کانون

(1397 دي 28، 23:26)آقای اراده نوشته است: [ -> ]مادربزرگم میریم خونشون خیلی خوشحال میشه 

امروز با مادربزرگم با اسکایپ صحبت کردم و سعی کردم در حد خودم باهاش خوب صحبت کنم و خوشحالش کنم.
حالش زیاد خوب نیست.
از سال پیش تا حالا به صورت فزاینده حالش بد و بدتر داره می شه.

امروز بعد از کلی مدت نشستم و خوشنویسی کار کردم. 

(1397 دي 29، 19:54)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]امروز با مادربزرگم با اسکایپ صحبت کردم و سعی کردم در حد خودم باهاش خوب صحبت کنم و خوشحالش کنم.
حالش زیاد خوب نیست.
از سال پیش تا حالا به صورت فزاینده حالش بد و بدتر داره می شه.

خدا بهشون سلامتی بده. 

ممنون آرمین جان

امشب سعی کردم شام رو سبک تر بخورم، نون و پنیر ولی بعدش کلی میوه های پرفایده خوردم

سلام علیکم

امروز کلی تمیزکاری کردم و اینکه با پدر و مادر گرامی رفتم خرید و کمکشون کردم
اون وسطا برای خودم هم خرید کردم

روح و روان کلاس و سرصبحی با جواب هام ب کل شاد کردم

انقدر عربی و غلط گفتم ک همه اینطوری بودن

بعد دبیر هم اینطوری بود  خودشم قاطی کرده بود .

بعد منم اینطوری

بعد اون شادی سرصبح هم کافی نبود موقع بالا اومدن از پله هاهم  رفتم تو شکم ی بنده خدایی بعد ب کل همه ی موسسه اینطوری بودن

هیچی دیگه کار مفیدتا امروز ظهر  شاد کردن بقیه بود

و البته ی کار مفید هم انجام دادم اونم این بود ک نون خریدم  نون لواش چقدر گرون بوده  سه سالی بود ک نرفته بودم نونوایی

سلام

امروز رفتم و دویدم. 

چقدرم هوا سرد بود.
هماهنگ نکرده بود. 

سلام

امشب آشپزی کردم
کلی ظرف هم کثیف شده که باید برم بشورم

(1397 بهمن 2، 21:33)Queen نوشته است: [ -> ]سلام

امشب آشپزی کردم  
کلی ظرف هم کثیف شده که باید برم بشورم

این الان کار مفیده
 
*******


امروز تا ساعت ده و نیم موندم دانشگاه و کاری که باید رو سر وقت تمومش کردم  

پ ن :

امروز با فتوشاپ ور رفتم و یه طرح هایی زدم. 

از همون بچگی عاشق این بودم که بتونم با فتوشاپ کار کنم.  

سلام

امروز کارهای مربوط به ابتدای ماه جدید رو انجام دادم. 
معمولاً مقاومت می کنم و به تاخیر می اندازم.
این بار مثل بچه خوب سرموقع انجام شدن. 

سلام

امروز رفتم دکتر و ازشون خواستم برام آزمایش چکاپ بنویسن بعد از چندسال دارم میرم آزمایش چکاپ بدم. تغییری در راستای اهمیت به سلامتی
البته اگه بعضی از دوستان نیان بگن آخه دکتر رفتن هم کار مفیده

سلام

یه پایه لپ تاپ خریدم.
یعنی گردن درد گرفته بودم این قدر که گردنم همش پایین بود. 

الان لپ تاپ اون بالاست با من بای بای می کنه که این پایینم. 

سلام

امروز تو مانور مدیریت بحران و اطفاء حریق شرکت کردم. 
بالاخره یه زلزله ای آتیش سوزی چیزی شد آدم باید بدونه چه کنه. 

فهمیدم «مثلث حیات»، جایی هست که بهترین مکان برای پناهگیریه. 

سلام

امروز رفتم آرایشگاه و حسابی به سر و وضعم رسیدم. 
آدم باید خوش تیپ باشه. 

سلام

1- راهنمای تازه واردهای کانون رو اصلاح و ویرایش کردم. 
2- به یکی از همکلاسی ها تو نواختن گام های موسیقی کمک کردم.