کانون

نسخه‌ی کامل: خوش‌آمد گویی به تازه واردها { سرپرست: همه‌ی کانونی‌ها :) }
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام؛ داغونم. کلی مشکلات دارم. همه ی مشکلاتم یه طرف این خودارضایی لعنتی یه طرف. نمیدونم دلیلش چیه که انجامش میدم. هر وقت اینکار و میکنم مشکلاتم بیشتر و بیشتر میشه. یه جورایی فکر می کنم دوای مشکلاتم خود ارضایی ولی با انجامش بیشتر میشه مشکلاتم. خیلی تصمیم گرفتم این کار رو نکنم ولی نمیدونم موقع وسوسه و فشار زیاد چه فشار جنسی و چه مشکلات دیگه؛ یه آدمه دیگه میشم و این کار رو انجام میدم. اصلا نمیتونم تو اون شرایط خودم درک کنمو کنترل کنم. انگار یه نفر دیگه جای من تصمیم میگیره. خلاصه خیلی مشکل دارم. اومدم اینجا تا شاید فرجی شد.
(1395 بهمن 14، 0:25)محمد1 نوشته است: [ -> ]سلام..........منم محمد 1 هستم.........20 ساله......2 ساله درگیر این گناهم.......انشالله به مدد خدا و ائمه و همچنین دلگرمی های شما دوستان ترک می کنم.
هرچیزی بهایی داره......برای رسیدن به موفقیت هم باید بهاش رو پرداخت........بهای موفقیت هم تلاش و کوشش فراوان در مسیر بدون توجه به وسوسه ها
ممنونم ازتون.....یا علی

خوش اومدین 49-2
شما حتما می تونید ترکش کنید و وضعیتتون خیلی خوبه.
تو کانون بیشتر باشید و سعی کنید از همه ی قسمت هاش استفاده کنید.
امضاتون هم خیلی قشنگه 302

(1395 بهمن 14، 21:07)Man2 نوشته است: [ -> ]Confetti سلام منم تازه وارددددم،،،خوشحالم كه يه سايت اين شكلي پيدا كردم بهم انگيزه اي اي ميده كه ترك كنم و تا تهش برم خودددددم بارها تلاش كردم ولي هر دفعه شكست خوردم ،،،،اين جا عضو شدم ميخام تا آخرش برم جلوو. ديگه دوست ندارم شكست بخورم برام دعاااا كنيد دوستان 53 باتوكل به خداااااا اين بار ديگه موفق ميشممم قول ميدم Confetti Confetti

سلام
خیلی خوش اومدین ، بله که با توکل به خدا موفق می شیم. 317
خدایا کمکمون کن که راحت بتونیم خ.ا رو کنار بذاریم 63
شما هم برای ما دعا کنید.
(1395 بهمن 15، 21:12)دیوار نوشته است: [ -> ]سلام؛ داغونم. کلی مشکلات دارم. همه ی مشکلاتم یه طرف این خودارضایی لعنتی یه طرف. نمیدونم دلیلش چیه که انجامش میدم. هر وقت اینکار و میکنم مشکلاتم بیشتر و بیشتر میشه. یه جورایی فکر می کنم دوای مشکلاتم خود ارضایی ولی با انجامش بیشتر میشه مشکلاتم. خیلی تصمیم گرفتم این کار رو نکنم ولی نمیدونم موقع وسوسه و فشار زیاد چه فشار جنسی و چه مشکلات دیگه؛ یه آدمه دیگه میشم و این کار رو انجام میدم. اصلا نمیتونم تو اون شرایط خودم درک کنمو کنترل کنم. انگار یه نفر دیگه جای من تصمیم میگیره. خلاصه خیلی مشکل دارم. اومدم اینجا تا شاید فرجی شد.
درکت می کنم داداش.   
تقریبا همه این طوری هستند.
دلیلش هم مشخصه. خ.ا یه نوع مستی می آره و برای یه لحظه هم شده از شر افکار مزاحم خلاص می شی.
این زمان سخت ترین کار اینه که بخوای به مشکلاتت فکر کنی و سعی کنی رفعشون کنی.
چرا که تو میان بر رو پیدا کردی ، این که بری خودت رو با خ.ا و فیلم و این ها سرگرم کنی.

