ایندفعه می خوام یه طومار بنویسم ... به قول جیم رون که میگه هر چیو یاد گرفتین با بقیه قسمت کنین.....البته شاید جلوتر جملات احمقانه به نظر برسه که اگر اعتقادی به این جور چیزا ندارین توجهی به جملات نداشته باشین....
حال خراب یکی از دلایل شکستنه....
حال خراب دلیل داره.....
علی رغم اینکه شاید مغز پیچیده ای داشته باشیم......ولی حال خراب ما بخاطر کمبود دو تا ماده شیمیایی به اسم سروتونین و دوپامینه.....
این روزا هم که من و شما تو ترک هستیم....منبع اصلی دوپامین رسانی به مغزمونو از دست دادیم.....ده ساله بدنمونو عادت دادیم به اینکه از این طریق دوپامین بگیره نه راه های دیگه...
معلومه بعد سه چار روز فاز دپرسی و این چیزا میاد سراغمون....تو اون شرایط نیاز شدیدتر میشه.....بعدم کم میاریم می شکنیم....
داروی ضد افسردگی که روانپزشک ها میدن، سروتونین رو زیاد می کنه.....اونم واسه خودش یه داستان دیگه ست.....روش های زیادی هست که میشه این دو تا ماده شیمیایی رو تو مغز افزایش داد.....حالا چرا افزایش بدیم...مگه نداریمش؟....نخیر... با توجه به اعتیادی که داریم....از دستش دادیم!....
خیلی اوقات شده یه روز بلند میشیم حالمون خوبه....هر از گاهی هم بد خوابیدیم یا پرخوری کردیم یا هزار دلیل دیگه، بد بلند میشیم.....حال خراب اول صبح تا شب همراه آدمه مگر اینکه در طول روز یه اتفاق خوب بیفته.....
حالا می خوام به شما بگم که بیایم و منتظر اون اتفاق خوبه نباشیم.....
اول صبح، چه حالمون خوب بود چه حالمون بد بیایم یه کاری بکنیم........
این چیزایی که در ادامه میگم گفته های تونی رابینزه...من کاره ای نیستم... قبل ها اجراش کردم و راضی بودم....شما هم بیا امتحانش کن حتی واسه یه روز....راضی نبودی بیا منو بزن...
...گرچه به گفته خودش هفته ای حداقل پنج بار باید اجراش کنی.....ولی همون روز اول اثرشو من دیدم....
اول دلیل اینکارا رو میگم بعد خود مراحلی که باید انجام بدین رو میگم....
برای تغییر حال و احوال یا موود یا فاز یا هر چی که اسمشو میذارین سه تاچیز دخیله:
تمرکز focus
بدن body
زبان language
اینکه الان چه حالی داری بسته به این داره که همین الان رو چی
تمرکز کردی....رو بدبختی هات....رو شکست های گذشته.....رو درد رفتن به دانشگاه....رو درد بیدار شدن...رو اینکه چه زندگیه تکراری و مزخرفی داریم...
.....سالهاست رو اینا و هزار تا چیز دیگه تمرکز می کنیم!...یه مثال خوب در مورد این زمینه اینه:
اگه با یکی قرار داشته باشین و سر قرار نیاد چی فکر میکنین: 1) آدمه دو دره باز یا فراموشکاریه که نیومده.....شایدم رفته یه جا دیگه و تو اصلا براش مهم نبودی
2) یکی دیگه شاید رو این تمرکز کنه که شاید اتفاقی براش افتاده که نیومده....نکنه تصادف کرده!...
خلاصه رو هر چی تمرکز کنین همونو حس می کنین....
این از این!..
نکته دوم برمیگرده به
بدن ...شما تو اوج افسردگی و فاز روزای هشتم نهم خ.ا باش....بیا یه لحظه بلند شو.... صد بار بپربالا مثل کانگرو....اگه حالت عوض نشد سر پل صراط یقه منو بگیر....
نکته اخر...
زبان.....تو هر شرایطی از زندگی هستین، چه خوب چه بد همش نتیجه یه چیزه.....هممون نتیجه ی اون چیزی هستیم که فکر میکنیم......اون ته مهای ذهنمون از خودمون همینقدر انتظار داشتیم....بیشتر از این از خودمون نخواستیم......لیاقتمون رو همونقدر دیدیم.....بیشتر از یه معتاد نیستیم و از این چیزا......
هر کدوم از این سه تا چیزو که گفتم تغییر بدی حالت از بد به خوب یا از خوب به بد تغییر می کنه....حالا فرض کن هر سه تا شو با هم تو یه پکیج بندازی انجامش بدی.....چه شود!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه این آقا اومد Hour of power رو پیشنهاد داد....یعنی یه ساعت بیا و یه برنامه ای رو اجرا کن که در ادامه می گم:
برنامه ش واسه اول صبحه....
