کانون

نسخه‌ی کامل: مذهبی از همه نوع
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام

تشکر میکنم از یکی از گل پسرای کانون

که این آیه رو به من معرفی کردن[تصویر:  3.gif]


سوره حشر آیه 9. . .« و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه» (. . . و آنان ایثار میکنند و ترجیح میدهند دیگران را بر خودشان، گرچه خود آنها محتاج باشند).

مصداق این آیه داستان زیر هست[تصویر:  c.gif]

مردی آمد نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و از گرسنگی شکایت کرد، رسول خدا فرستادند نزد زنهایشان، آنها گفتند چیزی نداریم جز آب رسول خدا فرمود: کیست این مرد را امشب طعام بدهد؟

امیرالمومنین (علیه السلام) عرضه داشت، من یا رسول الله و سپس آمد نزد فاطمه (علیهاسلام) و فرمود: ای دختر رسول خدا من امشب مهمان دارم در خانه غذا چه داریم؟

فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: فقط غذائی برای این دختر بچه داریم ولی همان را برای مهمان شما ایثار میکنیم. 1276746pa51mbeg8j

امیرالمومنین فرمود: ای دختر محمد، دختر را بخوابان و چراغ را خاموش کن تا غذا نخوردن ما و کمی طعام معلوم نشود آنها شروع کردند به خوردن غذا و امیرالمومنین دست به سوی غذا می برد ولی چیزی نمیخورد بطوری که مهمان خجالت نکشد وقتی مهمان دست از غذا کشید ، چراغ را آوردند مشاهده نمودند ظرف غذا پر است از غذا !! 53258zu2qvp1d9v

آن شب صبح شد؛ امیرالمومنین به مسجد رفته و با رسول خدا نماز را خواندند .

رسول خدا نگاهی به امیرالمومنین کرده شدیدا گریستند و فرمودند: ای علی، خداوند از عمل دیشب شما در عجب و خوشحالی است بخوان این آیه را« و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه »Tears

..................
یا علی
[تصویر:  63178225181831518512215626711221117432115.jpg]

فضیلت صدقه دادن535353از دیگر سنت های رسول خدا(ص) كه در این روایت به آن اشاره شده صدقه دادن است. كمتر مستحبی است كه به پایه صدقه دادن برسد و روایات بر استحباب این عمل دلالت دارند؛ حتی بر كسانی كه خارج از مذهبند و حتی نسبت به حیوانات.
ابن سنان می گوید: "امام صادق(ع) فرمود: برای شیطان هیچ چیز از صدقه دادن مؤمن گران تر نیست. وصدقه قبل از آن كه به دست بنده برسد، در دست پروردگار متعال قرار می گیرد."
همچنین آن حضرت فرمود:
"خدای متعال چیزی را خلق نكرد مگر آن كه برای آن نگاهبانی است كه آن را نگه می دارد، مگر صدقه كه خدای متعال خودش آن را نگه می دارد و پدرم وقتی صدقه می داد، آن را در دست سائل قرار می داد، پس آن را از وی می گرفت و می بوسید و می بویید، سپس آن را به سائل بر می گرداند".
این مضمون در روایات دیگر هم وارد شده و شخص باید بداند كه صدقه در دست چه كسی قرار می گیرد؛ لذا مبادا آزار و منتی بر آن واقع گردد و اگر خاضعانه آن را به سائل مؤمن برگرداند، نسبت به پروردگار خضوع كرده است؛ و خدا می داند این كه امام باقر(ع) صدقه را از سائل بازپس می گرفت و می بوسید و می بویید، چه آرامش و سكونت خاطری پیدا می كرد. افسوس كه این نویسنده غرق در هوای نفس از محبت اولیاء دركی نكرده و از جذبات چیزی نفهمیده است. خداوندا! تو خود ما را به نور هدایت دستگیری فرما و از این خواب سنگین بیدار كن!
همچنین امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: "زمین قیامت، آتش است مگر سایه مؤمن و جوار او كه صدقه وی او را سایه انداخته و حفظ كرده است".
همچنین در روایت آمده است: "خدای متعال، صدقه را تربیت می كند، آن گونه كه شما بچه شتر را تربیت می كنید و اگر شما نصف خرما صدقه دهید، خداوند آن را تربیت می كند و روز قیامت آن را به بنده می دهند، حتی اگر مثل كوه احد یا بزرگ تر از آن باشد". هر كس صبح صدقه بدهد، از بلاهای آسمانی در آن روز مصون می ماند و اگر در اول شب صدقه دهد، از بلاهای آسمانی در آن شب در امان می ماند، و اگر كسی اهل بیت مسلمانی را كفایت نماید، گرسنگی شان را رفع نماید، بدن آنها را بپوشاند و آبروی آنها را حفظ كند از هفتاد حج برتر است.
سلام
ما یکسره به فکر این کشور و آن کشور هستیم که کجا جنگ شد، کجا صلح کردند، مذاکره کردند، کجا کودتا شده. اما هیچ به فکر کشور نفس خودمان نیستیم که مبادا این نفس کودتا کند و ما را بیچاره کند اگر این نفس بر ما غالب شود ما از حیوانات هم بدتر می شویم.

( أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ )

«اعراف/179»
آداب الطلاب - مرحوم مرحوم مجتهدی تهرانی

.............
یا علی
سلام[تصویر:  7.gif]

ای بی معرفت، اینه رسم رفاقت؟

مواظب باش وقتی شیطان را لعنت میکنی یا در حج رمی جمرات میکنی شیطان به تو نگوید «ای بی معرفت، این هم رسم رفاقت است؟ انسان که رفیقش را لعنت نمیکند، انسان به رفیقش سنگ نمی زند»

اول رفاقتت را با شیطان قطع کن ، بعد او را لعنت کن و سنگ بزن.

آیت الله مجتهدی تهرانی

..................
یا علی
مناجات چهارم:رازونياز اميدواران بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى‏اش هميشگى است
يَا مَنْ إِذَا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطَاهُ وَ إِذَا أَمَّلَ مَا عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُنَاهُ وَ إِذَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ قَرَّبَهُ وَ أَدْنَاهُ وَ إِذَا جَاهَرَهُ بِالْعِصْيَانِ سَتَرَ عَلَى ذَنْبِهِ وَ غَطَّاهُ وَ إِذَا تَوَكَّلَ عَلَيْهِ أَحْسَبَهُ وَ كَفَاهُ إِلَهِي مَنِ الَّذِي نَزَلَ بِكَ مُلْتَمِسا قِرَاكَ فَمَا قَرَيْتَهُ وَ مَنِ الَّذِي أَنَاخَ بِبَابِكَ مُرْتَجِيا نَدَاكَ فَمَا أَوْلَيْتَهُ أَ يَحْسُنُ أَنْ أَرْجِعَ عَنْ بَابِكَ بِالْخَيْبَةِ مَصْرُوفا وَ لَسْتُ أَعْرِفُ سِوَاكَ مَوْلًى بِالْإِحْسَانِ مَوْصُوفا كَيْفَ أَرْجُو غَيْرَكَ وَ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِيَدِكَ وَ كَيْفَ أُؤَمِّلُ سِوَاكَ وَ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ لَكَ أَ أَقْطَعُ رَجَائِي مِنْكَ وَ قَدْ أَوْلَيْتَنِي مَا لَمْ أَسْأَلْهُ مِنْ فَضْلِكَ أَمْ تُفْقِرُنِي إِلَى مِثْلِي وَ أَنَا أَعْتَصِمُ بِحَبْلِكَ يَا مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقَاصِدُونَ وَ لَمْ يَشْقَ بِنَقِمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ،
اى آن‏كه هرگاه بنده‏اى از او بخواهد عطايش كند،و هرگاه چيزى را كه نزد اوست آرزو كند به آرزويش برساند،و زمانى كه به او روى آور مقرّب و نزديكش كند،و گاهى كه تظاهر به گناه كند گناهش را پرده‏پوشى نمايد،و آنگاه كه بر او توكل نمايد او را بس باشد و كفايت كند،خداى من كيست كه بر آستانت وارد شده و خواهان مهمان‏پذيرى‏ات باشد و تو از او پذيرايى نكرده باشى،و كيست كه مركب حاجت را با اميد به‏ سخاوتت به درگاهت خوابانده باشد و تو احسانش ننموده باشى آيا خوشايند است كه از درگاهت با محروميت بازگردم،درحالى‏كه جز تو سرورى كه به‏ احسان متصّف باشد نشناسم،چگونه به غير تو اميد بندم درحالى‏كه هر خوبى به دست توست،و چگونه جز تو را آرزو كنم درحالى‏كه‏ آفرينش و فرمان خاص تو است،آيا اميدم را از تو ببرم درحالى‏كه از روى احسان آنچه كه از تو نخواستم به من عطا فرمودى‏ يا آيا به مانند خودم محتاج مى‏كنى درحالى‏كه به رشته محكمت چنگ مى‏زنم،اى آن‏كه قصدكنندگان به رحمتش خوشبخت شدند،و آمرزش‏ خواهان به انتقامش بدبخت نشدند،
