1390 مهر 11، 18:33
1390 مهر 14، 23:04
من هم این حس رو داشتم
مثلا ترجیح می دادم از کوچه ها برم تا از خیابون
یه قدریش به خاطر ترس از قضاوت دیگران و ... است، ما همه اش اینطور نیست
مثلا ترجیح می دادم از کوچه ها برم تا از خیابون
یه قدریش به خاطر ترس از قضاوت دیگران و ... است، ما همه اش اینطور نیست
1390 مهر 15، 0:09
خوب قطعا باهاش معمولی رفتار میکنم مثل یک رفیق..
منظورتو یک جورایی گرفتم ..
بیشتر توضیح بده
منظورتو یک جورایی گرفتم ..
بیشتر توضیح بده
1390 مهر 16، 9:04
هان عزیز، حتما که لازم نیست بری خارج. سعی کن زیاد بهش وابسته نباشی.
من خودم از بچگی، از تاریکی می ترسیدم. یه بار رفتم جایی که خیلی از اون می ترسیدم و تا 100 شمردم و اومدم بیرون.
باور کنید قلبم داشت از جا کنده میشد، اما بعد از اون دیگه ترس از بین رفت
گاهی وقتها همین طوریه. یه دقیقه سختی رو تحمل می کنی، ولی یه عمر راحت میشی
من خودم از بچگی، از تاریکی می ترسیدم. یه بار رفتم جایی که خیلی از اون می ترسیدم و تا 100 شمردم و اومدم بیرون.
باور کنید قلبم داشت از جا کنده میشد، اما بعد از اون دیگه ترس از بین رفت
گاهی وقتها همین طوریه. یه دقیقه سختی رو تحمل می کنی، ولی یه عمر راحت میشی
1390 مهر 27، 17:52
سلام
هووان وونگ جان از خرید کردن برای خودت غول نساز
چیزی نداره که
نظر من اینه همونطور که آقا کریم گفتن از هر چیی که میترسی برو سمتش میبینی ترس انجام اون کار چیزی بیخودی بوده
حالا از الان برو جلو اینه بگو کاری نداره خرید کردن این همه ادم دارن خرید میکنن من از چی بترسم
بگو من 17 سالمه بزرگ شدم
سعی کن این اعتماد به نفسو تو خودت ایجاد کنی مثل تلقین
ببینم چیکار میکنی
.......................
یا علی
هووان وونگ جان از خرید کردن برای خودت غول نساز
چیزی نداره که
نظر من اینه همونطور که آقا کریم گفتن از هر چیی که میترسی برو سمتش میبینی ترس انجام اون کار چیزی بیخودی بوده
حالا از الان برو جلو اینه بگو کاری نداره خرید کردن این همه ادم دارن خرید میکنن من از چی بترسم
بگو من 17 سالمه بزرگ شدم
سعی کن این اعتماد به نفسو تو خودت ایجاد کنی مثل تلقین
ببینم چیکار میکنی
.......................
یا علی
1390 مهر 27، 17:56
هان وونگ جان
ببین چی باعث میشه نتونی بری خرید
به اون اهمیت کمتری بده تا کم کم از بین بره
ببین چی باعث میشه نتونی بری خرید
به اون اهمیت کمتری بده تا کم کم از بین بره
1390 مهر 27، 18:07
داداش هوان وونگ خرید کردن هیچ کاری نداره ...
از چیش میترسی؟!
می ری جنسااااااااارو می بینی و هر کدامو که خوشت اومد یه تن میزنی اگه با تن کردن خوشت اومد به فروشنده میگی برات بپیچه ...
اگرم که خوشت نیومد با اعتمااااااااااد به نفس بالا بهش میگی نمی خوام این به دردم نمیخوره بعد یه عذرخواهی میکنی و میری دنبال یه جنس دیگه ...
ولی باید با اعتماااااااااااد به نفس بری جلو ...
پسر خوب میخوای بری از طرف جنس بخری بهش پول بدی ...
این خجالت داره ؟!
اعتمااااااااااااااد به نفس بالااااااااااااااااا ...
فرداااااااااااااااا میری خریدااااااااااااااااااا ...:smiley-yell:
نبینم نرفتی هاااااااااااااااااااا ...
از چیش میترسی؟!
می ری جنسااااااااارو می بینی و هر کدامو که خوشت اومد یه تن میزنی اگه با تن کردن خوشت اومد به فروشنده میگی برات بپیچه ...
