کانون

نسخه‌ی کامل: مذهبی از همه نوع
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
یه سخنرانی قشنگی هست از شهید آیت الله دستغیب راجع به نفس مطمئنّه

لینک دانلود

التماس دعا53
نمــــــــــــــــــــــاز غفیله
سند نماز غفیله غفیله اسم مصغر از غفلت است؛یعنی غفلت کوچک و امام صادق علیه السلام از پدرش امام باقر علیه السلام و امام باقر علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خصوص این نماز مستحبی چنین نقل می کند:
«صَلُّوا فی ساعَةِ الْغَفْلَةِ وَلَوْ رَکْعَتَیْنِ فَاِنَّهُما تُورِدانِ دارَ الْکَرامة؛[sup](1)[/sup] نماز بخوانید در ساعت غفلت؛ اگرچه دو رکعت باشد، این دو رکعت نماز [شما را] به بهشت وارد می کند.»
در روایتی دیگر چنین می فرماید:
«تَنْفِلوُا فِی ساعَةِ الْغَفْلَةِ وَلَوْ رَکْعَتَیْنِ خَفیفَتَیْنِ فَاِنَّهُما تُورِدانِ دارَ الْکَرامَةِ قیلَ یا رسُول اللّه وَمَا ساعَةُ الْغَفْلَةِ؟ قالَ: بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَالعِشاء؛[sup](2)[/sup] نماز مستحب به جا آورید در ساعت غفلت. اگرچه این نماز دو رکعتی خفیف [و آسان] باشد؛ چرا که همین دو رکعت نماز [شما را] وارد بهشت می کند. پرسیده شد ای رسول خدا! ساعت غفلت چه هنگامی است؟ فرمود: بین مغرب و عشا است.»
امام صادق علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است که: «لا تَتْرُکُوا رَکْعَتَیِ الْغُفَیْلَةِ وَ هُما بَیْنَ الْعِشائَیْنِ؛[sup](3)[/sup] دو رکعت نماز غفیله را ـ که بین نماز مغرب و عشاء است ـ ترک نکنید.»

کیفیت نماز غفیله
درباره کیفیت اقامه این نماز مستحبی، امام صادق علیه السلام چنین فرموده است: کسی که می خواهد بین نماز مغرب و عشا دو رکعت نماز بخواند؛ در رکعت اول بعد از سوره حمد بگوید:
«وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِـباً فَـظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّـلُماتِ أَنْ لا إِلـهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِـینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَـجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وَکَذ لِکَ نُـنْجِی المُـؤْمِنِـینَ.»[sup](4)[/sup]
و در رکعت دوم بعد از سوره حمد بگوید:
«وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ وَیَعْلَمُ ما فِی البَرِّ وَالبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ یَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الأَرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا یابِسٍ إِلاّ فِی کِتابٍ مُبِـینٍ.»[sup](5)[/sup]
و پس از فراغت از قرائت، دستهایش را بلند کند و بگوید:
«اَللّهُمَّ إِنّی اَسْئَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتی لا یَعْلَمُها اِلاّ اَنْتَ اَنْ تَصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا و به جای کذا و کذا حاجات خود را بگوید و سپس بگوید: «اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَالْقادِرُ عَلی طَلَبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لی.»
خداوند خواسته های او را [اگر مصلحت باشد] عطا می کند.[sup](6)[/sup]
مراجع تقلید، این نماز را یکی از نمازهای مستحبی معرفی کرده اند و وقت انجام آن را ـ بعد از نماز مغرب تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود ـ دانسته اند.[sup](7)[/sup] و طبق نظر امام صادق علیه السلام فتوا داده اند.

فلسفه نماز غفیله یا ذکر یونسیه
شاید یکی از دلایل توصیه به اقامه نماز غفیله و ثواب آن، این است که: حضرت یونس علیه السلام یک لحظه غفلت کرد و از قوم خود جدا شد و سرنوشت او با دریا و ماهی پیوند خورد و در شکم ماهی پس از انابه به درگاه خدای سبحان نجات پیدا کرد و شاید تأکید رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر این نماز، به لحاظ غفلتهای کوچک و بزرگی باشد که ما هر روز مرتکب می شویم. تا ما هم از ظلمتهای ظاهری و باطنی نجات پیدا کنیم.
بزرگان گفته اند: بالاترین ذکر در بین اذکار، ذکر یونسیه «لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» است....

535353535353
درباره زیارت عاشورا برای خیلی ها سؤال پیش اومده که این زیارت از طرف چه کسی صادر شده؟ کدام یک از معصومین این زیارت را خوانده و از او دست به دست به ما رسیده؟
در جواب باید گفت که زیارت عاشورا از جانب معصومین علیهم السلام خوانده نشده بلکه این زیارت، حدیث قدسی است که اولین بار توسط جبرئیل از جانب خداوند متعال بر امام حسین علیه السلام خوانده شده است.
« السلام علیک یا أبا عبد الله »
هنگامی که امام حسین علیه السلام به دنیا آمدند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ایشان را در آغوش گرفتند و فرموند: « السلام علیک عزیز علی یا أبا عبد الله »
« أبا عبد الله » را پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم به امام حسین علیه السلام نسبت داد. در اینجا « پدر » یعنی « مربّی ـ تربیت کننده ».
کلمه « سلام » یکی از نام های خداوند است. در کلمه « سلام » هم آرزو است هم دعا.
« سلام » به معنی آرامش و امنیت است. وقتی به کسی سلام می کنیم یعنی به آن شخص می گوییم تو از طرف من در امن و آسایش هستی و از جانب من ضرری به تو نمی رسد.
وقتی ما در زیارت عاشورا به امام حسین علیه السلام، سلام می کنیم در واقع می گوییم که ای امام عزیز تو از طرف من در آسایش و امنیت هستی و از من ضرری به شما نمی رسد.
آرامش و آسایش امام در صورتی است که ما راه و هدفش را ادامه دهیم و از گناه و معصیت دوری کنیم. بنابر این اولین شرط درک امام حسین علیه السلام و ادامه دادن راه ایشان، دوری جستن از گناه و معصیت است.
اگر قرار باشد برای میلاد ایشان یک روز شادی کنیم و برای شهادت جانسوزشان دو ماه عزاداری کنیم ولی غرق گناه و معصیت باشیم و فقط به گریه و زاری برای ایشان اکتفا کنیم ولی به واجبات و محرّمات دینمان توجهی نکنیم، هرگز نمی توانیم ادعای شیعه بودن داشته باشیم.
5353535353
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
﴿۱۶﴾ سوره ی ق
و ما انسان را آفريده‏ايم و مى‏دانيم كه نفس او چه وسوسه‏اى به او مى‏كند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم

................................................