كَيْفَ أَنْسَاكَ وَ لَمْ تَزَلْ ذَاكِرِي وَ كَيْفَ أَلْهُو عَنْكَ وَ أَنْتَ مُرَاقِبِي إِلَهِي بِذَيْلِ كَرَمِكَ أَعْلَقْتُ يَدِي وَ لِنَيْلِ عَطَايَاكَ بَسَطْتُ أَمَلِي فَأَخْلِصْنِي بِخَالِصَةِ تَوْحِيدِكَ وَ اجْعَلْنِي مِنْ صَفْوَةِ عَبِيدِكَ يَا مَنْ كُلُّ هَارِبٍ إِلَيْهِ يَلْتَجِئُ وَ كُلُّ طَالِبٍ إِيَّاهُ يَرْتَجِي يَا خَيْرَ مَرْجُوٍّ وَ يَا أَكْرَمَ مَدْعُوٍّ وَ يَا مَنْ لا يُرَدُّ سَائِلُهُ [يَرُدُّ سَائِلَهُ‏] وَ لا يُخَيَّبُ آمِلُهُ [يُخَيِّبُ آمِلَهُ‏] يَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِدَاعِيهِ وَ حِجَابُهُ مَرْفُوعٌ لِرَاجِيهِ أَسْأَلُكَ بِكَرَمِكَ أَنْ تَمُنَّ عَلَيَّ مِنْ عَطَائِكَ بِمَا تَقِرُّ [تَقَرُّ] بِهِ عَيْنِي وَ مِنْ رَجَائِكَ بِمَا تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسِي وَ مِنَ الْيَقِينِ بِمَا تُهَوِّنُ بِهِ عَلَيَّ مُصِيبَاتِ الدُّنْيَا وَ تَجْلُو بِهِ عَنْ بَصِيرَتِي غَشَوَاتِ الْعَمَى بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
چگونه فراموشت كنم كه هميشه به يادم بوده‏اى،و چگونه از تو غافل شوم كه تو نگهبانم هستى،خداى من دستم را به دامن كرمت آويختم،و براى رسيدن به عطايت سفره آرزويم را گستردم، مرا به خلوص توحيدت خالص كن،و از بندگان برگزيده‏ات قرار ده،اى آن‏كه هر گريزانى به او پناه مى‏جويد،و هر جوينده‏اى به او اميد مى‏بندد،اى بهترين اميدبخش،اى كريم‏ترين خوانده،اى آن‏كه پرسنده‏اش برگردانده نشود،و آرزومندش محروم نگردد،اى آن‏كه در رحمتش به روى خوانندگان باز است،و پرده درگاهش براى اميدواران گشوده است،از تو مى‏خواهم به بزرگواريت‏ كه ببخشى از عطاى خود بر من آنچنان‏كه ديده‏ام به آن روشن شود،و از اميد به تو سرشارم سازى به اندازه‏اى كه نهادم آرامش يابد،و از يقين‏ آنچنان بر من منّت نهى كه با آن ناگواريهاى دنيا را برايم آسان نمايى،و با آن از ديدگانم دلم پرده‏هاى نابينايى را برگيرى‏ به مهربانى‏ات اى مهربان‏ترين مهربانان.
53535353نماز استغاثه به حضرت فاطمه (س ) 53535353
روايت شده كه : هرگاه حاجتى دارى ، دو ركعت نماز به جاى آور و پس از سلام نماز سه بار تكبير بگو و پس از تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام به سجده برو، يكصد مرتبه بگو: يا مولاتى يا فاطمة اغيثينى . سپس ، جانب راست صورت را بر زمين بگذار و همان ذكر را صد مرتبه بگو سپس جانب چپ صورت را بر زمين بگذار و صد مرتبه بگو، باز هم به سجده رفته و صد مرتبه بگو و حاجت خود را ياد كن ، به خواست خداوند حاجتت برآورده مى شود.

