کانون

(1394 بهمن 17، 22:30)Dash Ali نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها
اوضام بدجوری خراب شده
گناه پشت گناه . دیگه نیمتونم نماز بخونم هر کاری میکنم نمیتونم نماز بخونم.  یک هفته اس درس هم نمیخونم .چند وقته اصلا ورزش نیکنم. صبح ها به زور از خواب بیدار میشم میرم مدرسه.
اصلا همه چی کاملا عوض شده تقریبا 2 هفته میشه.
امروز سه بار زدم... باز هم میخواستم بزنم. یک دفعه همه چی بهم ریخت.
گناه هام زنجیره ای و پشت سر هم ...| تنبل و بی انگیزه شدم . و فقط دوست دارم گناه کنم....
منی که روم نمیشد تو خیابون به کسی نگاه کنم 2 شب پیش که از کلاس زبان میومدم رفتم دنبال دختر مردم و دخترارو بد نگاه میکردم...
هر چی که ساختم تا حالا ... تمام اون درس خوندنا ... شاگرد اول شدنا. ... داره خراب میشه. حتی دیگه زبان هم نمیخونم. و اگه تا حالا وتا چند هفته دیگه هیچی هم نشه... دارم همه ی زحمتامو خراب میکنم. روز هایی بوده دخترا ازم میخواستن بهشون کمک کنم ...  من حتی برای این که یک درصد احتمال گناه نشه ازشون دور میشدم.روز هایی بوده ساعت چهار و نیم صبح قوی و پر انرژی بیدار میشدم نماز میخوندم با انگیزه صبحانه میخوردم و شاد به مدرسه میرفتم.
اما الان به زور خودمو میکشم و صبحانه هم نمیخورم. روز هایی بوده که 5 ساعت میخوابیدم و خیلی تلاش میکردم و فعال بودم. من متاسفم چون تولدم این هفته اس و 18 سالم میشه و دیگه نمیتونم اون روز با اقتدار و عزت بگم که من چند ماه پاک بودم و یا چیزی کم نزاشتم ... و این باعت ازار من میشه.
خیلی هم سخت و و سنگینه و اذیت میشم برای اینکه برم ی قران یا نماز یا... بخونم.انگار ی چیزی منو میگیره میکشه با تمام وجود و منم و تنهاییم.
کاملا بی تفاوت شدم تقریبا نسبت به همه چی.

اینجا هم نیومدم  بگم راستش از اینجا هم دل سرد شده بودم
نمیدونم بچه ها.
به هر حال در جریان باشید دارم فنا میشم.

شبیه این روزهارو قبل از اومدن به کانون داشتم و یا حتی از سه ماه پیش که اینجام هم وضعیت و حس حالم شبیه این بود ولی خوبیش اینه گذریه , اون موقع آدم حس میکنه خیلی بد شده خیلی توی عمل بدش گیر کرده و دیگه نمیتونه توی صورت خودش و اینه نگاه کنه و از خودش و خداش خجالت میکشه , این حس پشیمونی خوبه ولی زیاد هم نباید بهش رو نشون داد نتیجه اش این میشه از اینور بوم میفتین پایین و حس گناه هی باعث تکرار گناه میشه و میگین حالا من که اشتباه کردم یه بار دیگه هم روش سه بار دیگه هم روش چون عهدم رو شکستم ! نشد دیگه !

یه چیز بدی که خ.ا داره اینه که ادم از حس های بدش هم میتونه بهش پناه ببره درست مثل سیگار میمونه لعنتی , هی میگی از فردا ترک میکنم هی میگی یه نخ دیگه دو نخ دیگه بعدش چی میشه ؟ پاکت پاکت روزگار سیاه میشه ترکم نمیشه , درد لعنتی هست اما باید چشم به روزای خوب بست نه هفته ی خوب نه ماه خوب نه سال خوب , یه روز پاک اومد بگین یه روز دیگه روش و سعی ام رو میکنم دو روزش کنم سه روزش کنم و ...
وقت هایی که از نظر روحی کم میارین تخیل نکنین نگاه بد نکنین پاشین قدم بزنین و یا بدوین و یا یه موسیقی اروم گوش بدین (هرچند اینم زیاد پیشنهاد نمیکنم میگن موسیقی اراده رو سست میکنه) , اهل نمازین چه بهتر دو رکعت نماز حاجت بخونین برای رهایی از این حس بد , دوش اب سرد بگیرین یکم غذاهای سرد تر بخورین اصلا بیکار نمونین این بدترین حالتشه و از همین بیکاری همه چیز شروع میشه
الان وقت کنار گذاشتن چیزایی هست که باعثش میشن , هرچیزی رو که دم دسته مثل فیلم یا فیلتر شکن یا حتی بیکاری و نماز نخوندن اینارو حذف کنین
قبلا هم نوشتم از تجربیات استفاده کنین به اورژانس کانون هم سر بزنین بازم بچه ها بیشتر اونجا میان و کمک میکنن و اینجا فقط ما سرپرست های تاپیک هستیم و همینقدر از دستمون بر میاد و البته دعاتونم میکنیم
کم نیار قهرمان , حس ضعف نکن
تو میتونی
با خودت بگو 1 روز بعد 5 روز بعد ده روز پاک میمونم , بعدم روز دهم باز نشکن عهدت رو بازم بگو 15 روز بیست رو و همینطوری اضافه اش کن
موفق باشی    

من می خواهم پاک بشم و پاک بمانم:

حسین/22دی/26روز خوب
الان دارم کم کم از نفس کشیدن و آب خوردنم هم لذت می برم،
فقط بخاطر اینکه یه عادت کثیفو گذاشتم کنار...

