کانون

نسخه‌ی کامل: یاد مرگ
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
قسمت دوم نامه :

نامه ای از پدرت

... می نویسم تا پشت و پناه تو باشد ...
چون تو پاره ی وجود منی !
نه بالاتر از این تو ، خود منی !
هر رنجی به تو برسد ، به من رسیده ؛

حضرت علی (ع) :
که درورد خدا بر او بادفرمودند :


فرزندم !

آخر راه را آباد کن !

آن دنیا را با این دنیا عوض نکن

در باره ی انچه نمی دانی گفتگو نکن ،

و انجا که لازم نیست حرفی بزنی ، نزن ،

اگر می ترسی در راهی گم شوی ، همان اول راه پا پس بکش ،

چون در آستانه ی سرگردانی ، باز ایستادن و تامل بهتر است از این که بگذاری حوادث هولناکتر تو را بر پشت خود بنشانند و هر جا ببرند .

به خوبی ها بخوان و اهل بدی نباش !

با دست و زبان بدی را بران !

تمام سعیت را بکن تا از اهل بدی دور بمانی !

آنطور که شاید و باید ، در راه خدا جهاد کن و نگذار ملامت هیچ ملامت گری تو را نگه دارد .

در جست و جوی حقیقت ، هر جا که هست ، در اعماق سختی ها و در انبوه حوادث .غوطه ور شو !

و پی فهم حقیقت دین باش !

خودت را عادت بده به صبوری ، و تحمل ناگواری ها !

چه اخلاق خوبی است این صبوری و این شکیبایی در مسیر حق! .

در همه ی احوال ، وجودت را به خدایت بسپار !

پیش او باشی ، پناهت امن است و نگهبانت قوی !

که دادن و ندادن از اوست .

مدام از او تقدیر های خوب بخواه !

فرزندم در این سفارش ها دقت کن و به این نامه پشت نکن .


فرزندم !

سن وسال من بالا رفته و ناتوانی مرا فرامیگیرد ،

گفتم پیش از این که اجلم شتابان از راه رسد ، .

این سفارش ها را بنویسم و این اوصاف را برای تو ثبت کنم ،

نکند دیگر نتوانم آنچه را در درون دارم ، به تو برسانم ،

نکند جسمم که ناتوان می شود اندیشه و فکرم هم نقص پیدا کند ،

نکند بعضی از وسوسه های درون و برون ، زود تر از من ، به قلب تو برسد و دلت را سخت و رمیده کند !

بی تردید ، دل جوان ، زمین خالی از کشت و کاری است که هر بذری در ان بپاشند ، می پذیرد و می رویاند ،

به همین خاطر ، پیش از این که دلت سخت شود و فکرت مشغول هزار جا گردد ، تربیت تو را شروع کردم ،

تا با اندیشه و اراده ی مصمم ، سراغ حقایقی بیایی که اهل تجربه پیش از تو ، زحمت گرفتن و یافتن ان را کشیده اند ،

حقایقی که لازم نیست برای جست و جوی انها رنجی ببری و دوباره تجربه شان کنی .

با دریافت این حقایق ، به همان آثاری میرسی که ما رسیدیم ،

یا شاید نکاتی که برای ما نامعلوم و تاریک بود ، برایت روشن شود .


فرزندم !

من به اندازه ی همه ی پیشینیان عمر نکرده ام ،

اما به آنچه کرده اند دقت کردم .

به حکایت هایی که از روز و روزگارشان مانده ، فکر کردم .

در نشانه ها و یادگاریهایشان گشتم ،

شدم مثل یکی از انها ،

حتی بالاتر .

من از سرگذشت همه ی انها خبر داشتم ، گویی با همه ی انها از اولین تا اخرین نفر زندگی کرده ام .

زلالی و تیرگی ، سود و زیان امور را فهمیدم .

بعد از هر چیزی ، برای تو ، زلال و زیبایش را انتخاب کردم و مبهم و شبه ناکش را کنار زدم .