اما راهش اینه که در قدم مشکلاتت رو به خدا بسپاری و سعی کنی در راه رفعشون تلاش کنی.
می بینی که زودی مشکلات بزرگ برات کوچیک و کوچیک می شند.
ولی اگر خ.ا رو ادامه بدی ، هیچ اتفاقی نمی افته و همین طور در این دور باطل خواهی موند.

خوش اومدی به جمع ما داداش  302
سلام
۱۶ سالمه و کلاس دهم ام.
تو اجتماع آدم تقریبا موفقی هستم(منظورم روابط اجتماعی خوب و کارای اجتماعی و...) ولی حدود چهار یا پنج ساله مکررا خود ارضایی می کنم و نمیدونم برای ترک چه کار کنم.
بارها اقدام کردم و شکست خوردم.
فکر میکنم واجبه که هر چه زود تر ترک کنم الانم با یکی از رفیقام قرار گذاشتم که با هم ترک کنیم و همچنین با انجمن شمام آشنا شدم.
من قصد دارم که حتما این کار اشتباه رو ترک کنم.        ...هر جور که شده...
(1395 بهمن 17، 23:41)matin79 نوشته است: [ -> ]سلام
۱۶ سالمه و کلاس دهم ام.
تو اجتماع آدم تقریبا موفقی هستم(منظورم روابط اجتماعی خوب و کارای اجتماعی و...) ولی حدود چهار یا پنج ساله مکررا خود ارضایی می کنم و نمیدونم برای ترک چه کار کنم.
بارها اقدام کردم و شکست خوردم.
فکر میکنم واجبه که هر چه زود تر ترک کنم الانم با یکی از رفیقام قرار گذاشتم که با هم ترک کنیم و همچنین با انجمن شمام آشنا شدم.
من قصد دارم که حتما این کار اشتباه رو ترک کنم.        ...هر جور که شده...

سلام متین جان
خوش اومدی  Welcome (1)
اینکه تو توی سایر زمینه ها آدم موفقی هستی نشون میده که هوش هیجانی خوبی داری. با اراده هستی و احتمالا قابل اطمینان.
پس تو این زمینه هم حتما می تونی موفق بشی.
اما و اگر هم نداره.
از صمیم قلب بخواه و سر حرفت بمون.
تلاش و صبر و ایستادگی تا پیروزی...  317
سلام . عضوجدیدم اسممو پرستو گذاشتم چون میخام بهاری بشم, یکسال پیش که این سایتودیدم دوست نداشتم عضوبشم ولی حالانظرم عوض شد,من سالهاست دارم باهاش میجنگم ولی همیشه اون پیروزه, باورم نمیشه باعضوشدن تواین انجمن بتونم ترکش کنم وهیچ امیدی هم ندارم, ولی خب میگم شایدسرگرم بشم ,عوارض این اعتیاد برمن غالب شده طوریکه من دیگه توسط همسرم ارضانمیشم و نابارور هم شدم ولی هیچکی دلیلش رو نمیدونه من باید به جای اینکه بیام اینجا میرفتم قبرستون , تو این انجمن یهو کسی هکمون نکنه آبرومون بره
(1395 بهمن 20، 23:45)parastu نوشته است: [ -> ]سلام . عضوجدیدم اسممو پرستو گذاشتم چون میخام بهاری بشم, یکسال پیش که این سایتودیدم دوست نداشتم عضوبشم ولی حالانظرم عوض شد,من سالهاست دارم باهاش میجنگم ولی همیشه اون پیروزه, باورم نمیشه باعضوشدن تواین انجمن بتونم ترکش کنم وهیچ امیدی هم ندارم, ولی خب میگم شایدسرگرم بشم ,عوارض این اعتیاد برمن غالب شده طوریکه من دیگه توسط همسرم ارضانمیشم و نابارور هم شدم ولی هیچکی دلیلش رو نمیدونه من باید به جای اینکه بیام اینجا میرفتم قبرستون , تو این انجمن یهو کسی هکمون نکنه آبرومون بره

