امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ای بندگان خدا، بعد از مرگ برای کسی که گناهش بخشیده نشده باشد، سخت تر است از خود مرگ.
پس بترسید از تنگی قبر، و تاریکی قبر، و غربت و تنهایی قبر، زیرا قبر هر روز ندا می کند، من خانه ی غربتم، من خانه ی وحشتم، من خانه ی مار و مور هستم.
هشت راه برای حفاظت از عذاب قبر:
فقیه ابواللیث(رح) می فرماید: برای حفاظت از عذاب قبر عمل بر چهار چیز و پرهیز از چهار چیز دیگرضروری است. آن چیزهایی که عمل برآنها ضروری است عبارتند از:
1. پایبندی به نماز
2. کثرت صدقه
3. تلاوت قرآن
4. کثرت تسبیحات
این چیزها قبر را روشن و وسیع می کنند.
آن چیزهایی که پرهیز از آنها ضرورت دارد عبارتند از:
1. بازی و لغویات در نماز
2. هنگام تلاوت قرآن حرفهای بیهوده زدن
3. جماع کردن در حالت روزه
4. خندیدن در قبرستان
امروز اولین روز بقیه عمر ماست...
اگر اولش به فکر آخرش نباشی ،
آخرش به فکر اولش می افتی ...!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
خدایا کمک مون کن
مؤمن و كافر چگونه می میرند؟
الإمامُ زينُ العابدينَ عليهالسلام
لمّا سُئلَ عنِ المَوتِ: لِلمؤمنِ كنَزعِ ثِيابٍ وَسِخَةٍ قَمِلَةٍ ، وفَكِّ قُيودٍ وأغلالٍ ثَقيلَةٍ ، والاستِبدالِ بأفخَرِ الثِّيابِ وأطيَبِها رَوائحَ ، وأوطَأِ المَراكِبِ ، وآنَسِ المَنازِلِ ؛ وللكافِرِ كخَلعِ ثِيابٍ فاخِرَةٍ ، والنَّقلِ عن مَنازِلَ أنيسَةٍ ، والاستِبدالِ بأوسَخِ الثِّيابِ وأخشَنِها ، وأوحَشِ المَنازِلِ ، وأعظَمِ العَذابِ .
امام سجّاد عليهالسلام
- در پاسخ به پرسش كــه : مرگ چيست؟- : (مرگ) براى مؤمن چون كندن جامههايى چركينِ شپشىاز تناست و از همگسستنكُند و زنجيرهاى گرانبار و جايگزين كردن فاخرترين و خوشبوترين جامهها و راهوارترين مركبها و امنترين منزلها . و براى كافر به منزله كندن جامههايى فاخر از تن و منتقل شدن از منزلهايى امن و جايگزين كردن آنها به كثيفترين و خشنترين جامهها و وحشتناكترين منزلها و بزرگترين عذاب است .
معاني الأخبار : 289 / 4 منتخب ميزان الحكمة : 518
ای فرزند آدم ...
در شگفتم چگونه تو با مردم انس می گیری و به دیگران دل می بندی
در حالی که می دانی تنها خواهی مُرد
و می دانی تنها در قبر خواهی خفت
و تنها در پیشگاه من خواهی ایستاد
و تنها حساب پس خواهی داد؟
آیا اندیشیده ای چقدر تنها خواهی بود؟
ساعتی؟
روزی؟
ماهی؟
سالی؟
چند هزار سال؟
چند میلیون سال؟
با خودت فکر کن و بیاندیش،.
هر قدر که قرار است پس از مرگ با من تنها باشی در دنیا با من انس بگیر،
اگر لحظه ای ، لحظه ای و اگر همیشه ، همیشه.
امام صادق فرمود:
حضرت نوح 2500 سال عمر نمود
850 سال آن قبل از مبعوث شدن به پیامبری بود
950 سال قومش را به سوی خدا دعوت کرد
ساخت کشتی را در مدت 200 سال به پایان رساند
و پس از آن که آب پایین رفت و کشتی آرام گرفت 500 سال عمر نمود
روزی در حالی که در آفتاب بود ملک الموت به سراغش آمد و به او سلام نمود. نوح جواب سلام او را داد و علت حضورش را پرسید. ملک الموت گفت آمده ام تا تو را قبض روح نمایم. نوح گفت کمی درنگ نما تا زیر سایه بروم.