مثل هر پدر دلسوزی نگران تو بودم .

تصمیم گرفتم (بر اساس این تجریه ها) تربیت تو را اغاز کنم .

درست همین حالا که تو در اوج زندگی هستی و در استانه ی رویا رویی با جهان،

همین حالا که نیتت سالم است و درونت صاف وپاک ، .

تصمیم گرفتم تربیتت را با کتاب خدا وتفسیرش شروع کنم ، با احکام اسلام و حلال و حرام ها ، خواستم چیزی غیر از این ها نگوییم ،

بعد ترسیدم که مکتب ها و شبهاتی که برای مردم ، به خاطر هواهای نفسانی و اندیشه های باطلشان پیش امده ،

حقیقت را از چشم تو هم ، مثل همان مردم بپوشاند .

پس بر خلاف میل قلبی ام تو را از اندیشه های دیگر هم اگاه میکنم ،

چون به یقین رسیدنت را بیش از این دوست دارم که

تسلیم امری شوی که در ان از، مهلکه ها و شبه ها در امان نیستی .


به این امیدم که در مسیر این تجربه ها ، خدا ، تو را به رشد برساند .

و تا مسیر معتدل و راست ، راه ببرد .

اینک سفارش های من ، از تو میخواهم به انها عمل کنی :

فرزندم !

بدان خوشایند ترین چیزی که دلم میخواهد از وصیت من بگیری ، پروای خداست .


اکتفا به هر چه مقرر اوست و راه افتادنت در همان مسیری که پدران و نیکویان خاندانت طی کردند ، .

چون انها مدام دل و روحشان را می پاییدند ، همان جور ک تو می پاییی ،

به خود فکر می کردند ، چون تو که اهل فکر و مراقبه ای ،

سرانجام این مراقبه ها انها را رساند به این که ، باید به حقایقی که میشناسند عمل کنند .

و هرچه تکلیفشان نیست واگذارند .

اگر قلب تو ، این دستاورد نیاکانت را نمی پذیرد ، اگر میخواهد خودش حقیقت را بداند ،

همانطور که انها دانستند ،

پس مراقب باش . خواستن و جستجوی تو برای دانستن و فهمیدن باشد ،

نه غوطه در شبه ها و تشدید جدالها .


قبل از اغاز جست و جو ، از خدا کمک بخواه

به او با شوق ، رو کن تا توفیقت دهد .

هرچه تو را به شبهه و دودلی می اندازد ، کنار گذار !

دلت که یکرنگ شد و سر فرو اورد،

رای و نظرت که از پریشانی در امد و کامل شد

انگاه به حقایق این وصیت دقت کن!

اگر دلت یک رنگ نشد و فکر و خیالت اسوده نشد

پس بدان چون شتری شب کور به بیراهه میروی

و در تاریکی ها غوطه ور می شوی .

انکه در جست و جوی دین است ، به بیراهه نمیرود و تاریکی و روشنی را به هم نمی امیزد ..

در این امیختگی ها ایستادن بهتر از رفتن است .

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رسیدن به آرامش – نفس و ترس از مرگ


