سلام
ابو بصیر از امام صادق (ع) روایت کرده که حضرت فرمود در وداع ماه مبارک رمضان بگوئید:
بار پروردگارا تو خود گفتی در کتاب مقدس که بر نبی مرسلت نازل فرمودهای و قول تو حق است که ماه رمضان که در او قرآن نازل شده و مایه هدایت و رستگاری مردم و دلائل آشکار از هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل میباشد،
اینک ماه رمضان به پایان رسید و فیوضاتش تا سال آینده از ما قطع شد پس تقاضا مینمایم از تو به آبروی گرامیت و کلمات تام و تمامت، اینکه اگر بر من گناهی باقی مانده ( و پاک نشدم ) که هنوز آن گناهم را نیامرزیدی، و اراده حسابرسی او را داری، یا میخواهی به آن گناه باقیمانده عذابم کنی و یا به اندازه گناهم عقوبت نمائی، تا اینکه طلوع کند فجر این شب، یا پایان پذیرد این ماه مبارک، مگر آنکه آن گناهانم را بیامرزی و از تقصیرم درگذری، ای مهربانترین مهربانان.
آمين.
__________________
منم ميخوام وداع كنم....طولاني شد ببخشين...
راستش دلم براي ماه رمضون تنگ ميشه...خيلي....هميشه آخراش كه ميشه غم ميشينه تو دلم... انگار آسمون ميگيره ....
خب آخه حق هم دارم.....كم چيزي نبود.....مهمون خدا بودم...مهمون خاصش....دلم براش تنگ ميشه...
اگه اين ماه رمضون آخرم بود چي؟؟؟
اگه عطرش باهام نمونه؟
ديدين وقتي ميريم يه مهموني خاص تو راه برگشت يا تا مدتي بعدش هي تعريف ميكنيم كه چي شد ؟!
خاطراتمونو ميگيم و بعد از اون هم اگه ساير مهمونا رو ديديم هي ياد آوري ميكنيم و خلاصه لذتش تا مدتها تو وجودمون هست..
دلم ميخواد تا آخر سال همش يادم بمونه كه مهمون خدا بودم...كه من عزيز خدام..كه خدا داره نگام ميكنه..
كه حق ميزبان نيست نمك بخورم و نمك دون بشكنم...
ديدين بعضي ها از مهموني ميان بيرون پشت سر مهمونا و ميزبان بد ميگن..ايراد ميگيرن ..يا نه اصلا انگار نه انگار كه كجا بودن اصلا يادشون نيست..نه به فكر جبرانن و نه تشكر...
خيلي پر رويي ميخواد...بي چشم و رويي و بي ادبي......واي...ما از اين دست نباشيم؟؟؟!!!!
تازه..ديدين خود ميزبان هم گاهي بعد از رفتن مهمونا رفتارشونو بررسي ميكنه...فلاني چه مودب بود...فلاني اگه نبود مجلس اصلا خوش نميگذشت..چه خوب كه به اون گفتم بياد...
كاش بازم ميموند...
يا ..يادم باشه سري بعد به فلاني نگم..خيلي بداخلاق بود...حس مجلس رو گرفت....يا كاش اصلا نمي اوم....نه گذاشت به خودش خوش بگذره نه بقيه...
شما ميگين خدا در مورد ما چي ميگه؟!
كاش اگه كمك نكرديم ..لااقل دلش رو نشكسته باشيم....
ميدونين فكر ميكنم ماه رمضون فقط يه ماه نيست..فقط 30 روز دنيايي نيست...چطوريه كه خدا ميگه فقط يه شبش بهتر از 1000ماهه؟؟ پس حتما خودش هم ارزشش بيش از اين حرفاست...
پس چرا گاهي تو اين ماه يادم ميرفت كه تو چه دوراني ام؟!چرا ضرر كردم؟! وقتي ميشد از كرم ميزبان بيشتر و بهتر بهره برد چرا استفاده نكردم؟!
ميگن مومن تو عبادت حريصه....من خيلي حرص نزدم....
جريان همون بيابوني هست كه توش بايد سنگ جمع ميكردم..تنبلي و بي خيالي نذاشت تمام تلاشم رو بكنم..نذاشت تمام توانم رو به كار بگيرم..
الان كه داره فرصت تموم ميشه به تاسف رسيدم...
