میز گرد کانون

[مهدوی]

سلام و خداقوت  
داداش آرمین ازت ممنونم بابت همه زحماتی که توی این مدت برای کانون کشیدی و تحولی که به وجود آوردی؛ ان شاءالله بتونیم به بهترین نحو از این فرصت استفاده کنیم  

مهدوی جان
ممنونم که پیگیر و اجراکننده برنامه‌های گروه هستی. هفته‌ اول برنامه‌های گروهی مشارکت نداشتی و چه خوب که تو هفته دوم و سوم به فعالیت‌های گروهی قرآن و کتاب اضافه شدی. به نظرت چطور میشه تو شلوغی‌های زندگی‌مون، فضایی هم به کانون اختصاص داد؟
حضورت باعث قوت قلب ماست

بابت لطف و محبتت متشکرم

من با حرفهای خانم سنا موافقم.
اینکه ما برنامه ریزی کنیم و روزانه کانون اومدن رو جزو روتینمون قرار بدیم یه راه حل کارآمد میتونه باشه.


این روزا با مشارکت توی فعالیت های گروهی مثل قرائت قرآن و مطالعه کتاب، تجربه جدیدی رو دارم کسب میکنم.
تا قبل از اون من مطالعه روزانه کتاب رو تا حدودی داشتم و قرائت روزانه قرآن هم جزو روتین های روزانه ام بود اما الآن دارم این موضوع رو با مشارکت جمعی پیش میبرم و حس و حال متفاوتی داره.
البته همچنان مطالعه و قرائت روزانه مستقلم رو دارم و از انجام هر دو فعالیت فردی و گروهی احساس رضایت دارم  

از طرفی فعالیت گروه‌های ترک با آوردن اعلام وضعیت تاپیک های مختلف به گروه ها جالب تر شده و میتونم اعلام وضعیتم رو یک جا انجام بدم.
علاوه بر اونها دارم تلاش می‌کنم عادت سحرخیزی رو وارد زندگیم کنم؛ هرچند توی این دو هفته بارها برنامه ام به هم خورد اما در کل روند خوبی رو طی کردم و از ساعت 12 ظهر بیدار شدن رسیدم به ساعت 8:30 صبح  
که البته انگیزه کمک کننده‌ام برای این بیدار شدن، صبح بخیر گفتن، عکس صبحونه فرستادن و اعلام فعالیت روزانه گروه سرو هست

به نظرم شما همه نکات رو با دقت فرمودی؛ روزانه 15 دقیقه وقت گذاشتن برای کانون چیزی نیست که سخت یا طاقت فرسا باشه، چه این میزان زمان لازم برای فعالیت رو ما میتونیم توی زمان های مرده، صرف کانون کنیم.
ما میتونیم صبح یه پست ارسال کنیم.
بعد از ظهر یه اعلام وضعیت انجام بدیم.
و شب یه مشارکت از خودمون ثبت کنیم.
برای هر کدوم هم فقط 5 دقیقه وقت بذاریم.

این برای موقعیه که زمان ما به طور کامل پره و وقت سر خاروندن نداریم، حال اینکه اگه خوب دقت کنیم، اکثرمون وقت های خالی بیشتری داریم و راحت تر میتونیم به فعالیتمون بپردازیم.

روزانه حدود 25 الی 30 عضو وارد کانون میشن و پست ها رو مشاهده میکنن؛ اگه این 25 نفر هر کدوم یکی دو پست ارسال کنن، کانون دوباره به شکوه خودش برمیگرده و چه بسا با ایده های بیشتر قشنگ تر هم بشه.

و گروه های ترک
همونطور که گفتید اگه گروه های ترک نباشن، کانون هم فرقی با یه سایت سرگرمی نداره.
یادمون نره برای چی کانون اومدیم؛ هدفمون از بودن در اینجا چیه و راه رسیدن به پاکی در کانون از کجا آغاز میشه.


خوشحالم که کانون این روزا فعال تر از ماه‌های قبل شده که البته حاصل تلاش ها و زحمات شما و مشارکت اعضایی بوده که همراهی کردن

[*آسمان*]

خانم آسمان

خودتون پیشنهاد داده بودید برنامه‌های گروهی برای کانون تدارک دیده بشه. رأی‌گیری بشه و طبق نظر جمع فعالیت‌های گروهی مثل کتاب، فیلم و ... انجام بشه. من هم دقیقا همین کار رو انجام دادم. چرا خودتون مشارکت نداشتید؟تو گروه باران هم روزانه برنامه داریم. دیدم که امروز مشارکت داشتید. آیا این به این معنی هست که در ادامه هم همرا‌ه‌مونید؟حضورتون کانون رو زیباتر می‌کنه.

سلام آقای آرمین 
امیدوارم خوب باشید   
خداقوت عرض میکنم به شما 
بله ، حق باشماست ...
با کتاب از شنبه ارتباط برقرار نکردم 
با پادکست هم همینطور 
کتاب که عوض شه بسته به نوع کتاب تمایل دارم مشارکت کنم اما درباره پادکست مطمئن نیستم .
درباره فعالیت گروهی هم باید عرض کنم گرچه خودم از کسانی بودم که با اعلام پاکی و اقرار به گناه مخالف بودم اما با فعالیت به شکل جدید هم ارتباط برقرار نکردم 
ولی خب کم کم داره دستم میاد گروه و مایلم روزانه فعالیت کنم 
یعنی فهمیدم چجوری از گروه استفاده کنم که برام مفید باشه 
بازم ممنونم بابت تلاش هاتون برای کانون 

[عارفه]

سلام و درود 

خانم عارفه
ممنونم بابت مشارکتی که تو فعالیت گروهی پادکست دارید. فعالیت‌های کتاب و قرآن براتون مفید نبود که در اون‌ها مشارکت نداشتید؟ علت اینکه تو فعالیت‌های گروه باران شرکت نمی‌کنید اینه که وقت ندارید؟ هیچ راهی وجود نداره که بعضی از روزها این وقت رو فراهم کنید؟
حضورتون ارزشمنده و جاش رو چیزی نمی‌تونه بگیره.