قل یا آیها الذین هادوا إن زعمتم أنکم أولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین _ کسانی که خیال میکنید اولیاء خدا هستید بیایید آرزوی مرگ کنید اگر راست می گویید ، یعنی اولیاء خدا کسانی هستند که آرزوی مرگ دارند ، بعد در سوره یونس خواندیم ألا إن اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون ، که آگاه باشید که اولیای خدا نه ترسی دارند و نه اندوه و غصه ای . نگو که بشر اینقدر میترسید سر چی می ترسید و آرامش نداشت سر این نفسشون . الآن خیلی از این پیرزن و پیرمردها و جوانها همه نگرانند ، برای چه چون نمی دونند می خواهد چه بشه . یعنی چه دارند ؟ جهل دارند و منشاء نگرانی هم نفس بود . مرگ یعنی تعطیل شدن نفس . لذا کسانی که خدا بهشون توفیق مرگ داد از همه اینها راحت شدند ، گفتند مردم از هر چه می خواهید بترسید ، بترسید ولی از مردن نترسید ، معلومه اگر کسی از مردن نترسد دیگه از هیچ چی نمی ترسد و به آرامش می رسد ، مردن یعنی رفتن در بغل محمد و آل محمد و رسیدن به آرامش .
شما همه مشتاق برای رفتن به کربلا چقدر مشتاقید برای رفتن پیش قبر و ضریح امام حسین ، حالا اگه بخواهند با یک چیزی ببرند پیش خود امام حسین ، اون دیگه چقدر شوق و آرامش می آورد .
نقل کردند یک بنده خدایی متوسل شده بود به حضرت امیر و به حضرت گفته بودند من را بیارید نجف همین تا رسیدیم خواستید جون من را بگیرید ، بگیرید . وقتی رسیده بود نجف ، دو سه روز بعد کم کم یک حالت لرزه و تب وبعد تب شدیدتر ، یک دفعه یادش آمده بود ، به مولا چی گفته ، گفته بود سریع من را ببرید حرم ، وقتی آمده بود حرم گفته بود به مولا آقا من دیوانه شما چرا فورا حرف یک دیوانه را جدی می گیرید ، شما همه حرفهای من را ول کردید همین یکی را گرفتید ، خلاصه شروع کرده بود گریه و زاری که من هنوز آمادگی ندارم و من نمی تونم . نقل می کنند یک ملک آمده بود سراغ این آقا گفته بود چرا امیرالمؤمنین را پکر کردی؟ آقا می خواست شما را ببرد تو بغل آرامش خودش شما از بغل علی فرار می کنید ، براتون مولا از خدا 30 سال عمر خواستند .
پس باید بریم علم تحصیل کنیم تا نترسیم و آرامش بیاید .
قرآن کریم دنیا را به ظلمات تعبیر کرده ،در زیارت حضرت رضا هم داریم که می گوییم السلام علیک یا نور الله فی ظلمات الارض ، دنیا تاریک است ، شب است . ولی آخرت روز است ، قرآن کریم در مورد قیامت همش گفته یوم القیامه ،یوم الحسره ، یوم التغابن ، هیچ جا نداریم که گفته باشد لیل القیامه ، پس دنیا شب و آخرت روز است .
شب تاریک است و تاریکی خود منشاء ترس می شود و اگر بیفتیم در چاله باعث غم و غصه می شود ، در تاریکی ظلم هم از آدم سر میزند یک وقت ممکن است پا روی کسی یا اشیاء کسی بگذاریم ، نور که بیاد اینها از بین می رود ، العلم نور ، علم همه چیز را روشن می کند .
حالا بنده سؤال میکنم شما یک عمر در دانشگاه و جاهای دیگر درس خواندید ، آیا توانسته اید وحشت و ترس و غم و غصه و ظلم را از خود دور کنید اگر دور شده اند بدونید واقعا علم تحصیل کرده اید ، البته این بدان معنی که اونها را کنار بگذاریم نیست چون برای تحصیل پول لازمه ، پول هم احتیاج است .
قرآن کریم برای ده سیزده مورد گفته که اینها نه ترس دارند و نه غم و غصه ، که اینها مطلقا آرامش دارند ، اینها کسانی هستند که نگاه به آنها عبادت است . نیم خورده مؤمن چرا در آن شفاست ؟ چون مؤمن کسی است که آرامش دارد اصلا مؤمن یعنی آدم آرام و رسیده به آرامش . شتابزدگی ها ، دلهره ها و دل واپسی ها همه از بین می رود . فرمودند با همین ها هم رفیق بشوید ، مؤمنین سرعت دارند ولی عجله ندارند چون عجله مال نفس است ولی سرعت مال قلب ، سارعوا إلی مغفرة من ربکم . از این به بعد بدونید آنچه در قرآن کریم اعتبار دارد قلب است نفس اعتبار ندارد . سه جای قرآن خداوند فرموده این نفس باید بمیرد ، کل نفس ذائقةالموت ، پس چرا گفتند برید بشناسیدش؟ چون بتونید راحت از آن بگذرید ، اون اولیاء که ازش گذشتند و پرده ها را از روی نفس کنار زدند و به عمق نفس که راه پیدا کردند ، دیدند نفس میگوید أنا الله ، نفس ادعای خدایی دارد ، چون این الوهیت در ذات نفس وجود دارد خدای متعال هم اصرار دارد که الا و بالله باید این نفس تقدیم بشود به محضر خدا ، باید تعطیل بشود .
الآن یکی رد بشه به شما سلام نکرد و ناراحت شدید این دو حالت دارد یکی ناراحت می شوید که این چرا امر خدا را امتثال نکرد که این صفای قلب است و یکی هم ناراحت می شوید این چرا به من سلام نکرد که این همان الوهیت است ، جهلی که هست .
نفس از جنس نار و قلب از جنس نور است ،نفس خیلی به آتش و قلب خیلی به بهشت نزدیک است ، نفس همش شما را می خواهد ببرد تو آتش و قلب شما را به سوی نور و صفا .

سخنان حجة الاسلام معمار منتظرین
معصومین و آرزوى مرگ


زنـدگـى دنـیـا، مـقـدّمـه‌اى بـراى زنـدگـى آخـرت اسـت . اگـر از ایـن مـقـدّمـه بـراى نـیـل بـه كـمـال بـهـره جـسـتـه شـود، هـر چـه طـولانـى تـر شـود، بـهـتـر اسـت ؛ زیـرا بـر كمال انسان مى‌افزاید و انسان در آخرت از درجات بالاترى برخوردار مى‌گردد. از این رو، مى‌بینیم در موارد بسیارى بزرگان دین ، از خدا خواسته‌اند كه عمرى طولانى بدانان دهد و در دعا بـه مـا آمـوخـتـه انـد كـه از خدا طول عمرى همراه با عافیت بخواهیم .

امام سجّاد علیه السلام چنین از درگاه خداوند مى‌خواهد:
"وَ عـَمِّرْنـى مـا كـانَ عـُمـْرى بـِذْلَةً فـى طـاعـَتِكَ فَاِذا كانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّیْطانِ فَاقْبِضْنى اِلَیْكَ" 6
پـروردگارا! تا عمر من در راه طاعت تو است، بر آن بیفزاى. اما اگر عمر من چراگاه شیطان شد، جان مرا بگیر.
همچنین ، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام خطاب به پیشگاه الهى عرضه مى‌دارد: "اَللّهُمَّ بِعِلْمِكَ الْغَیْبِ وَ قُدْرَتِكَ عَلَى الْخَلْقِ اَحْیِنى ما عَلِمْتَ الْحَیاةَ خَیْراً لى وَ تَوَفَّنى اِذا كانَتِ الْوَفاةُ خَیْراً لى " 7
پروردگارا! به علم غیبت و قدرتت بر خلق سوگندت مى‌دهم ، تا آن گاه كه زندگى را برایم بهتر مى‌دانى مرا زنده بدار و هر گاه مرگ را برایم بهتر مى‌دانى، مرا بمیران .
پـس ، زنـدگـى دنـیوى در جهان بینى اسلامى ، پسندیده است ، ولى همواره به عنوان فرصتى براى نیل به رشد و كمالى بیشتر. حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: "اِنَّ عُمْرَكَ مَهْرُ سَعادَتِكَ اِنْ اَنْفَذْتَهُ فى طاعَةِ رَبِّكَ" 8
اگر عمرت را در راه اطاعت پروردگارت سپرى كنى، مایه خوشبختى توست .
البـتـه ، گاهی مرگ بر زندگى ترجیح مى‌یابد؛ یكى آن گاه كه آدمى در برخورد با نامردمى‌هـا و فـشـارهـاى شـدیـد روحـى آرزوى مـرگ مـى‌كـنـد، و دیـگـر در جـایـى كـه مـرگ، مـوجـب كمال بیشترى است؛ مانند شهادت. اگر آرزوى مرگ در سخنان بزرگان دین آمده، بیشتر در این گونه شرایط بوده است. امام حسین علیه السلام هنگام حركت به سوى عراق فرمود: "بـسـیـار مشتاق دیـدار رفتگانِ خاندان خود هستم؛ همانند اشتیاقى كه یعقوب به دیدار یوسف داشت." 9
اصـحـاب و شـیـفـتـگـان اهـل بـیـت عـصمت علیه السلام نیز این گونه‌اند. بُرَیْر بن خضیر همْدانى ، كه از اصـحـاب بـا وفـاى سیدالشهدا علیه السلام بود، هنگامى كه به لقاى پروردگار و فردوس و شهادت یـقـیـن كـرد، از خـوشـحـالى ، مـزاح و شـوخـى مـى‌كـرد بـا ایـن كـه هـیـچ گـاه اهل مزاح نبود. 10
1. بحارالانوار، ج 6، ص 127.
2. نهج البلاغه ، ص 1119، حكمت 74.
3. بحارالانوار، ج 6، ص 129.
4. معانى الاخبار، ص 289.
5. معانى الاخبار ، ص 290.
6. صحیفه سجادیّه ، دعاى مكارم الاخلاق . (دعاى بیستم )
7. بحارالانوار، ج 94، ص 225.
8. میزان الحكمة ، محمدى رى شهرى ، ج 6، ص 542.
9. لهوف ، سیّد بن طاووس ، ص 26.
10. همان ، ص 41.