بیایم همه برای هم دعا کنیم تا پاک پاک بشیم
یا حق
سلام303
صبر ایوب
[تصویر:  1093292185136171893136194993322344.jpg]
ایوب(ع) پیامبر خدا مردی مالدار و ثروتمند بود و فرزندان بسیاری داشت و بدنش سالم و پرقدرت بود. خداوند سبحان خواست او راامتحان کند و او را با سختی‌ها بیازماید. این شد که همه اموالش را از بین برد و خانواده‌اش را از او دور کرد. فرزندانش از دنیا رفتند و بدنش دچار بیماری‌های بسیار شد و یاران و برادرانش از او دور شدند. ایوب در برابر کوه بلایا و مشکلات با صبر و خرسندی ایستاد و پروردگارش را شکر و سپاس گفت. او هنگام از دست دادن فرزندان و دارایی‌اش می‌گفت:
«الحمدالله ... الحمدالله...»
[/b]
ایوب ناامید نشد و از طولانی شدن بیماریو بلایش به تنگ نیامد بلکه همیشه با این گفته به سوی پروردگارش رو می‌کرد:
[b]«ربّ انّی مسّنی الضّر و انت ارحم الرّحمین[sup] 1[/sup]»

[/b]


« پروردگارا! به رنج و سختی رسید، اما تو مهربان‌ترین مهربانانی. »
پس از زمان زیادی صبر و شکیبایی، خداوند سختی‌های ایوب را به کنار زد.
روزی به ایوب فرمان داد که زمین را با پایش بکوبد. ایوب چنین کرد و آب سردی زیر پایش فوّاره زد. ایوب از آن آب خورد و خود را با آن شستشو داد. همان دم بیماریاو از میان رفت و سلامتی به او بازگشت. سپس خانواده و دارایی‌اش نیز به او بازگشتند و خداوند در آنها برای او برکت قرار داد.خداوند ایوب را به خاطر شکیبایی‌اش سپاس گفت و فرمود:
«انّا وجدناه صابراً نعم العبد انّه اوّاب [sup]2[/sup]»
[/b]


«به درستی که او را شکیبا یافتیم، چه خوب بنده‌ای است! به راستی که او از توبه کنندگان است.»
منبع : تبیان
..................
یا علی
سلام303
یك روحانی پس از 17 سال، سالم از قبر خارج شد! (عکس)




تکناز : گفتنی است این عالم جلیل القدر در تاریخ 12 شوال سال 1348 هـجری قمری در شهر کربلا متولد و در 15 جمادی الثانی سال 1415 هجری قمری در شهر مقدس قم درگذشت. او وصیت کرده بود که در زادگاهش دفن شود اما با توجه به اینکه در آن زمان رژیم بعث سابق عراق حکومت می کرد و انتقال جسد به عراق غیر ممکن بود، پیکر وی به صورت امانت در حسینیه ای در شهر قم به خاک سپرده شد.
[تصویر:  0.203657001322391107_taknaz_ir.jpg]

نکته جالب توجه و بسیار مهم این بوده که پس از مدت 17 سال از درگذشت آن عالم ربانی که از سخنرانان و پیرغلامان أبا عبدالله الحسین (ع) بود، در طول این مدت جسد آن مرحوم و نیز کفن وی کاملا سالم مانده و گویا تنها چند ساعت از خاکسپاری وی گذشته است.

بر همین اساس حضرت آیت الله سید "صادق شیرازی" از مراجع تقلید قم بر بالین پیکر وی حاضر شد و گفت: این مسأله، نتیجه محاسبه روزانه نفس است و جا دارد از این امر عبرت بگیریم و در راه خدا و ائمه اطهار (ع) قرار گرفته، تا در دنیا و آخرت جاودانه بمانیم.

قابل ذکر است پیکر این عالم ربانی روز پنج شنبه 8 جمادی الثانی 1432 هجری قمری برابر با 22 اردیبهشت 1390 در شهر کربلای معلا تشییع و در مقبره خاندان آیت الله العظمی شیرازی در حرم مطهر حضرت أباعبدالله الحسین (ع) دفن خواهد شد.

در پایان گفتنی است آیت الله سید "محمد کاظم قزوینی" داماد مرحوم آیت الله العظمی سید "میرزا مهدی شیرازی" از مراجع تقلید قرن گذشته عراق بوده است. آیت الله قزوینی زمان حیات خود کتاب "موسوعه الامام صادق(ع) و کتاب "من المهد الی اللحد" را تألیف کرد.
[B]منبع : سیمرغ


............
یا منیب





[/B]
این خطبه از نهج البلاغه با وجود طویل و پر محتوا بودن هیچ نقطه ای نداره!!!!Smiley-face-thumbSmiley-face-thumb
خیلی جالبه!!!4fvfcja
مگه نه؟cheshmak
اين متن عربي همان خطبه معروف است که از عجيب ترين ادبيات عرب و يکي از معجزات علي بن ابي طالب عليه السلام مي باشد.
«الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.
الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.

سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.
الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، لمَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.
عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.
وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.

أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.
صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.
أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.
اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا - رَحِمَکُمُ اللهُ - لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.
هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.
اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.
عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم. وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.»