ممنون که به فکر کانون هستید آقای آرمین.
اوایل در فعالیت های گروه باران کمابیش فعالیت داشتم. بعدش اینطور پیش رفت که اغلب منتظر روز کتاب بودم تا حرفی برای گفتن داشته باشم که ارزش زدن داشته باشه وگرنه مجبور می شدم حرف تکراری بزنم یا بگم روزم چطور گذشت که نه کمکی به من می کنه نه به بقیه. اغلب هفته ها روز کتاب از دستم در می رفت و مثلا اون شب زود خوابیده بودم. قصدی بر عدم فعالیت نداشتم.

پادکست برام جالب بود. قرآن هم تمایل به خواندن قرآن دارم و بحث ها رو دنبال می کردم اما نوشتن درباره سوره ها نیاز به تدبر و عمیق شدن داشت و با پنج دقیقه وقت گذاشتن نمی تونستم پست بذارم. ضمن اینکه باقی دوستان نکات رو گفته بودند و نکته جدیدی به نظرم نمی رسید.
درباره کتاب هم این کتاب برای من خیلی حرف جدیدی نداره. از اسمش برام مشخص بود که موضوعی هست که قبلا مفصل روش وقت گذاشتم. اما باز گفتگوها رو دنبال کردم و سپاس زدم تا حداقل فعالیتی کرده باشم.

لازم به ذکره از وقتی با آقا آرمین درباره تاپیک عزت نفس صحبت کردیم هر وقت خالی در مسیر رفت و آمد یا در خانه پیدا کردم روی تدوین پست های روانشناسی وقت گذاشتم و بارها جملاتم رو بالا و پایین کردم تا به بهترین و دقیق ترین شکل ممکن نوشته باشم. چون من همه مطالب رو از علم و تجربه خودم می نویسم و هر چی تا الان از این طرف و اون طرف یاد گرفتم یا شخصا تجربه کردم رو باید خودم جمله سازی کنم و هیچ جایی نیست که ازش کپی کنم. طبیعتاً تدوین این تاپیک کار وقت گیری هست. لازمه اول یک منظومه ای تو ذهنم شکل بدم که می خوام چی بگم در کل دوره. بعد بیام ریز بشم هر بخش رو بنویسم و ارتباطش با بقیه مطالب رو بسنجم.

خلاصه که دیگران به من نگاه نکنند اگر فعالیتم کمه
به عشق رشد و بالندگی پشت صحنه فعال هستم و امیدوارم نتیجه ش برای دوستان مفید واقع بشه. به واقع تمام تلاشم رو کردم و برای این مهم از همه امکاناتم دارم استفاده می کنم.


از آقای آرمین و همچنین سنا جان تشکر می کنم که در تاپیک های مختلف فعالیت داشتند.

[karma]

می‌دونم که به شدت مشغول صندلی داغ هستی و وقت نفس کشیدن نداری.   بعد از اتمام اون و اندکی استراحت، تمایل داری تو فعالیت‌های گروهی پادکست، قرآن و کتاب همراه‌مون باشی؟ دوست نداری تو برنامه‌های روزانه گروه سرو و اعلام وضعیت‌ها حضور داشته باشی؟

وجودت انرژی‌بخش حضور ماست.

درود آرمین جان
پادکست و کتاب رو چرا  هستم  بقیه رو فکر نمیکنم 

[مهرخدا]

ممنون که خودتون رو به فعالیت گروهی کتاب رسوندید و مشارکت‌های عالی داشتید. مشتاقیم که تو فعالیت‌های دیگه هم شما رو ببینیم. و چه خوب که تو گروه باران مشارکت دارید.

حضور شما نقش و نگاری متفاوت به کانون می‌زنه.

ممنون آقای آرمین نظر لطفتون هست. 
من باید از شما تشکر کنم که همراه سایر دوستان اینجا رو سروپا نگه داشتین و فعالیت من هم بیشتر برای خودم موثر بوده و امیدوارم هرچند کم برای کانون مفید باشه. 
و امیدوارم بتونم در فعالیت های گروهی دیگه هم خودمو برسونم. 
توکل به خدا.

[تاج]

سلام به همگی

توی تمام فعالیت‌های کانون مشارکت داری. از گروه پاکی گرفته تا فعالیت‌های گروهی قرآن، پادکست و کتاب تا فعالیت‌‌های سرگرمی. ممنونم بابت تمام بودن‌هات. چطور این وقت رو می‌تونی اختصاص بدی و تو همه بخش‌های مختلف حضور داشته باشی؟ رمز موفقیتت چیه؟
فعالیتت در جای‌جای کانون خیلی دوست‌داشتنیه.