----------------------

تاپیک خوابیده بود یه تکونی بش دادم
نامه ی 27

حضرت علی (ع) :
که درورد خدا بر او بادفرمودند :


اعتدال گرايى
آگاه باشيد، اى بندگان خدا، پرهيزكاران از دنياى زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنيا در دنياشان شريك گشتند، اما مردم دنيا در آخرت آنها شركت نكردند،
پرهيزكاران در بهترين خانه هاى دنيا سكونت كردند، و بهترين خوراكهاى دنيا را خوردند، و همان لذتهايى را چشيدند كه دنياداران چشيده بودند، و از دنيا بهره گرفتند آنگونه كه سركشان و متكبران دنيا بهره مند بودند. سپس از اين جهان با زاد و توشه فراوان، و تجارتى پرسود، به سوى آخرت شتافتند، لذت پارسايى در ترك حرام دنيا را چشيدند، و يقين داشتند در روز قيامت از همسايگان خدايند، جايگاهى كه هر چه درخواست كنند، داده مى شود، و هر گونه لذتى در اختيارشان قرار دارد.

ضرورت ياد مرگ
اى بندگان خدا! از مرگ و نزديك بودنش بترسيد، و آمادگيهاى لازم را براى مرگ فراهم كنيد، كه مرگ جريانى بزرگ و مشكلى سنگين به همراه خواهد آورد،
يا خيرى كه پس از آن شرى وجود نخواهد داشت، و يا شرى كه هرگز نيكى با آن نخواهد بود، پس چه كسى از عمل كننده براى بهشت، به بهشت نزديكتر؟ و چه كسى از عمل كننده براى آتش، به آتش نزديكتر است؟
شما همه شكار آماده مرگ مى باشيد، اگر توقف كنيد شما را مى گيرد، و اگر فرار كنيد به شما مى رسد، مرگ از سايه شما به شما نزديك تر است، نشانه مرگ بر پيشانى شما زده شد، دنيا پشت سر شما در حال درهم پيچيده شدن است، پس بترسيد از آتشى كه ژرفاى آن زياد، و حرارتش شديد، و عذابش نو به نو وارد مى شود، در جايگاهى كه رحمت در آن وجود ندارد، و سخن كسى را نمى شنوند، و ناراحتيها در آن پايان ندارد،