علیک سلام  53
انسان با امیده که زنده هست ، مطمئن باشید اگه امید نداشتید به کانون نمیومدید . اکثر بچه های کانون کسایی هستن که از این گناه لطمه های زیادی خوردن ، پس شما تنها نیستید. ما اینجا از هم پشتیبانی میکنیم ، به هم روحیه میدیم ، هم دیگه رو راهنمایی میکنیم و سعی میکنیم از این منجلاب نجات پیدا کنیم. هیچ وقت کانون رو ترک نکنید حتی وقتی که دفعات زیادی این گناه رو کردید یا وقتی که مدت زیادی این گناهو ترک کردید، آره ترک ، قطعا شما میتونید ، این فقط یه شعار نیست بلکه واقعیتیه که کمی نیاز به تغییر و تلاش داره. در مورد دو عارضه ای هم که گفتید حتما باید از افراد متخصص کمک بگیرید ، خجالت تو این موارد معنایی نداره.
به امید پرواز پرستو ها در آسمان پاک کشور عزیزمون Gol
خیلی ممنون که روحیه میدین , البته من دیروز خیلی اعصابم خرد بود ودوستان درست برداشت نکردند , من یکساله تو ترکم ولی ناامیدیم از اینه که قبلا ۴سال ترک کرده بودم ولی باز غفلت کردم , اینکه گفتم باورم نمیشه ترک کنم هم دلیلش همین بود چون خیلی افسرده هستم که از صفر شروع کردم میترسم که نکنه بازم بعداز چندسال ترک دوباره گرفتار بشم , وقتی شروع میکنیم به ترک خیلی انگیزه داریم و قدرتمندیم ولی باید این قدرتمند بودن و انگیزه رو تاآخر حفظ کنیم تا دیگر بار نلغزیم , انشالا که هممون عاقبت بخیر بشیم , خدا قوت
منم تازه واردم می خوام ترک کنم و زندگی خوب و خوشی داشته باشم. Shy
(1395 بهمن 21، 18:27)می خوام ترک کنم نوشته است: [ -> ]منم تازه واردم می خوام ترک کنم و زندگی خوب و خوشی داشته باشم. Shy

سلام داداش
خیلی خوش اومدی 49-2
چرا این طوری؟ Shy

باید این طوری باشی 317
چون بعد از این ما هم کنارت هستیم برای ترک کردن. 302
(1395 بهمن 21، 19:12)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]
(1395 بهمن 21، 18:27)می خوام ترک کنم نوشته است: [ -> ]منم تازه واردم می خوام ترک کنم و زندگی خوب و خوشی داشته باشم. Shy

سلام داداش
خیلی خوش اومدی 49-2
چرا این طوری؟ Shy

باید این طوری باشی 317
چون بعد از این ما هم کنارت هستیم برای ترک کردن. 302

سلامت باشی داداشی مگه میشه داداش به این گلی داشته باشم و خوب نباشم. 317
سلام من تازه اومدم اینجا و امید دارم که بتونم از این گناه پاک که پنج ساله بهش وابسته ام رهایی پیدا کنم 303
(۱۸سالمه)
 