همچنین منم ممنونم از بودن شما و دوستای کانونی

اون پست بعدی شما درباره تقسیم زمان خیلی راهکار خوبیه ، من نهایت روزی یک ساعت  برای کانون  و فعالیت هاش گذاشتم    اگر اون روز قراره پادکست گوش کنم از اون یک ساعت کانون به این گوش کردن میدم به همین شکل  روز های دیگه هم کتاب میخونم .
 بعضی روز ها هم نهایت یه ربع تونستم فقط پست ها کانون بخونم و هیچ فعالیتی نداشتم  و ساعت خاصی به کانون سر نمیزنم  مگر اخر شب ها  و بقیه ساعت های روز اگر کارم تمام کرده باشم.
رمز خاصی نیست باید با اون کار ارتباط بگیری وگرنه به زور نمیشه 

از طرفی فعالیت گروه‌های ترک با آوردن اعلام وضعیت تاپیک های مختلف به گروه ها جالب تر شده و میتونم اعلام وضعیتم رو یک جا انجام بدم.
علاوه بر اونها دارم تلاش می‌کنم عادت سحرخیزی رو وارد زندگیم کنم؛ هرچند توی این دو هفته بارها برنامه ام به هم خورد اما در کل روند خوبی رو طی کردم و از ساعت 12 ظهر بیدار شدن رسیدم به ساعت 8:30 صبح  
که البته انگیزه کمک کننده‌ام برای این بیدار شدن، صبح بخیر گفتن، عکس صبحونه فرستادن و اعلام فعالیت روزانه گروه سرو هست 

 دقیقا، مثلا من بعضی فعالیت های کانون عادتم شده.

[سها]

خانم سها
اتفاق بی‌نظیریه که شما رو دوباره تو کانون می‌بینیم. چه خوب که این فرصت رو به ما دادید و امیدوارم ما قدردان اون باشیم.
شما تجربه‌تون از همه ما بیشتره. همه ما چندین سال بعد از شما وارد کانون شدیم. به نظرتون چطور ممکنه دچار فراموشی نشیم و از یاد نبریم چرا وارد کانون شدیم؟ چطور به فعالیت‌ها و مشارکت‌هاتون نظم بدیم؟

سلام
اول بگم ک شدیداً لطف دارین و بزرگوار..
( وقتی اتفاق خوبی خواهم بود ک اثر خوبی داشته باشم.. فعلا هم ک بی اثرم! )
و اما در مورد تجربه...
کانون برای من فرصت بوده.. فرصت رشد و خودسازی و تربیت.
وقتی بدونیم و باور داشته باشیم «فرصت ها ابر بهارن» دیگه با چنگ و دندون  بهره می‌بریم از فرصتی ک داریم..
نظم داشتن توی فعالیت ها هم (ای خدا ک من خودم رطب خورده ام ! ) ب نظم شخصی فرد بستگی داره..
توی همین کانون و با کمک سنا جان میشه نظم رو یاد گرفت ...
خدا عاقبتمونو ختم ب خیر و عافیت کنه.
یاعلی.

[گلبرگ]

سلام
ممنونم آقا آرمین
ممنون بابت تمام کارهایی که انجام دادید.برای هم چیز ممنون.
وقتتون پر از برکت و زندگیتون پر از سلامتی

این مدت که نبودم مدام فکرم اینجا بود...
اما نبودنم نیومدنم رو بهتر از بودنم می دونستم.حس بدیه بودنی که یک روز باشی و چند روز نباشی...

خوشحالم که اینجام 
که کانون و همراهانش هستند
الحمدلله
و واقعا مبارکا باشه این تغییرات خوب و خجسته ، فرمول متفاوت زندگی کردن و روز به روز بهترشدن رو هر جایی نمیشه دید و کنارش ترغیب بشی به عمل کردن و اوردن توی زندگیت که بشه جز جدانشدنی از اون...

باران و بارانی ها رو دوست داشتم و دارم...
پادکست ها رو موقع ظرف شستن گوش میدم گاهی نصفه 
دوباره از اول گاهی تا آخر ...
ان شاءالله کم کم فعالیت های گروهی رو اضافه می کنم...

[سرباز گمنام]

سرباز گمنام جان
در طول هفته، هیچ روزی فرصت نداری که تو برنامه‌های گروه سرو حضور داشته باشی؟ حتی اعلام وضعیت‌های درسی رو هم نمی‌تونی انجام بدی؟ ورزش برای شخصی مثل تو که زیاد درس می‌خونه و کار فکری انجام میده یه ضرورته؛ حتی اگه شده روزی 5 دقیقه. اون رو هم نمی‌رسی انجام بدی و اعلام وضعیت کنی؟ از فعالیت‌های گروهی پادکست، قرآن و کتاب هم حتی یکی‌شون رو فرصت نداری با ما همراه بشی؟
فعالیت کوچیک تو، شادی قلب ما رو دوچندان می‌کنه.

سلام خدمت همگی
کانون به عنوان بستری که باعث حل مشکل خیلی از جوونا میشه، برای من خیلی ارزشمنده، و من دوست دارم برای بر پا موندن اش تلاش کنم، من یه مدت زیادی از روز رو مدرسه هستم، برای همین شبا فقط فرصت میکنم به کانون زنگ بزنم، اگرم که سر میزنم، دیگه شب شده، ولی با این حال توی برنامه گروه مشارکت میکنم...
برای پادکست و کتاب هم نمیتونم الکترونیکی بخونم، اگرم بخوام چاپی بگیرم تا یه قرن دیگه طول میکشه برسه دستم
ورزش میکنم و قرآن هم میخونم، ولی جدا حوصله اینکه بخوام هر روز حساب کنم رو ندارم، ولی از این به بعد حتما تلاش می‌کنم اعلام وضعیت کنم 

بازم میگم، خیلی دوست دارم برای رو پا موندن کانون، کار کنم، اگر خستگی فرصت بده...