اگرم که خوشت نیومد با اعتمااااااااااد به نفس بالا بهش میگی نمی خوام این به دردم نمیخوره بعد یه عذرخواهی میکنی و میری دنبال یه جنس دیگه ...
ولی باید با اعتماااااااااااد به نفس بری جلو ...
پسر خوب میخوای بری از طرف جنس بخری بهش پول بدی ...
این خجالت داره ؟!
اعتمااااااااااااااد به نفس بالااااااااااااااااا ...
فرداااااااااااااااا میری خریدااااااااااااااااااا ...:smiley-yell:
نبینم نرفتی هاااااااااااااااااااا ...
1390 مهر 27، 19:36
یه چیزی هست که خودم تجربه اش کردم
اگر حس می کنی نقطه ضعف یا اشکالی در تو وجود داره (که البته هیچ کسی هم نیست که نداشته باشه)، سعی در پنهان کردنش نداشته باش و بگذار دیگران هم اون رو ببینند.
موفق باشی
اگر حس می کنی نقطه ضعف یا اشکالی در تو وجود داره (که البته هیچ کسی هم نیست که نداشته باشه)، سعی در پنهان کردنش نداشته باش و بگذار دیگران هم اون رو ببینند.
موفق باشی
1390 مهر 28، 1:06
(1390 مهر 27، 18:16)HWANWOONG نوشته است: [ -> ]ميدونين من رفتم پنجشنبه بازار .ولي...پنجشنبه بازار كه به درد نميخوره..
من بايد برم جايي كه همه ميرن ....نميتونم.....به خاطر اينكه من 1 سال تو خونه موندم و هيچ جا نرفتم و از دنيا و مد عقبم..
من 2 سالي هست كه تو شهر نرفتم ...البته خونمون تو شهر هست ولي تقريبا كنار كوه و از مركر شهر دور....
ميترسم....من يك بار با خوارهم رفتيم جايي تو مركز شهر و با تاكسي البته.....بعدش داشتم خفه ميشدم به خاطر اينكه از شهر متنفرم....توي شهر خفه ميشم ...اگر هم خفه نشم.....بازم نميشه با خودم ميگم اخه چرا بايد اينجوري باشم...كاش زندگي مثل قديما بود
كسي هم نيست كه باهاش برم بازار.......وقتي به اونهمه ادم شيك و پيك فك ميكنم...ميبينم من برم اونجا ضايست
پنجشنبه رفتم بازار ولي زودي اومدم...نميدونم چطور زنا ميتونن اون همه ادم رو تحمل كنن
سلام هونووگ جان
من بعد از حرف آخری که زدی جرات نمیکنم که پستها رو تشکر کنم ولی به جاش مستقیم میرم سر اصل مطلب
من نمیفهمم چرا برای تو انقدر مهم که دیگران در موردت چی فکر میکنن
و چرا باید ضایع باشه که تو میری خرید؟؟؟؟
چون لباست قدیمی آن؟؟؟؟
چرا میذاری یه سری افراد سوسول و تازه به پول رسیده یا به نظر خودشون شیکپوش انقدر تو زندگت تاثیر بزارن؟؟؟؟
به این حرفی که میزنم خوب دقت کن و ازت میخوام کمه کم ۲ بار بخوانیش:
سعی نکن نظر دیگران رو به خودت جلب کنی، این که دیگران در موردت چی فکر میکنن واقعا مهم نیست. مهم اینه که خودت از خودت راضی باشی
بزور نمیخواد بری خرید لباس
وقتی برو که خودت دلت بخواد نه اینکه دیگران ازت بخوان
برو شهر برای این که هوات عوض شه و به نظر دیگران بی توجهی کن. چرا نظر اون هارو در موردت بالاتر از نظر خودت میدونی؟؟؟
سعی کن از دیگران مستقل باشی. برای خودت زندگی کن نه برای دیگران.
سعی کن خودت باشی و خودت رو به دیگران مطابقت نده.
باور کن این جوری خوشبخت تر میشی
[align=-WEBKIT-AUTO][/align]
1390 مهر 28، 8:05
نکات خوبی رو آقا اشتیاق اشاره کردند
لازم نیست خودت رو مجبور کنی که بری خرید، هر زمان نیاز به خرید داشتی برو بازار، نگران چیزی هم نباش.
لازم نیست خودت رو مجبور کنی که بری خرید، هر زمان نیاز به خرید داشتی برو بازار، نگران چیزی هم نباش.
