(1399 شهريور 18، 19:03)*دختر پاک* نوشته است: [ -> ]
من دیگه عادت کردم هر کسی حرفی زد تو سرم نقطه ضعف های اون طرف را مرور میکنم و به خودم میگم حالت این خودش هم چینم آدم کاملی نیست
فکر کنم راهم خیلی بد باشه
خیلیم عالی خانم پاک
مثلا اون کسی که تو مدرسه به من گفت لال ، از این دید که نگاه میکنم خودش هزار تا ایراد داره.
واقعا سپاسگذارم
(1399 شهريور 18، 20:05)Aurora نوشته است: [ -> ]بالاحره یه روز باید به این قضیه غلبه کنید..
نظر بقیه کمی تا حدودی مهمه . . نه بیشتر
زندگی شما . مرده و زنده ی شما حال سما . موفقیت شما .. سادب و ناراحتی شما ...به حال بقیه بجز (پدر و مادر و پارتنر مثلا همسر) فرقی نمیکنه
اره درست میگین...
بعضیا هستن که پشت سر خدا هم حرف میزنن و خدا به این کاملی و بی نقصی رو هم قبول ندارن دیگه ما که جای خود داریم!
اگه جلوشون بیوفتیم بمیریم بعضیا که بنده خدا ها خوبن یه فاتحه برامون میفرستن و بعضیا هم که خوبی و اینا سرشون نمیشه میگن مرده شورش ببرن.
واقعا سپاسگزارم
(1399 شهريور 18، 17:06)علیرضا نوشته است: [ -> ]یه مشکل دیگه ام که هست اینه که من نظر و حرف بقیه خیلی برام مهمه
شاید باورتون نشه ولی حرف و طرز فکر و نظر بقیه اینقد روم تاثیر میزاره که روح و روانمو به هم میریزه و تاچند روز و حتی ۱ هفته ممکنه فکر منو درگیر کنه
و اینکه بعضی وقتا یه حرفی که مثلا یارو دوسال پیش بهم زده یادم میاد و فکرمو داغون میکنه
شما اینجوری نیستین؟
اقا علی رضا بخشی از این موضوع مال سن شماس که نیاز دارید تحسین بشید و در اصطلاح نیاز شناساییتون برآورده بشه .و موردتایید قراره بگیره..آدم تو سن نوجوونی این حس درش خیلی قویه
اما بخش دیگهاش برمیگرده به اعتماد به نفس و شناختی که از خودتون دارید میخوام جسارت کنم و نظر شخصیمو بگم انشاالله ناراحت نشید
برداشت بنده اینه عزت نفس تون نیاز به بازسازی داره با دیدن رفتار یا حرف زننده ای از دیگران به خودتون میگیرید و نشخوار ذهنی میکنید هی تکرارش میکنید و نهایتا هم به سرزنش از خود میرسید
اگه شما به من وجودیتون با تمام ابعادش افتخار کنید دیگه بهم نمیریزید کینه نمی گیرید گیر بیخودی به خودتون نمیدین
یادمه یه بار گفتید از رنگ پوستتون و ظاهر جنوبیتون ناراحتید بعضی چیزا دست ما نیس تغییر دادنی هم نیس یا میشه عمری جنگید باهاش یا میشه پذیرفتش تا در آرامش بتونی زندگیکنی
راهکاری که میخواید چیزیه که خودم انجامش دادم و نتیجه بخش بود حرفای زننده، طعنه و .. رو وقتی شنیدم گذاشتم به پای نادونی گوینده اش و اگه انتقادی ازم شد اگه در لحظه هم ناراحت شدم سعی کردم بعدا بهش فکر کنم ببینم چیزی که گفتن واقعیت بود یا برداشت ذهنی طرف بود و سمت من فرافکنی اش کرد..
البته من خودم تو حوزه عزت نفس هنوز خیلی جای کار دارم و هنوز نیاز به ترمیم دارم
مخلص کلام اینکه:
۱. هر شنیده ای رو حمل بر واقعیتش نکنید
۲.خودتونو بشناسید و رو نقاط قوت و ضعفتون کار کنید
۳.حرف مردم رو باد هوا بدونید امروز شمایی فردا منم پس فردا یکی دیگه اس که سوژه حرفشون میشه نذارید کلامشون آرامشتونو بهم بریزه
۴.کتاب نیمه تاریک وجود و زندگی خود را دوباره بیافریند میتوته براتون مفید باشه
ناراحتی نداشت شادن خانم
و خیلی ممنونم از پاسخ خوب شما
نکات درستی مطرح کردید که جای فکر داره...
و اینکه بابت معرفی کتاب هم ممنونم ، قطعا میخونمش.