53535353
پخش مستقیم اماکن مذهبی - زیارت از راه دور

اینجا
عاقبت غفلت از یاد خدا


[تصویر:  nadap014251689220231.jpg]

در آیات 23 تا 33 سوره قلم آمده: «فانطلقوا و هم یتخافتون * أن لا یدخلنها الیوم علیکم مسکین * و غدوا علی حرد قادرین، پس به راه افتادند و آهسته به هم می گفتند: مواظب باشید که امروز فقیری در آن جا بر شما وارد نشود و به وقت صبح با قدرت بر منع مستمندان بیرون شدند». بعضی از مفسرین گفته اند «قادرین» در اینجا یعنی در حالی که در دلشان حساب می کردند که حالا این قدر محصول داریم، می بریم و چنین می کنیم و. .. در دل خودشان حساب می کردند و به قول معروف با ابرویشان چرتکه می انداختند که چنین و چنان می شود.
قرآن می گوید: همین طور که داشتند با خودشان حساب می کردند که چنان و چنین خواهد شد، یکدفعه وارد شدند و چشمهایشان به چنین منظره ای افتاد. «فلما رأوها» پس همین که آن باغ سوخته را دیدند، اول چنان یکه خوردند و به اصطلاح شوکه شدند که گفتند: ما راه گم کرده ایم، راه را اشتباهی آمده ایم، (قالوا انا لضالون) عوضی آمده ایم، باغ ما نیست، اینقدر چهره این باغ عوض شده بود ولی فورا فهمیدند که عوضی نیامده اند و حساب دیگری در کار بوده است: «بل نحن محرومون؛ نه، ما مردم محروم و بیچاره هستیم» یعنی میوه هایمان رفت. «قال اوسطهم». بعضی خیال کرده اند که «اوسطهم» یعنی وسطی شان، آن بچه وسطی، مثلا اگر پنج تا بودند، برادر سومی ولی اکثر مفسرین گفته اند: مقصود از اوسط «اعدل» است، («و کذلک جعلناکم امة وسطا، و بدین سان شما را امتی میانه قرار دادیم» (بقره / 143 ) یعنی امت معتدل) «خیر الامور اوساطها» یعنی در هر کاری بهترینش وسطترین یعنی معتدلترین است که از افراط و تفریط هر دو بدور است و لهذا اینجا گفته اند اوسطشان یعنی بهترینشان، معتدلترین شان. «قال اوسطهم الم اقل لکم لولا تسبحون، عاقل ترشان گفت: آیا به شما نگفتم: چرا خدا را تسبیح نمی گویید؟». من قبلا به شما نگفتم؟
اینجا قرآن نشان می دهد که آن وقتی که اینها نشستند با یکدیگر کنکاش کردند، در میان اینها یکی بوده که مخالف بوده است اما او چون در اقلیت قرار گرفته و دیده حرفش به جایی نمی رسد، گفته است حال اگر نمی کنید، نکنید ولی به هر حال حقیقت این است. «قال اوسطهم الم اقل لکم لولا تسبحون » به شما نگفتم این حرفها را نزنید، از خدا بترسید، خدا را تسبیح کنید؟ یعنی از این حرفهای خودتان توبه کنید، اینها خدا را فراموش کردن است، از خدا غافل شدن است، خدا نشناسی است. در این وقت که دچار بلایا شدند چون بالاخره هر چه بود اینها مومن زاده بودند، پدرشان مرد مومنی بود، «قالوا سبحان ربنا انا کنا ظالمین؛ گفتند: منزه است پروردگار ما، ما بد کردیم، ما مردم ستمکاری بودیم».
«فاقبل بعضهم علی بعض یتلاومون» آنگاه بعضی به بعض دیگر رو کردند، یعنی شروع کردند با یکدیگر حرف زدن، خودشان را ملامت می کردند، یکدیگر را ملامت می کردند، این می گفت تقصیر تو شد که این حرف را زدی، آن می گفت: خیر، تو این حرف را زدی، تقصیر تو شد. مرتب به گردن یکدیگر می انداختند و یکدیگر را ملامت می کردند ولی بالاخره همه فهمیدند که گنهکارند. بعد از اینکه یکدیگر را ملامت کردند همه به خطای خودشان اقرار و اعترف کردند: «قالوا یا ویلنا انا کنا طاغین» وای به حال ما، عجب ما طغیانگر شدیم! یعنی همین قدر که پدر ما مرد و ما خود را دارای چیزی دیدیم، چقدر زود طاغی شدیم و طغیان کردیم! «عسی ربنا ان یبدلنا خیرا منها انا الی ربنا راغبون» این اظهار توبه آنهاست: ما دیگر بعد از این راغب به سوی پروردگار خودمان هستیم یعنی راغب به عبادت و بندگی و اطاعت او هستیم و می خواهیم امر او را اطاعت کنیم، براساس رضای او عمل کنیم، امیدواریم که اگر اینچنین باشیم، پروردگار ما به ما بهتر از آنچه که بود عنایت بفرماید، امید است که پروردگار ما به ما عوض بدهد بهتر از این باغ و بهتر از آنچه که در این باغ بود که ما به سوی پروردگار خود راغب هستیم یعنی توبه کردیم. قرآن اینجا می فرماید: «کذلک العذاب» عذاب دنیا چنین عذابی است.
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی رو میشه در سجیه دید، این شمالیترین شهر دانمارک است ..... جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمیشوند و بنابرین این راستا بوجود میاد.