ممنونم بابت زحمات شما و همه ی مدیران

[یاقوت]

خانم یاقوت
ممنون که برنامه‌های سرگرمی رو مثل همیشه به بهترین شکل اجرا می‌کنید و همین‌طور تو شبانه‌روزی همراه همه کانونی‌ها هستید. و ممنون که تو نظرسنجی‌‌های قبل از شروع برنامه‌ها مشارکت داشتید. فکر کنم اتفاقاتی که براتون تو هفته‌های گذشته افتاد باعث شد نتونید تو هیچ‌کدوم از فعالیت‌های گروهی مشارکت داشته باشید. فکر می‌کنید بتونید در ادامه همراه‌مون باشید؟
این برنامه‌ها با حضور شما خیلی جذاب‌تره.

شبتون به خیر باشه .
متشکرم از آقا آرمین به خاطر زحماتشون و تشکر فراوان دارم از دوستانی ک در این مدت با حضور و فعالیت های مفید ثابت کردند که کانون میتونه به دوران اوج خودش برگرده و چه بسا بهتر از قبل هم باشه . 
فکر کنم تنها عضوی از کانون باشم که به سوال آقا آرمین جواب منفی میدم . 

متاسفانه طی چند روز آینده آف خواهم شد ، مثل دو سال گذشته مدتی آنلاین بودم و انرژی مثبتی از کانون دریافت کردم و اوقات خوش بی نظیری رو در این فضا سپری کردم اما در ادامه همراه کانون نخواهم بود . 
مردد هستم ، از الان دلتنگی زیادی نسبت به کانون دارم و بسیار برای من سخت هست و خواهد بود ، اما به صلاح هست که برای مدتی موقت یا دائمی از کانون دور باشم ‌. نیاز به یک غیبت دارم تا تصمیماتی برای آینده بگیرم . 

کانون و جایگاه اون در من بسیار ارزشمند هست و از نظر من هیچکس نمیتونه تخمین بزنه که چقدر این سایت برای من مهم هست . امیدوار هستم هیچگاه شاهد رکود و توقف کانون چه در مسیر پاکی و چه در باقی زمینه ها نباشیم . 

.

[*بنده پاک*]

خانم بنده پاک
ممنونم از مشارکتی که تو هفته اول برای فعالیت گروهی کتاب داشتید. چی شد که هفته دوم حضور نداشتید؟ ضمناً ما فعالیت گروهی قرآن هم داریم. تو گروه باران هم روزانه برنامه داریم. شما دوست ندارید تو این برنامه‌ها شرکت کنید؟
ما دوست داریم شما رو بیشتر ببینیم.

سلام بی نهایت ازتون ممنونم
راستش من خیلی اهل کتاب نیستم. هفته دوم هم خواندم ولی خیلی از کتاب خوشم نیومد برای همین ادامه ندادم
بخش مذهبی را تفسیر هایی که هر کی میذاره را میخوانم و اگر آنلاین باشم حتما سپاس میزنم
حقیقتش من سبک زندگیم کلا عوض شده. حتی اوقات فراغتم را باید صرف زبان و مطالعه کاری کنم . تو کار خیلی عقبم و باید تند تند همه چی را یاد بگیرم. طول میکشه تا به حالت نرمال برسم. وگرنه منم خیلی دوست دارم اینجا باشم. با دوستان باشم
جمعه ساعت ۷ وقت نکردم مسابقه شرکت کنم ولی بعدش تا وقتم آزاد شد اومدم پست هاتون را خواندم و سوال ها را خودم با خودم حل کردم
فقط میخوام بگم من هستم. ولی بیشتر مهمان میام میخوانم و میرم. اگر یه لحظه مثل الان وقت کنم حتما میام. 
برای همه کمک ها بی نهایت ممنونم ازتون

[آرمین]

سلام

خانم سنا پست شما خودش یه کلاس آموزشی بود. ممنونم ازتون.

خانم زینبی اصلاً نیاز نیست پست‌هاتون کامل و بی‌نقص باشه. پست شما می‌تونه فقط یه جمله باشه. ممنون که هستید و دنبال می‌کنید.

مهدوی جان خدا رو شکر بابت تجربه‌‌های جدیدی که کسب می‌کنی. خوشحالم که کنارمون هستی.

خانم آسمان چه خوب که متوجه شدید چطور میشه همراه گروه باشید و از طرفی برای خودتون هم مفید باشه. بودن‌تون باعث دلگرمی ماست.

خانم عارفه ممنون از فعالیت‌های جلوی صحنه و پشت صحنه‌تون. حضورتون پایدار و برقرار.

کارما جان بی‌صبرانه منتظر همراهیت تو فعالیت‌هایی که اشاره کردی هستیم. حضورت خیلی ارزشمنده برامون.

خانم مهر خدا، باعث خوشحالیه که فعالیت‌ها براتون موثر بوده. امیدوارم حضورتون رو بی‌وقفه کنارمون داشته باشیم.

تاج جان ممنون از تقسیم‌بندی زمانی که برامون تعریف کردی. بودنت مثل همیشه دوست‌داشتنیه.

خانم سها خیلی ممنون که از تجربیات ارزشمندی که برامون گفتید. ای کاش همه ما قدر این فرصت رو بدونیم.

