کانون

نسخه‌ی کامل: خوش‌آمد گویی به تازه واردها { سرپرست: همه‌ی کانونی‌ها :) }
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(1394 اسفند 15، 1:17)rezajaar نوشته است: [ -> ]سلام به همه مجاهدا‌ن و رهروان اکی  317
عضو جدیدم خوش اومدم آیا........


[تصویر:  3216.png]
بــــــــــله که خوش اووووومدین Confetti
امیدوارم  اینجا موفق بشین
و مطمئنا موفق میشین
اینجا جای خوبیه از دستش ندین Khansariha (69) 
302

(1394 اسفند 16، 12:24)rezabiyabani نوشته است: [ -> ]بیکاری بیکاری بیکاری و باز هم بیکاری
جایی که در سن 24 سالگی و با مدرک لیسانس ماه هاست در انتظار یافتن شغلی هستم، و از بیکاری صبح تاشب رو تو خونه هستم چقدر امید باید به ترک داشته باشم؟ مثل عقده ای ها و روانی ها از غم و غصه و فشار عصبی به این گناه لعنتی پناه می برم.
صد بار توبه شکستم، دیگه جرات تصمیم برای ترک رو ندارم، چون از خدا هم خجالت می کشم.
ولی اگر شغلی داشتم هم فرصت این کار را نداشتم و هم اینکه بقیه شرایط غیر شغل فراهم هست و می تونستم ازدواج کنم و نیازی به این کار نداشته باشم.
در کنار قصور و گنه کاری انکار ناپذیر من این دولت و مسئولین هم شریک گناه من هستند.
کمکم کنید دوستان. دیگه دارم به آخر خط می رسم. دیگه دارم جدی جدی به خود کشی هم فکر می کنم. با همه ی دنیا و دوست و آشنا لج افتادم. حتی با خودم هم لجم. و دلیلش هم همین لجن زاری هست که توش گیر کردم.
بگید که من چه کنم؟

Sent from my C6603 using Tapatalk

سلااااام و درود به شما Khansariha (48)
خیــــلی خوش اووومدین Confetti
با انگیزه و با اراده اومدین مطمئن باشین موفق میشین
  302
(1394 اسفند 16، 12:24)rezabiyabani نوشته است: [ -> ]بیکاری بیکاری بیکاری و باز هم بیکاری
جایی که در سن 24 سالگی و با مدرک لیسانس ماه هاست در انتظار یافتن شغلی هستم، و از بیکاری صبح تاشب رو تو خونه هستم چقدر امید باید به ترک داشته باشم؟ مثل عقده ای ها و روانی ها از غم و غصه و فشار عصبی به این گناه لعنتی پناه می برم.
صد بار توبه شکستم، دیگه جرات تصمیم برای ترک رو ندارم، چون از خدا هم خجالت می کشم.
ولی اگر شغلی داشتم هم فرصت این کار را نداشتم و هم اینکه بقیه شرایط غیر شغل فراهم هست و می تونستم ازدواج کنم و نیازی به این کار نداشته باشم.
در کنار قصور و گنه کاری انکار ناپذیر من این دولت و مسئولین هم شریک گناه من هستند.
کمکم کنید دوستان. دیگه دارم به آخر خط می رسم. دیگه دارم جدی جدی به خود کشی هم فکر می کنم. با همه ی دنیا و دوست و آشنا لج افتادم. حتی با خودم هم لجم. و دلیلش هم همین لجن زاری هست که توش گیر کردم.
بگید که من چه کنم؟

Sent from my C6603 using Tapatalk

سلااااااااااام
اینکه الان اینجایییید و به جای سرچ مطالب اوونجوری اووومدین اینجا یعنی جرات ترک داشتین....
اینکه اینجا پست گذاشتین یعنی میخواین ترک کنید..... و اینکه دنبال علت گشتید یعنی مصممید برای ترک....


اما یه نکته؛ هر گز دنبال بهانه نباشید..... گناه هیچکسو نباید انداخت گردن یکی دگ ... مشکلات هست و مطمئنا جواب این کم کاری ها رو میبینن....

