مرد مجاهد عزیزم سلام
این پست رو در پاسخ به پستی مینویسم که در
درد دلها نوشته بودی.
نمیدونم.
شاید از دور این طور بهنظر بیاد که مدیران کانونی انسانهای بیتفاوتی هستن و گفتگو کردن با اونها فایدهای نداره.
شاید به همین دلیل پستت رو تو تاپیک درد دلها زده بودی و نه در تاپیک انتقادات یا هر جای دیگه. پستی که ظاهرا اعتراضآمیز بود و اگر آدم اعتراضی داره، خب بهتر این هست اعتراضکننده جایی صحبتش رو مطرح کنه که اعتراضشونده هم حق صحبت داشته باشه.
اما واقعا این طور نیست.
شخصا سعی میکنم انسان بیتفاوتی نباشم در کانون. و غالب مدیران هم این چنین نبودن و نیستن.
ناراحتی مرد مجاهد برای من مهمه.
عصبانی شدنش برای من مهمه.
اگه حقی از مرد مجاهد ضایع شده برای من مهمه.
اگه خسارتی به مرد مجاهد وارد شده برای من مهمه.
آرمینی که صبح تا شب به کانون فکر میکنه و شب تا صبح هم از فکر مرد مجاهد و مرد مجاهدها خوابش نمیبره، با کمال میل حاضره صحبتهای داداش عزیزش رو بشنوه و باهاش گفتگو کنه. اگه خطایی انجام داده اصلاح کنه و اگه حقی رو پایمال کرده جبران کنه و اگه غمی به دلی گذاشته برداره و اگه کاری از دستش برمیاد انجام بده.
توی صحبتهای عزیزت در سطر اول اشاره کردی که:
(1399 دي 12، 0:07)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]حدودا سه چهار ماه پیش بود که کسی به من ایمیل داد و درباره ارتباط با نامحرم بهم تذکر داد؛
در این جا لازم میدونم بگم مدیری که نامه زده بودن، از جانب یک مدیر این کار رو انجام نداده بودن.
تیم مدیریت اصلا در جریان نبودن.
من هم در جریان نبودم.
طبق پیگیری که انجام دادم، ظاهرا در محتوای پیامشون هم اشاره کرده بودن که ناظم نیستن. بنای بر برادری و دوست داشتن و خیرخواهی و دلسوزی هست که پیام دادن و نه مدیر کانون.
اما خب شاید بهتر این بود در ابتدای پیام تاکید بیشتر و دقیقتری میشد که این پیام از جانب مدیریت کانون نیست تا سوء تفاهمی بهوجود نیاره. مرد مجاهد چنین تصوری نکنه که این پیام از جانب مجموعه مدیران داده شده. مرد مجاهد محکمتر بدونه که صرفاً یک دوست به یک دوست دیگه پیام داده و لاغیر.
مجاهد جان جهت اطلاع
شخص مورد نظر به خیلیهای دیگه هم میتونستن پیام بدن اما چنین کاری انجام ندادن. بلکه روی مرد مجاهد حساس بودن.
آرمینی که سراسر خطاست و نمرهاش 10 از 100 هست رو رها کردن. اما مرد مجاهدی که نمرهاش 99 از 100 هست، براشون مهم بوده که نمره 100 رو بگیره. صرفاً از روی علاقه قلبی.
این رو به این خاطر اشاره کردم که در ادامه بگم:
1) اگر حس بدی نسبت به اون شخص در مرد مجاهد ایجاد شده، با در نظر گرفتن حساسیت اون شخص روی مرد مجاهد و علاقهی قلبی اون شخص به مرد مجاهد و نیت پشت اون، کمی از اون حس تقلیل پیدا کنه. (حتی اگه برداشت اشتباهی داشتن و قضاوت اشتباهی داشتن و برای تو این برداشت و قضاوت حتی از نوع احتیاطیش قابل پذیرش نیست، دونستن ماجرای پشت اون شاید بتونه کمی از اون حس بد کم کنه)
2) مرد مجاهد فکر نکنه بین این همه اعضای کانون، مرد مجاهد کسی بوده که لایق دریافت تذکر بوده. به هیچ وجه این طور نبوده.
من از مجموعه مدیران هم سوال کردم که شما مرد مجاهد رو چطور دیدید و پاسخی که دریافت کردم این بود که از مرد مجاهد آنچه تا به امروز دیده شده جز «ادب»، «متانت»، «تواضع» و «حفظ حریم در ارتباطها» نبوده.
3) در چند سال گذشته هیچ موقع (حتی یک بار) چه در جمع عمومی مدیران و چه در جمع خصوصی، چنین نگاهی به مرد مجاهد وجود نداشته و چنین صحبتی نشده. اگر صحبتی از مرد مجاهد بوده روی فعالیتهای خوب و دلبرانهاش بوده و بهرهمندی از اون. چند ماه پیش هم خدمت عزیزت پیشنهاد مدیریت دادم و با توجه به شرایط شخصی که داشتی، توفیق حضورت در قالب مدیریت محقق نشد.
