(1398 بهمن 16، 2:20)123Sanaz123 نوشته است: [ -> ]یه چی بگم
ایندفعه الکی الکی داره روزهای پاکی سر میشه
وگرنه من هر روز میخوام بشکنم
ولی هر بار به هر دلیلی الکی خودمو گول زدم
مثل بچها
میدونم اگر روز پاکی زیاد بخواهم اینجوری جواب نمیده
باید طبق گفته های آقای عاشق فاطمه زهرا
یک برنامه کامل و سخت داشته باشم
هعییییییییییییییییی
واقعا چرا این زندگی همش مزخرفه
خب دختر خوب، وقتی که همین الکی گول زدن ها جواب داده، یعنی اینکه اینم یه راه حل منحصر به فرده اتفاقاً. همیشه که نسخه دیگران برای ما جواب نمیده. خودمون با توجه به شرایط خودمون باید نسخه بپیچیم. به قول دکتر آزمندیان، ضمیر ناخودآگاه ما مثل یه بچه پنج ساله است که به راحتی گول می خوره. منم این چند روز را الکی پاک بودم ولی راضی بودم.
حالا تا اینجاش خوب بوده و این روند، لااقل برای هر دوتامون برای کوتاه مدت جواب داده ولی به قول شما و آقای عاشق فاطمه زهرا (س)، باید سخت و سفت تر عمل کرد. من هم باید در بحث نگاه و ذهن، جدی تر از این چند روز عمل کنم و چشم و مغزم رو آبشخور شیطان قرار ندم.
در مورد زندگی، باید بگم تازه شما سنی ندارین. تازه اول جوونی و شادکامی و دلخوشی شماست. بزرگتر که بشین تازه میرسین به اینکه زندگی بیخودتر از این حرفاست. من مدتیه دارم فکر می کنم به اینکه دو روزه دنیا چقدر کوتاهه و واقعاً جای دریغ و افسوس داره که دارم با نافرمانی خدا طی می کنم و هیچ توشه ای برای خانه اصلی، فراهم نمی کنم.
حامدحامد/ از 10 بهمن/ 6 روز
(1398 بهمن 16، 14:23)حامدحامد نوشته است: [ -> ]خب دختر خوب، وقتی که همین الکی گول زدن ها جواب داده، یعنی اینکه اینم یه راه حل منحصر به فرده اتفاقاً. همیشه که نسخه دیگران برای ما جواب نمیده. خودمون با توجه به شرایط خودمون باید نسخه بپیچیم. به قول دکتر آزمندیان، ضمیر ناخودآگاه ما مثل یه بچه پنج ساله است که به راحتی گول می خوره. منم این چند روز را الکی پاک بودم ولی راضی بودم.
حالا تا اینجاش خوب بوده و این روند، لااقل برای هر دوتامون برای کوتاه مدت جواب داده ولی به قول شما و آقای عاشق فاطمه زهرا (س)، باید سخت و سفت تر عمل کرد. من هم باید در بحث نگاه و ذهن، جدی تر از این چند روز عمل کنم و چشم و مغزم رو آبشخور شیطان قرار ندم.
در مورد زندگی، باید بگم تازه شما سنی ندارین. تازه اول جوونی و شادکامی و دلخوشی شماست. بزرگتر که بشین تازه میرسین به اینکه زندگی بیخودتر از این حرفاست. من مدتیه دارم فکر می کنم به اینکه دو روزه دنیا چقدر کوتاهه و واقعاً جای دریغ و افسوس داره که دارم با نافرمانی خدا طی می کنم و هیچ توشه ای برای خانه اصلی، فراهم نمی کنم.
راستش اوضاع که خوب نیس
هر لحظه اش پر از وسوسه است
ولی من میخواهم ادامه بدممممممممممممممم
آقوی حامد
شما هم باید ادامه بدیییییییییین
ها بله
پس چی خیال کردین
ما برنده این میدونیم
حامدحامد/ از 10 بهمن/ 7 روز
ساناز /8بهمن/8روز خوب
خدایا سلام
میدونم دلخورین
از نماز خواندم
از اخلاقم
و بیشتر از همه از این حجم از ناامیدی
ببخشید
ولی انگاری نمیشه
نمیخواد که بشه
ممنونمممممم
گریه ها را دیشب کردم
چشم امشب را دیگه گریه نمیکنم
سلام
نازی/ ۲۷ دی/ ۱۹ روز باقی مونده
متاسفانه در ۲۱مین روز شکستم
واااقعا شکستم
همه چی خراب شد همه چی
قرار نبود اینجوری شه
وای از روزی که به حال خودمون رها شیم
(1398 بهمن 18، 17:47)Nazy نوشته است: [ -> ]متاسفانه در ۲۱مین روز شکستم
واااقعا شکستم
همه چی خراب شد همه چی
قرار نبود اینجوری شه
وای از روزی که به حال خودمون رها شیم
اِ چطو شد؟ نیومده چرا اینطور شد؟ انگاری قرار بود ۲۰ روزه رو تموم کنید بعدش این اتفاق بیفته.