خانم گلبرگ یکی در میون بودن‌تون هم خیلی امیدبخشه برای ما. ان‌شاءالله از ما دریغش نکنید و شاهد فعالیت‌هاتون باشیم.

سرباز گمنام جان امیدوارم خستگی‌ها از تنت در بره و قدری وقت هم بتونی برای کانون بذاری. چون جات خالی می‌مونه.

خانم یاقوت ان‌شاءالله غیبت‌تون با بهترین دستاوردها همراه باشه و بازگشت‌تون با خوش‌ترین احوال.

خانم بنده خدا امیدوارم با یه برنامه زمان‌بندی خوب بتونید یه وقت کوچیک هم به کانون اختصاص بدید. بودن‌تون انرژی‌بخش کانونه.

و
شهریار جان
سپهر جان
امیرعلی جان
خانم فورمیکا
رامین جان
نظر شما چیه؟
من هنوز منتظرم تا از شما هم بشنوم.

[سپهرر]

سلام به همه دوستان
امیدوارم که خوب باشید
من پیامی ننوشتم قبلا چون نمیخواستم قولی بدم که نتونم انجام بدم اما حداقل در عمل بر اساس فرصت و وقتی که داشتم سعی کردم بیشتر حضور داشته باشم
مخصوصا برای برگزاری مسابقه منم بازی
برای برگزاری هر کدوم از مسابقات قبل از شروع حداقل هرکدوم یک روز برای آماده سازی وقت میبردن و میبرن.
طراحی سوالات، پست شروع، تبلیغات و زمان برگزاری مسابقه شامل اینا میشه

هر چی بخاد با کیفیت تر مسابقه برگزار بشه قاعدتا باید وقت بیشتری گذاشته بشه وگرنه میشه یه مسابقه بدون این ها برگزار کرد.

که البته مسابقه آخر رو به غیر از دو نفر کسی شرکت نکرد و استقبال نشد!

[آرمین]

سلام به همه دوستان
امیدوارم که خوب باشید
من پیامی ننوشتم قبلا چون نمیخواستم قولی بدم که نتونم انجام بدم اما حداقل در عمل بر اساس فرصت و وقتی که داشتم سعی کردم بیشتر حضور داشته باشم
مخصوصا برای برگزاری مسابقه منم بازی
برای برگزاری هر کدوم از مسابقات قبل از شروع حداقل هرکدوم یک روز برای آماده سازی وقت میبردن و میبرن.
طراحی سوالات، پست شروع، تبلیغات و زمان برگزاری مسابقه شامل اینا میشه

هر چی بخاد با کیفیت تر مسابقه برگزار بشه قاعدتا باید وقت بیشتری گذاشته بشه وگرنه میشه یه مسابقه بدون این ها برگزار کرد.

که البته مسابقه آخر رو به غیر از دو نفر کسی شرکت نکرد و استقبال نشد!

سلام داداش عزیز
ممنون از پاسخت و همین طور زحمت‌های زیادی که برای برگزاری مسابقات کشیدی.
ای کاش دوستان هم قدر این زحمت رو می‌دونستن و استقبال می‌کردن.

[آرمین]

خانم فورمیکا خواسته بودن حتما به پست‌شون پاسخ بدم:

سلام : )
وقتتون بخیر
نمیدونم کیا منو یادشون هست…
ولی میخواستم منم یه سری توضیحات بنویسم بیشتر تجربه ی شخصیمه …
من یادمه از وقتی فهمیدم خود ارضایی چیه توی انجمن عضو شدم اون موقع انجمن جاده رهایی بود…اونجا هم مثل اینجا جو خیلی صمیمی برقرار بود ولی یکهو نشد! و انجمن منحل شد
شما فک کنین من چه دوستای خوبی رو از دست دادم: )
هرجا دنبالشون گشتم دیگه کسی پیدا نشد
کانون که اومدم انگار دوباره تونستم یه خونه پیدا کنم که توش از دردی که نمیتونستم تو زندگی واقعی به کسی بگم، حرف بزنم
من از سال ۹۴اینجام…پشت کنکوری و دانشگاه و کار مراحل مهم زندگی‌من بود که اینجا گذشت یعنی وقتی ۲۰خورده ای سالم بود: )و الان که ۲۷سالمه من اینجا زندگی کردم: )
هرچقدر خواستم بی تفاوت باشم دیدم نمیتونم : )
دوباره خونه ی دوممو از دست بدم برام واقعیتش سخته

سلام
امیدوارم اون روز نرسه و این خونه پایدار باشه براتون.

من تو سالای اولی که کانون بودم بنظرم اوج کانون بود…چون با ادمای زیادی میتونستم ارتباط بگیرم یا موردیکه بچه ها اشاره کردن کانون شاد بود چون بچه های شاد اینجا فعالیت میکردن…
ولی همون سالا هم یادمه وقتی همه میگفتن بچه های قدیمی فعالیت نمیکنن و کانون مول قبل نیست و….به من حس بدی میداد یجورایی انگار ما جدیدا کاری از دستمون برنمیاد و کلا هر دوره ای ادمای فعال خودشو داره   

ما آدما کلا نوستالژی‌دوستیم.
دوست داریم یاد قدیما کنیم و بگیم قدیما یه چیز دیگه بود. در حالی که شاید در حال حاضر خیلی بهتر از اون رو هم داشته باشیم و حواس‌مون نباشه.

