1398 شهريور 10، 23:56
1398 شهريور 11، 11:43
دیروز ترجمه ی یک مقاله رو تموم کردم و از خودم اثر خوبی به جا گذاشتم
1398 شهريور 11، 15:41
درود
با یه اره ی کُند یه درخت چهل ساله غیر مثمر رو قطع کردم دورش رو کندم کُنده ی به جا مونده رو سوزونده و تخریب و ریشه ها رو تا شعاع شش متر تخلیه کردم که جاش یه مثمر با زیبایی قابل قبول و ریشه ی عمود روو بکارم
شروع عملیات: 14:00
پایان عملایات :6 بامداد
نوع عملیات: بدون استراحت و بی امان{طبق نظریه ی ژنرال هانس گودریان برق آسا و بی امان)
نوع دوپینگ قهوه ترک + مولتی ویتامین +مینرال +افدرین
عملیات بعدی: نصب جدول تزئینی دور باغچه تعویض خاک
با یه اره ی کُند یه درخت چهل ساله غیر مثمر رو قطع کردم دورش رو کندم کُنده ی به جا مونده رو سوزونده و تخریب و ریشه ها رو تا شعاع شش متر تخلیه کردم که جاش یه مثمر با زیبایی قابل قبول و ریشه ی عمود روو بکارم
شروع عملیات: 14:00
پایان عملایات :6 بامداد
نوع عملیات: بدون استراحت و بی امان{طبق نظریه ی ژنرال هانس گودریان برق آسا و بی امان)
نوع دوپینگ قهوه ترک + مولتی ویتامین +مینرال +افدرین
عملیات بعدی: نصب جدول تزئینی دور باغچه تعویض خاک
1398 شهريور 12، 22:15
به یه نفر چند میلیون پول قرض دادم.
پ.ن:
این قدر خوبم تو پول قرض دادن که حد نداره.
یعنی همش میگم خوش به حال اونا که بهشون پول قرض میدم.
سریع. با حفظ آبرو. با روی خوش. لاکچری لاکچری. با شرایط استثنایی و پس از فروش.
دیگه همه میدونن. زحمت زنگ هم نمیکشن. پیامک میفرستن. البته با عذرخواهی و شرمندگی.
در عرض ۵ الی ۱۰ دقیقه واریز میکنم + کلی آرزوهای خوب براشون.
زمان برگشت رو همیشه طی میکنم. اما در عمل هر موقعی که داشت. اون آدم شاید خیلی جاها گیر باشه. لااقل گیر من نباشه.
بعد وقتی پول برمیگردونن اونا از من بلد نیستن تشکر کنن ولی من ازشون تشکر میکنم که از بین این همه آدم، منو تو کار خیر سهیم کردن.
خدایا اگه یه روز پول لازم شدم و یه همچین آدمی پیش روم نذاشتی ازت نمیگذرم.
خدایا یه دونهای.
پ.ن:
این قدر خوبم تو پول قرض دادن که حد نداره.
یعنی همش میگم خوش به حال اونا که بهشون پول قرض میدم.
سریع. با حفظ آبرو. با روی خوش. لاکچری لاکچری. با شرایط استثنایی و پس از فروش.
دیگه همه میدونن. زحمت زنگ هم نمیکشن. پیامک میفرستن. البته با عذرخواهی و شرمندگی.
در عرض ۵ الی ۱۰ دقیقه واریز میکنم + کلی آرزوهای خوب براشون.
زمان برگشت رو همیشه طی میکنم. اما در عمل هر موقعی که داشت. اون آدم شاید خیلی جاها گیر باشه. لااقل گیر من نباشه.
بعد وقتی پول برمیگردونن اونا از من بلد نیستن تشکر کنن ولی من ازشون تشکر میکنم که از بین این همه آدم، منو تو کار خیر سهیم کردن.