اول صبح چشماتونو که باز کردین بدون تردید بلند شید.....و شروع به دویدن کنید(
بدن)..می تونین برین پارک اینکارو انجام بدین اگه دسترسی دارین... اگه نه که درجا هم بزنین مشکلی نیست
......فک نکنید ساعت چنده.....اشکالی هم نداره یه روز کمتر از روز قبل بخوابین....قطعا زنده می مونین...
در حین دویدن پترن تنفسی که در ادامه می گم رو اعمال کنین....چهار بار دم و بعد چهار بار بازدم.....البته رفرنس داده بود به یه مقاله از دانشگاه هاروارد که چرا این پترن تنفسی سر صبحی موتور مغز شما رو روشن میکنه ..... فازتونو تغییر می ده که کل هدف هم همینه!...
فاز بعدی فاز تصویر سازیه.......در حین دویدن شروع به تصویر سازی کنین(
تمرکز).....البته از تصویر های خوب گذشته استفاده کنید....اونایی که بابتشون قدر دان خدا هستین....مثل سلامتیتون .....خانوادتون.....دوستاتون...شاید قبولیتون تو کنکور.....بخاطر داشتن فلان روز شاد.....بخاطر هر چی که بابتش خدا رو شکر می کنین.....وقتی قدر دان هستین دیگه ترسی به سراغتون نمیاد....می تونین واسه این مرحله نماز هم بخونین...نماز هم نوعی قدر دانیه.....حالو خوب می کنه....ترس رو فراری میده....
حالا همونطور که در حال دویدن هستین
تمرکزتونو بذارین رو اینکه چه چیزی از زندگی می خواین....فرض کنین که بهش رسیدین!.....تصورکنید بهش رسیدین......نکته ش اینه که باید احساسش کنین.....مغز نمی تونه تفاوت رسیدن و نرسیدن به یه چیز رو بفهمه.....اصلا برا مغز مهم نیست از طریق چشمت ببینیش واقعا یا فقط تصورش کنی...اینقدر بهش فک کن تا مغز این عطشو پیدا کنه که واقعا تو رو مجبور کنه بری سمتش......
حالا رو امروز تمرکز کن(در حین اینکه در حال دویدن هستی)....امروز می خوای چیکار کنی....کیو خوشحال کنی.....چی یاد بگیری....با کی ملاقات کنی...چجوری با بقیه صحبت کنی.....چقدر انرژی پاش بذاری.....
مرحله آخر مرحله صحبت با خودته هست......یه سری جملات مثبت رو باید بلند و پر انرژی به خودت بگی(
زبان)......اونم در حین دویدن...به جملاتی که می گی مطمئن باش.....جملاتی مثل زندگیمو دوست دارم...من می تونم و از این قبیل چیزا......شاید فک کنین مثبت اندیشی و از این خزعبلاته.....شایدم باشه.....ولی اگه جواب بده.....چرا که نه!
شده هر از گاهی دارین آهنگ یه خواننده رو کنار رفیقتون زمزمه می کنیم بعد یه مدت می بینین ناخودآگاه رفیقتون داره همون آهنگو با خودش زمزمه می کنه!..بدون اینکه متوجه باشه که همون آهنگو قبلا شما براش خوندین......واسه من خیلی این اتفاق افتاده....
....کلام تاثیر گذاره.....شما با خودت خوب صحبت کن ....رسوخ می کنه به ته مهای ذهنت و همش ناخودآگاه یا خودآگاه داری تکراش می کنی......یه دلیل دیگه هم که به ذهنم میرسه گوش دادن به آهنگ های غمگین یا شاده.....تفاوت این دو دیگه فک کنم برای شما بدیهیه......دلیل دیگه ای به ذهنم نمیرسه...
یه ساعت حوصله ندارین 5 دقیقه واسه هر کدوم از مراحل وقت بذارین سر جمع بشه یه ربع بیست دقیقه.....به جایی بر نمی خوره.....
کل پروسه در حال دویدن هستین(
بدن).....قسمتی از پروسه رو در حال
تمرکز و قسمتی شم در حال صحبت با خودتون هستین(
زبان)...
این روتین روزانه خیلی خوبه.....چرا......چون وقتی صبح رو اینجوری بسازم.....تا شب بکوب میرونم....حالم خراب نیست برم سراغ خ.ا حالمو خوب کنه!...انرژی دارم واسه تولید چیزای خوب خوب.....نمی گم خ.ا درمان میشه... ولی حداقل بخاطر کمبود انرژی و دپرس بودن آدم نمیره سراغ خ.ا......ترسی ندارم......
طبق معمول قدم اول همیشه سخته.....مثل روز اول باشگاه که همیشه از شنبه شروع می شه!
امیدوارم کاربردی باشه.....من مزه شو چشیدم.....خوشمزه ست....
اینکه حال هر روزمونو خودمون بسازیم تا اینکه بسپریمش به تقدیر که یه روز خوشحال یا یه روز غمگین باشیم....