اما رفته رفته اینجا منزوی تر شد… با کاربر جنس مخالف حرف میزدیم اخطار میدادن بهش بعد خود من که هیچ وقت هیچ اخطاری نگرفتم حس بد میگرفتم  میخوام بگم اخطارا میتونست توی ایمیل باشه نه که همه بدونن

اول اینکه خدا رو شکر که شما هیچ‌وقت اخطار نگرفتید.

دوم اینکه حرف زدن داریم تا حرف زدن. اونی که اخطار گرفته دلیل داشته. همین‌جوری الکی نبوده که یکی به جنس مخالف پیام داده باشه و ما هم الکی بهش اخطار داده باشیم. 

سوم اینکه اخطارها در دوره‌های مختلف به طرق مختلف داده می‌شد. تا همین دو سال پیش اتفاقا تو ایمیل اخطارها و تذکرات داده می‌شد. به جایی رسیده بود که هر کس پیام دریافت می‌کرد «ایمیلت رو چک کن»، تنش می‌لرزید. فکر می‌کرد اخطار گرفته و تو ایمیل اخطار گرفتنش ذکر شده.
بعد خود اعضا پیشنهاد دادن که ما حق داریم بدونیم اعضا بابت چه چیزهایی اخطار می‌گیرن. حق داریم بدونیم چرا دوستان‌مون بن میشن. این شد که از دو سال پیش به این ور، مجددا تو پروفایل ذکر میشه.
این موضوع، جزء مواردی هست که ما هر کاری هم کنیم بازم اعضا میگن مدل دیگه‌اش بهتره. تقصیر ما نیست.

چهارم هم اینکه حتی تو دوره‌ای که اخطارها تو ایمیل داده می‌شد، این خود اعضا بودن که همه‌جا اطلاع‌رسانی می‌کردن که ایهاالناس من اخطار گرفتم. ما کنترلی روی اطلاع‌رسانی اعضا نداریم.

گروه دخترونه گروه گروه شد و من همنجا میدیدم نمیتونم از گروه دیگه راهنمایی بخوام: (

یه عده داشتیم که دوست نداشتن با بقیه هم‌کلام بشن. دوست داشتن فقط اعلام وضعیت کنن. حتی تمایل داشتن کسی هم به پست‌هاشون پاسخ نده. این دسته از اعضا رو جدا کردیم.
یه عده دیگه داشتیم که برعکس دوست داشتن با بقیه هم‌کلام بشن. دوست داشتن نه فقط اعلام وضعیت، بلکه کارهای گروهی باهمدیگه انجام بدن. این دسته از اعضا رو هم جدا کردیم.

این‌ها از هم جدا شدن تا از همدیگه آسیب نبینن. گروه دوم مدام از گروه اول انتظار داشتن که تو برنامه‌ها شرکت کنن. ما گروه اول رو جدا کردیم که دیگه انتظار نداشته باشن. اعصاب‌شون خرد نشه از اینکه هستن اما مشارکت نمی‌کنن. هم گروه اول در آرامش باشن هم گروه دوم.
طبیعتاً کسی که تو گروه اوله و حتی تمایل نداره از هم‌گروهی خودش کمک بگیره، از گروه دوم هم کمک نمی‌‌گیره.
کسی هم که تو گروه دومه، باید به تصمیم اعضای گروه اول احترام بذاره که تمایل نداره مشارکت داشته باشه و کسی باهاش صحبت کنه.

الان یه گروه دخترونه بیشتر نداریم و همه هم می‌تونن با هم صحبت کنن و از هم کمک بگیرن.

یا اگه شکست داشتم از همگروهیام خیلی خجالت میکشیدم

این به خاطر همون موضوع اقرار به گناه هست و همه چنین حسی داشتن و دارن.
یکی از دلایل حرمت این موضوع هم همین شرمندگی هست که به آدم دست میده؛ در حالی که فایده خاصی نداره.

ما همیشه توی توصیه های اول ترک میدیدم که میگن منزوی نباش و تنها نباش ولی تو کانون انگار همه چی پیش میرفت به سمت تنها شدن
مثلا یادمه توی سرپرستی های جشن اکه دوستم میبود و یه موضوع مشخصی رو از من میدونست و تشویقم میکرد چقدر خوشحالتر میشدم تا جشن خالی خالی 

ما که به کسی نگفتیم تو جشن کسی در موردش چیزی ننویسید.
فقط به قدری جشن‌ها زیاد شده بود و توان تیم اجرایی کم شده بود بهشون می‌گفتیم در ساده‌ترین شکل ممکن برگزارش کنید که کمرتون نشکنه.   حتی قالب آماده براشون گذاشته شده بود که اذیت نشن. به خاطر زیاد بودن اعضا و شلوغی کانون بود؛ نه به خاطر تنهایی و خلوت بودن کانون.

برعکس تا جایی که من همیشه خاطرم هست مدام چه حامی‌ها و چه سرپرست‌ها به اعضا می‌گفتن تا جایی که می‌تونید مشارکت کنید و از خودتون بگید و هر روز پست بذارید که تنها نباشید و در ارتباط با بقیه باشید.