همـت / 10بهمن / 8 روز خوب 
سلام دوستان،
فکر کنم سال 87 بود که با دوستام به سرمون زد بریم اردوی راهیان نور مناطق جنگی. قبل از این سفر شهدا رو دوست داشتم و نسبت بهشون احساس دین می کردم چون با عزیزترین دارایی خودشون یعنی جانشون با خدا معامله کردن. ولی از بعد از اون سفر دیگه دیوونشون شدم! تا الان فکر کنم 3 یا 4 مرتبه رفتم مناطق جنگی و معمولا قبل از عید یا توی عید این سفر رو می برن.
الان هم چون نزدیک اون ایام هست دلم برای اون مناطق لک زده و واقعا از وضعیتی که دارم در مقابلشون احساس شرمساری می کنم و واقعا شرمندشون هستم. گاهی اوقات فکر می کنم که اونها نصف شب از خواب پا می شدن و بی صدا میرفتن وصط بیابون نماز شب می خوندن و چشم های گریون با خداشون مناجات می کردن... چه شب هایی بود شب های عملیات...
من فکرم شده ترک کردن این گناه! عزم اونها برای مقاومت کردن در مقابل دشمن که اسلام از بین نره و تلاش من برای اینکه خ.ا نکنم! واقعا به حالشون غبطه می خورم و الان که دارم این رو می نویسم بغض تو گلوم گیر کرده و دوست دارم مثل اونها شهید بشم...
برام دعا کنید

Amirhossein77
16بهمن
3روز خوب

همـت / 10بهمن / 9 روز خوب 

یه لحظه فکر کنید؛ اگر امام علی (ع) الان زنده بود و هر کدام از ما می رفت پیشش و می گفت: مولای ما! چند سالی هست هست که اسیر یه گناه بزرگم و نمی تونم ازش دل بکنم... اون موقع ایشون حدیث زیر رو می خوندند. بعدش چه حسی بهمون دست می داد. آیا باز هم این گناه رو تکرار می کردیم!؟

رفقا تلاش کنیم و کم نیاریم. چیزی تا مرگ فاصله نداریم ها.... نکنه شب اول قبر، اماممون رو ببینیم و در مقابلشون سر افکنده باشیم...

حدیث حضرت علی علیه السلام :

عَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَاد

بر شما باد به تلاش و سخت کوشی و مهیا شدن و آماده شدن.

وسایل الشیعه ج 1 ، ص 92 ، ح 217

(1394 بهمن 18، 2:10)Hossain نوشته است: [ -> ]من می خواهم پاک بشم و پاک بمانم:

حسین/22دی/26روز خوب
الان دارم کم کم از نفس کشیدن و آب خوردنم هم لذت می برم،
فقط بخاطر اینکه یه عادت کثیفو گذاشتم کنار...

واقعا تجربه ی این حس رو دوست دارم , آدم حس سبکی خاصی داره  
درود بر شما , راه خوبتون رو همینطور ادامه بدین  

(1394 بهمن 19، 0:03)amirhossein77 نوشته است: [ -> ]Amirhossein77
16بهمن
3روز خوب

انشاالله روزهای سبز بیشتری ازتون ببینیم

(1394 بهمن 19، 5:41)MeHreKhODaa نوشته است: [ -> ]مهرانا. 14بهمن.( )
راستش جدیدا شمارش روزام یادم نمیمونه و حتی یه تفریق ساده رو هم ذهنم کم میاره. الانم نمیدونم با امروز 19ام. میشه شش روز یا پنج
خدا اخر و عاقب همه رو بخیر کنه
مهرانا. 14 بهمن. 6 روز

عالیه خانومی
هروقت از دستت رفت تاپیک هارو چک کن پیدا میشه خودش
منتظر شیرینی قهرمانیت هستیما
به پیش      

(1394 بهمن 19، 14:10)همـت نوشته است: [ -> ]همـت / 10بهمن / 9 روز خوب 

یه لحظه فکر کنید؛ اگر امام علی (ع) الان زنده بود و هر کدام از ما می رفت پیشش و می گفت: مولای ما! چند سالی هست هست که اسیر یه گناه بزرگم و نمی تونم ازش دل بکنم... اون موقع ایشون حدیث زیر رو می خوندند. بعدش چه حسی بهمون دست می داد. آیا باز هم این گناه رو تکرار می کردیم!؟

رفقا تلاش کنیم و کم نیاریم. چیزی تا مرگ فاصله نداریم ها.... نکنه شب اول قبر، اماممون رو ببینیم و در مقابلشون سر افکنده باشیم...

