(1391 آذر 15، 23:37)تندیس نوشته است: [ -> ]سلام
راهکاری برای صحبت کردن و ارائه بحث با اعتماد به نفس کامل و بدون استرس در یک جمع آکادمیک ارائه بدید ؟
من خودم به شخصه می خوام تو یک جمع یا جلسه خصوصا اگه تو جمع شخص مهمی حضور داشته باشه صحبت کنم سرتا پام رو استرس می گیره و خودم رو گم می کنم ! خوب نمی تونم صحبت کنم به نظرتون چکار کنم ؟
دوست عزیز..
این ترس رو همه تجربه کردن و میکنن....پس تنها نیستی...
آدمهای کمال گرا هم این ترس رو از همه بیشتر تجربه میکنن....چرا؟؟
چون دوست دارن سخنرانی شون به نحو احسن انجام بگیره و هیچ اشتباهی نداشته باشن....
یکی تعریف میکرد(از زبون خودش میگم):
یادمه استاد بهم گفت بیا جلو در مورد این موضوع صحبت کن و من بهش میگفتم نمیتونم...نمیشه و جواب رد بهش میدادم....استاد در جواب بهم گفت:چرا میتونی.....منتها مغروری و خودت خبر نداری.....
ـــــــــــ
اینم تجربه ی اولین سخنرانی من تو دانشگاه:
یادمه خودم پارسال بر این ترسم غلبه کردم.....یه کنفرانسی بود در مورد یک درس که جلو چل پنجاه تا دانشجو باید انجام میشد که من تونستم از پسش بر بیام.....
خیلی میترسیدم.....یعنی واقعا به تمام معنا استرس داشتم...یادمه کتاب "سخنرانی موفق" برایان تریسی رو هم کامل خونده بودم بلکه فرجی بشه.....از بیشتر نکاتشم استفاده کردم.....و تا لحظه ی آخر هم استرس داشتم......
شب قبلش اونقد رو متن صحبتم کار کرده بودم که نگو!!
آخر کار استاد ازم راضی بود
به نظر خودم رمز موفقیتمم این بود:
بلند صحبت کردن.....
لبخند زدن به متلک های بعضی دوستان..(که نشون بده اعتماد به نفس داری...هر چند خودت هم باور نداشته باشی!)
استفاده از نکات جالب مربوط به درس برای ایجاد جذابیت....
بدون تپق صحبت کردن و همچنین بدون لرزش صدا(به خاطر تمرینی که شب قبل انجام داده بودم ..)
و به شنونده ها مستقیم نگاه کردن یا همون ارتباط چشمی...
ــــــــــــــــــــــــــ
ضمنا استرس بعد از یکی دو دقیقه ی اول تازه یه خورده کمتر شده بود و ریلکس تر شدم....
یعنی اینکه تو هر چقدر هم که تلاش کنی نمیتونی این استرس رو از بین ببری...پس دنبال این
نباش....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خب حالا میخوام اینو بهت بگم:
اون کنفرانس کوچیک و چند دقیقه ای و تشویقی که استادم بهم کرد باعث شد که اعتماد به نفسم بیشتر بشه....طوری که واسه یه درس دیگه هم تو همون هفته کنفرانس دادم....اینم بگم که من واقعا از صحبت کردن تو یه جمع مهم خیلی میترسیدم.......
ولی همون روز واسه من شد یه نقطه ی عطف تا به ترسم غلبه کنم.....
پس دوست من راهکارش اینه که یه بار اینکارو انجام بدی تا ترست بریزه......اونوقت دیگه تو هیچ جمعی از اظهار نظر نمیترسی.....
یادمه روزای قبل از سخنرانیم سرمو بالا میگرفتم تا به خودم و دیگران نشون بدن اعتماد به نفس دارم.....
یه نکته ی دیگه اینکه سعی کن اولین بارت عالی باشه....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینایی که نوشتم تجربم بود.....
یکی میگفت شنیدن کی بود مانند دیدن.....منم میگم شنیدن و دیدن و فکر کردن و تخیل کردن و
اینا.......... کی بود مانند انجام دادن!!!!
(1391 آذر 16، 0:06)ترلان نوشته است: [ -> ]دقیــــــــــــقا من هم مشکل اقای تندیس رو دارمالبته همیشه بر این باور که با گذشت زمان درست میشه . .
گذشت زمان هم شاید یه کمکایی بکنه......
ولی به قول یکی روزه ی شک دار نگیریم.......مستقیم بریم تو دهن شیر...به قول حضرت علی
بیفتیم تو اون کاری که ازش میترسیم تا ترسمون بریزه و ببینیم که چقدر الکی بابت چیزایی که
اهمیت ندارن عمرمون رو از دست دادیم....
و من الله توفیق...