مجاهد جان
در ادامه پستت مطالب دیگهای رو هم مطرح کردی:
(1399 دي 12، 0:07)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]این اتفاق برای من سنگین بود و مدتی گذشت تا هضمش کردم؛ اون موقع به طرز آگاهانه ای ترجیح دادم مدتی کاهش فعالیت داشته باشم تا سنگینی اون کار، باعث ایجاد تشویش نشه؛
اینکه برای من سنگین بود، برای این نیست که ساحت بی خطایی برای خودم قایل بشم؛ نه، خودم رو مبرا از خطا نمیبینم؛
اما به خودش هم گفتم؛ براش توضیح دادم حکم فقهی رو و درباره حکم و موضوع و مساله توضیح دادم؛
ایشون هم اذعان کرد که از باب حکم فقهی نمیگه و از باب احتیاط میگه؛
که خب وقتی از باب احتیاط باشه، مساله ظریفتر میشه و قضاوت سختتر
به هر حال ... من نمیخوام بحث رو روی این فضا ببرم که از نظر خودم رعایت درستی میکردم درباره ارتباط با نامحرم در کانون، هر چند نظرم همین بوده و هست؛
چیزی که هست .. اینه که شاید من در اون مقطع اشتباه کردم؛
اگر همونجا پیگیری میکردم و سعی میکردم به این جریان با نیت خوب، اما با صلاحیت و جامعیت ناکافی، واکنش لازم رو نشون بدم و برای اصلاحش تلاش کنم، شاید اتفاق ناپسندی که اخیرا در حق یکی از اعضا رخ داد، رخ نمیداد.
متاسفانه شاید من اون موقع، با تزیین اینکه مساله رو شخصی نکنم، از کنج عافیتم بیرون نزدم و اصلاحی رو نخواستم.
اما الان میخوام با صدای رسا، این زنگ رو در گوش مجموعه مدیران محترم بزنم و این چراغ رو در ذهنتون روشن کنم، که آگاهانه تر و جامعتر، نیتهاتون رو پیش ببرید و در کاری که صلاحیت ندارید، بیش از حد وارد نشید.
مسایل رو اصل و فرع کنید و اگر نمیتونید مسئولیت چیزی رو بپذیرید، نپذیرید، نه اینکه بپذیرید و بعد که کسی، احیانا یا به زعم شما، به خطا رفت، نیتهای خیرتون رو اعمال کنید.
تفاوتهای شخصیتی آدمها رو بسنجید و لحنهای طبیعی آدمها رو تخمین بزنید؛ اونچه که از نظر شما باز و راحت صحبت کردن تلقی میشه شاید با شاکله شخصیتی، رسومات خانوادگی و هنجارهای قومیتی عضو دیگری، اینجور تلقی نشه؛
اما اگر به هر حال هنجارهای خودتون رو میزان درست میبینید، یادتون باشه باید تلاش عمیقتری بکنید تا این ریشه ها و رشته های اون شخص رو به جای درست گره بزنید.
اینکه در تالار مدیریت با نیتهای خوب، موضوع رو مدام مطرح کنید و تذکر بدید، شاید کافی و جامع نباشه؛
شاید تذکر دادید و مشکل هم حل شد، شاید اصلا اون عضو متحول شد (از زاویه دید شما)،
اما شما به فکر اصلاح نفس خودتون هم باشید .. مبادا اصلاح نفس دیگری، به قیمت افت در سلامت نفس خودتون تموم بشه.
من هیچ یک از این موارد رو پاسخ نمیدم.
با توجه به صحبتهایی که بالاتر کردم، شاید بندهای بعدی که ذکر کردی، نیازمند اصلاح یا تعدیل باشه.
شاید بندهای بعدی که نوشتی بر یک فرض نادرست استوار شده باشه و اون فرض نادرست، سلسله برداشتهای بعدی رو به دنبال داشته.
و
اگه این طور باشه، باز هم باید حق رو به مرد مجاهد داد. مرد مجاهد حق داره (با توجه به پیامی که دریافت کرده)، اگه گمان بد پیدا کنه نسبت به تیم مدیریت و بندهای بعدی رو ذکر کرده باشه.
خواهش من از داداش عزیزم این هست که بهم بگه آیا با توجه به توضیحاتی که دادم، باز هم اون بندها در نظرش معتبر هست یا خیر. آیا نیازمند اصلاح یا تعدیلی داره؟ تا در موردشون با هم گفتگو کنیم.
مجاهد جانم
یک بخش دیگه از پیامت رو هم میخوام اشاره کنم.
این بخش برای من مهمتر از بخش بالا هست:
نقل قول: پ.ن. مهم: قبلا در طول این سالها پیرامون نظرم درباره رویکرد ساماندهی فعالیتها در کانون و رویکرد در برقراری نظم و فعالیت اعضا، نکاتی رو سربسته و به اشاره یا به تصریح گفته ام؛ فکر میکنم اون حرفها هم بهتر باشه به این حرفها عطف بشه.
میخوام بگم متاسفانه من یا نبودم و ندیدم. یا بودم و توجه نکردم (در این صورت شرمندهام و عذر میخوام). شاید هم مربوط به سالیان خیلی قبل میشه که من عهدهدار مسئولیت جدی نبودم و در جریان قرار نگرفتم.
خواهش دیگهام از تو برادر بزرگوارم این هست که هر پیشنهادی که فکر میکنی به کانون کمک میکنه بهتر پیش بره، مطرح کنی تا از نظرات ارزشمندت بهرهمند بشم. از هر نوعیش در خصوص مسائل اخیر یا غیر از اون. از فعالیت اعضا تا فعالیت سرپرستها تا فعالیت مدیران تا شخص من تا تالارها و انجمنها. هر چی.
پستم رو به همین دلیل تو تاپیک پیشنهادها نوشتم تا بتونم بهتر از فرمایشات عزیزت استفاده کنم.
لطفاً شفاف و روشن هم بنویس. بدون تکلف. جوری که من متوجه بشم و بتونم اقدامات اصلاحی رو انجام بدم.
من اصلا کسر شأنم نمیدونم که از مرد مجاهد چیزی بیاموزم. یا از غفلتی منو به سمت هوشیاری حرکت بده.
مرد مجاهد بهعنوان یه شخصیت متدینِ مومنِ متفکر که از قضا به یک دهه فعالیت کانونیش داره نزدیک میشه و تجربههای زیادی هم داره حتما صحبتهای شنیدنی هم داره.
و این شنیدن، فضای گفتگو رو فراهم میکنه.
منِ مدیر، به کانون از نگاه مدیرتی و از داخل نگاه میکنم و شاید این نگاه با اون چیزی که از بیرون به نظر میاد فرق داشته باشه.
وقتی این دو نگاه کنار هم قرار بگیره اتفاقهای قشنگی میافته.
شیطان در چنین مواقعی به سراغ آدم میاد و آدم رو به بیخیالی سوق میده. میگه ولش کن. در عالم خیال باش. تو یه آدم کامل و بینقصی و کسی هم حق نداره خطایی از تو رو اعلام کنه. از خودت یه بُت بساز و نذار کسی جرأت کنه وارد حریمت بشه.
اما عقل هم از طرفی میاد و میگه تلخی انتقاد رو بپذیر. تلخی به چالش کشیده شدن رو بپذیر. یک هفته یک ماه یا هر مدت دیگه. در عوض اگر اصلاحی لازمه انجام بشه انجام بده و اگه خطایی داره رخ میده جلوش رو بگیر و جبران کن. نذار حقی پایمال بشه.
حتی اگر تا به حال از پیروان گروه اول بودم این بار تمام تلاشم رو میکنم از گروه دوم باشم.
مومن آیینه مومن هست.
اشکالات طرف مقابلش رو به همین شفافی بروز میده.
تمایل من این هست که واقعیات رو برام بنویسی تا نور نوشتههات، بخشهای تاریک کانون رو روشن کنه.
راستی
این صحبتت هم بسیار قابل توجه بود و میخواستم تشکر کنم که برامون نوشتیش:
نقل قول: ضمنا بچه ها .. یه چیز مهم .. یه تجربه جدی .. به خاطر تفاوتهای شخصیتی، جسمانی و روحی و روانی دختر و پسر ها، ممکنه هر چقدر هم احکام رو رعایت کنیم و وابسته هم نشیم، اما بهره ای نبریم وقتی یک پسر از یک دختر راهنماییهای فنی بگیره در ترک، یا بالعکس؛ به نظر میرسه فوت و فنهای پاکی، توی دخترها و پسرها فرق داشته باشه .. از خودم مثال بزنم .. من به شخصه نزدیک ده ساله تو فضای مجازی ترکم، اما هنوزم که هنوزه اطلاعات کمی دارم از ساز و کار پاکی و به چالش کشیده شدنش در سمت دخترها .. پس نمیتونم طرف مشورت ببینم خودم رو در راهنماییهای قدم به قدم دادن به یه خواهر بزرگوار در زمینه پاکی (هر چقدرم که باتجربه و با نیت خیر باشم و هر چقدرم که اون خواهر در وضعیت بغرنجی باشه)
برعکسش هم فکر میکنم همینطوره
انشاءالله که در ادامهی صحبتهایی که با هم داریم جزء گروه خسراندیده نباشیم و محوریت افکارمون این آیات باشه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾
به عصر سوگند، (۱)
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾
كه انسانها همه در زيانند. (۲)
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
مگر كساني كه ايمان آورده، و اعمال صالح انجام داده اند و يكديگر را به حق سفارش كرده، و يكديگر را به شكيبائي و استقامت توصيه نمودند. (۳)
مجاهد جان
همچنان که همیشه گفتم و از روی صداقت هم گفتم، باز هم میگم خیلی برام عزیزی و خیلی دوستت دارم.