ببینید چکار میکنید ادم بیاد توضیح بده
من هیچوقت یهو نمیگم
تنبلی
بریم ببینیم چی شده...
قبلا گفته بودم که تعریف صحیح تنبلی اینه که شخص ازینکه کاری رو انجام نداده لذت میبره!
این تعریف دایره ی ادمای تنبل رو خیلی کوچولو میکنه...
فکر نمیکنم شما از تنبلی لذت ببرید. بلکه خودتون رو سرزنش هم میکنید...
بعضی ها هم میگن انگیزتون کمه...
درست میگن ولی توضیح خیلی کلی ایی هست!
چرا انگیزه کمه؟!
تقریبا خودتون گفتید...
ترس ...
ماها خیلی تو زندگی شکست خوردیم ...
شکست خوردن بد نیست...
ولی این طرز فکر ما ایراد داره که فکر میکنیم ادمای ضعیف شکست میخورن!
ولی برعکسه. دقیقا زمانی شما شکستات زیاد میشه که در حرکت باشی...
ادمایی که مردن یا اونایی که کلا هیچکاری نمیکنن شکست هم نمیخورن...
یه بار برای همیشه یاد بگیریم که شکست بد نیست...
این ترس اونقد عمقی شده که عادت کردیم بشینیم هیچکاری نکنیم...
نقل قول: چرا من سمت چیزی که میدونم و میخوام و علاقه دارم و برنامه میریزم و کلی حساب کتاب براش میکنم نمیرم
ازین به بعد توی حساب کتاباتون درصد احتمال شکست رو هم مشخص کنید... مثلا اگه کمتر از 50 درصد بود شروع کنید...
مورد بعدی هم که قبلا گفتم افسردگیه...
کسی که افسردست مثل یه بشکه ی سوراخ انرژیش دائم داره از یه جایی هدر میره!
بنابراین فقط روز اول که شور و شوق زیادی داره میتونه کارشو درست انجام بده.
مثلا 80 واحد انرژی داره. 50 تاش به خاطر افسردگیش هدر میره و با اون 30 واحد باقی مونده کار رو شروع میکنه.
ولی روزای دیگه شور و شوق اولیه رو نداره و انرژیش میاد رو 60 واحد .دوباره 50 تاش هدر میره و با 10 تای دیگه فقط میتونه نفس بکشه و بشینه
سر جاش!
نقل قول: فکر کنم یه علت دیگه اشم استرس و اضطراب
اینجا هم خودتون گفتید.
استرس و افسردگی مثل زنجیر به هم وصلن و در اکثر مواقع هر کدوم باعث به وجود اومدن دیگری میشه...
حالا چکار کنیم؟!
تفکرات غلط در مورد شکست رو بریزیم دور...اقا تا الان اشتباه میکردیم
نقل قول: میشه یه آدم از یه تاریخ به بعد بگه من دیگه اشتباه نمیکنم؟ یعنی همچین چیزی ممکنه؟
تا چقد طبیعیه آدم اشتباه کنه؟
مثل پیام ارادت جان...
آدمای بزرگ مثل مخترعین اشتباهات بسیاری داشتن و این براشون مایه ی افتخاره...وگرنه مثلا یه معلم (با احترام به همه ی معلمای عزیز) که هر
روز تقریبا مثل روز گذشته از یک مسیر مشخص میره محل کارش و درسی که پارسال درس داده بود رو تکرار میکنه زیاد جای اشتباه هم نداره...
ولی یک مخترع یا پژوهشگر پاشو میذاره جایی که خودشم میدونه احتمال شکست توش خیلی زیاده...
از طرف دیگه درسته که اشتباه کردن باعث افتخاره ولی باید آگاهانه باشه!
زمانی که من اورژانسی میشم و اورژانس نمیام خریت خودمو نشون میدم!(میدونم اورژانس روی بقیه ممکنه جواب نده.در مورد خودم گفتم )
اگه
هم اشتباه کردم چیز جدیدی ازش یاد نمیگیرم!
مورد بعدی اینکه افسردگی رو هم باید کمش کنیم اونم با یه برنامه ی طولانی مدت....
عواملی که باعث افسردگی میشه رو بنویسیم...(مثلا آهنگ غمگین شادمهر! ....یا دیدن خبرای دروغ و ناامید کننده ...یا گشتن با ادمای داغون!
دوری از افکار ناامیدی (اون سرزنشگر درونی رو خفه کنید!))
عواملی برای کاهش افسردگی رو هم بنویسیم...(مثل انجام کار کوچیک و لذت بردن ازش با خیال راحت
)
حالا هر روز اجراش کنیم و نتیجه رو در 6 ماه ببینیم.
میبینیم دیگه اون 50 واحد انرژی هدر نرفته و حتی اگه 10 تا هم داشته باشیم شروع به حرکت میکنیم و کار رو تموم میکنیم....
کار طولانی و مهم و ارزشمند یه متن بلند بالا میخواست که من خلاصشو نوشتم...
موفق باشید....