یه موضوعی که خیلی منو اذیت کرد این سالا این بود که میگیم روزای پاکی یعنی روزی که شکسته ناپاکه اصلا همین جمله ی ناپاک جوری ضمیر ناخوداگاه منو تخریب میکرد دیگه توان بلند شدن نداشتم: (
الان فرضا کسی دوماه روزهای سبز داشته باشه ولی یک روزش خراب بشه همه میپرسن چراااا یکی نمیاد تشویق کنه ایشالله این دفعه بیشتر میشه روزات حس میکردم فقط قسمت منفی ماجرا دیده میشد  درصورتیه باید یه میانگینی داشته باشیم مثلا یه نفر میتونه سالی ۴بار شکسته باشه ولی روزای سبزش ۳۶۱عه

این هم به این برمی‌گرده که خب همه اعضا روان‌شناس نیستن که بدونن وقتی یکی لغزش داشته چی بگن و چه نگن. چه نوع تشویقی بکنن و چه نوع تشویقی نکنن. ای کاش همون موقع مطرحش می‌کردید که در موردش صحبت بشه و در همون زمان جلوی آسیب‌های بیشتر به شما گرفته بشه.

اون بحث میانگین هم لازمه‌اش این بود که تیم مدیریت از تک تک لغزش‌های اعضا با خبر بشه تا بتونه براشون میانگین بگیره و آمار دقیق بهشون بده.
از طرفی اعضا همون ماهی یک بار اعلام وضعیت رو هم به زور انجام می‌دادن. اینکه بخوان آمار در بیارن و میانگین بگیرن که دیگه جای خود. و از طرف دیگه، اینکه از اعضا بخوایم همه گناهاتون رو بیاید به ما بگید که ما براتون آمار در بیاریم، صورت خوشی نداشت (حتی همون موقع که موضوع اقرار به گناه این‌قدر جدی نبود).

و یه موردی که بود اعلام روزانه بود برای خود من به شخصه اینجوری نبود که هر لحظه تو فکر خ.ا باشم زمانای مشخصی داشت که میومدم کانون 
ولی یادمه یه مدت اعلام روزانه حتما باید انجام میشد همین خودش باعث میشد هر روز یادم بیاد خ.ااا 
میخواستم فراموشم کنم نمیشد 

تو گروه اولی که بالا گفتم و شخص دوست نداشت مشارکت کنه، شرط اعلام وضعیت یک ماهه بود.
تو گروه دومی که بالا گفتم و شخص دوست داشت مشارکت کنه، شرط اعلام وضعیت یک هفته بود.
شخصی که از شما چنین درخواستی داشتن فکر نمی‌کنم به عنوان یه دستور گفته باشن. و اگه این کار رو هم کردن کار اشتباهی کردن.

من خودم یه جایی اگه گفتم بچه‌ها بیاید هر روز اعلام پاکی کنیم و به همدیگه روحیه بدیم، برای این بوده که جو گروه مثبت بشه و یه مقدار جو متعادل بشه نسبت به اون‌هایی که مدام اعلام لغزش می‌کنن. نه به این صورت که حالا اگه هر روز اعلام پاکی نکردید از گروه اخراج‌تون می‌کنیم.     
یه جایی هم به عنوان یه توصیه بوده برای اینکه شخص متعهد نسبت به پاکیش بشه و یادش نره چه تلاشی کرده. 

و علت فعالیت نکردن این سالام هم اینه که من واقعا موضوعات اجتماعی سیاسی ای که این چند سال اتفاق افتاد خیلی اذیتم کرد اما میومدم تو کانون میدیدم همه بیخیالن : )چطور هموطنت میمیره بیخیالی نمیدونم اما چون قانون کانونه حرف اجتماعی ممنوعه منم احترام گذاشتم…و سکوت کردم
اما چطور کسی میتونه حال اجتماعش بد باشه و تاثیر نگیره؟ و همین تاثیرات روی خ.ا تاثیر نذاره؟: )

متاسفانه یا خوشبختانه تو کشوری زندگی می‌کنیم که همه چیش سیاسیه. شما خودتون به این فکر کنید که اگه قرار باشه هر روز این موضوعات اجتماعی سیاسی تو کانون مطرح بشن. فضای دیگه‌ای برای چیز دیگه باقی می‌مونه؟

اینجا چند تا موضوع هست:

1) هر موضوع اجتماعی سیاسی هم موافق داره و هم مخالف. وقتی قرار باشه موافقان حکومت پست بذارن، باید اجازه بدیم مخالفان حکومت هم پست بذارن. بعد مخالفان که پست بذارن از قوانین جمهوری اسلامی ایران خارج میشیم و اون موقع هست که ممکنه کل سایت رو از دست بدیم. کانون کلاً تعطیل بشه.
اینکه وارد مسائل اجتماعی سیاسی نمیشیم، به معنای بی‌خیالی نیست. ناچاریم حرف‌هامون رو تو سینه نگه داریم و اون‌ها رو جای دیگه بزنیم.
کانون وجود داشته باشه و در اون صحبت اجتماعی سیاسی نشه، بهتره یا اینکه کلا کانون نباشه؟

2) تو مسائل سیاسی در اکثر موارد افراد به شکل تعصبی برخورد می‌کنن. کمتر کسی هست که به دنبال شنیدن حرف طرف مقابل باشه. از قبل طرز فکرش مشخصه و قرار نیست واقعا گفتگویی شکل بگیره. درگیری و دعوا و اعصاب‌خردی میشه؛ در حالی که هیچ نتیجه‌ای هم به دنبال نداره. همه ما به قدری از لحاظ ذهنی خسته و تحت فشار هستیم که دیگه طاقت چنین درگیری‌هایی رو تو کانون نداریم. حداقل یه جایی رو داشته باشیم که از این فضا به دور باشه.
تو تئوری هست که به نظر میاد اگه اینجا هر روز مسائل سیاسی مطرح بشه چقدر خوب میشه. وگرنه همین بحث‌ها این‌قدر فاصله بین قلب‌ها میندازه که هرگز راضی به مطرح شدن‌شون نیستیم.