عجب از اين آدم كه هميشه زيان ميكنه...!
خدايا مارو از زيان كاران قرار مده.....
......
ماه رمضون امسال هم گذشت...تا سال ديگه كي زنده كي مرده...كي حاضر كي غايب...خدا ميدونه..
دلم ميخواد يه كم خاطره تعريف كنم..تا تو عمق جانم ثبت بشه و يادم بمونه...شايد عطرش مدت بيشتري باهام باشه...
ياد شبهاي اول كه با چه خواب آلودگي پا ميشدم واسه سحر و نميفهميدم دارم چي ميخورم بخير..
ياد افطارهاي اول كه ديگه جون به تنم نمونده بود به خير..
ياد جوگيري اول ماه واسه نماز شب خوندن بخير..حيف تا آخر ماه اين جو نموند برام...
ياد تشنگي و از خونه بيرون نرفته اون اولا از شدت گرما بخير..
ياد اون چند روزي كه خدا حال داد بهمون و هوا خنك شد بخير..
ياد تلاشي كه براي خوش خلقي ميكردم و اما آخرش نميشد بخير..
ياد اون ظهرايي كه از گرسنگي خوابم هم نميگرفت و ميومدم كانون بخير...
ياد اون موقع كه زبونم ميخواست به غيبت وا بشه و جلوشو ميگرفتم بخير..
و اينكه تهش ميگفتم چه سخت غيبت نكردن....كاش بمونه اين حس باهام و غيبت نكنم....:13:
ياد وقتايي كه حال عبادت نداشتم و فقط دعاي سحر رو گوش ميكردم بخير..
ياد دعاي سحر بخير...
ياد ابوحمزه ها بخير...
ياد افتتاح ها بخير.. كه چه قشنگن اين دعا ها....
ياد الهم ادخل ها ..ياد ياعلي و يا عظيم...يا الهم ارزقني حج بيتك ها بخير.......
موندم از اين به بعد، بعد نمازم چه دعايي بخونم....:13:
ياد شب اول ماه كه منتظر ربنا بودم و حيرون شدم بخير...
ياد چند خوردي چرب و شيرين از طعام بخير...
ياد نماز جماعتهاي مغرب و عشا كه هول هولكي بودن بخير..
ياد نماز صبح هاي طولاني بخير...
ياد نماز ظهرهايي كه توش دلم قور قور ميكرد و خندام ميگرفت بخير....
ياد لحظه هاي افطار اون موقع كه ليوان آب جوشم دستم بود و تك تك اسم بچه هاي كانون ميومد تو ذهنم بخير...
گاهي بابا ميگفتن چي ميگي يه ساعته...
ياد ديدن خرما و ياد باران بخير..
ياد سنگين شدن و دل درد گرفتن بعد از افطار بخير...
ياد زولبيا باميه ،پشمك و گوش فيل بخير...
ياد افطاري هاي شلوغ پلوغ..ياد افطاري هاي كه خودم تنها بودم بخير..
ياد بعد افطار تو كانون بودن و تنها بودن
ياد ختم قرآني كه چه شيرين يه ماهه تموم شد
ياد مسابقه ماه مبارك
يا صلوات ده هزارتايي
ياد همش بخير....
دلم براي همش تنگ ميشه.....
انشاالله كه سال ديگه خدا توفيق مهموني رو بهمون بده..
اوه....تو مرداد ماه و گرمي هوا...
انشاالله اگه زنده بوديم باز مسابقه ميذاريم بازم ختم ميذاريم....
تا يار كه را خواهد و ميلش به چه باشد...
______
بدرود
بدرود ای بزرگ ترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.
بدرود ای ماهی که تا تو بودی، امن و سلامت بود.
بدرود ای آنکه نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندی.
بدرود که سرشار از برکات بر ما درآمدی و ما را از آلودگی های گناه شست وشو دادی.
بدرود که چه بدی ها با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.
بدرود تو را و آن شب قدرت را که از هزار ماه بهتر است.
بدرود تو را و آن فضل و کرم تو را که اینک از آن محروم مانده ایم.
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها.
خيلي دلم براي ماه مبارك تنگ ميشه...
در پناه امن ياد خدا..بندگيتون هميشگي..
التماس دعا..ياعلي.