کمال طلبی خوبه ، ولی طلب کردن کمالی که فقط مختص ما هست نه هیچ کس دیگه توی این کره ی خاکی ،
همین طور موفقیت و پیروزی و بهتر بودن ،
مثلن اگه ما واحد درجه بندی رو 100 بگیریم :
یکی ممکنه از 100 خودش ، فقط 10 باشه ، بعد بیاد توی مسابقه ای شرکت کنه و بلفرض اول بشه ، این اول شدن اصلن نشونه ای برای موفقیت و پیروزیش نیست ، بلکه وقتی تویه مسابقه ای از 100 خودش 90 بود مثلن یا بیشتر ، "حتی فارغ از نتیجه " این جا بوده که شخص کمال خودش رو به نمایش گذاشته ، و بهترین کسی که میتونه این نمایش رو ببینه "خودش" هست نه کس دیگه
ما توی مسابقه هامون و کمال طلبی هامون و تلاش برای موفقیت هامون باید بینیم از 100 خودمون چندیم ، و 100 ما هیچ وقت 100 یه نفر دیگه نمیشه بلکه استعداد ها و شرایط و زمانه هامون فرق دارن ، بلکه حتی اثر انگشتمون هم فرق داره ! .
حالا اگه کسی نتونه درست خودش رو و استعدادهاش و توانایی هاش رو بشناسه ، مسلمه هیچ وقت نمی تونه خودش باشه ، و وقتی خودش نباشه ، هیچ وقت "از خودش و زندگیش ، احساس رضایت " نداره ، بلکه انتظارات و توقعات و تصمیمات و هدف های غلطش توی زندگی اون رو میبره به سمت یاس ، و بی رضایتی ، و افسردگی ، این جاست که سعی میکنه این رضایت و احساس خوب وبدن و مفید شدن رو توی
جلب نظر بقیه بدست بیاره ،
یا گاهی تو تخیلش این طوری ارضا بشه ، که تخیل کنه ببینه مثلن توی فلان زمینه (که توی واقعیت ، کم اورده ، و این کم اوردن هم اصلن ربطی به اون نداره ، و اصلن شایده اون زمینه ای که تخیل میکنه هیچ ربطی به تواناییای او نداشته باشه ) تخیل کنه ببینه توی این زمینه مثلن روی فلانی رو کم کرد یا بهتر بود یا خودش رو ثابت کرد ، هیمنطور توی این مواقع بدست اوردن جلب نظر بقیه با ترس همراه میشه ،
ترس از طرد شدن ، که دوباره ممکنه همون احساس بی ارزشی و یاس رو براش به دنبال داشته باشه .
.......................................
همونطور که گفتم ما برای موفقیت هامون باید بینیم از 100 خودمون چندیم ، ولی متاسفانه یه کمبود هایی رو اشتباه توی مقایسه و برتری جویی و کمالطلبیمون نسبت به بقیه و دیگران پیدا کردیم ، و سعی کردیم این کمبود رو بر طرف کنیم ،
در صورتی که اصلن کمبود نبود ، تفاوت بود .
تفاوت هم هیچ وقت معنی بهتر بودن ، بزرگ تر بودن ، بیشتر بودن یا کمتر بودن رو نمیده ، تفاوت یعنی این دو تا رو اثلن نمیتونی مقایسه کنی ،
مثل این که من بخوام بگمیه کیلو پنیر از یه کیلو شکر بهتره !
حتی برای کسایی که توی شرایط نسبتا شبیه به هم هستن ، مثلن تویه رشته ، با یه ضریب هوشی ، مثلن شباهت های دیگه ، اما هیچ وقت شرایط این ها با هم یکی نیست و بلخره یه تفاوت های دارن ،
و اگه تو به هدفت نرسیدی و فلانی رسید ، عاقلانه نیست بخوای فاصله ها رو مقایسه کنی ، بلکه خودت و عملکردت رو نسبت به خودت مقایسه کن ، و ببین چه فاکتور هایی رو اون استفاده کرد که تو استفاده نمیکردی ، یا اصلن اون فاکتور ها برای تو مناسبن یا نه
خدا هم همین انتظار رو از تو داره ، شانس رسیدن به کمال و رسیدن مثلن به پاداش های برگی که در قبال انجام وظیفه خدا به افراد میده ، بین مهندس و یه رفتگر مساویه ،
اون رفته گر هم اگه توی کارش خوب باشه و وظایفش رو مفید و خلاقانه و با نیت خوب انجام بده این شانس رو داره که حتی دنیا رو عوض کنه !
حتی شاید بهتر از یه رهبر یه کشور که انقدر معروفه ،
برای اینکه اگه به کمالی که خدا براش میخواسته برسه ، اون وقت از نظر خدا انسان کامله ! و حتی وجودش برای کل هستی ، نه تنها لازم ، بلکه ضروری میشه !
به این چیز ها فکر کنیم
به نظر من ما برای دنیا رو عوض کردن لازم نیست اونچنان آپلو هوا کنیم ، شروع کنیم خودمون رو بسازیم و با خودمون مسابقه بدیم و برسیم به اون چیزی که خدا برای ما ، "قدر" کرده ، یعنی اندازه گرفته ، و این اندازه کوچیک و بزرو گ و قابل مقایسه با بقیه نیست ، بلکه اگه ما با تدبیر و انجام وظایفمون و 100 بودن از 100 خودمون "قدر" خودمون رو به "قدر" ی که خدا برامون در نظر گرفته برسونیم ، یه بهترین و بالاترین مکانی رسیدیم که خدا برای ما خواسته بود ، و خدا جز بهترین ها برای ما نمی خواد ،
این مقدمه ها واقعا لازم بود ، البته خیلی ریشه ای بود
بعد من یه مثال هایی در باره ی بعضی از ترس ها و غرور ها توی روابط اجتماعیمون میارم و مثال میزنم که چطوری مانع عملکرد خوب ما میشه ..
و چند تا از مشکلاتی که خودم داشتم و حل شد و یه سری که داره حل میشه .. و نیاز به همفکری با شما هم هست .