حدیث حضرت علی علیه السلام :

عَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَاد

بر شما باد به تلاش و سخت کوشی و مهیا شدن و آماده شدن.

وسایل الشیعه ج 1 ، ص 92 ، ح 217

عالی بود این حدیث ممنونم از شما  
تلاش و سخت کوشی رمزو کلید هر در بسته ای هست
در پاکیتون تا ابد باز بمونه انشاالله  

(1394 بهمن 19، 17:37)Dash Ali نوشته است: [ -> ]

DashAli

18 بهمن

1 روز خوب

این دفعه دیگه تا ته خط میرین  

حسین/22دی/28روز خوب

ولی خیلی غمگین و ناراحتم
فکر روزای خوبی که قبلا داشتم و بعداچی شدش یادم میاد 

این همه ضربه ای که به خودم زدم...

این همه وقتمو صرفا چیزای کثیف کردم...
انگار تو خلا هستم...
روابط اجتماعی داغونی دارم...رفتم اون سایت روانیار، دیدم  افسردگی شدیدی دارم


چرا من این کارو با خودم کردم چرا؟؟
آه نا امیدم...اگر سالها مرده بودم کارم به اینجا نمی رسید
افسرده...درمانده...

وقتی این پستو نوشتم10بار نگاه کردم ولی بازم اشتباه شد و مجبور شدم ویرایشش کنم

خدایا خودت کمکم کن

سلام دوستان ببخشید یه مدتی نبودم از امروز میخوام شروع کنم
0روزخوب/20بهمن/MAYSAM

نگران نباش پسر ...
یه جایی یه جوری یه چیزی یه شخصی ،یه روزی به نحوی درست میشه کارت.
فقط تا اون روز مرد باش و پای خواسته هات وایسا.
هر چی که خواستی
هرجی که میخوای
تو فقط بخواه تا بشه.
ارادت یه روز بیدار میشه اما این بار دیگه نمیخوابه ...!!!

همـت / 10بهمن / 10 روز خوب 

(1394 بهمن 19، 22:00)MeHreKhODaa نوشته است: [ -> ]مهرانا. 19بهمن. 0

غصه نخوریا   , فقط عوامل شکستت رو بررسی کن و دقت کن دفعه ی دیگه برنامه ی ترکت رو بهم نریزه
موفق باشی خانومی  

(1394 بهمن 20، 0:29)Hossain نوشته است: [ -> ]حسین/22دی/28روز خوب

ولی خیلی غمگین و ناراحتم
فکر روزای خوبی که قبلا داشتم و بعداچی شدش یادم میاد 

این همه ضربه ای که به خودم زدم...

این همه وقتمو صرفا چیزای کثیف کردم...
انگار تو خلا هستم...
روابط اجتماعی داغونی دارم...رفتم اون سایت روانیار، دیدم  افسردگی شدیدی دارم


چرا من این کارو با خودم کردم چرا؟؟
آه نا امیدم...اگر سالها مرده بودم کارم به اینجا نمی رسید
افسرده...درمانده...

وقتی این پستو نوشتم10بار نگاه کردم ولی بازم اشتباه شد و مجبور شدم ویرایشش کنم

خدایا خودت کمکم کن

افسردگی قابل درمانه و تقریبا بیشتر ایرانیا نوع خفیفش رو دارن ولی اگر جلوش گرفته نشه میشه عمیق  
اگر سایتش و تستش درست باشه پس به یه مشاور خوب مراجعه کنید و نگید مشاوره چیه ! اتفاقا خیلی هارو دیدم که رفتن و حالشون از الان منم بهتره
جدی بگیرینش و جلوش رو بگیرین چون افسردگی سرطان روحه و پیشرفتش از خود سرطان بد خیم هم بدتره
ما دعاتون میکنیم حالتون خوب بشه
علی یارتون
مثبت فکر کنین که مثبت پیش بیاد  

(1394 بهمن 20، 6:19)بابا لنگ درازم نوشته است: [ -> ]نگران نباش پسر ...
یه جایی یه جوری یه چیزی یه شخصی ،یه روزی به نحوی درست میشه کارت.
فقط تا اون روز مرد باش و پای خواسته هات وایسا.
هر چی که خواستی
هرجی که میخوای
تو فقط بخواه تا بشه.
ارادت یه روز بیدار میشه اما این بار دیگه نمیخوابه ...!!!

به امید یه روزی یه شخصی هیچی درست نمیشه
فقط اراده و عزمه و تلاشه که همه چیزو درست میکنه  

(1394 بهمن 20، 13:55)همـت نوشته است: [ -> ]همـت / 10بهمن / 10 روز خوب 

آفرین قهرمان
عکس زیبا و مفهومی ای بود مرسی  

(1394 بهمن 20، 14:16)Dash Ali نوشته است: [ -> ]

DashAli

18 بهمن

2 روز خوب

به به , به داداش علی
خدا حفظتون کنه