کانون

نسخه‌ی کامل: یاد مرگ
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
هر کس بمیرد از همان زمان قیامتش شروع میشود .
وقتی کسی میمیرد ، همه سیستم های حساب و کتاب و .. مربو.ط به او بر گزار می شود . و این فضا تا قیامت کبری ادامه دارد .

قیامت کبری از لحاظ حضور همه در صحنه برای همه یکسان بر گزار می شود.

در این حالت زمان معنایی ندارد ، البته بی زمانی مطلق بعد از قیامت کبری است ، در قیامت فرقی نمی کند کی ، چه قرنی مرده و این ربطی به فاصله ی افراد تا قیامت ندارد . میزان سیر ما به سمت خدا رو سرعت رشد الهی ما مشخص میکند .

برای بعضی 50 هزار سال و باری بعضی 1000 سال و عده ای کلمح البصر ،(السابقون ) .
در آنجا قانون مندی های زمان عوض می شود ... و فاصله ی بین قیامت صغری و قیامت کبری برای هرکس متناسب با سرعت رشد الهی اوست .

در صحنه ی قیامت کبری آماده برای رشد جدید هستیم ، و قبل از آن ناراستی ها و آسیب هایمان با کیفر و مجازات درست شده است . حقیقت قضیه ، این است که قیامت کبری قطعی شدن جریان رشد ماست . ولی قیامت صغری این طور نیست ..

شاید بعد از قیامت کبری فرصتی برای تغییر نباشد ، ولی تا قیامت کبری فرصت های زیادی برای تغییر وجود دارد . فرصت بین قیامت صغری (که مرگ است ) و قیامت کبری ، مفهومی است به نام "برزخ " .
جهنم نماد از بین رفتن رشد و شکفتن ماست !

ما بعد از قیامت کبری گزارشی نداریم ، آخرین صحنه آخرین لحظات قبل از پایان قیامت کبری است .
سابقون کسانی هستند که در صحنه قیامت حضور دارند ولی این مرحله را طی کرده اند .

برای همه ، همه اتفاقات قشنگ می افتد ولی همه آماده دریافت این اتفاقات نیستند ! ، بزرگترین اتفاق قیامت دیدار خداست .ولی کسی که آمادگی نداشته باشد و به خودش آسیب رسانده باشد نمی تواند ان را دریافت کند.
بین قیامت کبری و قیامت صغری ، مواقفی رخ میدهد که به آن ایام (به معنی مراحل ) می نامند .

اگر کسی راه حقق و خدا را انتخاب کند و در دانشگاه بندگی ثبت نام کرده باشد ولی هنوز به تکامل نرسیده باشد به او مهلت رسیدن میدهند ، ولی عده ای هستند که حتی ثبت نام هم نکرده اند ...

فرض کنید نوزادی در دروه ی جنینی اگر نارسیدگی شود ، و با کمبود و اختلالی متولد شود ، این هزینه و وقتی که نوزاد به دنیا آمده برای سالم شدن صرف میکند بسیار بسیار بیشتر از توجه و رسیدگی در زمانی است که تنوزاد در رحم مادر است .

ما در این دنیا دانه میکاریم و آنجا باغ بر داشت میکنیم ، مسئله ی آن شبیه رزونانس و تشددید است ، مثل موج های کوچکی است که آن موج ها چندین برابر میشوند ...

فاصله ی بین مرگ و قیامت را ایام پر میکند ، و در قرآن از مواقف حرف زده اند ، ایام خود مرحله ،است ، دراقع موقف تشبیه به امتحان میکنند و یوم را به واحد .

در قیامت سه تا اضطراب داریم ،
کسانی که کاملن همه چیز را از داده اند ، انها به دلیل آنکه ظرفشان اماده دریافت زیبابیی ها نیست مظطربند
تلاششان را کرده اند ولی نمی دانند چه اتفاقی می افتد
اظطراب دسته ی سوم ، کسانی هستند که از همه چیز رسته اند ولی چون سرشار از مهرو سرور و عشق شده اند ، مظطرب این هستند که ماها چه میکنیم ..مثل اظططراب معلم خوب برای شاگردانش ...

