کانون

نسخه‌ی کامل: اگه می خوای اجتماعی بشی بیا اینجا
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
من هیچ دوستی تو زندگیم ندارم. همیشه تنهای تنهام . چه توی دانشگاه چه بیرون ترم 7 دانشگاه هم هستم
با هیچکس نمیتونم ارتباط برقرار کنم یا فکر میکنم شاید بقیه نمیخوان با من ارتباط برقرار کنن
از بچگی همه بهم میگفتن مظلوم هستی
هیچوقت نمیتونم از حقم دفاع کنم
(1391 آذر 17، 15:19)alireza.civil نوشته است: [ -> ]من هیچ دوستی تو زندگیم ندارم. همیشه تنهای تنهام . چه توی دانشگاه چه بیرون ترم 7 دانشگاه هم هستم
با هیچکس نمیتونم ارتباط برقرار کنم یا فکر میکنم شاید بقیه نمیخوان با من ارتباط برقرار کنن
از بچگی همه بهم میگفتن مظلوم هستی
هیچوقت نمیتونم از حقم دفاع کنم
به خدا همیشه و هر دفعه که اینجا متنی میخونم برام جالبه که همیشه نقطه ی مشترک پیدا میکنم......

به من هم میگفتن مظلوم هستی و حتی ازم بابت این مسئله تمجید هم میکردن مثلا چه گل پسری....چه پسر سربزیری....باریک الله که اصلا جواب سربالا به بزگترت نمیدی......و از همین قبیل چیزها....خدا میدونه چقدر حرف داشتم برا زدن ولی انگاری مهر زده باشن به دهنم.....انقدر کم حرف میزدم که اصلا حرف زدن یادم رفته بود.....


یادمه از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم....خودارضایی هم که منو بدجور برد تو فاز افسردگی خودش یه جور انگیزه بود که تصمیمات جدی ای تو زندگیم بگیریم....

ــــــــــــــــــــــــ

دوست پیدا کردن همیشه با جمله های خیلی ساده و مسخره شروع میشه.....باید غرور کنار گذاشته بشه......من قبل از شروع دانشگاه نگران این بودم که وااای خدایا....یعنی میتونم دوست های خوبی پیدا کنم.....


سعی کن با محبت با دیگران صحبت کنی و برای یه مدتی خیلی راحت به افراد اعتماد کنی...البته چون توی فضای فرهنگی دانشگاه هستی به خاطر همین میگم خیلی راحتتر اعتماد کن.......

دغدغه ی سن رو نداشته باش.....حتی میتونی با کوچیکتر از خودت هم دوست شی....

مطمئن باش اگه گرم و صمیمی جلوه بدی و حتی غرور رو بذاری کنار...(من مثلا بیشتر اوقات از صد کیلومتری یه دوست رو میبینم سلام میکنم.....بعضی اوقات حتی بچه ها حوصله ندارن از کنارم بدون اینکه منو ببینن میگذرن من باز بهشون سلام میکنم....).....مطمئن باش بچه ها بیشتر سمتت میان......

ـــــــــــــــــــــــ


این چند تا مشکل رو که تو خودت شناسایی کردی زنجیر وار بهم وصلن.....یکیش حل شه بقیه حل میشه....مخصوصا اون قسمت دفاع از حق...

ـــــــــــــــــــــــ

میدونم این چیزایی که بالا نوشتم یه جورایی تغییر رفتار و شخصیته......ولی برا من که جواب داده.....چون به جمله ی حضرت علی اعتقاد دارم...
میگه اگه حتی ادای چیزی رو در بیاری بعد یه مدت میشی خودش.....

پس ادا در بیار که داری میخندی و باور کن که بعد دو هفته الکی خندت میگیره

پس ادا در بیار که آدم گرمی هستی و باور کن بعد یه مدت گرمتر از تو تو دنیا فقط خورشیده!

ــــــــــــــــــــــ

جدای از این طومار که نوشتم!...بعد از اینکه سه چار تا دوست پیدا کردی متوجه میشی نگه داشتن اون رفاقت خیلی سخت تر از به دست آوردنش بوده....


موفق باشی دوست من....
خب به نظر من از اونجایی که ما آدما از چیزایه ناشناخته میترسیم شما باید خودتونو انقد با چالش بندازین تا کم کم سخنرانی کردن به یه کار خیلی عادی تبدیل بشه...

اگه یه جا میگن کی داوطلبه؟
اگه واقعا درسو بلدین ولی عدم اعتماد بنفس شمارو میکشه عقب و اینو احساس میکنین دستتونو ببرین بالا و بگین من!!
نباید در مورد این موضوع با خودتون مهربون باشینKool
اگه میخوای اجتماعی بشی؟؟
اگه میخوای بهت بخندن؟؟
اگه میخوای دلبسته کسی بشی وترکت کنه؟؟
اگه میخوای بدبخت تر بشی؟؟
اگه میخوای .............
(1391 بهمن 7، 15:53)komak نوشته است: [ -> ]اگه میخوای اجتماعی بشی؟؟باید هم جدی باشی هم شوخ طبع...Khansariha (18)
اگه میخوای بهت بخندن؟؟یه جک بگو تا بهت بخندن....4fvfcja
اگه میخوای دلبسته کسی بشی وترکت کنه؟؟ نمیدونم والله....42
اگه میخوای بدبخت تر بشی؟؟به خ.ا کردن ادامه بده...53258zu2qvp1d9v
اگه میخوای .............خدا بزرگه بابا....بی غم تو دنیا نداریم..Khansariha (18)
سر صحبت رو با یک نفر چطور باز میکنی ینی چطور ارتباط رو شروع میکنی؟؟1276746pa51mbeg8jKhansariha (18)
سر یه موضوع مشترک میتونی سر صحبت و باز کنی

