حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :
نکوهش از غفلت زدگان
ياد مرگ از دلهاى شما رفته، و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته است،
و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب کرده، و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ کرده است، و دنيازدگى قيامت را از يادتان برده است.
همانا شما برادران دينى يکديگريد، چيزى جز درون پليد، و نيت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه يکديگر را يارى مىدهيد، نه خيرخواه يکديگريد، و نه چيزى به يکديگر مىبخشيد، و نه به يکديگر دوستى مىکنيد.
شما را چه شده است؟ که با به دست آوردن متاعى اندک از دنيا شادمان مىگرديد! و از متاع بسيار آخرت که از دست مىدهيد اندوهناک نمىشويد!
اما با از دست دادن چيزى اندک از دنيا مضطربشده که آثار پريشانى در چهرهها آشکار است و بىتابى مىکنيد،
گويا اين دنيا محل زندگى جاودان شما و وسائل آن براى هميشه از آن شماست،
چيزى شما را از عيبجويى برادر دينى باز نمىدارد جز آنکه مىترسيد مانند آن عيب را در شما به رختان کشند، در بىاعتنايى به آخرت و دوستى دنيا يکدل شدهايد،
و هر يک از شما دين را تنها بر سر زبان مىآوريد، و چنان از اين کار خشنوديد همانند کارگرى که کارش را به پايان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم کرده است.
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :
ارزيابى دنيا و آخرت
هيچ چيز بدتر از شر و بدى نيست جز کيفر و عذاب آن، و هيچ چيز نيکوتر از خير و نيکى وجود ندارد جز پاداش آن،
همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن است، پس کفايت مىکند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانيهاى آخرت.
آگاه باشيد، هرگاه از دنياى شما کاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنياى شما افزايش يابد،
چه بسا کاهش يافتههايى که سودآور است، و افزايش داشتههايى که زيانآور بود،
همانا به آنچه فرمان داده شديد گستردهتر از چيزى است که شما را از آن باز داشتند، و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزى است که بر شما حرام کردهاند، پس آنچه را اندک است براى آنچه بسيار است ترک کنيد، و آنچه را بر شما تنگ گرفتهاند به خاطر آنچه که شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد.
خداوند روزى شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرمود، پس نبايد روزى تضمينشده را بر آنچه که واجبشده مقدم داريد، با اينکه به خدا سوگند آنچنان نادانى و شک و يقين به هم آميخته است که گويا روزى تضمينشده بر شما واجب است، و آنچه را که واجب کردهاند، برداشتند.
پس در اعمال نيکو شتاب کنيد، و از فرا رسيدن مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا آنچه از روزى که از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمىشود باز گرداند، آنچه امروز از بهره دنيا کمشده را مىتوان فردا به دست آورد اما آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نااميد باشيد، (از خدا بترسيد و جز بر مسلمانى نميريد)
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :
مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است باخبر بوديد، از خانهها کوچ مىکرديد، در بيابانها سرگردان مىشديد، و بر کردارتان اشک مىريختيد، و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه مىزديد، سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها مىکرديد، و هر کدام از شما تنها بکار خود مىپرداختيد، و به ديگرى توجهى نداشتيد. افسوس، آنچه را به شما تذکر دادند فراموش کرديد، و از آنچه شما را ترساندند، ايمن گشتيد، گويا عقل از سرتان پريده، و کارهاى شما آشفتهشده است.
ياد مرگ
به خدا سوگند! اينکه مىگويم بازى نيست، جدى و حقيقت است، دروغ نيست،
و آن چيزى جز مرگ نيست، که بانگ دعوتکنندهاش رسا، و به سرعت همه را ميراند، پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فريب ندهند، همانا گذشتگان را ديدى که ثروتها اندوختند و از فقر و بيچارگى وحشت داشتند، و با آرزوهاى طولانى فکر مىکردند در امانند، و مرگ را دور مىپنداشتند، ديدى چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟ و آنان را از وطنشان بيرون راند؟ و از خانه امن کوچشان داد؟ که به چوبه تابوت نشستند، و مردم آن را دست به دست مىکردند؟ و بر دوش گرفته و با سرانگشت خويش نگاه مىداشتند؟
آيا نديديد آنان را که آرزوهاى دور و دراز داشتند، و کاخهاى استوار مىساختند، و مالهاى فراوان مىاندوختند؟ چگونه خانههايشان گورستان شد؟ و اموال جمعآورى شدهشان تباه و پراکنده و از آن وارثان گرديد؟ و زنان آنها با ديگران ازدواج کردند؟ نه مىتوانند چيزى به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه کنند!
تقوى و روش برخورد با دنيا
کسى که جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهاى نيکوى او آشکار شود، و در کارش پيروز گردد، پس در به دست آوردن بهرههاى تقوا فرصت غنيمت شماريد،
و براى رسيدن به بهشت جاويدان رفتارى متناسب با آن انجام دهيد، زيرا دنيا براى زندگى هميشگى شما آفريده نشد، گذرگاهى است تا در آن زاد و توشه آخرت برداريد، پس با شتاب، آماده کوچ کردن باشيد و مرکبهاى راهوار براى حرکت مهيا داريد.
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :
و همانا دنيا نهايت ديدگاه کوردلان است، که آن سوى دنيا را نمىنگرند، اما انسان آگاه، نگاهش از دنيا عبور کرده از پس آن سراى جاويدان آخرت را مىبيند، پس انسان آگاه به دنيا دل نمىبندد و انسان کوردل تمام توجهاش دنياست، بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا براى دنيا توشه فراهم مىکند.
آگاه باشيد، در دنيا چيزى نيست مگر آنکه صاحبش به زودى از آن سير و از داشتن آن دلگير مىشود، جز ادامه زندگى،
زيرا در مرگ آسايشى نمىنگرند، حيات و زندگى چونان حکمت و دانش است که حيات دل مرده، و بينايى چشمهاى نابيناست و مايه شنوايى براى گوشهاى کر، آبى گوارا براى تشنگان مىباشد که همه در آن سالم و بىنيازند.
کجايند، عقلهاى روشنىخواه از چراغ هدايت؟ و کجايند چشمهاى دوختهشده بر نشانههاى پرهيزگارى؟ کجايند دلهاى به خدا پيشکش شده و در اطاعت خدا پيمان بسته؟ افسوس که دنياپرستان بر متاع پست دنيا هجوم آوردند، و براى به دست آوردن حرام يورش آورده يکديگر را پس زدند، نشانه بهشت و جهنم براى آنان برافراشته، اما از بهشت رويگردان و با کردار زشت خود به طرف آتش روى آوردند، پروردگارشان آنان را فرا خواند اما پشت کرده، فرار نمودند، و شيطان آنان را دعوت کرد، پذيرفته به سوى او شتابان حرکت کردهاند.
مجتبی خان مطالبت خیلی جالبه
من مطالبتو دنبال میکنم
سلام
بر دوست گرامی حسین آقا..
اون پایین یه دکمه هست برای تشکر...
با تشکر کردنتون از پستای خوب و عالیه آقا مجتبی
میگین که از مطالبشون استفاده میکنین و پی گیرش هستین...همین طور که تاحالا گفتین...
امیدوارم درک کنین..
ممنونم...
موفق باشین..یا علی.
"
تکان دهنده" ترین خطبه حضرت علی(ع) رو که درباره مرگه :
به امید این که دلاهامون زنده تر و قلب هامون بیدار تر بشه ، چون وقتی همش رو با هم میذارم ، تاثیرش بیشتره ، این دفعه پستم طولانی تر میشه :
........................................
مقدمه :
" ابن حدید میگوید : از روزی که این خطبه را یافتم تا کنون که پنجاه سال است حدود 1000 بار آن را خواندم و هر بار در دلم ، ترس ، لرزش و پند پذیری تازه ای بوجود آمد"
حضرت علی (ع) :
که درورد خدا بر او باد پس از خواندن آایه ی اول صوری تکاثر ("افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا انجا که به دیدار قبر ها رفتید؟ " ) فرمودند :
هشدار از غفلت زدگىها
شگفتا چه مقصد بسيار دورى، و چه زيارت کنندگان بيخبرى و چه کار دشوار و مرگبارى!
پنداشتند که جاى مردگان خالى است، آنها که سخت مايه عبرتند، و از دور با ياد گذشتگان، فخر مىفروشند. آيا انها به گورهاى پدران خويش مىنازند؟
و يا به تعداد فراوانى که در کام مرگ فرو رفتهاند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادى هستند که پوسيده شد؟ و حرکاتشان به سکون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر!
اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنى روى آورند عاقلانهتر است تا آنان را وسيله فخرفروشى قرار دهند!
اما بدانها با ديدههاى کمسو نگريستند، و با کوتهبينى در امواج نادانى فرو رفتند، اگر حال آنان را از خانههاى ويران و سرزمينهاى خالى از زندگان مىپرسيدند، پاسخ میدادند:
: (آنان با گمراهى در زمين فرو خفتند، و شما ناآگاهانه دنبالهروى آنان شديد.)
بر روى کاسههاى سر آنها راه مىرويد و بر روى جسدهايشان زراعت مىکنيد.
و آنچه بجا گذاشتهاند مىخوريد، و بر خانههاى ويران آنها مسکن گرفته ايد،
و روزگارى که ميان آنها و شماست بر شما گریه و زارى مىکند،
آنها پيش از شما بکام مرگ فرو رفتند، و برای رسیدن به آبشخور از شما پیشی گرفتند .
شرح حالات رفتگان
آنها داراى عزت پايدار، و درجات والاى افتخار بودند . پادشاهان حاکم، يا رعيت سرفراز بودند که سرانجام به درون برزخ راه یافتند.
و زمين آنها را در خود گرفت، و از گوشت بدنهاى آنان خورد، و از خون آنان نوشيد. پس در شکاف گورها بىجان و بدون حرکت پنهان ماندهاند. نه از دگرگونيها نگرانند ،
و نه از زلزلهها ترسناک، و نه از فريادهاى سخت هراسی دارند ،
غائب شدگانى که کسى انتظار آنان را نمىکشد، و حاضرانى که حضور نمىيابند،
اجتماعى داشتند و پراکنده شدند، با يکديگر مهربان بودند و جدا گردیدند .
اگر يادشان فراموش گشت ، يا ديارشان ساکت شد، براى طولانی شدن زمان یا دورى مکان نيست،
بلکه جام مرگ نوشيدند،
گويا بودند و لال شدند، شنوا بودند و کر گشتند، و حرکاتشان به سکون تبديل شد، چنان آرميدند که گويا بيهوش بر خاک افتاده و در خواب فرو رفتهاند.
همسايگانى هستند که با يکديگر انس نمىگيرند، دوستانى اند که به ديدار يکديگر نمىروند، پيوندهاى شناسايى در ميانشان پوسيده، و اسباب برادرى قطع گرديده است،
با اينکه در يک جا گرد آمده اند تنهايند، رفيقان يکديگرند و از هم دورند، نه براى شب صبحگاهى مىشناسند، و نه براى روز شامگاهى، شب، يا روزى که به سفر مرگ رفتهاند براى آنها جاويدان است.
خطرات آن جهان را وحشتناکتر از آنچه مىترسيدند يافتند، و نشانههاى آن را بزرگتر از آن چه مىپنداشتند مشاهده کردند.
و براى رسيدن به بهشت يا جهنم ، تا قرارگاه اصلىشان مهلت داده شدند، و جهانى از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر مىخواستند آنچه را که ديدند توصيف کنند، زبانشان عاجز مىشد.
پیام مردگان :
حال اگرچه آثارشان نابود، و اخبارشان فراموش شده ، اما چشمهاى عبرتبين، آنها را مىنگرد، و گوش جان اخبارشان را مىشنود، که با زبان ديگرى با ما حرف مىزنند و مىگويند:
چهرههاى زيبا پژمرده، بدنهاى نازپرورده پوسيده شد، و بر اندام خود لباس کهنگى پوشاندهايم،
و تنگى قبر ما را در فشار گرفته، وحشت و ترس را از يکديگر به ارث برده ايم. خانههاى خاموش قبر بر ما فرو ريخته، و زيباييهاى اندام ما را نابود، و نشانههاى چهرههاى ما را دگرگون کرده است.
اقامت ما در اين خانههاى وحشتزا طولانى است، نه از مشکلات رهايى يافته، و نه از تنگى قبر گشايشى فراهم شد.
مردم!
اگر آنها را در انديشه خود بياوريد، يا پردهها کنار رود،
مردگان را در حالتى مىنگريد که
حشرات گوشهايشان را خورده، چشمهايشان به جاى سرمه پر از خاک گرديده، و زبانهايى که با سرعت و فصاحت سخن مىگفتند پاره پارهشده،
قلبها در سينهها پس از بيدارى به خاموشى گراييده، و در تمام اعضاى بدن پوسيدگى تازهاى آشکار شده، و آنها را زشت گردانيده،
و راه آفتزدگى بر اجسادشان گشوده شده، همه تسليمشده، نه دستى براى دفاع، و نه قلبى براى زارى دارند.
و آنان را مىبينى که دل هاى خسته از اندوه، و چشمهاى پرشده از خاشاک دارند،
در حالات اندوهناک آنها دگرگونى ايجاد نمىشود و سختىهاى آنان برطرف نمىگردد.
عبرت از گذشتگان
آه! زمين چقدر اجساد عزيزان خوش سيما را که با غذاهاى لذيذ و رنگين زندگى کردند، و در آغوش نعمتها پرورانده شدند بکام خويش فرو برد.
آنان که مىخواستند با شادى غمها را از دل برون کنند، و به هنگام مصيبت با سرگرميها، صفاى عيش خود را بر هم نزنند،
دنيا به آنها و آنها به دنيا مىخنديدند، و در سايه خوشگذرانى غفلتزا، بىخبر بودند که روزگار با خارهاى مصيبتزا آنها را درهم کوبيد و گذشت روزگار توانايىشان را گرفت،
مرگ از نزديک به آنها نظر دوخت، و غم و اندوهى که انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت،
و غصههاى پنهانى که خيال آن را نمىکردند در جانشان راه يافت،
در حالى که با سلامتى انس داشتند انواع بيماريها در پيکرشان، پديد آمد، و هراسناک به اطبا، که دستور دادند گرمى را با سردى، و سردى را با گرمى درمان کنند روى آوردند که بىنتيجه بود زيرا، داروى سردى، گرمى را علاج نکرد، و آنچه براى گرمى بکار بردند، سردى را بيشتر ساخت، و ترکيبات و اخلاط مزاج را به اعتدال نياورد، جز آنکه آن بيمارى را فزونى داد،
تا آنجا که درمان کننده خسته، و پرستار سرگردان، و خانواده از ادامه بيماريها سست و ناتوان شدند، و از پاسخ پرسشکنندگان درماندند،
و درباره همان خبر حزنآورى که از او پنهان مىداشتند در حضورش به گفتگو پرداختند.
سختىهاى لحظه مرگ
يکى مىگفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگرى در آرزوى شفا يافتن بود، و سومى خاندانش را به شکيبايى در مرگش دعوت مىکرد، و گذشتگان رابه ياد مىآورد.
در آن حال که در آستانه مرگ، و ترک دنيا، و جدايى با دوستان بود که ناگهان اندوهى سخت به او روى آورد، فهم و درکش را گرفت، زبانش به خشکى گراييد.
چه مطالب مهمى را مىبايست بگويد که زبانش از گفتن آنها باز ماند، و چه سخنان دردناکى را از شخص بزرگى که احترامش را نگه مي داشت، يا فرد خردسالی که به او ترحم مىکرد ، می شنید و خود را به کری میزد .
همانا مرگ سختىهايى دارد که هراسانگيز و وصف ناشدنى است، و برتر از آن است که عقل هاى اهل دنيا آن را درک کند.
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :
دنياشناسى
اى مردم! شما در اين دنيا هدف تيرهاى مرگ هستيد، که در هر جرعهاى اندوهى گلوگير، و در هر لقمهاى استخوان شکستهاى قرار دارد، در دنيا به نعمتى نمىرسيد جز با از دست دادن نعمتى ديگر، و روزى از عمر سالخوردهاى نمىگذرد مگر به ويرانى يک روز از مهلتى که دارد، و بر خوردنى او چيزى افزوده نمىشود مگر به نابود شدن روزى تعيينشده، و اثرى از او زنده نمىشود مگر به نابودى اثر ديگر، و چيزى براى او تازه و نو نمىشود مگر به کهنه شدن چيز ديگر، و چيز جديد از او نمىرويد، مگر به درو شدن چيزى ديگر،
ريشههايى رفتند که ما شاخههاى آن مىباشيم، چگونه شاخهها بدون ريشهها برقرار مىمانند؟
ياد مرگ
اى مردم! هر کس از مرگ فرار کند به هنگام فرار آن را خواهد ديد، اجل سرآمد زندگى، و فرار از مرگ رسيدن به آن است،
چه روزگارانى که در پى گشودن راز نهفتهاش بودم
اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود، هيهات! علمى پنهان است
سلام داداش مجتبی چطوری ؟؟؟
تشکر ویژه از پستای خوبی که میدی خوش به حالت که نهج البلاغه رو خودندی من روشو وا نکردم با اینکه الآن درست پشت سرم تو قفسه کتابا هستش هر جا هستی خوش باشی و پایدار
مرسی
3pac جان منم مثل تو بودم ،
این برنامه شبکه یک که جمعه ها میذاره ، حدیث سرو ، یه بار داشتم میدیم که ایت الله قاضی گفته دو چیز درمان غفلت دگی است ، یکی یاد مرگ و یکی یاد این که انسان استعداد رسیدن به قرب الهی را دارد ، همون روز من شکسته بودم ، خیلی روم اثر کرد ،
درست فکر کردم که درباره مرگ کجا میشه خوب سرچ کرد ، یادم اومد یه ترجمه نحج البلاغه از محمد دشتی توی خونه داریم که خیلی عالی ترجمه و طبقه بندی و فهرست بندی کرده ، حتی همه علومی که به یه نحوی بشون اشاره شده هم اورده بعد یادم اومد که نهج البلاغه در باره مرگ خیلی حرف داره من میدونستم ولی هیچ وقت نرفته بودم بخونم ، بعدشم دیدم cd ش رو هم دارم و راحت میتونم سرچ کنم ...بعد بفکر افتادم بیام اینجا یه آرشیو در این موضوع درست کنم .
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :
وصف گمراهان و غفلت زدگان
چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت دادهشده، و او با غافلان و بىخبران در راه هلاکت قدم مىنهد، و تمام روزها را با گناهکاران سپرى مىکند، بى آنکه از راهى برود تا به حق رسد و يا پيشوايى برگزيند که راهنماى او باشد. و تا آن زمان که خداوند کيفر گناهان را مىنمايد، و آنان را از پرده غفلت بيرون مىآورد به استقبال چيزى مىروند که بدان پشت کرده و پشت مىکنند بدانچه روى آورده بودند، پس نه از آنچه آرزو مىکردند و بدان رسيدند سودى بردند، و نه از آنچه حاجت خويش بدان روا کردند بهرهاى به دست آوردند، من، شما و خود را از اينگونه غفلت زدگى مىترسانم.
درمان غفلت زدگيها
هر کس بايد از کار خويش بهره گيرد، و انسان بينا کسى است که به درستى شنيد و انديشه نمود، پس به درستى نگريست و آگاه شد، و از عبرتها پند گرفت، سپس راه روشنى را پيمود، و از افتادن در پرتگاهها، و گم شدن در کورهراهها، دورى کرد، و کوشيد تا عدالت را پاس دارد و براى گمراهان جاى اعتراض باقى نگذارد، که در حق سختگيرى کند، يا در سخن حق تحريف روا دارد، يا در گفتن سخن راست بترسد.
پس بهوش باش اى شنونده! و از خواب غفلت بيدار شو، و از شتاب خود کم کن، و در آنچه از زبان پيامبر (ص) بر تو رسيده انديشه کن، که ناچار به انجام آن مىباشى و راه فرارى وجود ندارد، و با کسى که رهنمودهاى پيامبر (ص) را بکار نمىبندد و به جانب ديگرى تمايل دارد مخالفت کن و او را با آنچه براى خود پسنديده رها کن، فخرفروشى را واگذار، و از مرکب تکبر فرود آى.
به ياد قبر باش که گذرگاه تو به سوى عالم آخرت است، که همانگونه به ديگران پاداش دادى به تو پاداش مىدهند، و آنگونه که کاشتى، درو مىکنى، آنچه امروز، پيش مىفرستى، فردا بر آن وارد مىشوى، پس براى خود در سراى آخرت جايى آماده کن، و چيزى پيش فرست
اى شنونده! هشدار، هشدار،اى غفلت زده! بکوش، بکوش. (هيچ کس جز خداى آگاه تو را باخبر نمىسازد)
حضرت علی (ع) :
که درور خدا بر او باد فرمودند :
عبرت از گذشتگان
ستايش خداوندى را سزاست که حمد را کليد ياد خويش، و سبب فزونى فضل و رحمت خود، و راهنماى نعمتها و عظمتش قرار داده است.
بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان مىگذرد که بر گذشتگان گذشت، آنچه گذشت باز نمىگردد، و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند، پايان کارش با آغاز آن يکى است، ماجراها و رويدادهاى آن همانند يکديگرند، و نشانههاى آن آشکار است. گويا پايان زندگى و قيامت، شما را فرا مىخواند، چونان خواندن ساربان، شتربچه را، پس آن کس که جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريکيها سرگردان، و در هلاکت افکنده است، شيطانها مهارش را گرفته و به سرکشى و طغيان مىکشانند، و رفتار زشت او را در ديدهاش زيبا مىنمايانند، پس بدانيد که بهشت پايان راه پيشتازان و آتش جهنم سرانجام کسانى است که سستى مىورزند.
ضرورت تقوى و خودسازى
اى بندگان خدا! بدانيد که تقوا، دژى محکم و شکستناپذير است، اما هرزگى و گناه، خانهاى در حال فرو ريختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد، و کسى که بدان پناه برد در امان نيست، آگاه باشيد با پرهيزکارى، ريشههاى گناهان را مىتوان بريد، و با يقين مىتوان به برترين جايگاه معنوى، دسترسى پيدا کرد.
اى بندگان خدا را، خدا را، در حق نفس خويش که از همه چيز نزد شما گرامىتر و دوست داشتنىتر است، پروا کنيد، همانا خدا، راه حق را براى شما آشکار کرده و جادههاى آن را روشن نگاه داشت، پس يا شقاوت دامنگير يا رستگارى جاويدان در انتظار شماست. پس در اين دنياى نابود شدنى براى زندگى جاويدان آخرت، توشه برگيريد، که شما را به زاد و توشه راهنمايى کردند، و به کوچ کردن از دنيا فرمان دادند، و شما را براى پيمودن راه قيامت برانگيختند، همانا شما چونان کاروانى هستيد که در جايى به انتظار مانده و نمىدانند در چه زمانى آنان را فرمان حرکت مىدهند.
آگاه باشيد! با دنيا چه مىکند کسى که براى آخرت آفريدهشده است؟ و با اموال دنيا چه کار دارد آن کس که به زودى همه اموال او را مرگ مىربايد و تنها کيفر حسابرسى آن بر عهده انسان باقى خواهد ماند، بندگان خدا! خيرى را که خدا وعده داد رهاکردنى نمىباشد، و شرى را که از آن نهى فرمود دوست داشتنى نيست. بندگان خدا! از روزى بترسيد که اعمال و رفتار انسان وارسى مىشود، که روزى که پر از تشويش و اضطراب است و کودکان در آن روز پير مىگردند. اى بندگان خدا! بدانيد که از شما نگاهبانانى بر شما گماشتهاند، و ديدبانهايى از پيکرتان برگزيده و حافظان راستگويى که اعمال شما را حفظ مىکنند و شماره نفسهاى شما را مىشمارند، نه تاريکى شب شما را از آنان مىپوشاند، و نه درى محکم شما را از آنها پنهان مىسازد.
سلام
بچه ها چند روزیه که قرآن های مجلسی با صدای عبدالباسط را گوش میدم
خیلی دلم تمنای رفتن داره.
دوست دارم بمیرم.
کسی راه حلی داره؟
براچی بمیری؟
برو با اینترنت WiFi که داری عشق و حال کن!
این همه قشنگی تو دنیا هست!
برو دنبال اونا!
حس خوبیه! محمود جان
ولی اون چیزی که باید بمیره رو اشتباهی گرفتی!
قرار نیست جسم تو بمیره!
یه چیزای دیگه هستن که باید در درونت اونا رو بکشی!
مثل همه صفات بدی که در همه ما هست مثل خشم و ........
من هم باید همین کارو بکنم!
خیلی سادس
مولانا می گه هر لحضه همه ما می میرم و دوباره زندگی جدی رو شروع می کنیم
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است
مصطفی فرمود دنیا ساعتی است
.......................................................
من که فکر نمی کنم اگه الان بمیرم برام خوب باشه.........چون احتمالا یه لحظه اون رو هم نخواهم توانست تحمل کنم
من باید تلاشمو تا جایی که ممکنه برای رسیدن به همین آزادی از بند گناهان بکنم.......اون موقع حتی اگه تا آخر بهش هم نرسم به گفته غزالی شهید مردم و خداوند از رحمت خودش منو به شادی واقعی می رسونه
برای منو همه بچه های خوب کانون دعا کن تا به این شادی برسیم
مرسی
(1388 بهمن 17، 12:42)mahmoud2010 نوشته است: [ -> ]سلام
بچه ها چند روزیه که قرآن های مجلسی با صدای عبدالباسط را گوش میدم
خیلی دلم تمنای رفتن داره.
دوست دارم بمیرم.
کسی راه حلی داره؟
اولا:
فکر کنم تنها چیزی که الان به دردت می خوره کتاب رساله لب الالباب باشه. منم زمانی حالت تو رو داشتم که این کتابه خیلی کمکم کرد.
نسخه برای موبایلش:
http://aks12.mihanblog.com/post/734
یه پیشنهاد دیگه: بشین هرچی میتونی از متن قرآن رو گلچین کن. اما نه صوتی.
یکی دیگه: ترتیل گوش بده. صوت عبد الباسط آدمو معتاد خودش می کنه اما همه قرآن نیست. ترتیل هم عبد الباسط رو پیشنهاد می کنم هم سعد الغامدی.
ثانیا: هوای این سایتو داشته باش:
http://quranicaudio.com/
صداهای به ابن وضوح جای دیگه توی اینترنت پیدا نمی شه.