400 بهمن 13، 17:32)سنــا نوشته است: یا خدا چه خبره ؟؟!!  13 42 17

Hanghead

شاید دکمه محدودیت اعتبار براشون فعال نشده Khansariha (56)
.
.
.
(1400 بهمن 13، 17:36)SILENT scream نوشته است:
(1400 بهمن 13، 17:32)سنــا نوشته است: یا خدا چه خبره ؟؟!!  13 42 17

Hanghead

شاید دکمه محدودیت اعتبار براشون فعال نشده Khansariha (56)


سلام  
لازمه شفاف سازی صورت بگیره  Gigglesmile


من و برادر ، یه مدت ، شوخی داشتیم  4chsmu1 
نزدیک به 20 ، 30 تا اعتبار منفی برای پست های مختلف به هم داده بودیم  4chsmu1 یعنی اعتبارات مثبت قبلی رو به منفی بروز کرده بودیم .


وقتی برای آتش بس ، همشو یه جا به مثبت بروزرسانی کردیم ، فَلذا اینطور شد  Khansariha (56)
نقل قول:
نقل قول: نوشته است:سها 325 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 28، 15:49
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: میز گرد کانون داده شده است

مثبت (+5): خیلی حس خوبی ۱۴۴ روز داره...
 گزارش


سها 325 ) - آخرین به‌روز‌رسانی: 1400 مهر 28، 15:48
اعتبار برای ارسال محسنین در موضوع: میز گرد کانون داده شده است

مثبت (+5): خیلی حس خوبی ۱۴۴ روز داره...
ولی دیده بودین یه کانونی یه جا دوتا اعتبار 5 تایی بگیره؟ [تصویر:  khansariha%20(56).gif]
سلام

اشتباه شده .. احتمالا دوبار دکمه ارسال رو زدم و اینطوری شده... 65
و از اونجایی ک اقای محسنین معتبرن حذفش نمیکنم...

و
بازی کثیف اعتبار اعتباری(ی دوره ای خیلی لوث شده بود ) رو شروع نکنین بچه ها..  Swear1
بذارین واقعا اعتبار باشه خووووو... Hanghead


ارادت..
یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان