کانون

(1394 مرداد 22، 23:41)رضوان نوشته است: [ -> ]من رضوان هستم. امشب با اینجا آشنا شدم. خیلی خوبه که بالاخره کسایی رو پیدا کردم که حرف زدن باهاشون در مورد این مسئله اشکالی نداره، که می‌تونم ازشون کمک بگیرم. دعا کنید برام. اینم بگم که اگر بخاطر خدا نبود انقدر برای ترک کردن به خودم سخت نمی‌گرفتم...مرسی

سلام رضوان خانم
خیلی خوش اومدین به کانون

سلام به همگی
من محمدم دیروز با اینجا آشنا شدم تازه روز اولمه
من نیاز به کمک دارم چون با اینجا آشنا نیستم
دوستان خیلی دعا کنید و اگه میتونید منو راهنمایی و همدلی کنید لطفا
ممنون

(1394 مرداد 23، 8:26)tasnim6992 نوشته است: [ -> ]سلام به همگی
من محمدم دیروز با اینجا آشنا شدم تازه روز اولمه
من نیاز به کمک دارم چون با اینجا آشنا نیستم
دوستان خیلی دعا کنید و اگه میتونید منو راهنمایی و همدلی کنید لطفا
ممنون

خوش اومدی محمد جان

به جمع ما خوش اومدی

(1394 مرداد 23، 8:26)tasnim6992 نوشته است: [ -> ]سلام به همگی
من محمدم دیروز با اینجا آشنا شدم تازه روز اولمه
من نیاز به کمک دارم چون با اینجا آشنا نیستم
دوستان خیلی دعا کنید و اگه میتونید منو راهنمایی و همدلی کنید لطفا
ممنون

سلام دوستای من
من امروز عضو شدم کمک کنید حداقل راهنمایی کنید
تصمیم گرفتم این کار زشت رو برا همیشه بزارم کنار

(1394 مرداد 24، 16:58)بهشتی نوشته است: [ -> ]سلام دوستای من
من امروز عضو شدم کمک کنید حداقل راهنمایی کنید
تصمیم گرفتم این کار زشت رو برا همیشه بزارم کنار

سلاااااام
خوش اومدی به کانون ترک

(1394 مرداد 24، 16:58)بهشتی نوشته است: [ -> ]سلام دوستای من
من امروز عضو شدم کمک کنید حداقل راهنمایی کنید
تصمیم گرفتم این کار زشت رو برا همیشه بزارم کنار

سلام داداش
واقعا تصمیم بزرگی گرفتی ایشالا با این تصمیم یه رنگ جدید به زندگیت بزنی

(1394 مرداد 24، 16:58)بهشتی نوشته است: [ -> ]سلام دوستای من
من امروز عضو شدم کمک کنید حداقل راهنمایی کنید
تصمیم گرفتم این کار زشت رو برا همیشه بزارم کنار

سلام دوست عزیز
خوش اومدی. با قدرت شروع کن. همیشه بیا اعلام وضعیت کن(از مسابقه 10روزه شروع کن) هیچوقتم ناامید نشو.
اگه وسوسه شدی و خواستی دووم بیاری بیا اورژانس کانون
ما همدردتیم و کنارتیم

من،من هم تازه عضو شدم،تا حالا خیلی اتصمیم گرفتم اما نشده اما ایمان دارم میتونم کنارش بذارم،مطمئنم میتونم،با اینکه خیلی بارها نشده اما اصلا نا امید نیستم،این بار هم میخام محکم شروع کنم،محکمتر از قبل اما در کنار شما

(1394 مرداد 25، 13:45)پیروز نوشته است: [ -> ]من،من هم تازه عضو شدم،تا حالا خیلی اتصمیم گرفتم اما نشده اما ایمان دارم میتونم کنارش بذارم،مطمئنم میتونم،با اینکه خیلی بارها نشده اما اصلا نا امید نیستم،این بار هم میخام محکم شروع کنم،محکمتر از قبل اما در کنار شما

سلام پیروز جان.
خوب جایی اومدی.

بالاخره یه روزی می شه که همه خلاص شیم ، مهم همینه که ناامید نشیم.
یه خرده تو کانون بچرخ ، مطالب خیلی مفیدی می تونی توش پیدا کنی.
خوش اومدی

(1394 مرداد 25، 13:45)پیروز نوشته است: [ -> ]من،من هم تازه عضو شدم،تا حالا خیلی اتصمیم گرفتم اما نشده اما ایمان دارم میتونم کنارش بذارم،مطمئنم میتونم،با اینکه خیلی بارها نشده اما اصلا نا امید نیستم،این بار هم میخام محکم شروع کنم،محکمتر از قبل اما در کنار شما

خیلی خیلی خوش اومدین
نا امید نیستی یعنی خیلی اقایی دمت گرم

(1394 مرداد 25، 13:45)پیروز نوشته است: [ -> ]من،من هم تازه عضو شدم،تا حالا خیلی اتصمیم گرفتم اما نشده اما ایمان دارم میتونم کنارش بذارم،مطمئنم میتونم،با اینکه خیلی بارها نشده اما اصلا نا امید نیستم،این بار هم میخام محکم شروع کنم،محکمتر از قبل اما در کنار شما

سلام
خوش اومدین به کانون  
بفرمایین مسابقه 10 روزه

یا الله
خدایا ...
روزگاریست که دل میگیرد..
سیاه شده ام ..پاکم کن..
قلب خالی از عشقت و ذهن خالی از سودایت..
پس تو بگو چگونه بی یاد تو میتوان زیست...

خدایا ..این روزها همه میدوند که زنده بمانند...هیچ کس نمیدود که زندگی کنم...

خدایا کمکم کن زندگی کنم ..در آغوش تو ..به یاد تو ..با آرامش تو


_______________________________________________

سلام امام زمان...حالت خوب است؟؟
لحظه ای با خود احساس کردم که شاید به اینجا سری بزنی...
آخر من همان بچه مسلمانی هستم که که چشم امید به ما داشتی...

میدانم در طی این چند سال گذشته زیاد دلت را درد آوردم...نمیدانم چقدر به حالم اشک ریختی و از خدا خواستی کمکم کند...
گاهی انقدر دلم میگیرد که اگر یاد خدا و یاد حضور شما نباشد..میمیرم...
آقا کاش من هم میتوانستم شب های جمعه برای غربتت گربه کنم..برای نبودنت به حال خودم گریه کنم...ای کاش درکت میکردم...
کاش من هم میتوانستم محرم برای مظلومیت آقا امام حسین (ع س )و غربت شما گریه کنم شاید این دل آرام گیرد...
اما چه کنم...چه کنم که از بس معصیت کردم چشمه ی اشک هایم خشک شده است...
نمیتوانم گریه کنم... گاهی احساس میکنم دلم سنگ است و هیچ نمیفهمم... هیچ نمیبینم...
آنگاه یاد آن آیه شریفه قرآن میافتم..
((ای پیامبر . برای آنان فرقی نمیکند بیم دهی یا بشارت..گویی بر چشم ها و گوشهایشان سدی است ..هیچ نمیبینند و نمیفهمند..در دلهایشان نوعی مرض است ))

با خدا میگویم خدایا..من از این دسته افراد نباشم...من میخواهم درک کنم ..بفهمم .. لمس کنم عشق بیکران تو را...

من میخواهم از دست کشیدن به سر کودکی کوچک و تماشای آسمان لذت ببرم...خدایا کثیفی های وجودم را پاک کن...

آقا میخواهم برایت کاری کنم...کاری کنم که لبخند به لبانت و چهره ی زیبایت بیاید...میخواهم کاری کنم که به من هم به عنوان سربازی کوچک امید داشته باشی...

آقا با یادت بودم..ان شا الله همیشه به یادت باشم...

آقای ما..مولای ما..دعا کن برای ما..


((اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم))

سلام just 14
خوش اومدی به کانون ترک
منتظر موفقیت های روز افزونت هستیم

(1394 مرداد 27، 11:31)قاصدک نوشته است: [ -> ]سلام just 14
خوش اومدی به کانون ترک
منتظر موفقیت های روز افزونت هستیم

سلام رفیق... ان شا الله همه در کنار هم بریم جلو

کار های زیادی داریم.. ان شا الله در رکاب امام زمان باید مجاهدت های زیادی کنیم...این هم شروع کار

یا علی