1390 مهر 28، 15:37
سلام
هووان جان خیلی خیلی مارو خوشحال کردی که اینکارو انجام دادی
من 18 سالم بود اولین بار که خودم برا خودم رفتم لباس بخرم
ببینم چیکار میکنی با دست پر برگرد
...................
یا قابض
هووان جان خیلی خیلی مارو خوشحال کردی که اینکارو انجام دادی
من 18 سالم بود اولین بار که خودم برا خودم رفتم لباس بخرم
ببینم چیکار میکنی با دست پر برگرد
...................
یا قابض
1390 مهر 30، 9:54
من هم وقتی رفتم دانشگاه، مجبور شدم خودم برای خودم خرید کنم
این که مردها علاقه شون به خرید کمتره رو قبول دارم، مخصوصا در زمینه های لباس و کفش و ...
این که مردها علاقه شون به خرید کمتره رو قبول دارم، مخصوصا در زمینه های لباس و کفش و ...
1390 مهر 30، 17:35
منم تو دوران راهنماییم یه مشکل داشتم،من خیییلی خجالتی بودم واسه همین کمتر بیرون میرفتمو همه خریدام هم با مامانم میرفتم نمیگم مامانم بدسلیقه بود ولی 15 سالی سلیقه اش بزرگتر بود با اینکه از چیزی که خریدم خوشم نمیومد ولی میگفتم خوبه
تا اینکه بیشتر رفتم تو جمع دوست و فامیل،و شدیدا احساس دمده بودن کردم و این از من 1 دختر گوشه گیرساخت
از دبیرستان کم کم همه چیز عوض شد بیشتر با همسنهام بودم خجالتم ریخت تیپ و سلیقه ام هم کم کم عوض شد
دانشگاه که 1 تحول بزرگ بود چون همه چیز از اجاره خونه اداره برق گاز هر ماه مخابرات لوله کش بیار تعمیرکارو... خرید خونه(خوراک پوشاک حتی یادمه 1 بار 1 تشت خریدم توش هم هندونه گذاشتم تا خونه کلی خندیدم)بلاخره برو سبزی،مرغ گوشت پیاز سیب زمینی میوه با خودم بود
خرید لباس در مقابل این خریدا واقعا ساده است
بلاخره من یاد گرفتم بدون تکیه به تیپ ناز ادا رو پا خودم وایسمو گلیمم رو از آب بکشم
حالا 1 تیپ ساده و معمولی ولی درعین حال قشنگ دارم،تیپی که هم سنام میچسندنش و بزرگترها که ما کوچیکشونیم بهم احترام میزارن
من یاد گرفتم مستقل باشم فقط با تمرینو بیشتر توجامعه بودن و کم کم برام 1 لذت شد
الان استادام شجاعتمو تحسین میکنن، دوستام رو من حساب میکنن و پسرا ازم حساب میبرن
تا اینکه بیشتر رفتم تو جمع دوست و فامیل،و شدیدا احساس دمده بودن کردم و این از من 1 دختر گوشه گیرساخت
از دبیرستان کم کم همه چیز عوض شد بیشتر با همسنهام بودم خجالتم ریخت تیپ و سلیقه ام هم کم کم عوض شد
دانشگاه که 1 تحول بزرگ بود چون همه چیز از اجاره خونه اداره برق گاز هر ماه مخابرات لوله کش بیار تعمیرکارو... خرید خونه(خوراک پوشاک حتی یادمه 1 بار 1 تشت خریدم توش هم هندونه گذاشتم تا خونه کلی خندیدم)بلاخره برو سبزی،مرغ گوشت پیاز سیب زمینی میوه با خودم بود
خرید لباس در مقابل این خریدا واقعا ساده است
بلاخره من یاد گرفتم بدون تکیه به تیپ ناز ادا رو پا خودم وایسمو گلیمم رو از آب بکشم
حالا 1 تیپ ساده و معمولی ولی درعین حال قشنگ دارم،تیپی که هم سنام میچسندنش و بزرگترها که ما کوچیکشونیم بهم احترام میزارن
من یاد گرفتم مستقل باشم فقط با تمرینو بیشتر توجامعه بودن و کم کم برام 1 لذت شد
الان استادام شجاعتمو تحسین میکنن، دوستام رو من حساب میکنن و پسرا ازم حساب میبرن
1390 مهر 30، 19:54
یادم باشه ترم بعد خوابگاه بگیرم.............................
1390 آبان 1، 14:28
دانشگاه خیلی تاثیر داره، به خصوص اگر توی شهری غیر از شهر خودمون باشه.