ایام در قیامت به معنای مراحل است یوم از لحاظ لغوی به معنای شبانه روز است ولی در قرآن معنای دیگری دارد ، 54 اعراف 3یونس 59 فرقان 3 سجده و ... در خلقت آسمان ها و زمین در 6 یوم حرف میزند و..

آن زمان که نه خورشید بوده و نه شب و نه روز و نه قانون مندی های فیزیکی داشتیم ..این جز به این معنای نیست که این ایام به معنی گام یا مرحله باشد ..
سلام

من هنوز تو اولیش موندم تا نصفه های مرگ از منظر قرآنو گوش کردم خیلی خیلی قشنگه
واقعا خیلی شیرین همه چیو بیان میکنه
دستت درد نکنه آقا مجتبی41
فقط یکم آرومتر برین مام برسیم
سلام
مجتبی یه چیزی میگم دعوام نکن!
من تازه رفتم قسمت 2 رو بگیرم دیدم لینکش حذف شده
ببخشید تو رو خدا
یه ماهم گذشته ولی هم امتحان داشتم هم آخه چون دایل آپم 10 مگ یکم واسم زیاده هی دیر شد تا پاک شد
گفتم اگه تونستی و شد یه بار دیگه آپلود کنی اگه هم نشد که هیچی تقصیر خودم بود
ببخشید
4fvfcja

باشه ،پرشان جان ، لینک "برزخ " رو میگی ؟

http://www.mediafire.com/?473bacy24bhv3fe

اینکه پاک نشده ، من چکش کردم .


................................................................
4fvfcja

پس بقیه کجان ؟

من میخوام "قیامت 2 " رو بذارم ...

.
حالا که امتحاناتون تموم شده و وقت دارین ، تو یه هفته 1 جلسه رو گوش بدین ...
1744337bve7cd1t81
این دیشب نبود چرا اومد یهو؟1744337bve7cd1t81
دستت درد نکنه مجتبی ، به هر حال یا من خیالاتی شده بودم یا تو دوباره آپلود کردی4fvfcja
گوش کنم حتما میام
ممنون 53
بچه ها ما انقدر وقت ازاد داریم

، 10 11 مگابات بیشتر نیست ،اگه وقت ندارین بریزین توی گوشیتون ، موقع استراحت یا چایی خوردن بذارینش رو پخش ، از همون جایی که گوش میکردین ...

من به این روش خیلی خوب و راحت همه رو گوش میدم

.
بلاخره اولیش تموم شد 4chsmu1

اینم نکات دریافتیه من :

اندازه ی مرگ ثابته و این خود ما آدماییم که بزرگ و کوچیک میشیم
آدمای خوب فقط مرگو میچشن یعنی مرگ براشون کوچیکه و درحد یه عبوره ولی برای آدمای بد مرگ اونارو احاطه میکنه و هیچ وقت از مرگ عبور نمیکنن

خدا واسه گرفتن جون آدما بهترین و زیباترین فرشتشو میفرسته و از آدمای پاک واسه گرفتن جونشون اجازه میگیره
ازراعیل خوشگله اگه کسی اونو زشت ببینه ایراد از دید خودشه
عذاب تو اون دنیا وجود نداره و این نقص ما آدماس که باعث میشه ما رحمتای خدارو به صورت عذاب دریافت کنیم مثل بچه ای که ناقص متولد میشه ونمیتونه از زیباییهای دنیا بهرهمند بشه


خواب برادر مرگه..موقع خواب خدا جونو مارو میگیره و میبره پیش خودش و آرممون میکنه و تنها فرقش با مرگ اینه که بازم به دنیا برمیگردیم