خدایا اگه یه روز پول لازم شدم و یه همچین آدمی پیش روم نذاشتی ازت نمیگذرم.
خدایا یه دونهای.
1398 شهريور 13، 23:17
آرمین تو کی بودی.
خیلی حرکت قشنگیه.
داری دستی یه چند میلیون به من بدی
امشب قبض برق و گوشی و ... رو پرداخت کردم.
به یه خیریه اندکی کمک کردم.
تلاش کردم سیستم عامل موازی روی لپ تاپم نصب کنم که هنوز موفق نبوده ام.
ولی خیلی نزدیک شدم.
خیلی حرکت قشنگیه.
داری دستی یه چند میلیون به من بدی
امشب قبض برق و گوشی و ... رو پرداخت کردم.
به یه خیریه اندکی کمک کردم.
تلاش کردم سیستم عامل موازی روی لپ تاپم نصب کنم که هنوز موفق نبوده ام.
ولی خیلی نزدیک شدم.
1398 شهريور 14، 0:06
امروز ی روز مخصوص خواهر بود ۳ساعت پیاده روی و دوری از همه ی درگیر ی های ذهنی،سرزدن ب خاله ای ک خیلی وقت بوده ک منتظرمون بوده ک ازش خبر بگیریم و کمک کردن ب ی دوست بچگی ک تو شرایط خوبی نیست.
1398 شهريور 14، 19:21
سلاااااام
تو این قرض دادن ها شده پولتون رو پس ندن؟
و اما کارهای مفید من
ماسک گذاشتم (شوخی بود)
امروز رفتم برای خودم میوه ی مورد علاقه ام رو خریدم
یه خونه تکونی حسابی کردم و همچنان درگیرم
یه لیست از کارهایی که قراره از امشب تا فردا که جمعه اس انجام بدم نوشتم (قدم اول)
قدم دوم هم اقدام هست دیگه برم که شروع کنم
نقل قول: زمان برگشت رو همیشه طی میکنم. اما در عمل هر موقعی که داشت. اون آدم شاید خیلی جاها گیر باشه. لااقل گیر من نباشه.اگه تو تایمی که طی شده تسویه نکرد پیگیری می کنید؟
تو این قرض دادن ها شده پولتون رو پس ندن؟
و اما کارهای مفید من
ماسک گذاشتم (شوخی بود)
امروز رفتم برای خودم میوه ی مورد علاقه ام رو خریدم
یه خونه تکونی حسابی کردم و همچنان درگیرم
یه لیست از کارهایی که قراره از امشب تا فردا که جمعه اس انجام بدم نوشتم (قدم اول)
قدم دوم هم اقدام هست دیگه برم که شروع کنم
1398 شهريور 16، 0:53
برا دوستم پیتزا گرفتم گشنه ش بود،شارژم و دادم ب ی نفر در حالی ک خودم احتیاجش داشتم،چندتا مطلب نیمه کاره داشتم ک تمومشون کردم.
پ ن:امروز روز غیر مفیدی بوده
پ ن:امروز روز غیر مفیدی بوده
1398 شهريور 16، 1:15
حالا من
۱- امروز رفتم توییتر حساب باز کردم، چند تا پست زدم،
چند ساعت وقتم رو هدر دادم و توش گشتم، آخرش پشیمون شدم و حسابم رو کامل پاک کردم.
حالا مفیدش کجا بود؟ این بود که فهمیدم، من توی کانون صد برابر مفیدترم تا توی توییتر و یا جای دیگه.
این جا خونه ی منه، این جا من هویت دارم. ۵ ساله دارم فعالیت می کنم.
(باورم نمیشه که سال پنجم هم داره تموم می شه و من هنوز درگیر خ.ا هستم. خیلی زودتر از این ها می تونستم ترک کنم. بگذریم)
درسته که کمتریم اینجا و شاید برد کارامون زیاد نباشه، اما خدا رو چه دیدی؟ شاید روزی هم اینجا جمعیتمون بیشتر و بیشتر شد.