ترجمه خطبه:

ستايش مخصوص خدايي است که سزاوار ستايش و مال آن است. از آنِ اوست رساترين ستايش و شيرين ترين آن و سعادت بخش ترين ستايش و سخاوت بار ترين(و شريف ترين) آن و پاک ترين ستايش و بلند ترين آن و ممتاز ترين ستايش و سزاوارترين آن.
يگانه و يکتاي بي نيازي (که همه نيازمندان و گرفتاران آهنگ او نمايند.)، نه پدري دارد و نه فرزندي.

شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجاياي بلند را (به خلايق) رسانيد و شرافت بخشيد. و آسمان را بالا برد و بلند گردانيد. بستر زمين را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (براي زندگي) آماده و مهيّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزاني داشت. تعداد اقوام را (براي زندگي) آماده و مهيّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزاني داشت. تعداد اقوام را (براي زندگي در آن) به درستي. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (يکايک) آنان احاطه يافت. و نشانه هاي بلند (هدايت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.
معبود نخستين که نه او را هم طرازي است و نه حکمش را مانعي. خدايي نيست جز او، که پادشاه است و (ماي?) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بي آلايش. فرمانش ستوده است و حريم کويش آباد (به توجّه پرستندگان و نيازمندان) است و سخايش مورد اميد.
کلامش را به شما آموخت و نشانه هايش را به شما نماياند. و احکامش را برايتان دست يافتني نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعيت بود، حرام شمرد.
بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّي الله عليه و آله) افکند. (همان) رسول گرامي که بدو سروري و درستي (در گفتار و کردار و رفتار) ارزاني شده، پاک و پيراسته است.
خداوند اين امّت را به خاطر برتريِ مقام و بلنديِ شرف و استواري دين او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشيد. او بي آلايش ترين فردِ از آدميان در هنگامه ولادت و فروزنده ترين ستاره يمن و سعادت است. او بلند پايه ترين آنان (در نياکان) است و زيباترين آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پيمان ترين و کريم ترين آنان است در نوجواني و بزرگسالي.
درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودي خالص و پي در پي و مکرّر (براي آنان) و براي دوست داران بزرگوارشان، درودي ماندگار و پيوسته، (براي هميشه) تا وقتي که براي آسمان حکمي مرقوم است و نقشي مقرّر.
او فرستاد تا تا برايتان رحمتي باشد و مايه پاکيزگي اعمالتان و آرامش سراي (زندگي) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مايه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتي (بس بزرگ و فراگير.)
از او فرمان بريد و بر دستورش مواظبت ورزيد. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشماريد. خدايتان رحمت کند؛ آهنگ کوششي پيوسته نماييد و آزمندي را از خود برانيد و تنبلي را وا نهيد. رسم سلامت و حفظ حاکميّت و بالندگي آن را - و آنچه را که موجب دغدغه سينه ها (:و تشويش دلها) و روي کردِ درماندگي و پريشاني به سوي به آنهاست - بشناسيد.[1]
پي نوشت ها :
[1]. مناقب آل ابي طالب (ابن شهر آشوب)
الصراط المستقيم
نهج الايمان (زين الدّين علي بن يوسف بن جبر)
بحار الانوار
منهاج البراعة
بخش نهج البلاغه تبيان
منبع : سايت ابو تراب
سلام303

می تونی یه کلمه سریع بگی که توش الف نباشه؟
4fvfcja

می تونی یه جمله سریع بگی که توش الف نباشه؟
4fvfcja

یه پاراگراف چی؟
cheshmak

این خطبه از امام علی(ع) با وجودی که بطور بداهه گفته شده و پر معنیه هیچ الف نداره!!
Khansariha (46)

جالبه نه؟
:s:


کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که: روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد.حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است. فرمودند :



حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَت نِعمَتُهُ، وَ سَبَقَت رَحمَتُهُ، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَت مَشیَّتُهُ، وَ بَلَغَت حُجَّتُهُ، و عَدَلَت قَضیَّتُهُ، وَ حَمِدتُ حَمَدَ مُقِرٍّ بِرُبوبیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبودیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِن خَطیئتِهِ، مُعتَرِفٍ بِتَوحیَدِهِ، مُستَعیذٍ مِن وَعیدِهِ، مُؤَمِّلٍ مِن رَبِّهِ مَغفِرَةً تُنجیهِ، یَومَ یُشغَلُ عَن فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَستَعینُهُ، وَ نَستَرشِدُهُ، وَ نُؤمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیهِ، وَ شَهِدتُ لَهُ بِضَمیرٍ مُخلِصٍ موقِنٍ، وَ فَرَّدَتُهُ تَفریدَ مُؤمِنٍ مُتقِنٍ، وَ وَحَّدَتُهُ تَوحیدَ عَبدٍ مُذعِنٍ لَیسَ لَهُ شَریکٌ فی مُلکِهِ، وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌّ فی صُنعِهِ، جَلَّ عَن مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَن مِثلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ، فَقَهَرَ، وَعُصیَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ، لَم یَزَل وَ لَم یَزولَ، وَ لیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وَ بَعدَ کُلِّ شَیءٍ، رَبٌّ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ، مَتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ، مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ، مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیسَ یُدرِکُهُ بَصَرٌ، وَ لَم یُحِط بِهِ نَظَرٌ، قَویٌ، مَنیعٌ، بَصیرٌ، سَمیعٌ، علیٌّ، حَکیمٌ، رَئوفٌ، رَحیمٌ، عَزیزٌ، عَلیمٌ، عَجَزَ فی وَصفِهِ مَن یَصِفُهُ، وَ ضَلَّ فی نَعتِهِ مَن یَعرِفُهُ، قَرُبَ فَبَعُدَ، وَ بَعُدَ فَقَرُبَ، یُجیبُ دَعوَةَ مَن یَدعوهُ، وَ یَرزُقُ عَبدَهُ وَ یَحبوهُ، ذو لُطفٍ خَفیٍّ، وَ بَطشٍ قَویٍّ، وَ رَحمَةٍ موسِعَةٍ، وَ عُقوبَةٍ موجِعَةٍ، رَحمَتُهُ جَنَّةٌ عَریضَةٌ مونِقَةٌ، وَ عُقوبَتُهُ حَجیمٌ مؤصَدَةٌ موبِقَةٌ، وَ شَهِدتُ بِبَعثِ مُحَمَّدٍ عَبدِهِ وَ رَسولِهِ صَفیِّهِ وَ حَبیبِهِ وَ خَلیلِهِ، بَعَثَهُ فی خَیرِ عَصرٍ، وَ حینَ فَترَةٍ، وَ کُفرٍ، رَحمَةً لِعَبیدِهِ، وَ مِنَّةً لِمَزیدِهِ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ، وَ قَوّی بِهِ حُجَّتَهُ، فَوَعَظَ، وَ نَصَحَ، وَ بَلَّغَ، وَ کَدَحَ، رَؤفٌ بِکُلِّ مُؤمِنٍ، رَحیمٌ، ولیٌّ، سَخیٌّ، ذَکیٌّ، رَضیٌّ، عَلَیهِ رَحمَةٌ، وَ تَسلیمٌ، وَ بَرَکَةٌ، وَ تَعظیمٌ، وَ تَکریمٌ مِن رَبٍّ غَفورٍ رَحیمٍ، قَریبٍ مُجیبٍ، وَصیَّتُکُم مَعشَرَ مَن حَضَرَنی، بِتَقوی رَبِّکُم، وَ ذَکَّرتُکُم بِسُنَّةِ نَبیِّکُم، فَعَلَیکُم بِرَهبَةٍ تُسَکِّنُ قُلوبَکُم، وَ خَشیَةٍ تَذری دُموعَکُم، وَ تَقیَّةٍ تُنجیکُم یَومَ یُذهِلُکُم، وَ تُبلیکُم یَومَ یَفوزُ فیهِ مَن ثَقُلَ وَزنَ حَسَنَتِهِ، وَ خَفَّ وَزنَ سَیِّئَتِهِ، وَ لتَکُن مَسئَلَتُکُم مَسئَلَةَ ذُلٍّ، وَ خُضوعٍ، وَ شُکرٍ، وَ خُشوعٍ، وَ تَوبَةٍ، وَ نَزوعٍ، وَ نَدَمٍ وَ رُجوعٍ، وَ لیَغتَنِم کُلُّ مُغتَنَمٍ مِنکُم، صِحَّتَهُ قَبلَ سُقمِهِ، وَ شَیبَتَهُ قَبلَ هِرَمِهِ، وَ سِعَتَهُ قَبلَ عَدَمِهِ، وَ خَلوَتَهُ قَبلَ شُغلِهِ، وَ حَضَرَهُ قَبلَ سَفَرِهِ، قَبلَ هُوَ یَکبُرُ، وَ یَهرَمُ، وَیَمرَضُ، وَ یَسقَمُ، وَ یُمِلُّهُ طَبیبُهُ، وَ یُعرِضُ عَنهُ جَیِبُهُ، وَ یَتَغَیَّرَ عَقلُهُ، وَ لیَقطِعُ عُمرُهُ، ثُمَّ قیلَ هُوَ مَوَعوکَ، وَ جِسمُهُ مَنهوکٌ، قَد جَدَّ فی نَزعٍ شَدیدٍ، وَ حَضَرَهُ کُلُّ قریبٍ وَ بَعیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ، وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبینُهُ، وَ سَکَنَ حَنینُهُ، وَ جُذِبَت نَفسُهُ، وَ نُکِبَت عِرسُهُ، وَ حُفِرَ رَمسُهُ، وَ یُتِمَّ مِنهُ وُلدُهُ، وَ تَفَرَقَ عَنهُ عَدَدُهُ، وَ قُسِّمَ جَمعُهُ، وَ ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ سَمعُهُ، وَ کُفِّنَ، وَ مُدِّدَ، وَ وُجِّهَ، وَ جُرِّدَ، وَ غُسِّلَ، وَ عُرِیَ، وَ نُشِفَ، وَ سُجِیَ، وَ بُسِطَ لَهُ، وَ نُشِرَ عَلَیهِ کَفَنُهُ، وَ شُدَّ مِنهُ ذَقَنُهُ، وَ قُمِّصَ، وَ عُمِّمَ، وَ لُفَّ، وَ وُدِعَّ، وَ سُلِّمَ، وَ حُمَلِ فَوقَ سَریرٍ، وَ صُلِّیَ عَلَیهِ بِتَکبیرٍ، وَ نُقِلَ مِن دورٍ مُزَخرَفَةٍ، وَ قُصورٍ مُشَیَّدَةٍ، وَ حَجُرٍ مُنَضَّدَةٍ، فَجُعِلَ فی ضَریحٍ مَلحودَةٍ، ضَیِّقٍ مَرصوصٍ بِلبنٍ، مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلمودٍ، وَ هیلَ عَلیهِ حَفَرُهُ، وَ حُثِیَ عَلیهِ مَدَرُهُ، فَتَحَقَّقَ حَذَرُهُ، وَ نُسِیَ خَبَرُهُ وَ رَجَعَ عَنهُ وَلیُّهُ، وَ نَدیمُهُ، وَ نَسیبُهُ، وَ حَمیمُهُ، وَ تَبَدَّلَ بِهِ قرینُهُ، وَ حَبیبُهُ، وَ صَفیُّهُ، وَ نَدیمُهُ فَهُوَ حَشوُ قَبرٍ، وَ رَهینُ قَفرٍ، یَسعی فی جِسمِهِ دودُ قَبرِهِ وَ یَسیلُ صَدیدُهُ مِن مِنخَرِهِ، یُسحَقُ ثَوبُهُ وَ لَحمُهُ، وَ یُنشَفُ دَمُهُ، وَ یُدَقُّ عَظمُهُ، حَتّی یَومَ حَشرِهِ، فَیُنشَرُ مِن قَبرِهِ، وَ یُنفَخُ فِی الصّورِ، وَ یُدعی لِحَشرٍ وَ نُشورٍ، فَثَمَّ بُعثِرَت قُبورٌ، وَ حُصِّلَت صُدورٌ، وَ جیء بِکُلِّ نَبیٍّ، وَ صِدّیقٍ، وَ شَهیدٍ، وَ مِنطیقٍ، وَ تَوَلّی لِفَصلِ حُکمِهِ رَبٌّ قدیرٌ، بِعَبیدِهِ خَبیرٌ وَ بَصیرٌ، فَکَم مِن زَفرَةٍ تُضنیهِ، وَ حَسرَةٍ تُنضیهِ، فی مَوقِفٍ مَهولٍ عَظیمٍ، وَ مَشهَدٍ جَلیلٍ جَسیمٍ، بَینَ یَدَی مَلِکٍ کَریمٍ، بِکُلِّ صَغیرَةٍ وَ کَبیرَةٍ عَلیمٍٍ، حینَئِذٍ یُلجِمُهُ عَرَقُهُ، وَ یَحفِزُهُ قَلَقُهُ، عَبرَتُهُ غَیرُ مَرحومَةٍ، وَ صَرخَتُهُ غَیرُ مَسموعَةٍ، وَ حُجَّتُهُ غَیرُ مَقبولَةٍ، وَ تَؤلُ صَحیفَتُهُ، وَ تُبَیَّنُ جَریرَتُهُ، وَ نَطَقَ کُلُّ عُضوٍ مِنهُ بِسوءِ عَمَلِهِ وَ شَهِدَ عَینُهُ بِنَظَرِهِ وَ یَدُهُ بِبَطشِهِ وَ رِجلُهُ بِخَطوِهِ وَ جِلدُهُ بِمَسِّهِ وَ فَرجُهُ بِلَمسِهِ وَ یُهَدِّدَهُ مُنکَرٌ وَ نَکیرٌ وَ کَشَفَ عَنهُ بَصیرٌ فَسُلسِلَ جیدُهُ وَ غُلَّت یَدُهُ وَ سیقَ یُسحَبُ وَحدَهُ فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکَربٍ شَدیدٍ وَ ظَلَّ یُعَذَّبُ فی جَحیمٍ وَ یُسقی شَربَةٌ مِن حَمیمٍ تَشوی وَجهَهُ وَ تَسلخُ جَلدَهُ یَضرِبُهُ زَبینَتُهُ بِمَقمَعٍ مِن حدیدٍ یَعودُ جِلدُهُ بَعدَ نَضجِهِ بِجلدٍ جدیدٍ یَستَغیثُ فَیُعرِضُ عَنهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمُ وَ یَستَصرخُ فَیَلبَثُ حُقبَهُ بِنَدَمٍ نَعوذُ بِرَبٍّ قَدیرٍ مِن شَرِّ کُلِّ مَصیرٍ وَ نَسئَلُهُ عَفوَ مَن رَضیَ عَنهُ وَ مَغفِرَةَ مَن قَبِلَ مِنهُ فَهُوَ وَلیُّ مَسئَلَتی وَ مُنحُجِ طَلِبَتی فَمَن زُحزِحَ عَن تَعذیبِ رَبِّهِ سَکَنَ فی جَنَّتِهِ بِقُربِهِ وَ خُلِّدَ فی قُصورِ مُشَیَّدةٍ وَ مُکِّنَ مِن حورٍ عینٍ وَ حَفَدَةٍ وَ طیفَ عَلَیهِ بِکُئوسٍ وَ سَکَنَ حَظیرَةَ فِردَوسٍ، وَ تَقَلَّبَ فی نَعیمٍ، وَ سُقِیَ مِن تَسنیمٍ وَ شَرِبَ مِن عَینٍ سَلسَبیلٍ، مَمزوجَةٍ بِزَنجَبیلٍ مَختومَةً بِمِسکٍ عَبیرٍ مُستَدیمٍ لِلحُبورٍ مُستَشعِرٍ لِلسّرورِ یَشرَبُ مِن خُمورٍ فی رَوضٍ مُشرِقٍ مُغدِقٍ لَیسَ یَصدَعُ مَن شَرِبَهُ وَ لَیسَ یَنزیفُ هذِهِ مَنزِلَةُ مَن خَشِیَ رَبَّهُ وَ حَذَّر نَفسَهُ وَ تِلکَ عُقوبَةُ مَن عَصی مُنشِئَهُ وَ سَوَّلَت لَهُ نَفسُهُ مَعصیَةَ مُبدیهِ ذلِکَ قَولٌ فَصلٌ وَ حُکمٌ عَدلٌ خَیرُ قَصَصٍ قَصَّ وَ وَعظٍ بِهِ نَصَّ تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ نَزَلَ بِهِ روحُ قُدُسٍ مُبینٍ عَلی نَبیٍّ مُهتَدٍ مَکینٍ صَلَّت عَلَیهِ رُسُلٌ سَفَرَةٌ مُکَرَّمونَ بَرَرَةٌ عُذتُ بِرَبٍ رَحیمٍ مِن شَرِّ کُلِّ رَجیمٍ فَلیَتَضَرَّع مُتَضَرِّعُکُم وَ لیَبتَهِل مُبتَهِلُکُم فَنَستَغفِرُ رَبَّ کُلِّ مَربوبِ لی وَ لَکُم.