غصه ها و غم ها باعث میشن تو مسیر خوب بودنمون از گناهای گذشتمون پاک بشیم

بلاخره یه جا خدا خفتمون میکنه و گناهامونو از حلقوممون بیرون میکشه تا پاک بشیم حالا یا این دنیا یا اون دنیا

به نظرم همش نکتس دیگه چیزایی که تو ذهنم بودو با مغز نخودیه خودم نوشتم
برزخ عالم خیال خیلی سخت بود
یه چیزایی فهمیدم ولی نمیتونم بیان کنم 42
سلام دوستان.
یه قصیده ی خیلی جالب و تاثیر گذار در مورد مرگ هست.به زبان عربیه ولی ترجمه ش هم هست.
این تاپیک بیشتر از بقیه مرتبط بود،همین جا می زارمش.
لَيْسَ الغَريبُ غَريبَ الشَّامِ واليَمَنِ
إِنَّ الغَريبَ غَريبُ اللَّحدِ والكَفَنِ
غريب و بيگانه آن نيست که در شام و يمن است، بلکه غريب واقعي آنست که در(قبر، درميان) سنگ و الحد قرار گرفته است.
إِنَّ الغَريِبَ لَهُ حَقٌّ لِغُرْبَتِهِ
على الْمُقيمينَ في الاَوطانِ والسَّكَنِ
چنين غريبي براي غربت و دوري خود، بر گردن کساني که در سرزمين و خانه ھايشان باقي مانده اند، حق دارد.
لاتَنّھَرنَّ غَريباً حَالَ غُربَتِه
الدَّھرُ ينھَرُه بالذُّلِ وَالمِھَنِ
غريب را به خاطر حال و روزش از خود مران زيرا زمانه با خواري او را از خود رانده است.
سَفري بَعيدٌ وَزادي لَنْ يُبَلِّغَني
وَقُوَّتي ضَعُفَتْ والموتُ يَطلُبُني
سفر مرگم دور و دراز است و توشه ي من کافي نيست، نيرو و قوتم ضعيف شده، در حالي که مرگ مرا مي طلبد.
وَلي بَقايا ذُنوبٍ لَسْتُ أَعْلَمُھا
الله يَعْلَمُھا في السِّرِ والعَلَنِ
دچار گناھاني ھستم که آگاه به آن نيستم، ولي خداوند تمامي گناھان نھان و آشکاراي مرا مي داند.
مَا أَحْلَمَ لله عَني حَيْثُ أَمْھَلَني
وقَدْ تَمادَيْتُ في ذَنْبي ويَسْتُرُنِي
چه قدر خداوند بردبار بود، آنوقت که دائما گناه کردم و خداوند مرا رسوا نکرد و گناھانم را پوشاند.
تَمُرُّ ساعاتُ أَيَّامي بِلا نَدَمٍ
ولا بُكاءٍ وَلاخَوْفٍ ولا حَزَنِ
اوقاتم را بدون ھيچ پشيماني و بدون ھيچ گريه ای، ويا ترسي از خدا و ناراحتي گذراندم.
أَنَا الَّذِي أُغْلِقُ الابْوابَ مُجْتَھِد اً
عَلى المعاصِي وَعَيْنُ للهِ تَنْظُرُني
منم که بواسطه تلاش بر انجام گناھان، درھاي رحمت و خير را بر خود مي بندم و اين در حالي است که خداوند نظاره گر من ھست.
يَا زَلَّةً كُتِبَتْ في غَفْلَةٍ ذَھَبَتْ
يَا حَسْرَةً بَقِيَتْ في القَلبِ تُحْرِقُني
چه لغزش ھايي که به خاطر غفلتم در نامه ي اعمالم نگاشته شد و چه حسرت ھاي سوزاني که در دلم به جاي ماند.
دَعْني أَنُوحُ عَلى نَفْسِي وَأَنْدُبُھا
وَأَقْطَعُ الدَّھْرَ بِالتَّذْكِيرِ وَالحَزَنِ