شاید اصلا روزی تونستیم خدماتمون رو به چند صد هزار نفر درگیر خ.ا ارائه بدیم.
(البته خدا نکنه که چند صد هزار نفر درگیر خ.ا داشته باشیم تو کشور. داریم واقعا؟ نداریم؟ در هر صورت)
در ضمن، درسته که اینجا تعدادمون کمه، اما اثری که روی یک فرد می ذاریم خیلی زیاده.
من جاهای دیگه ممکنه یه پستی بذارم و فرضا ۱۰۰۰ نفر بخونن، اما نهایتا طرف ذهنش یه ذره قلقلک داده می شه.
اما من وقتی اینجا اومدم، کل زندگیم کن فیکون شد. خیلی های دیگه هم همین طور بوده ان.
و اگر کمک های ما این جا باعث بشه که یک نفر ترک کنه، یک معتاد به خ.ا و پ.و.ر.ن بر گشته به زندگی، احیا شده.
نفر و جمعیت مهم نیست که، کیفیت مهمه ....
نتیجه : بیشتر اینجا فعالیت کنیم. هم به درد خودمون می خوره، هم اثر عیجبِ بزرگِ مثبتی روی دیگران می ذاره.
طرف n سال درس می خونه که پزشک شه که دیگران رو نجات بده.
این جا این فرصت به ما داده شده که نذاریم دیگران به خودشون آسیب بزنن (خودارضایی هم یه نوع آسیبه دیگه)
یا اگر هم کسی آسیب دید از خ.ا، کمکش کنیم که کم کم التیام پیدا کنه زخم هاش.
نعمت بزرگ تر از این؟ استفاده کنیم دیگه ...
۱- امروز رفتم توییتر حساب باز کردم، چند تا پست زدم،
چند ساعت وقتم رو هدر دادم و توش گشتم، آخرش پشیمون شدم و حسابم رو کامل پاک کردم.
حالا مفیدش کجا بود؟ این بود که فهمیدم، من توی کانون صد برابر مفیدترم تا توی توییتر و یا جای دیگه.
این جا خونه ی منه، این جا من هویت دارم. ۵ ساله دارم فعالیت می کنم.
(باورم نمیشه که سال پنجم هم داره تموم می شه و من هنوز درگیر خ.ا هستم. خیلی زودتر از این ها می تونستم ترک کنم. بگذریم)
درسته که کمتریم اینجا و شاید برد کارامون زیاد نباشه، اما خدا رو چه دیدی؟ شاید روزی هم اینجا جمعیتمون بیشتر و بیشتر شد.
شاید اصلا روزی تونستیم خدماتمون رو به چند صد هزار نفر درگیر خ.ا ارائه بدیم.
(البته خدا نکنه که چند صد هزار نفر درگیر خ.ا داشته باشیم تو کشور. داریم واقعا؟ نداریم؟ در هر صورت)
در ضمن، درسته که اینجا تعدادمون کمه، اما اثری که روی یک فرد می ذاریم خیلی زیاده.
من جاهای دیگه ممکنه یه پستی بذارم و فرضا ۱۰۰۰ نفر بخونن، اما نهایتا طرف ذهنش یه ذره قلقلک داده می شه.
اما من وقتی اینجا اومدم، کل زندگیم کن فیکون شد. خیلی های دیگه هم همین طور بوده ان.
و اگر کمک های ما این جا باعث بشه که یک نفر ترک کنه، یک معتاد به خ.ا و پ.و.ر.ن بر گشته به زندگی، احیا شده.
نفر و جمعیت مهم نیست که، کیفیت مهمه ....
نقل قول: وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا
هر کس یک نفر را احیا کند، انگار که کل انسان ها را احیا کرده است.