[تصویر:  ?ui=2&ik=acc74ac04b&view=att&th=1351414a...6_0.1.2&zw]
و این همان چیزی است که در قرآن آمده است
سورة مباركه الرحمن
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ (19) بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ (20) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (21) يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجان ُ (22)
19. دو دريا را به گونه اي روان كرد كه با هم برخورد كنند.20. اما ميان آن دو حد فاصلي است كه به هم تجاوز نمي کنند.21. پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏شود.
سوره مباركه فرقان آیه 53:
« و هو الذي مَرَجَ البحرينِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَينَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
و اوست كسي كه دو دريا را موج زنان به سوي هم روان كرد اين يكي شيرين و آن يكي شور و تلخ است وميان آندو حريمي استوار قرار داد.
سوره مباركه فاطر آيه 12:
وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْ=





ةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
اين دو دريا يکسان نيستند: يکی آبش شيرين و گواراست و يکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خوريد، و از آنها چيزهايی برای آرايش تن خويش بيرون می کشيد و می بينی که کشتي ها برای يؠA7فتن روزی و غنيمت، آب را می شکافند و پيش می روند، باشد که سپاسگزار باشيد.





سوره مباركه نمل آيه 61:
اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَينَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْ؍ َرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿61
[آيا شريكانى كه مى‏پندارند بهتر است‏] يا آن كس كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پديد آورد و براى آن، كوه‏ها را [مانند لنگر] قرار داد، و ميان دو دريا برزخى گذاشت؟ آيا م= 8بودى با خداست؟ [نه،] بلكه بيشترشان نمى‏دانند.
فصاحت امیر المؤمنین علیه السلامموفقیت امیر المؤمنین در میان مردم،یکی مرهون فصاحت اوست.نهج البلاغه که از تالیف آن هزار سال می گذرد،یعنی از هنگام به صورت کتاب در آمدنش هزار سال می گذارد و از انشاء خطبه ها حدود هزار و سیصد و پنجاه سال قمری می گذرد،چه در قدیم و چه در زمان معاصر مقام عالی خود را حفظ کرده است.یک وقت استقصا کردم از قدیم و جدید،از همان زمان امیر المؤمنین تا عصر جدید و امروز،دیدم همه ادبا و فصحای عرب در مقابل کلمات امیر المؤمنین از نظر فصاحت و بلاغت خضوع دارند.