اگر مى توانيد كه ترس از خدا را فراوان، و خوشبينى خود را به خدا نيكو گردانيد، چنين كنيد، هر دو را جمع كنيد،

زيرا بنده خدا خوش بينى او به پروردگار بايد به اندازه ترسيدن او باشد، و آن كس كه به خدا خوش بين است بايد بيشتر از همه از كيفر الهى بترسد.
(1389 ارديبهشت 2، 18:54)مجتبی نوشته است: [ -> ]4fvfcja نه از روی cd نهج البلاغه ، از روی موضوع خطبه ها انتخاب میکنم ، یه روز نشستم چند ساعتی طول کشید همش رو گلچین کردم ..خواستین فایل وردش رو میذارم توی کتابخونه...ولی نامه ها رو هنوز گلچین نکردم ..کمه به زودی میذارم ...

فعلا گلچیناش و یکی یکی بیار تا بخونیم.
4fvfcja

سلام ،



یه روال جدیدی توی این تاپیک میخوایم شروع کنیم ،

اینطور که من یه گزیده ای از مطالب جالب در مورد تفسیر برخی از آیه های منتخب رو به صورت صوتی آپ لود میکنم ،

جلسه 1) مرگ http://www.mediafire.com/?7g5fu5w6d3t783j#2
گوش کنین ، جالبه

از بهترین معارف قرآنی کمک کننده به انگیزه هامون برای ترک بحث معاد و مرگ هست ، این بحثی که صوتی آپ میکنم خیلی جالبه و نکات جدید و قشنگی داره ،

................

بررسی ، معاد در قرآن

از بهترین معارف قرآنی کمک کننده به انگیزه هامون برای ترک بحث معاد و مرگ هست ، این بحثی که صوتی آپ میکنم خیلی جالبه و نکات جدید و قشنگی داره ،
............................

طرح انس با معارف قرآن :
برای این طرح ثبت نام میکنیم ، یعنی وقتی اسمتون رو توی لیست میارین ، میگین که من(تا مدت یک هفته )این جلسه رو گوش میدم و بعدش 5 تا نکته ای که از این مطلب فهمیدم رو بیان میکنین ، و پست میکنین !

هفته ای یکبار من مطلب آپ میکنم ، این مطلب ممکنه یا در باره با این تاپیک باشه یا مطلب تفسیری رو توی تاپیک طرح ختم قرآن بذارم ،

نظرتون رو در باره این پیشنهاد حتما بگین.

این هم لیست ثبت نام :
1_مجتبی
2_
البته این پیشنهاد من بیشتر برای تاپیک طرح ختم قرآن هست .

به چند هدف :

1) این مطالبی که آپ میکنم فقط جنبه تفسیری نداره ... البته اگه نظرتون مثبت باشه ، باید دانلود کنین و ارزیابی کنین ، چون نظر شما مهمه ، میخوام بگم که علاوه بر مطالب تفسیری نکات رفتاری و مشاوره ای هم هست ، بلکه گاهی بیشترش از این نوعه .

2) با معارف قرآنی بهتر آشنا میشیم و علاوه بر طرح ختم ، ما طرح معرفتی وشناختی هم داریم ..... و علاوه بر مرور ذهنی و ظاهری مطالب قرآن سعی میکنیم عملی درک کنیم ،
این مطالب صوتی جنبه های عملی و رفتاریش بیشتره
ایده بدی نیست خیلی میتونه جالب باشه و کلا تو روال زندگیمون مارو یه تلنگری بده
ضمن اینکه هفته ای یه بار هم چون هست وقتش میشه که گوش داد
منم هستم
1.مجتبی
2.پرشان
3.
به نظر منم خوبه...فقط من این 1 ماهو امتحان دارم اصلا وقت نمیکنم بیام..
اسممو اضافه کنم یا همون 1 ماه دیگه اضافه کنم؟
سلام
خدا خيرتان دهد...