وقتی زیر سایه رفت چنین گفت:
ای ملک الموت گذشت زندگی در این مدت عمرم همچون زمانی بود که از آفتاب به سایه آمدم و تا این حد سریع سپری شد، حال آنچه را بدان مأموری انجام ده. ملک الموت هم او را قبض روح کرد.
...............
امالی شیخ صدوق،ص 511
قصص الانبیاء ص 125-126
حضرت نوح 2500 سال عمر کرد و این طوری گفت
من که فکر نکنم به 60 سال برسم
بچه ها بیاید بودن همیشگی با دوست دارمون، محبومون، ( کسی که لذت دوستیش رو نمیخوام با هیچ چیز عوض کنم) رو با چند لحظه عوض نکنیم
امام سجاد (ع) فرمودند:
مشکل ترین و سخت ترین لحظات و ساعات دوران ها براى انسان، سه مرحله است:
1- آن موقعى که عزرائیل بر بالین انسان وارد مى شود و مى خواهد جان او را برگیرد.
2- آن هنگامى که از درون قبر زنده مى شود و در صحراى محشر به پا مى خیزد.
3- آن زمانى که در پیشگاه خداوند متعال ( جهت حساب و کتاب و بررسى اعمال ) قرار مى گیرد و نمى داند راهى بهشت و نعمت هاى جاوید مى شود و یا راهى دوزخ و عذاب دردناک خواهد شد.
(بحار الأنوار: ج 6، ص 159، ح 19، به نقل از خصال شیخ صدوق.)
امـام سجاد(ع ) در پاسخ به اين سؤال :
بهترين مرگ چيست ؟ اين كه (آدمى ) از ساختمان ها و خانه ها و كاخ هايش فارغ شده باشد. از گناهانش توبه كار باشد و به كارهاى نيك بپردازد و (با چنين حالى ) بر خداوند حبيب و كريم وارد شود. (میزان الحکمه، جلد 12)
این روز نزدیک است !!! آماده ای؟؟
روزی فـرا مـی رسـد این جـسم مـن و تـو را به غسالـخانه می برند..
عزیزترین فرد زندگیت تو را تنها می گذراد و روانه ی خاکت می کـند..
روزی می رسد که دیگر دست مـن و تـو از دامان این دنیا کوتاه است
و باید برای لحظه لحظه ی دقایقی که در دنیا گذراندیم جواب بدهیم..
خودت را برای روزی آماده کن که پیغمبر هم از خوفش گریه می کرد..
خدایا بر ما رحم کن...
سکرات مرگ
مرحله اول مرگ ، شدت جان كندن و سکرات مرگ است.
« سوره ق آیه 19» « وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِبِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ»
یعنی : و سكرات مرگ (بی خودی های لحظات آخرین حیات)، به راستى دررسید؛ این همان است كه از آن می گریختى؛
این مرحله ای است بسیار دشوار كه شدائد و سختیها از هر طرف به محتضر رو مى كند؛
از طرفى شدت مرض و درد و بسته شدن زبان و رفتن قوا از اندام ،
از طرف دیگر گریستن اهل و عیال و وداع آنها با او و غم یتیمى و بى كس شدن بچه هاى خود،
از طرف دیگر غم جدا شدن از مال و منزل و املاك و اندوخته ها و چیزهاى نفیس خود كه عمر عزیز خود را صرف به دست آوردن آنها كرده و چه بسا كه بسیارى از آنها مال مردم بود كه با ظلم و غصب ، آنها را مالك شده و چقدر حقوق بر اموال او تعلق گرفته و نداده ، حال ملتفت خرابیهاى كار خود شده كه كار گذشته و راه اصلاح آنها بسته شده.
شیخ صدوق از حضرت صادق (ع) روایت كرده كه فرمود هر كه بخواهد كه حق تعالى بر او سكرات مرگ را آسان كند باید :
صله ارحام و و دلجویی خویشان خود كند، و به پدر و مادر خود نیكى و احسان نماید،
پس هر گاه چنین كند خداوند دشواریهاى مرگ را، بر او آسان كند و در حیات خود فقر به او نرسد.