یادم رفت خوش آمد بگم  4chsmu1 ... خوش اومدیییین... Confetti Confetti
از همین الان بسم الله بگید و تا اخر تو راه بمونید


(1394 اسفند 16، 12:24)rezabiyabani نوشته است: [ -> ]بیکاری بیکاری بیکاری و باز هم بیکاری
جایی که در سن 24 سالگی و با مدرک لیسانس ماه هاست در انتظار یافتن شغلی هستم، و از بیکاری صبح تاشب رو تو خونه هستم چقدر امید باید به ترک داشته باشم؟ مثل عقده ای ها و روانی ها از غم و غصه و فشار عصبی به این گناه لعنتی پناه می برم.
صد بار توبه شکستم، دیگه جرات تصمیم برای ترک رو ندارم، چون از خدا هم خجالت می کشم.
ولی اگر شغلی داشتم هم فرصت این کار را نداشتم و هم اینکه بقیه شرایط غیر شغل فراهم هست و می تونستم ازدواج کنم و نیازی به این کار نداشته باشم.
در کنار قصور و گنه کاری انکار ناپذیر من این دولت و مسئولین هم شریک گناه من هستند.
کمکم کنید دوستان. دیگه دارم به آخر خط می رسم. دیگه دارم جدی جدی به خود کشی هم فکر می کنم. با همه ی دنیا و دوست و آشنا لج افتادم. حتی با خودم هم لجم. و دلیلش هم همین لجن زاری هست که توش گیر کردم.
بگید که من چه کنم؟

Sent from my C6603 using Tapatalk

امیدوارم وقتی میگم میفهمم این درد رو نگیم یه چیزی داره میگه ! شرایط بیشتر ماها اینطوریه , مدرک داریم و در جست و جوی شغلی خوب روز و شب نداریم و گاهی پر از نا امیدی و درهای بسته ایم , بوده روزهایی که فکر کردم این چه زندگی ای هست ؟ زندگی ای که وقتی میخوام کار کنم و مشغول باشم و کاری نیست اسمش زندگیه ؟ زندگی ای که توش نتونم یک عمل رو ترک کنم و کم میارم خوب خواهد بود ؟
خداروشکر با اینکه هنوزم در پی شغلم اما این پرسش ها و این حرف هارو کنار گذاشتم و سعی میکنم حداقل تا وقتی که درها بستن من خودم در آرامش و انرژی مثبت رو دو دستی روی خودم نبندم , میاد روزای بهتر همیشه اینجوری نمیمونه , توکل به خدا از چیزهای کوچیک مثل ترک شروع کنیم برکتش خودش توی زندگیمون جاری میشه 302
سلام من هفت ساله معتاد این عمل ناپسند شدم پارسال موفقشدم حدود ده ماهترکش کنم اما بعدش دوباذه شکستمش وازاون روز نتونستم ترکش کنم بخاطر همین اینجا اومدم چون میدونم خیلی سخته....
(1395 فروردين 3، 11:05)A.f نوشته است: [ -> ]سلام من هفت ساله معتاد این عمل ناپسند شدم پارسال موفقشدم حدود ده ماهترکش کنم اما بعدش دوباذه شکستمش وازاون روز نتونستم ترکش کنم بخاطر همین اینجا اومدم چون میدونم خیلی سخته....
سلام دوست عزیز
خیلی خوش امدی...  Welcome (1)

همه ی کارها موقع شروع سخته...
اما همین که تو راه قدم میذاریم سختی ها کم کم آسونی میشه...
با انگیزه ای که داریم... با تلاش مون... با دقت و استمرار و توکل مون... 
بالاخره موفق میشیم...  128fs318181

آدم موفقی که ده ماه تونسته جلوی نفسش رو بگیره...
قطعا بیشتر از این ها هم می تونه... 

دفترچه راهنما رو اگه نخوندی، همین حالا بخون...

منتظر حضورت کنارمون هستیم...  Khansariha (18)
بچه ها سلام. من میترسم.کمکم کنید.خسته شدم.خدااااااااااااااااااااااا 
من یه دختر خوش قلبم ارومم بی ریایی ویژگیه بارزمه.ظاهرو باطنم یکیه اینو بقیه میگن ولی من شرمنده همشونم که این فکرو در موردم میکنن.من یه ادم کثیفی ام خدایا بزرگترین ارزوم پاکیه. هیچی نمیخوام .فقط کمکم کن. به همه دوستامم کمک کن.بچه ها تنهام نزارین.به انرژی مثبتتون نیاز دارم.
(1395 فروردين 11، 1:44)خدای من نوشته است: [ -> ]بچه ها سلام. من میترسم.کمکم کنید.خسته شدم.خدااااااااااااااااااااااا 
من یه دختر خوش قلبم ارومم بی ریایی ویژگیه بارزمه.ظاهرو باطنم یکیه اینو بقیه میگن ولی من شرمنده همشونم که این فکرو در موردم میکنن.من یه ادم کثیفی ام خدایا بزرگترین ارزوم پاکیه. هیچی نمیخوام .فقط کمکم کن. به همه دوستامم کمک کن.بچه ها تنهام نزارین.به انرژی مثبتتون نیاز دارم.