سلام به همه همسفرای عزیزم
نمیدونم از کجا باید شروع کنم. بعضي حرفا اينقدر این چند سال داره رو دلم سنگینی میکنه که احساس میکنم دگه کفه جسمم  تاب تحمل سنگینی روحمو نداره، احساس بی هویتی میکنم، احساس بی ریشگی، احساس درد...?
درونم پر از حرفای تلمبار شدست، مثله يه كارتون بسته بندي شده كه روش نوشته باشه "هيچوقت باز نشود"  و کنارش هم عکس یکی از ان اسکلت ها باشه،
حرفايي كه از درون داره وجودمو شرحه شرحه ميكنه، زمین گیرم کرده،
داره وجودمو به آتیش میکشه ، ولی کسی رو از اطرافیانم محرم نمیدونم تا باهاش مطرح کنم و یکم ازفشار روحی وحشتناکی که پیدا کردم، فروکش کنه...
از دست خودم کم آوردم،
بخدا نمیتونم نیازمو احتکار کنم، برای روزی که نمیدونم کی وکجا از راه میرسه!
احساس میکنم هرروز دارم از امتحان های سخت و وحشتناک دنیا شکست میخورم،
امتحانی هایی که خیلی وقت ها فرجه ای هم براش وجود نداره
امتحانی هایی که جبرانی تابستان نداره
امتحان هایی که ممکنه آدمی را برای سال ها عقب بندازه،
احساس میکنم بقیه رفتن و من دارم دَرجا میزنم .. .
تنها فنی که از زندگی تو این دنیا کسب کردم، فن پنهان کردنه...
یاد گرفتم تمام اون چیزی که به سرم آمده رو پشت به پشت پنهان کنم
پشت لباس های مارک دار و رنگ و وارنگ،
پشت آرایش غلیظ چشم ها،
پشت شوخ طبعی های روزمره ،
پشت تمام معاشرت های معمولی روزانه که برای طبیعی جلوه دادنش سالها زحمت کشیده ام،
پشت خنده هایی که روزها تمرین و ممارست خرجش کرده ام تا واقعی و حقیقی بنظر برسه،
 
احساس بی هویتی میکنم، واقعا دگه تحمل کردن این زندگی برام سخت شده...
کاش میشد دمم رو بزارم روی کولمو برای همیشه از دنیا مرخصی بگیرم
گاهی وقتا آدم به تنگ میآد، از اینکه با هرچه هست و نیست بخاطر غرایزش باید کنار بیاد
از اینکه تمام اشتباهات غلطش رو هرروز ایضأ بزنه و با خیالی آسوده دوباره از روش عبور کنه...
از اینکه باکارای اشتباهش ارج وقربش پیش خودش رو هم لگدمال کنه..
از اینکه اشتباهاتی رو مرتکب بشه که خودش رو علیه خودش  شروع به تاختن کنه..
 
کلی حسرت بایگانی شده ،
کلی تجربه تلخ ...
بازم نمیتونه یه سدی بشه جلوی عدم تکرار کار اشتباهم?
 
همش از سر استیصال
شروع میکنم به تکرار مکرر و خو گرفتن..
از سر پیروی از غرایز میرم پی انجام دوبارش.. 
 
فکر گریز از مهلکه هر بار میزنه سرم، دوباره با یه اقدام اشتباه زمینگیر میشم...
 
خسته شدم...
از این بیماری اعتیاد آور ......
(1395 بهمن 26، 22:12)setiya نوشته است: [ -> ] 
سلام به همه همسفرای عزیزم
نمیدونم از کجا باید شروع کنم. بعضي حرفا اينقدر این چند سال داره رو دلم سنگینی میکنه که احساس میکنم دگه کفه جسمم  تاب تحمل سنگینی روحمو نداره...
سلام ستیا خانم 
واقعا حرف دل ما رو زدید ، انشاءالله به کمک هم بتونیم از پس این مسئله بر بیایم . امیدوارم این کوچک ترین موفقیتتون بشه.  Khansariha (69)
أعوذُ بالله من شر این گناه....

گاهی وقتا آدم باید به ته مونده توانش چنگ بزنه، و دوباره یاعلی بگه و قامت راست کنه... 40


موفق باشید
(1395 بهمن 26، 9:16)Mortezaag37 نوشته است: [ -> ]سلام من تازه اومدم اینجا و امید دارم که بتونم از این گناه پاک که پنج ساله بهش وابسته ام رهایی پیدا کنم 303
(۱۸سالمه)

سلام
خیلی خوش اومدی داداش 317 
حتما می تونی ترک کنی. مثل خیلی های دیگه 53258zu2qvp1d9v