1398 مهر 6، 17:34
1398 مهر 7، 0:07
امروز نشستم با همکار و رفیقم سنگ هامون رو وا کردم و با هم قرار و مدار گذاشتیم
خیلی سخت بود
خیلی سخت بود
1398 مهر 7، 12:40
غذایی که خیلی دوست داشتم خیلی کم خوردم.
چون روزهای اولیه کالری مهمه. الانم میخوام با ویتامین و کافئین بدنم رو گول بزنم. چرخه ی تولید atp رو تشدید و فاز فسفاژن رو تقویت کنم اینجوری اخر شب انرژی کمتری دارم
انرژی کمتر = تولید هورمون لیبیدو کمتر
چون روزهای اولیه کالری مهمه. الانم میخوام با ویتامین و کافئین بدنم رو گول بزنم. چرخه ی تولید atp رو تشدید و فاز فسفاژن رو تقویت کنم اینجوری اخر شب انرژی کمتری دارم
انرژی کمتر = تولید هورمون لیبیدو کمتر
1398 مهر 7، 20:26
گلدون بازی کردم
شاخه های بلندش رو گذاشتم تو اب ریشه بزنن
خاک بهش دادم و آب
شاخه هاشم مرتب پیچیدم
هیچی قشنگتر از گل نیست
شاخه های بلندش رو گذاشتم تو اب ریشه بزنن
خاک بهش دادم و آب
شاخه هاشم مرتب پیچیدم
هیچی قشنگتر از گل نیست
1398 مهر 7، 22:59
برای عمهام یه کیک خریدم:
یکی از سورپرایزهای همیشگی من اینه که وقتی کسی از سفری برگشته یا مدتهاست به خونهمون نیومده، براش یه کیک میگیرم.
به قناد هم میگم حتما اسم اون شخص رو بنویسه.
معمولاً اولین برخورد مهمانان این کلمه هست: «واو!»
پ.ن: بعد از بیست سال عمهام رو دیدم.
1398 مهر 9، 17:06
سلااااااااااام
امروز بعد از مدت هااااااااااااااااا به کانون سر زدم
خدایا کانون و کانونی ها رو در پناه خودت حفظ کن
به ما هم سعادت بده بیشتر بیایم
امروز بعد از مدت هااااااااااااااااا به کانون سر زدم
خدایا کانون و کانونی ها رو در پناه خودت حفظ کن
به ما هم سعادت بده بیشتر بیایم
1398 مهر 9، 19:05
امروز سعی کردم اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم
1398 مهر 9، 23:24
امروز سعی کردم به جای برخورد تند از روش خر کردن استفادهکنم
1398 مهر 11، 13:15
درود
امروز میخوام عملیات انفال(انجام دادن کارهای نافله)
برا اولین بار از فِرِز آهنگری و موتور جوش استفاده میکنم یا جد سیدی صدام بلایی سرم نیاد
آموزش هاش رو تئوری مطالعه کردم . دیداری هم روند کار رو دیدم . امروز میرم سر عمل
احساس میکنم میخوام موتور هواپیمای میراژ تعمیر کنم
کار یَدی خوبه . ولی عاقبت نداره آقا درس بخونین .
خدوندا من چیزی نمیدونم مگر اینکه شما از علمت به من عطا کنی. خداوندا به علم نافعم بیفزا
امروز میخوام عملیات انفال(انجام دادن کارهای نافله)
برا اولین بار از فِرِز آهنگری و موتور جوش استفاده میکنم یا جد سیدی صدام بلایی سرم نیاد
آموزش هاش رو تئوری مطالعه کردم . دیداری هم روند کار رو دیدم . امروز میرم سر عمل
احساس میکنم میخوام موتور هواپیمای میراژ تعمیر کنم
کار یَدی خوبه . ولی عاقبت نداره آقا درس بخونین .
خدوندا من چیزی نمیدونم مگر اینکه شما از علمت به من عطا کنی. خداوندا به علم نافعم بیفزا
1398 مهر 11، 21:00
سلام
اواخر هفته ی پیش کالایی رو اینترنتی سفارش دادم ، دیروز به دستم رسید
با وجود اینکه قبلش تماس گرفته بودم و از موجودی مطمئن شده بودم و تاکید زیاد کرده بودم که دقیقا این رو برای من بفرستین
دیروز چیزی که به دستم رسید اونی نبود که می خواستم
در نگاه اول کلی عصبانی شدم ولی بعدش که بررسی کردم دیدم می تونم از این هم استفاده کنم و بلا استفاده نیست. کارمو راه میندازه.
اماااااااااا با این وجود کار اون ها اصلا درست نبود که وقتی کالایی رو موجود ندارند یه کالای دیگه روجایگزین کنند و بفرستند. با وجود اینکه این همه تاکید کرده بودم مشابهش رو نمی خوام.
خلاصه اینکه تصمیم گرفتم مثل همیشه بی خیال نشم و پیگیری کنم و این بی مسئولیتی و بی وجدانی رو بهشون گوش زد کنم
شاید که دست از این غالب کردن هاشون بردارند.
