1399 دي 30، 0:54
1399 دي 30، 15:15
اخرین شبی بود که روستا بودم عکسو یادگاری گرفتم از گوسفندا
البته تعدادشون خیلی بیشتر از اینه ها فقط اینا بهشون نور میخورد ازشون عکس گرفتم
خودم عاشق گوسفندم مخصوصا بز
البته تعدادشون خیلی بیشتر از اینه ها فقط اینا بهشون نور میخورد ازشون عکس گرفتم
خودم عاشق گوسفندم مخصوصا بز
نقل قول:
1399 بهمن 3، 14:43
بالاخره یه روز پاک رو گذروند
نقل قول:دیروز
1399 بهمن 13، 14:28
بالاخره یه هوای آبی رو توی این شهر غریب به چشم دیدم
نقل قول:همین الان
1399 بهمن 28، 11:45
1399 بهمن 28، 11:46
1399 اسفند 30، 16:40
بماند به یادگار
آخرین غروب سال 1399...
1400 ارديبهشت 2، 19:33
سلام
نوروز امسال هم مثل نوروز سال پیش تو خونه بودیم و طبیعتاً اینجوری دایره فعالیت های تفریحی به شدت کوچیک میشه و نمیشه خیلی کارا رو انجام داد
امسال تصمیم گرفتم تعدادی هسته میوه بکارم و از روند ریشه زنی تا جوانه زنیشون عکس بگیرم و اینجا بذارم
من هسته های کُنار، که درخت بومی کشور و نواحی جغرافیایی خودمونه رو کاشتم چون:
. کنار درخت خیلی مقاومیه و رشد خیلی خوبی داره
. درخت کم توقعیه و توی انواع خاک ها قابلیت رشد و نمو رو داره
. درخت بومیه و قطعاً به اکوسیستم منطقه کمک میکنه
. اگه رشد کنه و بزرگ بشه، کلی پرنده روش لونه میسازن(خیلی بیشتر از سایر درختان؛ چون شاخ و برگش خیلی متراکمه)
. درخت سایه اندازه و همچنین میوه خوشمزه ای میده
البته این توضیحات و توصیفات زمانی خواهد بود که این هسته ها رشد کنن و تبدیل به درخت بشن
بریم که مراحل ریشه زنی رو ببینیم
اول هسته های کنار رو بعد از خوردن میوه ها، خوب شستم و اونا رو به مدت دو شبانه روز توی آب نگه داشتم؛ توی این مدت ممکنه هر نصف روز یا هر روز ببینید آب کدر شده، باید اون آب رو عوض کرد و آب جدید ریخت تا هسته ها سالم بمونن (قبل از این مرحله، هر چی هسته ها رو بهتر بشورید، کدورت آب کمتر خواهد شد)
بعد از دو شبانه روز نگهداری هسته ها داخل آب، اونا رو از آب خارج کردم و توی ظرفی که کفِش رو با دو لایه دستمال کاغذی پوشونده بودم گذاشتم:
بعد از 20 روز من طیف های مختلفی از مراحل ریشه زنی رو داشتم
مثلاً بعضیا یه کم پوسته هسته رو شکافتن در حد ریشه چه رشد کرده بودن و نیاز به زمان بیشتری داشتن.
برگچه ها کم کم شروع کردن به باز شدن از هم و همزمان با این تغییرات، ریشه هم بیشتر رشد میکرد و قوی تر میشد و انشعاباتی رو میزد تا بتونه آب بیشتری رو جذب کنه
این روند رشد ادامه داشت و این برگچه هایی که به هم چفت شده بودن، بالأخره از هم جدا شدن و رنگشون سبزتر شد
این مراحلی که عکس هاشون رو دارید میبینید، به تدریج گرفته نشدن و تقریباً همه بعد از روز 20 حاصل شدن( یعنی بعد از 20 روز، مراحل مختلفی از رشد رو توی هسته های مختلف تونستیم ببینیم)
اینم عکس دسته جمعی خونوادگی که همه مراحل رو در یک قاب جمع کرده
نوروز امسال هم مثل نوروز سال پیش تو خونه بودیم و طبیعتاً اینجوری دایره فعالیت های تفریحی به شدت کوچیک میشه و نمیشه خیلی کارا رو انجام داد
امسال تصمیم گرفتم تعدادی هسته میوه بکارم و از روند ریشه زنی تا جوانه زنیشون عکس بگیرم و اینجا بذارم
من هسته های کُنار، که درخت بومی کشور و نواحی جغرافیایی خودمونه رو کاشتم چون:
. کنار درخت خیلی مقاومیه و رشد خیلی خوبی داره
. درخت کم توقعیه و توی انواع خاک ها قابلیت رشد و نمو رو داره
. درخت بومیه و قطعاً به اکوسیستم منطقه کمک میکنه
. اگه رشد کنه و بزرگ بشه، کلی پرنده روش لونه میسازن(خیلی بیشتر از سایر درختان؛ چون شاخ و برگش خیلی متراکمه)
. درخت سایه اندازه و همچنین میوه خوشمزه ای میده
البته این توضیحات و توصیفات زمانی خواهد بود که این هسته ها رشد کنن و تبدیل به درخت بشن
بریم که مراحل ریشه زنی رو ببینیم
اول هسته های کنار رو بعد از خوردن میوه ها، خوب شستم و اونا رو به مدت دو شبانه روز توی آب نگه داشتم؛ توی این مدت ممکنه هر نصف روز یا هر روز ببینید آب کدر شده، باید اون آب رو عوض کرد و آب جدید ریخت تا هسته ها سالم بمونن (قبل از این مرحله، هر چی هسته ها رو بهتر بشورید، کدورت آب کمتر خواهد شد)
بعد از دو شبانه روز نگهداری هسته ها داخل آب، اونا رو از آب خارج کردم و توی ظرفی که کفِش رو با دو لایه دستمال کاغذی پوشونده بودم گذاشتم:
اومدم با آب پاش یه مقدار آب پاشی کردم و دو لایه دستمال کاغذی دیگه روی اونا کشیدم و این بار هم با آب پاش همه دستمال رو آب پاشی کردم تا خوب خیس شد
بعد از این مرحله، یه کیسه پلاستیکی رو به عنوان کاور روش کشیدم و با یه کش، اونو به ظرف محکم کردم.