معنی خطبه بدون الف
ستایش می کنم کسی را که منّتش عظیم است و نعمتش فراوان؛ و رحمتش (بر غضبش) پیشی گرفته است. سخن (و حکم) اوتمامیّت یافته (و قطعی است)؛ خواست او نافذ و برهانش رسا و حکمش بر عدالت است. ستایش می کنم، به سان سپاس آن که معترف به ربوبیّتش و پر خضوع دربندگی اوست. و از گناه خویش (بریده و) کنده شده و به توحید او اقرار می نماید. و از وعید (و بیم) عذابش (به خود او) پناه می برد. و از درگاه پروردگارش امیدوار آمرزشی است که او را نجات بخشد، در روزی که (انسان را به گرفتاری خویش مشغول و) از بستگان و فرزندانش غافل می سازد. از او یاری و هدایت می جوییم و به او ایمان داریم و بر او توکّل می کنیم. از ضمیری با اخلاص و یقین، برای او (به توحید) گواهی می دهم و او را به یکتایی می شناسم. یکتا شناسی فردی مؤمن و استوار (در یقین). و او را یگانه می شمارم، یگانه دانستن بنده ای خاضع. نه در پادشاهی خود شریکی دارد و نه درآفرینشش یاوری. برتر از آن است که مشاور و وزیری داشته باشد و منزّه است از داشتن همانند و نظیری. (بر کردارها) آگاهی یافت و پوشیده داشت. و از نهان امور مطّلع گردید و بدان آگاه است و اقتدار و چیرگی دارد. نافرمانی گشت و آمرزید، طاعت و بندگی اش نمودند و او شکرگزاری نمود. فرمان روایی کرد و عدالت گسترد؛ و برتر از شائبه ی هر نقص و عیبی است و (آنچه شایسته ی هر چیزی بود، به او) عطا فرمود. همیشه بوده و هست و هیچ گاه زوال نمی یابد. و چیزی همانندش نیست. و او پیش از هر چیزی است و پس از هر چیزی. پروردگاری است که به عزّتش یگانه و به قدرت خویش پادشاه (و مقتدر). و به برتری شأنش پاک (و منزّه) است. و به علوّ مقامش (به حق) خود را بزرگ می شمارد. دیده ای او را نمی بیند و نگرشی (در معرفت) بر او احاطه پیدا نمی کند. قوی و مقتدر و بینا و شنوا و برتر و حکیم و رؤوف و مهربان و عزّتمند و داناست. هر آن که به توصیف او برآید، در وصفش حیران ماند. (به آفریدگان) نزدیک است و (در رفعت مقام، از آنان) دور است. (به علوّ شأنش از آنان) دور است و (به آنان) نزدیک است، و دعای کسی را که او را بخواند، اجابت می کند. و به بنده اش روزی می دهد و بدو عطا می فرماید. دارای لطفی است پنهان و قهری قوی و رحمتی گسترده و کیفری دردناک. رحمتش بهشتی پهناور و زیبباست و کیفرش جهنمی در بسته و هلاکت بار. و گواهی می دهم به بعثت محمّد صلّی الله علیه و آله، بنده و فرستاده و برگزیده و حبیب و خلیلش که او را –در بهترین (و ضروری ترین) برهه و در دوران گسیختگی (وحی) و کفر- به عنوان رحمتی برای بندگان خود و نعمتی برجسته از نعمتهای فراوان خویش مبعوث فرمود. خداوند کار (برانگیختن پیامبران به) پیامبری (از جانب) خود را به وسیله او به پایان رسانید و برهان خویش را با وی قوّت بخشید و آن بزرگوار نیز موعظه فرمود و خیرخواهی نمود و به سختی کوشید، نسبت به هر مؤمنی رؤوف و مهربان بود. سروری بخشنده و پاک گهر و راضی (به قضا و حکم حق) بود. رحمت و سلام و برکت و تعظیم و تکریمی (ویژه و فراوان) از سوی پروردگاری آمرزنده و مهربان و نزدیک و اجابت کننده، بر او باد. ای گروهی که نزدم حاضرید؛ شما را به تقوای پروردگارتان سفارش می کنم و به شیوه پیامبرتان یادآوری می نمایم. پس بر شما باد به ترسی که در دلهایتان جای گیرد و هراسی که اشکتان را جاری کند و تقوایی که نجاتتان بخشد، در روزی که هر که وزن نیکی اش سنگین و وزن کار بدش سبک باشد، رستگار شود. درخواست شما (از پروردگارتان) درخواستی توأم با ذلّت و افتادگی و شکرگزاری و فروتنی و توبه و کنده شدن (از گناه) و پشیمانی و بازگشت (به طاعت) باشد. هر کدامتان که غنیمت شمار (فرصت) است، عافیتش را پیش از بیماری و پیری اش را پیش از تهی دستی و فراغتش را پیش از (گرفتاری و) مشغولیت و زمان حضورش را پیش از کوچ، غنیمت بشمارد. پیش از آن که پیر شود و گرفتار بیماری و ناخوشی گردد و (به حالی افتد که) طبیبش از او ملول شود و (نزدیکترین) دوستش نیز از او روی گرداند و عقلش تباه گردد و رشته عمرش بگسلد. آن گاه گفته شود که فلانی به سختی بیمار است و تنش به شدّت نحیف شده و در بستر احتضاری سخت افتاده است. و هر خویش و بیگانه ای (به عیادت و وداع) به بالینش آمده است. پس دیده اش را با خیرگی به بالا افکنده، نگاهش را بدان سو دوخته، پیشانی اش عرق کرده، ناله های دردآلودش آرام شده و جانش گرفته شد. (در چنین حالی می بینی که) تیره بختی به همسرش روی آورده، گورش را کندند و فرزندانش بی سرپرست ماندند و نفراتش از دور او پراکنده شدند و آنچه جمع آوری کرده بود، تقسیم شده و بینایی و شنوایی اش از بین رفته است. (هم اکنون می بینی) رویش پوشانده، دست و پایش کشیده، رو به قبله اش کشیده اند و برهنه اش نموده، غسلش داده اند؛ (از هر جامه و پیرایه ای) عاری اش داشته، خشکش نموده اند و پارچه ای بر او افکنده و بر او کشیده اند و آماده اش نموده، (قطعه دیگر) کفنش را نیز بر او افکنده اند، (به گونه ای که) از آن کفن چانه اش را بسته، پیراهن وعمامه هم برایش قرار داده، در لفافش پیچیده اند و (نزدیکان) با او وداع نموده، بدرودش گفتند. (اینک می نگری) بر تابوتش حمل نمودند و با تکبیر بر او نماز گزارند و از خانه های پر زرق و برق و قصرهای مجلّل، با اتاقهای منظّم و پی در پی، منتقل شده است. در گوری که برایش کنده اند، گذاشته شد. گوری که تنگ است و با خشتهای محکم چیده شده و سقفش با تخته سنگهایی پوشیده شده است و خاک قبرش را بر او ریخته، کلوخ بر او پاشیدند. پس آنچه که از آن هراسان بود، واقع شد و خبرش به فراموشی سپرده شد و (کسانی که) یار و همنشین و خویشاوند و دوست (او بودند)، از وی برگشتند و تنهایش گذاشتند و همدم و رفیق و یار و ندیمش، کسانی دیگر به جای او برگزیدند. (اکنون) درون قبری قرار گرفته و به مکان تنها و خلوتی سپرده شده. کرمهای قبر در بدنش می دوند و خون و چرک از بینی اش روان است و جامه و بدنش فرسوده می شوند، خونش می خشکد و استخوانش فرسوده می شود. (و بدین گونه است) تا روز حشر او؛ که از قبرش برانگیخته شود و در صور دمیده شود و برای حشر و نشر فرایش خوانند. پس آنجاست که قبور، زیر و رو می گردند و آنچه در سینه هاست، بیرون کشیده (و هویدا) می شوند و هر پیامبر و صدیق و شهید سخنوری (که مجاز به تکلّم است)، آورده می شوند. داوری قاطع آن روز را پروردگاری به عهده دارد که مقتدر بر بندگانش وآگاه و بینا (به حالشان) است. پس بسا ناله هایی که او را رنجور و زمین گیر و حسرتی که فرسوده و نحیفش می گرداند. در جایگاهی هولناک و عظیم و مجتمعی بزرگ و وسیع، در مقابل پادشاهی بزرگوار که به هر کار کوچک و بزرگی داناست. در آن هنگام عرقش تا به دهان می رسد و اضطراب و ناراحتی اش، آرامش او را می رباید. اشکش مایه ترحّم بر وی نمی شود و ناله اش شنیده (و بدان توجّه) نمی گردد. و دلیل (و عذر) او پذیرفته نخواهد بود. نامه عملش به سویش باز می گردد (و به وی سپرده می شود) و بدی کردارش (بر او و دیگران) بیان می شود. هر عضوی از او به بدی کارش گواهی می دهد. چشمش به نگاه او (به حرام) و دستش به سخت گیری (نامورد) او و پایش به گام برداشتن (به سوی حرام)، پوستش به لمس (نامشروع) و شرمگاهش به تماس (به حرام) گواهی می دهند. فرشتگان نکیر و منکر او را (به عذاب وحشتناک) تهدید می کنند و (خداوند) بینا از کارش پرده بر می دارد. پس زنجیر در گردنش افکنده، دستش با غل بسته می شود و کشان کشان و در تنهایی رانده می شود. و در آتش دوزخ عذاب می گردد. و شربتی از آب داغ به وی نوشانیده می شود که چهره اش پخته و پوستش را می کند. فرشته مأمور (عذاب او) به سوی آتش می راندش، او را با گرزی آهنین می زند، (پیوسته) پوستش پس از پخته شدن، به پوستی جدید بر می گردد (و تبدیل می شود). و فریاد استمداد برمی آورد، ولی مأموران جهنم از او روی بر می گردانند. و فریاد سر می دهد و با ندامت دوران طولانی اش را در جهنم می ماند. به پروردگار توانا پناه می بریم از شرّ هر سرانجام (نا خجسته ای) و از او عفو می طلبیم به سان عفو کسانی که از آنان راضی گردید و آمرزش می جوییم همانند کسانی که (ایمان و طاعتشان را) از آنان پذیرفت. زیرا تنها اوست که کفیل خواهش و تقاضای من است. پس هر که از عذاب پروردگارش دور گردانده شود، به قرب حضرتش در بهشت سکنا گزیند و در قصرهایی مزیّن جاودانه ماند و از حوریان زیبا و سیه چشم و خادمان (بهشتی) بهره مند می گردد. و جامهایی (مملو از خوراکی و نوشیدنی) پیرامونش می گردانند و در جایگاه منیع و ممتاز بهشت مسکن یابد و در نعمتهای سرشار به سر برد و از تسنیم (و از نوشیدنی های بهشت) بدو نوشانیده می شود و از چشمه، سلسبیل آمیخته به زنجبیل، می نوشد که با مشک و عبیری سربسته شده که پیوسته نشاط آفرین و سرور انگیز است. از نوشیدنی هایی (پاکیزه) در باغی روشن، (با درختانی) پربار می نوشد که هر کس از آن بنوشد، نه دچار سردرد می شود و نه مست و مدهوش می گردد. ااین جایگاه کسی است که از پروردگارش بترسد و از نفس خویش بر حذر باشد و آن (نیز) کیفر کسی است که معصیت پروردگارش نماید و نفس (شیطانی) او، نافرمانی آفریدگارش را برایش تزیین نماید. این کلامی است قاطع و انکارناپذیر و حکمی بر پایه عدل. بهترین سخنی است که (از خدا و رسول) برگرفته شده و برترین پندی است که (درقرآن) بدان تصریح شده است. از سوی پروردگار ستوده نازل شده است و روح القدس (برتر از تمامی فرشتگان و دارای پاکی) ممتاز، آن را بر پیامبری هدایت یافته و بلند منزلت فرود آورده است. درود فرستادگان بزرگوار و گرامی داشتگان شایسته (الهی) بر او باد. پناه می برم به پروردگار مهربان از شرّ هر (شیطان) رانده شده. پس باید هریک از شما (به درگاه خداوند) تذلّل نماید و (به آستانش) دعا و زاری کند تا از پروردگار هر آفریده ای، آمرزش بطلبیم برای خودم و شما.
دعاي هر روز ماه صفر