اجازه دھيد تا بر خود بنالم و ادامه زندگي را به ياد خدا و اندوه بر کارنامه اعمالم بگذرانم.
كَأَنَّني بَينَ تلك الاَھلِ مُنطَرِحَاً
عَلى الفِراشِ وَأَيْديھِمْ تُقَلِّبُني
تو گويي که من در بين خانواده بر بستر مرگ افتاده ام و با دست ھاي شان مرا به حرکت در می آورند.
وَقَد تَجَمَّعَ حَولِی مَن يَنُوحُ وَ مَن
يَبّکِی عَلَّیَ وَ يَنعَانِی وَ يَندُبُنِی
گويا اطراف من کسانی اند که ناله می کنند و برايم داد و شيون می کنند.
وَقد أَتَوْا بِطَبيبٍ كَيْ يُعالِجَني
وَلَمْ أَرَ الطِّب ھذا اليومَ يَنْفَعُني
پزشکي را براي مداوايم آورده اند و در حالی آن ھا نمي دانند علم پزشکي براي مرگ علاجي و جوابي ندارد.
واشَتد نَزْعِي وَصَار المَوتُ يَجْذِبُھا
مِن كُلِّ عِرْقٍ بِلا رِفقٍ ولا ھَوَنِ
جان کندنم سخت شده و فرشته ی مرگ روحم را از ھر رگ بدنم بدون ھيچ ملاحظه اي مي ستاند.
واستَخْرَجَ الرُّوحَ مِني في تَغَرْغُرِھا
وصَارَ رِيقي مَرير اً حِينَ غَرْغَرَني
و روحم را خارج مي کند در حالي که من به حالت غرغر آخر، افتاده ام؛ آب دھانم تلخ گشته و روح از بدنم خارج مي شود.
وَغَمَّضُوني وَراحَ الكُلُّ وانْصَرَفوا
بَعْدَ الإِياسِ وَجَدُّوا في شِرَا الكَفَنِ
آنگاه چشمانم را مي بندند و بعد از نا اميدي از ادامه حياتم ھمه اھل و عيالم مرا ترک مي کنند و برايم کفن فراھم مي آورند.
وَقامَ مَنْ كانَ حِبُّ لنّاسِ في عَجَلٍ
نَحْوَ المُغَسِّلِ يَأْتيني يُغَسِّلُني
ھمان کساني که دوستان من بودند، با عجله بر مي خيزند و براي تدارک غسل دادنم با شتاب به دنبال غسال مي گردنند.
وَقالَ يا قَوْمِ نَبْغِي غاسِلا حَذِقاً
حُر اً أَرِيباً لَبِيباً عَارِفاً فَطِنِ
دوستانم صدا مي زند که به غسل دھنده اي آگاه و توانا و زبردست نياز داريم.
فَجاءَني رَجُلٌ مِنْھُمْ فَجَرَّدَني
مِنَ الثِّيابِ وَأَعْرَاني وأَفْرَدَني
در اين ھنگام مردي از غسلان مي آيد لباسم را بيرون آورده و عريانم مي کند.
وَأَوْدَعوني عَلى الأَلْواحِ مُنْطَرِحاً
وَصَارَ فَوْقي خَرِيرُ الماءِ يَنْظِفُني
به روي سنگ غسّال خانه ام مي گذارد و دلوي از آب بر رويم سرازير مي کند و مرا غسل می دھد.
وَأَسْكَبَ الماءَ مِنْ فَوقي وَغَسَّلَني
غُسْلا ثَلاثاً وَنَادَى القَوْمَ بِالكَفَنِ
در حالي که آب را از بالا به رويم مي ريزد سه مرتبه مرا غسل مي دھد و آنگاه از اقوامم مي خواھد که کفن را بياورند.
وَأَلْبَسُوني ثِياباً لا كِمامَ لھا
وَصارَ زَادي حَنُوطِي حينَ حَنَّطَني
جامعه اي بي آستين در زير کفن بر تنم مي کند و اين تنھا توشه ي من، در اين لباس حنوط است.