گفته اند در مصر در سالهای اخیر برای شکیل ارسلان-که به او«امیر البیان »یعنی امیر سخن می گفتند-جلسه ای تشکیل داده بودند،جلسه ای افتخاری به نام او،به عنوان تقدیر و قدردانی از او.کسی که رفته بود برای شکیل ارسلان سخن بگوید،مقایسه ای کرده بود میان او و امیر المؤمنین،گفته بود که این شکیل،امیر بیان و سخن درعصر ماست آنچنان که علی بن ابیطالب در زمان خودش امیر سخن بود.وقتی خود شکیل رفت پشت تریبون،در حالی که ناراحت شده بود گفت:این مزخرفات چیست که می گویید؟!من را با علی مقایسه می کنید؟!من بند کفش علی هم نمی توانم باشم.بیان من کجا و بیان علی کجا؟!
ما در عصر خودمان می بینیم افرادی با دلهای خیلی صاف و پاک هستند که وقتی سخنان علی را می شنوند،بی اختیار اشکشان جاری می شود.این از چیست؟از [highlight=#NaNNaNNaN]زیبایی[/highlight] سخن است. در زمان خود امیر المؤمنین از این نمونه ها زیاد داریم.راجع به خطبه الغرای ایشان که ظاهرا در صحرا انشاء کرده اند،نوشته اند وقتی سخنان علی تمام شد،تمام مردم همین طور داشتند اشک می ریختند.
مردی است به نام همام،از امیر المؤمنین در خواست کرد که سیمای پرهیزکاران را برای من توضیح بده،رسم کن.اول حضرت امتناع کردند،دو سه جمله گفتند.گفت:کافی نیست،من می خواهم شما سیمای پرهیزکاران را به طور کامل برای من بیان کنید.علی علیه السلام فی المجلس شروع می کند سیمای متقیان را بیان کردن:متقیان شبشان این جور است،روزشان این جور است،لباس پوشیدنشان این جور است،معاشرتشان این جور است،[highlight=#NaNNaNNaN]قرآن[/highlight] خواندنشان این جور است.(من یک وقت شمردم،یکصد و سی وصف در چهل جمله فی المجلس برای متقیان بیان کرده است.)این مرد همین طور که می شنید التهابش بیشتر می شد،یکمرتبه فریاد کشید و مرد،اصلا قالب تهی کرد.امیر المؤمنین فرمود: «هکذا تصنع المواعظ البالغة باهلها» [sup](5)[/sup] سخن اگر رسا و دل اگر قابل باشد،چنین می کند.
منبع:حوزه دات نت
سلام

اینو خوندم یه جورایی منو تکون داد

امیدوارم که استفاده کنید ازین حدیث زیبا

[تصویر:  24.gif]اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم [تصویر:  24.gif]

[تصویر:  24.gif]بسم الله الرحمن الرحیم[تصویر:  24.gif]

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَيْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ
از فاطمه زهرا سلام اللّه عليها دختر رسول خدا صلى اللّه عليه

وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى و آله ،
جابر گويد شنيدم از فاطمه زهرا كه فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در

بَعْضِ الاَْيّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَيْكَ السَّلامُ قالَ
بعضى از روزها و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم : بر تو باد سلام فرمود:

اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعيذُكَ بِاللَّهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ
من در بدنم سستى و ضعفى درك مى كنم ، گفتم : پناه مى دهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى و ضعف