سلام
خیلی خوش اومدین به کانون
یکم آروم باشین
براتون آرزوی بهترین ها رو دارم 302
عجله نکنین و با مطالعه ی کانون به دانسته هاتون اضافه کنین 303
(1395 فروردين 11، 1:44)خدای من نوشته است: [ -> ]بچه ها سلام. من میترسم.کمکم کنید.خسته شدم.خدااااااااااااااااااااااا 
من یه دختر خوش قلبم ارومم بی ریایی ویژگیه بارزمه.ظاهرو باطنم یکیه اینو بقیه میگن ولی من شرمنده همشونم که این فکرو در موردم میکنن.من یه ادم کثیفی ام خدایا بزرگترین ارزوم پاکیه. هیچی نمیخوام .فقط کمکم کن. به همه دوستامم کمک کن.بچه ها تنهام نزارین.به انرژی مثبتتون نیاز دارم.

سلام.....خوش اومدییین!!!
سال نو تون هم مبارک!!!
دیگران در موردتون درست تصور میکنند....اینکه شما این اراده رو کردید که ظاهر رو باطنتون رو شبیه هم کنید خیلی عالیه...حالا که اینقدر قدرت داشتید که پیگر ترک بشید فوق العادس چون میتونستید مثل خیلیا به سادگی از کنارش رد بشید..... فقط باید بدونید که حتما باید تو راه بمونین و وسط کار کنار نکشین کنار.... اگه هزاران بار هم شکست بخوریم بازم باید پا شیم و ادامه بدیم....
(1394 اسفند 16، 12:24)rezabiyabani نوشته است: [ -> ]بیکاری بیکاری بیکاری و باز هم بیکاری
جایی که در سن 24 سالگی و با مدرک لیسانس ماه هاست در انتظار یافتن شغلی هستم، و از بیکاری صبح تاشب رو تو خونه هستم چقدر امید باید به ترک داشته باشم؟ مثل عقده ای ها و روانی ها از غم و غصه و فشار عصبی به این گناه لعنتی پناه می برم.
صد بار توبه شکستم، دیگه جرات تصمیم برای ترک رو ندارم، چون از خدا هم خجالت می کشم.
ولی اگر شغلی داشتم هم فرصت این کار را نداشتم و هم اینکه بقیه شرایط غیر شغل فراهم هست و می تونستم ازدواج کنم و نیازی به این کار نداشته باشم.
در کنار قصور و گنه کاری انکار ناپذیر من این دولت و مسئولین هم شریک گناه من هستند.
کمکم کنید دوستان. دیگه دارم به آخر خط می رسم. دیگه دارم جدی جدی به خود کشی هم فکر می کنم. با همه ی دنیا و دوست و آشنا لج افتادم. حتی با خودم هم لجم. و دلیلش هم همین لجن زاری هست که توش گیر کردم.
بگید که من چه کنم؟

Sent from my C6603 using Tapatalk
حرفای شما دقیقا حرفای منه . چندین بار خواستم توبه کنم حتی به خودم گفته بودم اگه این دفعه توبمو بشکنم خودمو میکشم. اما خودکش راه حل نیست. من از خودم ناامید شدم. ولی از خدا نه. موافقم باهات مسئولین هم مسئول گناه ماهستن. من فوق لیسانس دارم. بیکار.

(1395 فروردين 11، 10:48)only god نوشته است: [ -> ]
(1395 فروردين 11، 1:44)خدای من نوشته است: [ -> ]بچه ها سلام. من میترسم.کمکم کنید.خسته شدم.خدااااااااااااااااااااااا 
من یه دختر خوش قلبم ارومم بی ریایی ویژگیه بارزمه.ظاهرو باطنم یکیه اینو بقیه میگن ولی من شرمنده همشونم که این فکرو در موردم میکنن.من یه ادم کثیفی ام خدایا بزرگترین ارزوم پاکیه. هیچی نمیخوام .فقط کمکم کن. به همه دوستامم کمک کن.بچه ها تنهام نزارین.به انرژی مثبتتون نیاز دارم.