وأَخْرَجوني مِنَ الدُّنيا فَوا أَسَفاً
عَلى رَحِيلٍ بِلا زادٍ يُبَلِّغُني
و خلاصه مرا از اين دنيا خارج مي کنند! واي بر من که به سفري بي زاد و توشه مي روم.
وَحَمَّلوني على الكتافِ أَربَعَةٌ
مِنَ الرِّجالِ وَخَلْفِي مَنْ يُشَيِّعُني
بر روي شانه ي چھار نفر از مردان مي گذارند و تشييع کننده ھا به دنبالم در حرکت ھستند.
وَقَدَّموني إِلى المحرابِ وانصَرَفوا
خَلْفَ الإِمَامِ فَصَلَّى ثمّ وَدَّعَني
مرا در محراب مسجد مي گذراند و ھمه پشت سر امام مي ايستند و بر من نماز مي گذارند و ھمه مرا رھا مي سازند.
صَلَّوْا عَلَيَّ صَلاةً لا رُكوعَ لھا
ولا سُجودَ لَعَلَّ اللهَ يَرْحَمُني
نمازي بر من خواندند که رکوع و سجدي ندارد تا شايد خداوند گناھانم را ببخشايد.
وَأَنْزَلوني إلى قَبري على مَھَلٍ
وَقَدَّمُوا واحِد اً مِنھم يُلَحِّدُني
سپس مرا به آرامي در قبرم مي گذارند، يکي از عزيزانم پيش قدم مي شود تا سنگ ھاي لحدم را به ترتيب بگذارد.
وَكَشَّفَ الثّوْبَ عَن وَجْھي لِيَنْظُرَني
وَأَسْكَبَ الدَّمْعَ مِنْ عَيْنيهِ أَغْرَقَني
بند کفن را باز مي کند تا صورتم را ببيند و آنگاه اشک ھايش را بر روي صورتم مي ريزد.
فَقامَ مُحتَرِماً بِالعَزمِ مُشْتَمِلا
وَصَفَّفَ اللَّبِنَ مِنْ فَوْقِي وفارَقَني
با جديت و احترام سنگ ھاي قبرم را مي گذارد و خاک را بر رويم مي ريزد و مرا تنھا مي گذارند.
وقَالَ ھُلُّوا عليه التُّرْبَ واغْتَنِموا
حُسْنَ الثَّوابِ مِنَ الرَّحمنِ ذِي المِنَنِ
و نزديکانم مي گويند: اي مردم! بر او خاک بريزيد و با اين کار خود ثواب و پاداشي از خداوند بخشنده بستانيد.
في ظُلْمَةِ القبرِ لا أُمٌّ ھناك ولا
أَبٌ شَفيقٌ ولا أَخٌ يُؤنِّسُني
و حالا من در تاريکي قبرم، قبري که نه مادري آنجا ھست و نه پدري مھربان و نه برادري که مونسم باشد.
وَھالَني صُورَةً في العينِ إِذْ نَظَرَتْ
مِنْ ھَوْلِ مَطْلَعِ ما قَدْ كان أَدھَشَني
و چشمانم ترسان مي شوند؛ آن ھنگام که ديده بر برزخ گشايم و زمان ھول مطلع فرا رسد ھمان چيزي که در دنيا از آن مي ترسيدم.
مِنْ مُنكَرٍ ونكيرٍ ما أَقولُ لھم
قَدْھَالَني أَمْرُھُمْ جِد اً فَأَفْزَعَني
منکر و نکير آمدند به آن ھا چه بگويم؟ که چه مقدار از سوال شان مي ترسم!!! .
وَأَقْعَدوني وَجَدُّوا في سُؤالِھِمُ
مَالِي سِوَاكَ إِلھي مَنْ يُخَلِّصُنِي
منکر و نکير مرا براي سوال و جواب نشاندند و غرق سوالم کردند در اين ھنگام اي خداي من! کسي غير از تو توان رھايي مرا ندارد.
فَامْنُنْ عَلَيَّ بِعَفْوٍ مِنك يا أَمَلي
فَإِنَّني مُوثَقٌ بِالذَّنْبِ مُرْتَھَنِ