حالا کاریه که شده نازی خانم. به قول معروف روغنیه که ریخته شده. البته غصه و ناراحتی داره ولی این ناراحتی، نباید سدّ راه بشه و جلو شروع دوباره رو بگیره. شروعی دوباره با امید و اطمینان به روزهای خوب آینده و تجربه گرفتن از روزهای گذشته. این اتفاق برای همه ما کم و بیش افتاده. مهم اینه که از شکست، پل پیروزی بسازیم. پس بسم الله قهرمان.
(1398 بهمن 18، 22:10)حامدحامد نوشته است: [ -> ] (1398 بهمن 18، 17:47)Nazy نوشته است: [ -> ]متاسفانه در ۲۱مین روز شکستم
واااقعا شکستم
همه چی خراب شد همه چی
قرار نبود اینجوری شه
وای از روزی که به حال خودمون رها شیم
اِ چطو شد؟ نیومده چرا اینطور شد؟ انگاری قرار بود ۲۰ روزه رو تموم کنید بعدش این اتفاق بیفته.
حالا کاریه که شده نازی خانم. به قول معروف روغنیه که ریخته شده. البته غصه و ناراحتی داره ولی این ناراحتی، نباید سدّ راه بشه و جلو شروع دوباره رو بگیره. شروعی دوباره با امید و اطمینان به روزهای خوب آینده و تجربه گرفتن از روزهای گذشته. این اتفاق برای همه ما کم و بیش افتاده. مهم اینه که از شکست، پل پیروزی بسازیم. پس بسم الله قهرمان.
یه اتفاق بد باعثش شد.
درست همین امروز
چقدر ازین همه ضعف خودم بیزارم.
باید خودمو بسازم
روحیمو قوی کنم
هیچی نباید به این وضع حقارت بار بندازتم
(1398 بهمن 19، 2:52)123Sanaz123 نوشته است: [ -> ]ساناز/8بهمن /9روز خوب
زمان دیر میگذره
اول که ساناز جان، چرا روزهای پاکی را کمتر می نویسی؟ اگر حتی آخرین ساعت روز 8 بهمن، زده باشی به خاکی، بازم تعداد روزهات میشه 10 روز شایدم 11 روز. در ثانی چرا اعلام وضعیت هات همش ساعت 2 و 3 و 4 نصفه شبه؟ آخه اون ساعت، ساعت بیدار موندنه؟! حتماً صبحش هم تا لنگ ظهر خوابی؛ آره؟ آخه این چه برنامه خواب و بیداریه؟ هان؟ چرا منو اینقدر عصبانی می کنی؟
(1398 بهمن 19، 9:25)حامدحامد نوشته است: [ -> ] (1398 بهمن 19، 2:52)123Sanaz123 نوشته است: [ -> ]ساناز/8بهمن /9روز خوب
زمان دیر میگذره
اول که ساناز جان، چرا روزهای پاکی را کمتر می نویسی؟ اگر حتی آخرین ساعت روز 8 بهمن، زده باشی به خاکی، بازم تعداد روزهات میشه 10 روز شایدم 11 روز. در ثانی چرا اعلام وضعیت هات همش ساعت 2 و 3 و 4 نصفه شبه؟ آخه اون ساعت، ساعت بیدار موندنه؟! حتماً صبحش هم تا لنگ ظهر خوابی؛ آره؟ آخه این چه برنامه خواب و بیداریه؟ هان؟ چرا منو اینقدر عصبانی می کنی؟
سلام ببخشید حق با شماست
ساعت خوابم که این مدلیه روی وسوسه امم تاثیر خیلی بدی داره
تازه امروز زود بیدار شدم همیشه ساعت ۱۲ بیدارم
یه اعترافی کنم
من شبا میترسم بخوابم
چون من قبل خواب عادت دارم فکر کنم
اگر زمان این فکر کردن ها زیاد بشه میرم سمت فکرای بد
نمیدونم چه کنم دیرتر بخوابم؟
زودتر بخوابم؟
اصلا نمیدونم چه کنم یه ذره وسوسه ام کمتر بشه
روحیه ام بهتر
عه شما راست میگین
۱۰ روز خوب را دارم الان روز ۱۱ است
خوشحال شدم
گفتم این چرا تو تک رقمی مونده اعصابمو خرد کرده بود
ممنونمممم
شما که دانشجوی مجازی هستین و وقت زیاد دارین، فکر کنم راهش اینه که در طی روز به نحوی سرگرم بشید تا شب، با خستگی بخوابین.
در مورد افکار پریشان قبل از خواب، من هم قبل از این، خیلی اذیت بودم و حتماً باید با این فکرها خوابم میبرد. بعد از اون مدتی با خوندن کتاب در آخر شب یا با گوش دادن به کتاب های صوتی در موقع خواب، این مشکلم برطرف شد و الآن دیگه کمتر هجوم این فکرها دارم.