سلام
من به یه مشکل بزرگی رسیدم
حالا که همه انرژیمو دارم برای پاکی میگذارم و انقدر به پاکی علاقه مند شدم و واقعا دوست دارم پاک باشم
تازه فهمیدم چه ذهن مریض و داغونی دارم
یعنی از یه حرف کوچک صدتا برداشت اشتباه و بد میکنم
از یه صدا
یه تصویر ساده و بی ربط و حتی کاملا علمی که اصلا هیچ ربطی نداره
یه اتفاق الکی
هزار جور برداشت میکنم که همشون ج.ن.س.ی هستن
خیلی زشت
واقعا خیلی زشته
چجوری درستش کنم
اصلا درست میشه
من برای فیلم مستهجن برای اینکه از یادم برن به جاش سعی کردم هر چی فیلم سانسور شده و کارتون که دوست دارم و نگاه کنم
یا حتی روزای اول کلیپ ها مذهبی نگاه کردم
فکر کنم برای اینم باید به جاش فکرهای خوب کنم و این برای من خیلی سخته
نظری ایده ای چیزی دارین ممنون میشم بهم بگید
اگر این ذهن را درست نکنم یه جایی ضربه خودش را آخر میزنه
سلام بر خواهر گرامی
دچار سندروم بچه تخس لجباز شدین
زیادی خودتون رو سفت گرفتین و فشار میارین ظاهرا طبق نوشته هاتون
و ذهنتون مث یه بچه تخس لجباز میخواد لگد بزنه
شما چون تصمیمتون محکمه نیاز به انقدر فشار و هجمه به ذهن نیست که بخواین هر چی فیلم و کلیپ و چه و چه هست رو بریزین روش که افکار ناسازگار با وجود پاکتون زیرش مدفون بشن
روی چند تا کار مشخص و با کیفیت و نه حجیم تمرکز کنین .. آشپزی، تمیزکاری خونه، آموزش تحلیل داده و ... از همه مهمتر محبت و احسان به والدین
سعی کنید تو اونا مسلط بشید
فیلم و کلیپ و اینا ذاتش تفریحیه .. نمیشه از سر اجبار بگی بیا سه ساعت فیلم ببین
بعدم یه وقتی اگر فکر غریزی اومد .. روی یه کاغذ کنار دستتون بنویسین: عه آفرین چه ارتباد دهی خلاقانه ای داره ذهنم .. اینجا مینویسم که دو ساعت دیگه قشنگ با تمرکز میشینم تا ذهنم هر ارتباط دهی خلاقانه ای که میتونه در هر زمینه ای برقرار کنه ..
حالا شما اینو مینویسینا .. بعدش هر چی التماس به همون ذهن بکنین، هیچ ارتباط دهی ای نمیکنه
کلا بچه رو چخش بکنین بیشتر لج میکنه .. به جای این کار بهش موضوع بدین .. بگین مثلا بیا درباره ارتباط نوشابه ای که گازش رفته و مزه شربت سرفه میده با پکیج سایکیت لرن در پایتون ارتباط برقرار کنیم
(1399 شهريور 29، 6:20)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]سلام بر خواهر گرامی
دچار سندروم بچه تخس لجباز شدین
زیادی خودتون رو سفت گرفتین و فشار میارین ظاهرا طبق نوشته هاتون
و ذهنتون مث یه بچه تخس لجباز میخواد لگد بزنه
شما چون تصمیمتون محکمه نیاز به انقدر فشار و هجمه به ذهن نیست که بخواین هر چی فیلم و کلیپ و چه و چه هست رو بریزین روش که افکار ناسازگار با وجود پاکتون زیرش مدفون بشن
روی چند تا کار مشخص و با کیفیت و نه حجیم تمرکز کنین .. آشپزی، تمیزکاری خونه، آموزش تحلیل داده و ... از همه مهمتر محبت و احسان به والدین
سعی کنید تو اونا مسلط بشید
فیلم و کلیپ و اینا ذاتش تفریحیه .. نمیشه از سر اجبار بگی بیا سه ساعت فیلم ببین
بعدم یه وقتی اگر فکر غریزی اومد .. روی یه کاغذ کنار دستتون بنویسین: عه آفرین چه ارتباد دهی خلاقانه ای داره ذهنم .. اینجا مینویسم که دو ساعت دیگه قشنگ با تمرکز میشینم تا ذهنم هر ارتباط دهی خلاقانه ای که میتونه در هر زمینه ای برقرار کنه ..
حالا شما اینو مینویسینا .. بعدش هر چی التماس به همون ذهن بکنین، هیچ ارتباط دهی ای نمیکنه
کلا بچه رو چخش بکنین بیشتر لج میکنه .. به جای این کار بهش موضوع بدین .. بگین مثلا بیا درباره ارتباط نوشابه ای که گازش رفته و مزه شربت سرفه میده با پکیج سایکیت لرن در پایتون ارتباط برقرار کنیم
سلام بر بزرگ مرد کانون
هاعا
من اینو الان دیدم
سایکیت لرن
بلدیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین
من چقدر خوشحالم
اصلا هر چی فکر درب و داغون بود گذاشت رفت
منتظر حضور فعالانه اینجانب در پروفایل خود باشید
نقل قول: شما چون تصمیمتون محکمه نیاز به انقدر فشار و هجمه به ذهن نیست که بخواین هر چی فیلم و کلیپ و چه و چه هست رو بریزین روش که افکار ناسازگار با وجود پاکتون زیرش مدفون بشن
من فکر کردم باید انقدر سر خودم را شلوغ کنم تا اصلا نتونه نفس بکشه
نقل قول: بعدم یه وقتی اگر فکر غریزی اومد .. روی یه کاغذ کنار دستتون بنویسین: عه آفرین چه ارتباد دهی خلاقانه ای داره ذهنم .. اینجا مینویسم که دو ساعت دیگه قشنگ با تمرکز میشینم تا ذهنم هر ارتباط دهی خلاقانه ای که میتونه در هر زمینه ای برقرار کنه ..
از این فکرا زیاده
نقل قول: کلا بچه رو چخش بکنین بیشتر لج میکنه .. به جای این کار بهش موضوع بدین .. بگین مثلا بیا درباره ارتباط نوشابه ای که گازش رفته و مزه شربت سرفه میده با پکیج سایکیت لرن در پایتون ارتباط برقرار کنیم
چه ارتباط تنگاتنگی .
وای لعنتی خیلی رو مخم راه میره
همش اشتباهام و عیب و ایرادامو میکوبه تو سرم و تا کل وجودمو حس بد نگیره ول کنم نیست
نقل قول: ولی کمه داداش
تا الان نباید بهتر عمل میکردم؟
کمه؟
تو این یک سال خودت تغییراتت رو ببین چقدر عالی بودی. دیگه چی میخوای؟
همه مون نقاط ضعفی داریم ولی مهم اینه که به سمت کمال در حرکت باشیم.
بابت حرکت هامون باید خیلی خدا رو شکر کنیم. باید کلی هم خوشحال باشیم.
برای خودت یه بستنی یک لیتری کاکائویی بخر. بشین همه اش رو خودت تنهایی بخور.
بعدم بگو دمم گرم.
بنظر من هر کی یه چندتا ویژگی + داره که خیلی براش مهم هستن
یه سری کلید موفقیت
این چندتا دونه را همیشه تو ذهنتون داشته باشید و با خودتون تکرار کنید
من حتی بعدش به شیطون میگم دروغ گو من خودم کلی ویژگی + دارم همش میای میزنی تو سرم
بعدش با خدا حرف بزنین
من که خیلی آروم میشم
البته بعضی وقتا دیگه اوضاع از کنترل خارج میشه
اگر بتونین بهش بی محل باشید و برید با کسانی که دوسشون دارین حرف بزنین حالتون بهتر میشه به گمانم
از مشاوره های ارزشمند آقا آرمین و خانوم پاک خیلی سپاسگذارم
هیچوقت فکر نمیکردم این تاپیک پست بزارم اما انقدر تنها موندم و آشفته م ک گفتم شاید ی چیزی اینجا نوشته بشه و ی راهی باشه.
البت هیچوقت نمیرم سراغ مشاوره و کمک و زیاد تمایلی بهش ندارم ،ولی اینبار میخوام امتحانش کنم.
-----------
من وضعم تو خونه خیلی خرابه،مستقل از مشکلاتی ک هست ، برای شخص خودم و کنکوری ک مسئله ی اصلی زندگیم شده همه خیلی فشار میارن .
من میخوام مجدد کنکور تجربی نظام جدید بدم ب خاطر همین انتخاب رشته ای مطمئن انجام ندادم و هر چی اومد زدم ک فقط انتخاب رشته کرده باشم.
خانوادم میگن وقتی تو اینطور تو درس های عمومی با انرژی کم ب نتایج بهتری میرسی خب انسانی بده و برو فرهنگیان .
از طرفی هم بدون اطلاع من و استخدامی ثبت نام کردن و انتظار دارن قبول بشم .
من زیر فشار حرف اطرافیانم حتی همسایه ها و کسانی ک کمترین شناختی از من ندارن دارم دیوونه میشم .
فکر میکنم،مینویسم ،تصور میکنم اما هیچ راهی پیدا نمیکنم .
هیچکسی نیست ک بگه باشه برو تجربی بده همه میگن سنت کمه نمیفهمی برو فرهنگیان ،الان پول مهمه .من ولی دارم دیوونه میشم .میگن هیچی نمیشی و همین نتیجه رو باز سال بعد میاری .
من نمیدونم چیکار کنم،قبول کنم و برم انشانی کنکور بدم و برم فرهنگیان و بشم معلم یا رو حرف خودم پافشاری کنم و برم تجربی بخونم .
میترسم ،امسالی ک میخوام کنکور بدم هیچکسی و جز خودم ندارم و هنوز تو خونه سکوت کردم و مطرح نکردم .
تو خونه ی ما علاقه مطرح نیست ،میگن بچه ای نمیفهمی و من میترسم از این حرف ها .