نتیجه : بیشتر اینجا فعالیت کنیم. هم به درد خودمون می خوره، هم اثر عیجبِ بزرگِ مثبتی روی دیگران می ذاره.
طرف n سال درس می خونه که پزشک شه که دیگران رو نجات بده.
این جا این فرصت به ما داده شده که نذاریم دیگران به خودشون آسیب بزنن (خودارضایی هم یه نوع آسیبه دیگه)
یا اگر هم کسی آسیب دید از خ.ا، کمکش کنیم که کم کم التیام پیدا کنه زخم هاش.
نعمت بزرگ تر از این؟ استفاده کنیم دیگه ...
1398 شهريور 16، 15:01
سلام
دیروز لپ تاپم رو مرتب کردم
امروز هم چنین قصدی دارم
دیروز لپ تاپم رو مرتب کردم
امروز هم چنین قصدی دارم
1398 شهريور 18، 22:59
(1398 شهريور 14، 19:21)Queen نوشته است: [ -> ]سلاااااام
نقل قول: زمان برگشت رو همیشه طی میکنم. اما در عمل هر موقعی که داشت. اون آدم شاید خیلی جاها گیر باشه. لااقل گیر من نباشه.اگه تو تایمی که طی شده تسویه نکرد پیگیری می کنید؟
تو این قرض دادن ها شده پولتون رو پس ندن؟
سلام
چند تا نکته باید بگم:
1- من به هر کسی پول قرض نمیدم. به آدم غریبه که نشناسمش پول قرض نمیدم (منظورم پولهای درشت هست). اگه اون آدم دزد باشه چه کنم؟
فرض کنید من ۵۰ میلیون پول دارم. این رو به یه غریبه دزد بدم و تموم شه بره. موضوع این نیست که پولم رو از دست میدم. موضوع اینه که پولی که تا آخر عمر به صدها نفر میتونستم قرض بدم و واسطهای بود برای فیض بردن من از بین میره. این اصلاً عاقلانه نیست.
2- حدود ۵۰ الی ۱۰۰ دوست صمیمی و نزدیک دارم که قرض دادن به اونها و رفع مشکلی از اونها افتخاری هست برای من.
3- تو ۹۵ درصد مواقع به موقع تسویه انجام نمیشه. (الان که دارم فکر میکنم کدومش به موقع بوده یادم نمیاد. اما حتما بوده دیگه. ۵ درصد رو گذاشتم برای همونایی که یادم نیست. )
حالا بعضیها یک روز و دو روز تاخیر. بعضی یک هفته و دو هفته. بعضی هم یکی دو ماه.
اگه از دسته دوم باشن، از اونجایی که آدمهای قابل اطمینانی هستن و معمولاً هم نیازی به اون پول نداشتم پیگیری نداشتم. خودشون هر موقع که داشتن برگردوندن.
اما اگه از دسته اول باشن، یه مدت که بگذره حتما بهشون میگم. حالا هر چقدر هم مبلغش کم باشه. با این لحن که: «راستی شما از من پول گرفته بودید بهم برگردوندید؟» شاید فراموش کرده. شاید هم فراموش نکرده و نداشته که برگردونه. اما در هر حال خیلی زشته که به من اطلاع نداده.
4- پولهای درشت تا حالا نبوده که بهم برنگردونن. اما واقعاً برنمیگردوندن هم جای دوری نرفته بود. من اگه ادعای دوستی و رفاقت و برادری میکنم تو عمل باید ثابت کنم. اون به خاطر بدهیش بره زندان بهتره یا از من پول بگیره و نداشته باشه که برگردونه و عوضش کنار خانوادهاش باشه؟
اما پولهای ریز آره چند تایی بوده. در حد بیست تومن یا دویست تومن. از همون دسته اول.
میشه من کلا کار خیر رو بذارم کنار به خاطر چند نفر؟
پ.ن: کلا خیلی خوبه که اگه عهدی میدیم پاش بدونیم.