خیلی ها فکر می کنند که با یه بار فروش بارشون بار میشه ولی از سرمایه های ارزشمند یه فروشگاه مشتری های ثابت اونجاست که بهشون اعتماد کردند.
اواخر هفته ی پیش کالایی رو اینترنتی سفارش دادم ، دیروز به دستم رسید
با وجود اینکه قبلش تماس گرفته بودم و از موجودی مطمئن شده بودم و تاکید زیاد کرده بودم که دقیقا این رو برای من بفرستین
دیروز چیزی که به دستم رسید اونی نبود که می خواستم
در نگاه اول کلی عصبانی شدم ولی بعدش که بررسی کردم دیدم می تونم از این هم استفاده کنم و بلا استفاده نیست. کارمو راه میندازه.
اماااااااااا با این وجود کار اون ها اصلا درست نبود که وقتی کالایی رو موجود ندارند یه کالای دیگه روجایگزین کنند و بفرستند. با وجود اینکه این همه تاکید کرده بودم مشابهش رو نمی خوام.
خلاصه اینکه تصمیم گرفتم مثل همیشه بی خیال نشم و پیگیری کنم و این بی مسئولیتی و بی وجدانی رو بهشون گوش زد کنم
شاید که دست از این غالب کردن هاشون بردارند.
خیلی ها فکر می کنند که با یه بار فروش بارشون بار میشه ولی از سرمایه های ارزشمند یه فروشگاه مشتری های ثابت اونجاست که بهشون اعتماد کردند.
1398 مهر 11، 22:04
سلام
پولی که تو قرعه کشی برنده شده بودم دادم به یکی که خیلی بدهی داره ان شاءالله شرمنده زن و بچه هاش نباشه
پولی که تو قرعه کشی برنده شده بودم دادم به یکی که خیلی بدهی داره ان شاءالله شرمنده زن و بچه هاش نباشه
1398 مهر 12، 13:54
سلام
قبلاً یه آموزشی رو از سایتی خریداری کرده بودم.
نوشته بود اگه آموزش کاملتر رو خریداری کنید پول آموزش قبلی به اعتبارتون اضافه میشه.
آموزش کاملتر رو خریداری کردم.
چند روزی منتظر شدم که هزینه آموزش قبلی به اعتبارم اضافه بشه، اما نشد.
بهشون ایمیل زدم که ظاهرا باید اعتباری به من داده میشد.
گفتن آره. الان واریز میکنیم.
واریز کردن.
اما به جای ۱۵۰ هزار تومان، یک میلیون و پانصد هزار تومان.
کلی وسوسه شدم از این اعتبار استفاده کنم.
-> این خواست خداست. اونها پولت رو نداده بودن. حالا خدا بیشترش رو رسوند.
-> این اعتبار که چیزی نیست واسه همچین شرکتی. تازه واسه آموزشه. کلی آموزش از سایت دانلود کن و لذتش رو ببر.
-> همیشه کلی جاها حق ازت خورده شده. این به جای اونها.
.
.
.
اما مقاومت کردم.
در نهایت ایمیل دادم که حاجی اشتباه شده ها.
و
اونها درستش کردن.
چرا پول این قدر وسوسهانگیزه؟
قبلاً یه آموزشی رو از سایتی خریداری کرده بودم.
نوشته بود اگه آموزش کاملتر رو خریداری کنید پول آموزش قبلی به اعتبارتون اضافه میشه.
آموزش کاملتر رو خریداری کردم.
چند روزی منتظر شدم که هزینه آموزش قبلی به اعتبارم اضافه بشه، اما نشد.
بهشون ایمیل زدم که ظاهرا باید اعتباری به من داده میشد.
گفتن آره. الان واریز میکنیم.
واریز کردن.
اما به جای ۱۵۰ هزار تومان، یک میلیون و پانصد هزار تومان.
کلی وسوسه شدم از این اعتبار استفاده کنم.
-> این خواست خداست. اونها پولت رو نداده بودن. حالا خدا بیشترش رو رسوند.
-> این اعتبار که چیزی نیست واسه همچین شرکتی. تازه واسه آموزشه. کلی آموزش از سایت دانلود کن و لذتش رو ببر.
-> همیشه کلی جاها حق ازت خورده شده. این به جای اونها.
.
.
.
اما مقاومت کردم.
در نهایت ایمیل دادم که حاجی اشتباه شده ها.
و
اونها درستش کردن.
چرا پول این قدر وسوسهانگیزه؟
1398 مهر 14، 22:24
امروز خیلی کار خوب کردم
اما یکیش که به دلم نشست این بود که بیشتر مواظب نگاهم بودم
امروز رو دوست داشتم...
اما یکیش که به دلم نشست این بود که بیشتر مواظب نگاهم بودم
امروز رو دوست داشتم...
1398 مهر 16، 11:47
به مادرم سر زدم و پای درد دلاش نشستم.
1398 مهر 17، 17:32
امروز بانک بودم. فرم های بانک یه پیرمرد پیرزن رو پر کردم