مثلا توی هر محیطی که هستی بر طبق همون محیط سوال و مطرح کن

حتی توی ایستگاه تاکسی و اتوبوس میشه از هوا شروع کرد یا اطرافیان

کار سختی نیست فقط باید یه لبخند کوچیک داشته باشید و شروع کنید
4fvfcja

در جواب آقای کمک

پریروز سوار موتور بودم بعد عمری، ترافیک بود یهو دیدم یکی از پشت سر گفت گیر افتادیمتو ترافیکاااا!

دیدم یه موتورسوار دیگست، منم یه لبخند زدم گفت کلا پا زاینده رودم بریم

از بدشانسی خشک میشهSmiley-face-cool-2

خلاصه چنددقیقه ای همین جور گذشت

البته پسرا هم معمولا تو دار ترن ینی دیرتر میخوان ارتباط برقرار کنند و انفرادی بودن رو بیشتر دوست دارن
(1391 بهمن 14، 12:47)komak نوشته است: [ -> ]سر صحبت رو با یک نفر چطور باز میکنی ینی چطور ارتباط رو شروع میکنی؟؟1276746pa51mbeg8jKhansariha (18)
سلام آقا کمک...4fvfcja

چطوری چه خبرااا....4fvfcja

شنیدی استاد این ترم ترکونده مارو.....4fvfcja

از رفقا چه خبر؟؟.....ایکس کجاست....وای کجاست؟

سور مشروطیت رو کی بخوریم؟.....4fvfcja

(این روزا این مدلی سلام احوالپرسی میکنم..4fvfcja..)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه قاعده هم هست:
تو لبخند بزنی طرف مقابل ناخودآگاه لبخند میزنه........کان هو خمیازه مسریه.....4fvfcja

ولی بسته به نوع شخصیت خودته.....هر کی یه مدل داره....خودت یه مدل واسه خودت بساز....
سلام
ممنون از همگی
ببخشید اگه کسی زخم زبان زد یا مسخره کرد چطور آدم باید خودشو آروم کنه و دیگه بهش فکر نکنه؟؟
(1391 بهمن 21، 21:12)komak نوشته است: [ -> ]سلام
ممنون از همگی
ببخشید اگه کسی زخم زبان زد یا مسخره کرد چطور آدم باید خودشو آروم کنه و دیگه بهش فکر نکنه؟؟
سلام
این قضیه وارد تهذیب نفس و روح متعالیه
یعنی روحتون اونقدر بزرگ باشه که براش مهم نباشه(البته غرور کاذب هم یه جاهای همین کارو میکنه که البته خوب نیست)

برای شروعشم به نظرم باید خودتون اول خودتون رو قبول داشته باشید

یعنی خودسازی
بی خیال باش برادر...
یا از سر دلسوزیه.....یا از سر حسودیه....
در اولین حالت آتو نده...
در دومین حالت سواری!...
ـــــــــــــــــــــــــــــ
من خودم سعی میکنم ثابت کنم که اشتباه میکنین.....نه با حرف...با عمل.....کمااینکه اثبات کردم...ولی باز این داستان ادامه داره....
پ نتیجه اینکه.....تا بوده همین بوده....تا هست همین هست.....4fvfcja...
پس کاری که میکنم چیه؟؟؟.....اینه:
تحمل نمیکنم...
رد میکنم....Khansariha (46)
یا علی...
دوستان تورو خدا منو کمک کنین حالم اصلا خوب نیست وقتی تو خیابون راه میرم همش حس بدی به خودم دارم اگه سرمو بالا بگیرم و یکی بهم نگاه کنه  دست و پامو گم میکنم اصلا این تور بگم که راه رفتن تو خیابون برام کابوس شده اعتماد به نفس زیرصفر..
سلام جیسون
من هم قبلاً این حس رو داشتم. دلیلش هم اهمیت دادن زیاد به تصوریه که مردم از ما دارند.
وقتی این حس میاد سراغت (حالا چه تو خیابون، چه توی کلاس و ...) فرصت خوبیه برای رفع کردنش. خیلی قوی جلوی این حس وایسا. یادت هم باشه قرار نیست به خودت تلقین کنی که دیگران ازت خوششون میاد. بلکه قراره به تصور اونها از خودت اهمیت ندی.

البته شاید راههای دیگه ای هم باشه، این تجربه خودمه.
من که اساسی منزوی شدم
ینی اصلن خودمو از دید مردم میبینم
هی فکر میکنم الان اینکارو بکنم چی میگن
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21