سلام.....خوش اومدییین!!!
سال نو تون هم مبارک!!!
دیگران در موردتون درست تصور میکنند....اینکه شما این اراده رو کردید که ظاهر رو باطنتون رو شبیه هم کنید خیلی عالیه...حالا که اینقدر قدرت داشتید که پیگر ترک بشید فوق العادس چون میتونستید مثل خیلیا به سادگی از کنارش رد بشید..... فقط باید بدونید که حتما باید تو راه بمونین و وسط کار کنار نکشین کنار.... اگه هزاران بار هم شکست بخوریم بازم باید پا شیم و ادامه بدیم....
از دیشب تا صبح شکستم توبمو . من چیکار کنم. میتونم دیگه انجامش ندم؟؟؟؟؟؟؟
نترسین ، معلومه که میتونین ، شما خیلی قوی تر از اونی هستین که این گناه شکستتون بده، فقط نا امید نشید ، مثل یه مبارزه است ، اگه یوقت هم زمین خوردین باز باید بلند شین و مبارزه کنین
(1388 مرداد 1، 13:23)tanha نوشته است: [ -> ]سلام تازه نفس راه پاکــــی 303
به کانون... و دنیای پاکی ها خوش اومدی... Welcome (1)

اولین صحبت هات جاش اینجاست... خودت رو به بچه ها معرفی کن... تا بچه ها بیشتر باهات آشنا بشن... Khansariha (18)

سلام 
ممنون از خوش امدگویی 
:
امیدوارم بتونیم در کنار هم این کارو کنار بزاریم  Shy
(1395 فروردين 11، 16:44)maanootooo نوشته است: [ -> ]
(1388 مرداد 1، 13:23)tanha نوشته است: [ -> ]سلام تازه نفس راه پاکــــی 303
به کانون... و دنیای پاکی ها خوش اومدی... Welcome (1)

اولین صحبت هات جاش اینجاست... خودت رو به بچه ها معرفی کن... تا بچه ها بیشتر باهات آشنا بشن... Khansariha (18)

سلام 
ممنون از خوش امدگویی 
:
امیدوارم بتونیم در کنار هم این کارو کنار بزاریم  Shy
سلام خوش اومدی منم تازه اومدم .میشه بگی چند سالته؟
سلام عزیزان
رضا هستم ۲۸ سالمه 
از ۱۳ سال پیش تا کنون درگیرشم،چی بگم،
اگر قراربه ترک بود باید تا الآن ترک میشد نه اینکه کوله باری از گناه رو تو این سالها دنبال خودم کشوندم و نمیدونم تا کجا میخواد ادامه پیدا کنه،
لایق نعمتهایی که خدا بهم داده نیستم،شرمنده خدایم،فقط شرمنده ام،هیچ چز شرمندگی نمیتونم بگم،
وقتی کسی کار خطایی کنه و طرف مقابل در برابرش چیزی نگه و فقط نگاه کنه،جز شرمندگی چیزی حاصل نمیشه،
لحظات نابی که باید برای اونچه که خدا میخواست،سپری شود،اینگونه گذشت،چه میشه گفت؟ 
چیزی از زندگی نفهمیدم جز،
در لابلای نشئگی و لذت از درس خوندن ،از خوردن یک میوه خوشمزه،از بوییدن یک بوی خوشبو،ازدیدن یک منظره زیبا،از آرام شدن از آرامش دریا،پیداش میشد و کافی بود با اون قدرتی که داشت،همه خوشی ها رو بهم بزنه و وارد یک سیکل تکراری ترک کردن و ناگهان بعد از چند وقت دوباره با سر رسیدنش و تخریب دوباره...

نمیدونم باید چکار کنم،
شاید یک امیدکی باقی مونده باشه،که کشوندتم اینجا
خوردم به بن بست،بن بست فکری
سلام
آقا رضا
اولاً خوش آمد میگم به شما.  49-2
همین که اینجا هستید و توی انبوه سایت های ضد اخلاقی اینجا رو پیدا کردید،نشون میده از درون پشیمون از این گناه هستی. و این جای امیدواری داره.

نگاه به گذشته خیلی خوبه به شرطی که از اشتباهات گذشته درس بگیریم.اما افسوس و آه هیچ چیزی رو عوض نمی کنه
و باعث تخریب روحیه میشه.

باید به خدا توکل کنیم و بدونیم خدا ما رو تنها نمیذاره. الطاف خدا بی نهایته. 53258zu2qvp1d9v
حتماً موفق میشیم با تلاش و مراقبت از خودمون. ان شاء الله

در خواستی که ازت دارم اینه که کانون رو ول نکنی. خوب بگرد مطالب مفیدی داره.
درست استفاده کن و البته باز هم بستگی به تلاش خودت داره که چقدر بتونی موفق باشی.

بازم خوش آمد میگم و برات بهترین و پاک ترین روزها رو آرزو می کنم. 128fs318181
یا علی 53
سلام عزیزم،
آره راست میگی،حسرت چیزی رو عوض نمیکنه،
فکر میکنم امروز اولین روز زندگیمه،اینطور میخوام برم جلو
برنامه هامو تو تاپیک برنامه ریزی عنوان میکنم.