يا شَديدَ الْقُوي‏ وَيا شَديدَ الْمِحالِ يا عَزيزُ يا عَزيزُ يا عَزيزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَميعُ خَلْقِكَ فَاكْفِني‏ شَرَّ خَلْقِكَ يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّي‏ كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ وَصَلَّي اللَّهُ عَلي‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ‏
الطَّيِّبينَ الطَّاهِرينَ!
اي سخت نيرو، و اي سختگير! اي عزيز، اي عزيز، اي عزيز! خوارند از بزرگي‏ات همه خلقت. پس كفايت كن از من شرّ خلق خودت را، اي احسان بخش! اي نيكوكار! اي نعمت بخش! اي عطا دِه! اي كه معبودي جز تو نيست! منزّهي تو! به راستي من از ظالمانم. اجابت كرديم برايش و نجاتش داديم از غمّ و همچنين نجات دهيم مؤمنان را، و رحمت كند خدا بر محمّد و آل پاك و پاكيزه‏اش!
* اعمال ماه صفر
بدان كه این ماه معروف به نحوست است و برای رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدق و ادعیه و استعاذات وارده نیست و اگر كسی خواهد كه محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه بخواند چنانكه محدث فیض و غیره فرموده: 'یَا شَدِیدَ الْقُوَی وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِیعُ خَلْقِكَ فَاكْفِنِی شَرَّ خَلْقِكَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
'ای سخت نیرو،و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگی‏ات همه خلقت. پس كفایت كن از من شر خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیكوكار! ای نعمت بخش! ای عطا ده! ای كه معبودی جز تو نیست! منزهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت كردیم برایش و نجاتش دادیم از غم و همچنین نجات دهیم مومنان را، و رحمت كند خدا بر محمد و آل پاك و پاكیزه‏اش!'
سید بن طاوس از كتب أصحابنا الإمامیة نقل كرده كه مستحب است در این روز دو ركعت نماز در ركعت اول حمد و إنا فتحنا و در دوم حمد و توحید بخواند و بعد از سلام صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگوید اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِی سُفْیَانَ و صد مرتبه استغفار كند پس حاجت خود را بخواهد. Khansariha (8)Khansariha (8)53535353535353
دوران غریبی است، دوران غیبت . امواج شبهه و فتنه از هر سو رو می کند و تا به خود بیایی چون کشتی شکسته ها در دل دریای بیکران، حیران و سرگردان دست و پا می زنی که آیا دستگیری هست؟ آیا فریادرسی هست؟ آیا کسی برای نجات این غریق بی پناه می آید؟ اما همیشه روزنه امیدی هست . از میان تاریکی ها نوری می درخشد و تو را به خود می خواند که ای غریق دریای فتنه ها و ای سرگردان در میان شبهه ها نجاتت را تنها از من بخواه!
آنچه گفته شد مقدمه ای بود برای حدیثی از امام صادق (ع) .
عبدالله بن سنان، یکی از یاران امام صادق (ع) نقل می کند که روزی آن حضرت خطاب به ما فرمود:
ستصیبکم شبهة فتبقون بلا علم یری ولا امام هدی، لاینجو منها الا من دعا بدعاءالغریق .

