(1398 اسفند 17، 8:10)حامدحامد نوشته است: [ -> ] (1398 اسفند 17، 1:01)123Sanaz123 نوشته است: [ -> ]ساناز /8 اسفند /نه روز خوب
حرفی برای گفتن ندارم
فقط میدونم خیلی خیلی دوست دارم بشکنم
هر شب خودمو قانع میکنم که بشکنم
ولی فکر اینجا نمیگذاره
خجالت میکشم بیام بگم شکستم
شما دوست ندارید بشکنید. اتفاقاً این نفس بد ذات هست که تشویق به شکستن میکنه وگرنه که هیچکی به خودیِ خود دوست نداره خودشا به گناه بندازه. شما قدرتمندتر از این حرفا هستید که بخواهید به وسوسه ها تن بدهید. خدا هم یاری گر ماست اگر بخواهیم ازش.
ممنونم
حق با شماست
ولی الان چند ماهه علت شکستام فقط و فقط اینه
که خودمو قانع میکنم من به این شکست نیاز دارم
الانم هر روز دارم خودمو به هر نحوی قانع میکنم
برای همین میگم دوست دارم بشکنم
امیدوارم این یادآوری ها کمک کنه تا هر شب با خودم مرور کنم این گناه کبیره است یعنی مستقیم جهنم
شاید ترس از جهنم تاثیر بگذاره
این آقا سعید چرا نمیاد اینجا پس
به نام خداوند بخشنده مهربان
17 اسفند 98
آخرین وضعیت شرکت کنندگان مسابقه ۳۰ روزه
atrisa ا/ از 27 دی .......................................... 17 روز خوب داری قهرمان
حامدحامد/ از 3 اسفند ..................................... 14 روز خوب داری قهرمان
123Sanaz123 ا/ از 8 اسفند ............................ 9 روز خوب داری قهرمان
فرهنگ/ از 15 اسفند ...................................... 2 روز خوب داری قهرمان
Nazy ا/ از 4 اسفند ........................................ 1 روز خوب داری قهرمان
عاشق زندگی/ ...................................... بسم الله قهرمان
سلام و تبریک ولادت امیرالمؤمنین علی(ع) و روز پدر به همه دوستان
سعید/26بهمن/021
سلام
امیدوارم حال دلتون خوب باش
شرمندم
واقعا خجالت میکشم
من امشب شکستم
از خودم عصبانیم
و از خیلی چیزا متنفرم
متنفرم از آدمایی که بهم کمک کردن تا راه خ.ا را انقدر پیش ببرم
متنفرم از خ.ا که منو از خدا دور میکنه
متنفرم از فکر های واهی و پوچ
خیلیا رفتن و زندگیشون را ساختن اون وقت من هنوز دارم تو فکرها و تخیلاتم زندگی میکنم
میدونم حقیقت نداره
ولی همش فکر میکنم
من محکومم به این زندگی
من خیلی بی عرزه تر از اینم که آدم موفقی باشم و زندگی خوبی را برای خودم بتونم بسازم
نمی خواستم تو این شب عزیز بشکنم
این شب برای من شب خیلی خیلی ارزشمندیه
شرمندم
کاش هیچ وقت این حس وجود نداشت
خسته شدم از بس تو فکر و رویا و خیال زندگی کردم
دیگه حق فکر کردن و خیال پردازی نداری
ممنونم آقا حامد
هدفم همینه
هر شب میام میگن که ازش متنفرم
تا حس بد امروزم فراموش نشه
حامدحامد/ از 3 اسفند/ 15 روز خوب
(1398 اسفند 18، 1:01)123Sanaz123 نوشته است: [ -> ]سلام
امیدوارم حال دلتون خوب باش
شرمندم
واقعا خجالت میکشم
من امشب شکستم
از خودم عصبانیم
و از خیلی چیزا متنفرم
متنفرم از آدمایی که بهم کمک کردن تا راه خ.ا را انقدر پیش ببرم
متنفرم از خ.ا که منو از خدا دور میکنه
متنفرم از فکر های واهی و پوچ
خیلیا رفتن و زندگیشون را ساختن اون وقت من هنوز دارم تو فکرها و تخیلاتم زندگی میکنم
میدونم حقیقت نداره
ولی همش فکر میکنم
من محکومم به این زندگی
من خیلی بی عرزه تر از اینم که آدم موفقی باشم و زندگی خوبی را برای خودم بتونم بسازم
نمی خواستم تو این شب عزیز بشکنم
این شب برای من شب خیلی خیلی ارزشمندیه
شرمندم
کاش هیچ وقت این حس وجود نداشت
خسته شدم از بس تو فکر و رویا و خیال زندگی کردم
دیگه حق فکر کردن و خیال پردازی نداری
فدای سرتون ساناز جون
من به شما افتخار میکنم که این چند وقت رو پاک بودید
ساناز/18اسفند/یک روز خوب
نباید یادم بره که از خیلی چیز ها متنفرم