این پلاستیک(کاور) برای حفظ رطوبت محیط رشد هستش، اما باید چندین سوراخ هم درش ایجاد کرد تا گردش هوا هم باشه و هسته ها کپک نزنن:
12 روز صبر کردم و در طول این مدت هر روز کاور رو برمیداشتم و اونا رو با آب پاش آب پاشی میکردم تا محیط خشک نشه.
بعد از 12 روز فقط سه تا هسته ریشه زدن و ما بقی انگار نیاز به وقت بیشتری داشتن
سه تا هسته رو کاشتم و بقیه هسته ها رو تا 20 روز نگه داشتم و هر روز اونا آب پاشی میکردم
بعد از 20 روز من طیف های مختلفی از مراحل ریشه زنی رو داشتم
مثلاً بعضیا یه کم پوسته هسته رو شکافتن در حد ریشه چه رشد کرده بودن و نیاز به زمان بیشتری داشتن.
بعضیا هم ریشه چه اونها تبدیل به ریشه کوچیک شده بود و سرعت رشدشون بیشتر شده بود
بعضیای دیگه هم، ریشه شون رشد بیشتری داشت و تفاوتش مشهود بود
کم کم ریشه قویتر شد و برگچه ها شروع کردن به باز کردن غلاف هسته و شکستن اون و خارج شدن؛ البته اینجا برگچه ها هنوز رنگشون خیلی سبز نیست و نیاز به زمان دارن
برگچه ها کم کم شروع کردن به باز شدن از هم و همزمان با این تغییرات، ریشه هم بیشتر رشد میکرد و قوی تر میشد و انشعاباتی رو میزد تا بتونه آب بیشتری رو جذب کنه
این روند رشد ادامه داشت و این برگچه هایی که به هم چفت شده بودن، بالأخره از هم جدا شدن و رنگشون سبزتر شد
این مراحلی که عکس هاشون رو دارید میبینید، به تدریج گرفته نشدن و تقریباً همه بعد از روز 20 حاصل شدن( یعنی بعد از 20 روز، مراحل مختلفی از رشد رو توی هسته های مختلف تونستیم ببینیم)
اینم عکس دسته جمعی خونوادگی که همه مراحل رو در یک قاب جمع کرده
البته بودن هسته هایی که هیچ وقت ریشه نزدن
بعد از این مراحل، این گیاهان کوچیک رو توی خاک کاشتم و آبیاری کردم و روشون یه پلاستیک سوراخ شده به عنوان کاور کشیدم تا چند هفته که به محیط خاکی و جدید خوب عادت کنن
اضافه شده در ویرایش:
خب، این پست هم به مناسبت روز جهانی زمین پاک بود
1400 ارديبهشت 3، 17:05
سلام
این عکس ها رو وقتی توی روستا رفته بودیم و همه مشغول خوش گذرونی بودن و کسی حواسش به من نبود من بین چنتا درخت رفتم و با سختی فراوان دوربین جلوی گوشی رو به سمت بالا روی زمین گذاشتم و این عکس هارو گرفتم.
این عکس ها رو وقتی توی روستا رفته بودیم و همه مشغول خوش گذرونی بودن و کسی حواسش به من نبود من بین چنتا درخت رفتم و با سختی فراوان دوربین جلوی گوشی رو به سمت بالا روی زمین گذاشتم و این عکس هارو گرفتم.
1400 خرداد 11، 15:36
سوژه عکسا اون ستاره تنهاست که خیلی جلب توجه میکرد بین اون آسمون خالی، البته تنها چیزی ک توی عکسایی ک گرفتم جلب توجه نمیکنه همون ستارست
1400 خرداد 15، 16:55
اینجا سوژه یه کفشدوزک خاصه ... رنگش با همه کفشدوزکایی ک دیده بودم فرق داره
همراه بابام صبح اومد .. خیلی خوش رنگ و خوشگله ... اما خیلی کوچیکه و به سختییییی توی عکس افتاد
خودش خیلی خوشگل تر از عکساشه
1400 خرداد 16، 21:07
انگری بِرد
1400 خرداد 17، 8:20
اینجا سوژه یه درخته که خودشو پهن کرده روی بالکن و شبا منظره فوق العاده قشنگی رو میسازه ...
نمیدونم اسمش چیه ولی خیلی خوشگله ...
1400 خرداد 17، 8:42
چه سپاسی داداش محسنین
1400 خرداد 17، 20:55
وقتی از برادرم خواستم چند تا گیلاس از درخت بچینه بیاره چندتا شاخه آورده
محصولات خودی
محصولات خودی