به زودی شبهه ای به شما روی خواهد آورد و شما نه پرچمی خواهید داشت که دیده شود و نه امامی که هدایت کند . تنها کسانی از این شبهه نجات خواهند یافت که «دعای غریق » را بخوانند .
قلت: و کیف دعاء الغریق؟
گفتم: دعای غریق چگونه است؟
قال: تقول: یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک . (1)
فرمود: می گویی: ای خدا، ای بخشنده، ای بخشایشگر، ای کسی که قلبها را دگرگون می سازی! قلب مرا بر دینت پایدار فرما .

بیایید دستهایمان را بلند کنیم و از خدا بخواهیم که تا ظهور حجتش قلبهای ما را بر صراط مستقیم پایدار بدارد و از درافتادن در امواج فتنه ها و شبهه های آخرالزمان نگهدارد .
پی نوشت :
1 . بحارالانوار، ج 92، ص 326 .
[تصویر:  %D9%85%D8%B1%DA%AF.jpg]
چند تا سایت دانلود ترتیل قرآن

[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcQ3kSLT7LIDQbQP0gzoLX1...kQgPMfE7ni]


اینجا (ترتیل حدود 20 قاری به صورت آنلاین) 53

اینجا (ترتیل ها با لحجه ی عربی) 53


............................................................
تلاوت های مشاری العفاسی رو پیشنهاد می کنم اینجا این یه سایت دیگه هست
مخصوصا سوره ی اسرا و همچنین عنکبوت و ...


التماس دعا
یا حق
(1387 آذر 12، 13:04)اسل�-ه نوشته است: [ -> ]"خداوند دعای هر بنده ای را اجابت میکند اگر به حالت تضرع و ابتهال باشد. فضل و عنایت او بی انتهاست..."
سلام[تصویر:  7.gif]

این مطلب خیلی به من کمک کرد تا روحیه بگیرم[تصویر:  8.gif]



آدم(ع) به خداوند عرض کرد: «خداوندا! شیطان را بر من مسلط ساختی و مثل جریان خون در رگ‏ها، او را قادر کردی که به بدن من وارد شود.»


خداوند فرمود: «ای آدم! در قبال این کار، این امتیاز را به تو و فرزندانت دادم که هرکس فکر عمل بد کند، به حساب او نوشته نشود؛ ولی اگر آن عمل بد را انجام داد، فقط یک جرم حساب شود.

لکن اگر کسی نیت به انجام عمل خوب کرد، ولی انجام نداد، یک ثواب برای آن نیت نوشته شود و اگر آن نیت خوب را عمل کرد، ده ثواب به وی داده می‏شود.»


آدم(ع) گفت: «خدایا! این عنایت را دربارۀ من و فرزندانم زیادتر کن.»


خداوند فرمود: «اگر کسی از فرزندانت گناهی را مرتکب شد و بعد از آن توبه کرد، من آن گناه را می‏بخشم.»


باز آدم(ع) گفت: «خداوندا بیشتر عنایت فرما.»

فرمود: «من مهلت توبه را تا دم مرگ به آنها دادم، همان موقع هم اگر توبه کردند، گناهانشان را می‏بخشم و مجازاتشان نمیکنم.»

..................
یا کریم


صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36