3) طبیعتاً این شامل مواردی بوده که موضوع اجتماعی، جنبه سیاسی هم داشته. مثلاً اگه زلزله اومده بوده که خب مشخصه ممنوعیتی وجود نداشته در موردش صحبت کنیم.

اکه اینجا انجمن خ.ا است چرا هیچ پیشنهادی من ندیدم که چطور بتونیم با بحرانهای زندگی هم کنار بیایم بدون اینکه به قوانین کانونم اسیبی بزنه

تاپیک درد دل‌ها بوده.
تو گروه می‌تونستیم مطرح کنیم و راهکار دریافت کنیم.
خانم عارفه بعدتر زحمت کشیدن و سروسامونی به تالار روان‌شناسی دادن و اون‌جا موضوعاتی مطرح شد.
یا تاپیک مشاوره که بعدتر دوستان پیشنهاد دادن و زده شد.
به اندازه‌ای که هر کس کاری از دستش برمیومده انجام داده. مثلا همین تاپیک مبارزه با یاس کاری بوده که برخی از دوستان از دست‌شون برمیومده و پست‌های آرامش‌بخش و انرژی‌دهنده می‌ذاشتن که افراد بحران‌های زندگی‌شون رو طی کنن.

دلمون پر میشد میرفتیم دردل کنیم
دردودل رو که یسریا یه مدت جوری جلوش گارد گرفتن که میخواستن کنسلش کنن یعنی ما حتی نمیتونستیم اینجا دردل بزنیمچرا نمیدونم قرار نیست همه به زور شاد باشن

پیشنهاد یکی از مدیران بود و هیچ وقت هم عملی نشد.
تاپیکی که هیچ‌‌وقت بسته نشد و همیشه هم باز بوده، چرا نباید توش پست بذارید؟

و جو مذهبی اینجا منو کلا ساکت کرد
من تو اکثر برنامه های ترک فعالیتای مذهبی رو تو بطنش میدیم ولی نمیدونم کسی به فکر ادم غیر مذهبی هم بوده یا من ندیدم…

دقیقاً کدوم یک از برنامه‌ها مذهبی بوده و افراد هم مجبور بودن در اون فعالیت کنن؟
این طبیعیه که قشری از بچه مذهبی‌ها کانون باشن و حتی تو پست‌های هر روزه‌شون در مورد دین صحبت کنن. ما نمی‌تونیم جلوی صحبت‌هاشون رو بگیریم.
البته اون زمان گروه نسیم حیات ورودش برای آقایان ممنوع بوده و من نمی‌دونم چه اتفاقاتی اون جا رخ می‌داده.

اما در کل کانون همیشه فضاهای مختلف داشته.
همین الان شما همه برنامه‌های کانون رو در نظر بگیرید ببینید چند تاش مذهبی هست؟ برای هفت روز هفته تو گروه برنامه داریم. حتی یه دونه‌اش هم ارتباطی با دین نداره.
از فعالیت‌های گروهی که من نظرسنجی کرده بودم بین قرآن و کتاب و پادکست و روان‌شناسی و فیلم فقط یه دونه قرآن مرتبط با دین بوده و اونم اجباری که نبوده. هر کس دوست نداشته فعالیت نمی‌کرده.
تو اعلام وضعیت‌های قرآن و ورزش و کتاب و درس هم بازم اجباری نبوده. هر کس هر کدوم رو خواسته اعلام وضعیت کرده.
یا همین گردهمایی ماهانه، مسابقه ماهانه، اهورا تورنومنت، صندلی داغ. این‌ها هیچ کدوم برنامه‌های مذهبی نیست.
از کل برنامه‌های کانون الان 10 درصدش هم حتی مذهبی نیست.

یه زمانی اگه اعضا دوست داشتن هر هفته نماز شب بخونن، یا دعای عهد بخونن، طبیعتاً ما جلوشون رو نگرفتیم و تو تاپیک جداگانه انجام شده.

اینا تجربیات شخصی منه نمیخوام بگم بیام تو گود میتونم لنگش کنم ولی…کاش کانون همیشگی باشه
با اینکه شاید خیلی کاربرارو یادم رفته اما اینجا همیشه برای من عزیزه 
حقیقتا من دوره ی کوتاهی اینجا تونستم سرپرست باشم چون فکر میکردم سرپرست نباید بشکنه اما اون موقع خیلی حس خوبی داشتم که کمکی برای بچه هاست
جشنهامم تا اونجایی که یادمه راضی بودن بچه ها
ولی از یه حایی به بعد و اون دلایل بالا و موارد دیگه تو زندگی که پیش میاد ادم ساکت شدنو ترجیح میده: )
امیدوارم کانون چرخش بچرخه

ممنون که صحبت‌هاتون رو مطرح کردید.
یه جاهایی کاش مثال دقیق‌تری می‌زدید تا من بتونم پاسخ دقیق‌تری بدم. در حدی که حافظه‌ام یاری کرد نوشتم براتون.

اگه قرار بر این باشه که سرپرست هیچ وقت نباید لغزش کنه، هیچ‌کس نباید سرپرست بشه.
جشن‌هایی که شما می‌گرفتید به خوبی در ذهن من هست و یادم هست چقدر خوب بود و متفاوت بودن. ممنونم ازتون بابت‌شون.

همیشه خوشحال و سربلند باشید.