آدمها به چشم یه انسان متعهد بهمون نگاه کنن.
برای اعتماد آدمها ارزش قائل شیم و اعتبار خودمون رو از بین نبریم.
1398 شهريور 19، 14:04
دیروز توی مهمونی با بچه ی دوستم انقدر بازی کردم که بچه ای که از من می ترسید منو میدید غش غش می خندید..آخرشم تو بغل من موقع کارتون دیدن خوابش برد چه حس خوبی بود.
1398 شهريور 20، 20:43
امروز با خانواده رفتیم به یکی از فامیلهامون سر زدیم.
عیادت.
چشمش بسته بود.
یه خال خیلی کوچیک تو چشمش داشت. از خیلی وقت پیش.
5 سال پیش متوجه شد که این خال رشد کرده و بزرگ شده.
رفت درش آورد.
۶ ماه بعد دوباره رشد کرد.
دوباره همون دکتر درش آورد.
امسال دوباره بزرگ شد.
وقتی مراجعه کرد و نمونهبرداری، گفتن پشت چشمت تومور داری.
بهش گفتن چرا همون ۵ سال پیش از خالت نمونهبرداری نکردی؟ اگه به دکتر میگفتی همون موقع نمونهبرداری کنه کار به اینجا نمیکشید.
گفته من چه میدونستم. دکتر باید میگفته. این وظیفه دکتره یا وظیفه من؟ اونه که بعد ۶ ماه دید دوباره بزرگ شده باید چنین احتمالی میداده. علم پزشکی تخصص منه یا تخصص اون؟
از دکتر پرسیده الان من چه کنم؟
اونم گفته تومور خیلی ریشهدار شده. ما تا یه جایی میتونیم تو چشم نفوذ کنیم و پیش بریم.
پناه بر خدا.
عیادت.
چشمش بسته بود.
یه خال خیلی کوچیک تو چشمش داشت. از خیلی وقت پیش.
5 سال پیش متوجه شد که این خال رشد کرده و بزرگ شده.
رفت درش آورد.
۶ ماه بعد دوباره رشد کرد.
دوباره همون دکتر درش آورد.
امسال دوباره بزرگ شد.
وقتی مراجعه کرد و نمونهبرداری، گفتن پشت چشمت تومور داری.
بهش گفتن چرا همون ۵ سال پیش از خالت نمونهبرداری نکردی؟ اگه به دکتر میگفتی همون موقع نمونهبرداری کنه کار به اینجا نمیکشید.
گفته من چه میدونستم. دکتر باید میگفته. این وظیفه دکتره یا وظیفه من؟ اونه که بعد ۶ ماه دید دوباره بزرگ شده باید چنین احتمالی میداده. علم پزشکی تخصص منه یا تخصص اون؟
از دکتر پرسیده الان من چه کنم؟
اونم گفته تومور خیلی ریشهدار شده. ما تا یه جایی میتونیم تو چشم نفوذ کنیم و پیش بریم.
پناه بر خدا.
1398 شهريور 22، 18:09
امروز نشستم یه برنامه ی کامل برای هفت روز سفر نوشتم، دقیقا مقصد هام و برنامه هایی که دارم رو مشخص کردم. عاشق این کارم
1398 شهريور 22، 22:38
با سختی تمام جعبه گوشیم رو درآوردم.
جاش رو میدونستم کجاست. اما اینکه چند تا کارتن از اون بالای کمد بیارم پایین تا ته یکی از کارتنها جعبه رو بکشم بیرون سخت بود.
لذا یک هفته موضوع پا در هوا بود.
باتری گوشیم خراب شده.
جاش رو میدونستم کجاست. اما اینکه چند تا کارتن از اون بالای کمد بیارم پایین تا ته یکی از کارتنها جعبه رو بکشم بیرون سخت بود.
لذا یک هفته موضوع پا در هوا بود.
باتری گوشیم خراب شده.