1.مجتبی
2.پرشان
3......... ( خالي ميذارم تا آقا مجتبي جواب ((ديگه تمومه)) جان رو بدن.. )
4. سها
5.

موفق باشين..
ياعلي.
سلام

عالیه 41 خیلی عالی Khansariha (48)

منم هستم ولی من هم مشکل دیگه تمومه جان رو دارم
تا یک ماه دیگه وقتش رو ندارم.
سلام
ایده ی جالبیه .
منم هستم cheshmak

1.مجتبی
2.پرشان
3.........
4. سها
5.ترک
4fvfcja

خوب تعداد به حدنصاب مورد نظر من رسید ، پس شروع میکنیم ، عزیزانی که اسم نوشتن ، یعنی قول دادن که تا آخر هفته اون 5 نکته که از گوش دادن این جلسه براشون جالب بوده رو بنویسن ..! 4fvfcja

از خودم شروع میکنم...
4fvfcja

به نام خدا

1) شناختی ی که کسب میکنیم تا عملن توی زندگی خودمون نبینیم و باش درست نشیم معرفت نشده

2) مواظب طبع ، میل و خویمون باشیم ، که به خوبی ها و رحمت ها و عشق میل پیدا کنیم ، چون اون دنیا جز رحمت و خوبی و تجلی نورانی تر خدا نیست ، منتها اگه طبعمون رو با بدی و تزاحم و گناه سازش بدیم ، اون دنیا وقتی بمون رحمت میباره اذیت میشیم ،

نقل داستان رفتن یه مقنی پیش عطاریه که طرف هر چیزی که بو میکرد حالش بدتر میشد ، مردم دورش جمع شدن ، یکی گفت من میدونم این چشه ، یتیکه فاضلاب براش برد که بو کنه حالش جا اومد !!

3) مثل این دنیا که همه برای بچه ای که میخواد بدنیا بیاد برنامه ریزی دارن ، کادو خریدن ، جشن گرفتن ، همه منتظرن که طرف سالم و نورسیده بیاد این دنیا ،

اون دنیا هم همین طوره ، یه وقت معلول نریم اون ور ، یا کاری نکینیم که کر و کور به دنیا بیایم ، اون وقت خودمون عذاب میدیم به بقیه اولیا هم همین طور

4) روح ما ظرف و قابلیت هایی داره اگه توی مدار رشد نباشیم این ظرفمون درست شکل نمی گیره ، یا اگه با گناه های بزرگ و زیاد این ظرف رو بشکنیم و شکسته بریم اون ور چه اتفاقی میفته ؟

مثل توی کارخونه تولید شیر ، اون دنیا هم جز عشق و رحمت نیست ، منتها ظرف ما که خرابه ، اون شیر که میخواد وارد ظرف شکسته بشه ، دور و اطرافش میریزه و رحمت رو دریافت نمی کنه

5) یه مثل دیگه اش هم اینه که کافری یا انسان بد خویی که این دنیا همش پشت به خدا بوده و خیلی کم بش رو کرده ، اون دنیا هم با همین عادت و حالت طبق طبع خودش محشور میشه ،

اونجا تجلی جمال و جلال خدا فوق العاده زیاده ، ما برای همین اومدیم اینجا که استعداد دریافت اون رحمت آخرت رو کسب کنیم ، حالا فرض کنید در مقابل اون پر نوری و آفتاب ،

مومن که روش به خدا باشه ! از این رحمت و زیبایی نهایت استفاده رو میبره

اما کافری که پشت به خدا محشور شده ، پشتش رو به خداست و بجای این که نور رو ببینه پشت به نور فقط سایه وجشتناک خودش رو میبینه و عذاب میشکه .




.
53258zu2qvp1d9v منتظر نکات شما هستم

2.پرشان
3.........
4. سها
5.ترک
اين جا چه خبره؟
اين اسما؟4242
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35