اي خداي من! با بخششت بر من منت گذار؛ چرا که من براي رھايي از گناھانم به لطف و کرمت نيازمند و اميدوارم... .
تَقاسمَ اھلُ مالي بعدما انْصَرَفُوا
وَصَارَ وِزْرِي عَلى ظَھْرِي فَأَثْقَلَني
و آن گاه خانواده ام مال و اموالم را بين خود تقسيم می کنند؛ در حالی آن زر و سيم ھا که انباشته ام بر دوش من سنگينی می کند.
واستَبْدَلَتْ زَوجَتي بَعْلا لھا بَدَل
وَحَكَّمَتْهُ علی الامْوَالِ والسَّكَنِ
ھمسرم شوھری ديگر بر می گزيند و او را در خانه و مال و اموالم شريک می کند.
وَصَيَّرَ ت وَلَدي عَبْد اً لِيَخْدُمَھا
وَصَارَ مَالي لھم حِلا بِلا ثَمَنِ
فرزندانم ھمچون غلامان ھمسرم در می آيند و ارث باقی مانده از من را بدون ھيچ زحمتی حيف و ميل می کنند.
فَلا تَغُرَّنَّكَ الدُّ نْيا وَزِينَتُھا
وانْظُرْ إلى فِعْلِھا في الاھْلِ والوَطَنِ
دنيا و زر و زيور آن انسان را می فريبند؛ پس وفايي در آن نيست حال به خاندان و خانواده ات قبل از مردنت بنگر... .
وانْظُرْ إِلى مَنْ حَوَى الدُّنْيا بِأَجْمَعِھا
ھَلْ رَاحَ مِنْھا بِغَيْرِ الحَنْطِ والكَفَنِ
و ھمچنين نگاه کن به کسی که با حرص وطمع به جمع آوری مال دنيا تلاش می کند آيا به غير از حنوط وکفن چيزی ھمراه خودت برده؟.
خُذِ القَنَاعَةَ مِنْ دُنْيَاك وارْضَ بِھا
لَوْ لم يَكُنْ لَكَ إِلا رَاحَةُ البَدَنِ
پس در دنيا قناعت را پيشه کن و به آنچه که داری قانع باش حتی اگر بھره تو از دنيا فقط سلامتی بدنت باشد.
يَا زَارِعَ الخَيْرِ تحصُدْ بَعْدَهُ ثَمَر اً
يَا زَارِعَ الشَّرِّ مَوْقُوفٌ عَلَى الوَھَنِ
ای کسی که بذر خوبی می کاری مطمئن باش که خوبی ھم درو می کنی و ای کسی که بذر بدی می کاری مطمئن باش سزايش را می بينی
يَا نَفْسُ كُفِّي عَنِ العِصْيانِ واكْتَسِبِي
فِعْلا جميلا لَعَلَّ لله يَرحَمُني
ای نفس سرکش آدمی! از نافرمانی خدا بپرھيز و برای آنکه بر رحمت خداوندی قرار گيری، کار ثواب و نيکو انجام بده
يَا نَفْسُ وَيْحَكِ تُوبي واعمَلِي حَسَناً
عَسى تُجازَيْنَ بَعْدَ الموتِ بِالحَسَنِ
ای نفس! وای بر تو! توبه کن و عمل نيک در مقابل عمل زشتت انجام بده، شايد که خاطر اعمال نيکت بعد از مرگ ثوابی به تو برسد
ثمَّ الصلاة على الْمُختارِ سَيِّدِنا
مَا وَصَّا البَرْقَ في شَّامٍ وفي يَمَنِ
و سلام و درود خدا بر پيامبر برگزيده و بزرگوارش تا زمانی که سرزمين ھای شام و يمن موجودند
والحمدُلله مُمْسِينَا وَمُصْبِحِنَا
بِالخَيْرِ والعَفْوْ والإِحْسانِ وَالمِنَنِ
و حمد و سپاس يگانه خداوندی که صبح و شام و خير و بخشش و نيکی برای ما به ارمغان آورد.

