سلام
غروب در مسیر جاده گرگان به ساری
توی عکس خوب نیوفتاد اما وقتی نگاه میکردم یاد چیزی افتادم
خورشید پشت ابر
خورشیدی که داره از پشت ابر بیرون میاد
توی احادیث خورشید خیلی جاها به امام زمان (عج) تعبیر میشه (همون حدیث معروف پیامبر(ص) که بهره بردن از امام زمان (عج) در دوران غیبت مانند بهره بردن از خورشید در پشت ابره)
دلمون روشنه حس میکنم ان شاء الله شاید تو همین دوران ما از پشت ابرا همینجوری که تو عکسه یواش یواش بیان بیرون و بگن انا بقیة الله..
سلام
جای همه خالی بود .. تو نور بارون حرم آقام...
در پناه خدا..
یاعلی.
سلام
امروز بیرون که رفته بودم تو سر راهم چشمم خورد به یدونه روسری فروشی ی پارچه تن شیشه اش چسبونده بود
منم خسته چشمام البالو گیلاس میچید
تو اولین نگاه که دیدم نوشته روسری فروشی عمه؟ خدایا ملت خل شدن ؟ این چه اسمیه؟
یکم زوم کردم دیدم نوشته ناعمه اینجوری شدم
ناعمه دیگه چیه؟ نا پدری نامادری شنیدیم ناعمه نشنیدیم دیگه
( همه اینا تو دو سه ثانیه رخ داد تو مخم)
بعد تابلوی بالای مغازه اش رو دیدم نوشته نائمه
اولین چیزی که به ذهنم رسید نمیدونم چرا اسم رامین بود
قو
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد ** فریبنده زاد و فریبــــــــا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی ** رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب ** که خود در میانـــــــــــــ غزل ها بمیرد
گروهیـــــــ بر آن اند کاین مرغ شیدا ** کجا عاشقی کرد، آن جا بمیرد ...
شعر: مهدی حمیدی شیرازی
خلیج فارس، پاییز 1393
. . . .
آبادی های میان بیابان را "واحه" گویند؛
آنِ میان آب ها، بی واژه اند ...
خلیج فارس، آغازِ یک روز
زمستان 1393
سلام
شکوفه زدن درخت توی دل سرما همیشه جالب بوده
بهار تو راهه دیگه داره میاد