سمیه

سلام .من تا الان که گوش کردم البته قسمت اولش رو بیشتر گوش کردم می تونم یه جمله بگم "مرگ زندگی دوباره ست"
سلام بچه ها خوبید خوشید؟

ایشالا که هزار سال زنده باشید ولی من نمیخوام زیاد زنده بمونم

اقا مجتبی لینکت دارم گوش میکنم جالبه

زشت جان شعرت خیلی قشنگ بود واقعا که با این شعرت اشکم دراوردی

راستی شما تا حالا چقدر به مرگ فکر کردین من که خیلی فکر کردم و بنظر من که مرگ اصلا ترس نداره
بنظر من 2دسته از انسانها از مرگ میترسن یک دسته اونایی هستن که نسبت به این دنیا دلبسته اند البته منظورم پول و مال اینجورچیزا نیست منظورم اینه که مثلا شما خونواده دوستان فامیلایی که تو این دنیا دارین دلتون نمیخواد اینارو ترک کنین چون همینجوری اگه 2 روز نمیبینمشون دلمون براش تنگ میشه برسه به اینکه بخوایم بریم و برنگردیم ولی فراموش نکنیم که اونورم کسایی هستن که 1روزی پیشمون بودن دوستمون بودن دوستشون داشتیم و اگه چند روز نمیدیدمشون دلمون براشون تنگ میشد و حالا شاید فراموششون کردیم
دسته دوم اونایی هستن که توی این دنیا گناهایی حالا چه کم چه زیاد چه صغیره چه کبیره انجام دادن و حالا توبه کردن و از عذاب اون دنیا میترسن
من خودم اگه همین الانم بدونم خدا همه گناهام بخشیده حاضرم بمیرم و هیچ ترسی ندارم
ولی از خدا میخوام اونقدر بهم عمر بده تا بتونم گناهام جبران کنم برام دعا کنین:13::13:
سلام
من همشو گوش کردم
خوب بود
ولی یه چیزی خدایی آدم حوصوله نمیکنه بیاد یه خلاصه ای ازش بگه4fvfcja
میشه نگیم دیگه/؟
فقط هرجایی که مشکل داشتیمو بیایم درموردش حرف بزنیم
این یک پیشنهاد است53258zu2qvp1d9v
13 مدیا فایر رو فیلتر کردن .....

ای خدا ، همه صوتیا رو اون جا آپ کرده بودم 13

..............................................
Tears خودشون یه کاری میکنن بریم سراغ فیلتر شکن ...

4fvfcja در یه جمله خاک بر سرشون ...!
درباره پست ۱۶۷ مجتبی:
آخرش متوجه نشدم ابدیت وجود داره یا نه! اون نوشته ها توضیح بیشتر میخواد.
سلام
شما باید فایل صوتی رو که تو ارسال 166 گذاشتن گوش میدادین!
این:

ایام (مراحل ) و مواقف قیامت (1)
اونچه که آقا مجتبی نوشتن نکاتی هست که از اون فایل برداشت کردن..53258zu2qvp1d9v

فکر میکنم توضیحاتش کافی باشه..هر چند که اون بحث باز ادامه داره.

در پناه خدا..
یاعلی.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35