فَقَالَ يا فاطِمَةُ ايتينى بِالْكِساَّءِ الْيَمانى فَغَطّينى بِهِ فَاَتَيْتُهُ بِالْكِساَّءِ
فرمود: اى فاطمه بياور برايم كساء يمانى را و مرا بدان بپوشان من كساء يمانى را برايش آوردم

الْيَمانى فَغَطَّيْتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَيْهِ وَاِذا وَجْهُهُ يَتَلاَْلَؤُ كَاَنَّهُ الْبَدْرُ
و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مى نگريستم و در آن حال چهره اش مى درخشيد همانند ماه

فى لَيْلَةِ تَمامِهِ وَكَمالِهِ فَما كانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ
شب چهارده پس ساعتى نگذشت كه ديدم فرزندم حسن وارد شد و

اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا قُرَّةَ عَيْنى
گفت سلام بر تو اى مادر گفتم : بر تو باد سلام اى نور ديده ام

وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ يا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ
و ميوه دلم گفت : مادرجان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گويا بوى

جَدّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ
جدم رسول خدا است گفتم : آرى همانا جد تو در زير كساء است پس حسن بطرف

نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ
كساء رفت و گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آيا به من اذن مى دهى

اَدْخُلَ مَعَكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا
كه وارد شوم با تو در زير كساء؟ فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى

صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَما كانَتْ
صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزير كساء رفت

اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَيْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ
ساعتى نگذشت كه فرزندم حسين وارد شد و گفت : سلام بر تو اى مادر

فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا قُرَّةَ عَيْنى وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ
گفتم : بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور ديده ام و ميوه دلم فرمود:

لى يا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّى رَسُولِ
مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گويا بوى جدم رسول

اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ وَاَخاكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ
خدا (ص)است گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زير كساء هستند

فَدَنَى الْحُسَيْنُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ اَلسَّلامُ
حسين نزديك كساء رفته گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام

عَلَيْكَ يا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِساَّءِ
بر تو اى كسى كه خدا او را برگزيد آيا به من اذن مى دهى كه داخل شوم با شما در زير كساء

فَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا شافِعَ اُمَّتى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ
فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت كننده امتم به تو اذن دادم پس او نيز با

مَعَهُما تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِكَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ
آن دو در زير كساء وارد شد در اين هنگام ابوالحسن على بن ابيطالب وارد شد

وَقالَالسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا اَبَا
و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى ابا

الْحَسَنِ وَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ فَقالَ يا فاطِمَةُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً
الحسن و اى امير مؤ منان فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى كنم

طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ
گويا بوى برادرم و پسر عمويم رسول خدا است ؟ گفتم : آرى اين او است كه

وَلَدَيْكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ
با دو فرزندت در زير كساء هستند پس على نيز بطرف كساء رفت و گفت سلام بر تو

يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَيْكَ
اى رسول خدا آيا اذن مى دهى كه من نيز با شما در زير كساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو

السَّلامُ يا اَخى يا وَصِيّى وَخَليفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ
باد سلام اى برادر من و اى وصى و خليفه و پرچمدار من به تو اذن دادم

فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْكِساَّءِ ثُمَّ اَتَيْتُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ
پس على نيز وارد در زير كساء شد، در اين هنگام من نيز بطرف كساء رفتم و عرض كردم سلام

عَلَيْكَ يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ
بر تو اى پدرجان اى رسول خدا آيا به من هم اذن مى دهى كه با شما در زير كساء باشم ؟

قالَ وَعَلَيْكِ السَّلامُ يا بِنْتى وَيا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَكِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ
فرمود: و بر تو باد سلام اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم ، پس من نيز به زير

الْكِساَّءِ فَلَمَّا اكْتَمَلْنا جَميعاً تَحْتَ الْكِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ
كساء رفتم ، و چون همگى در زير كساء جمع شديم پدرم رسول خدا

بِطَرَفَىِ الْكِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِيَدِهِ الْيُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّ
دو طرف كساء را گرفت و با دست راست بسوى آسمان اشاره كرد و فرمود: خدايا

هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَيْتى وَخ اَّصَّتى وَح اَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى
اينانند خاندان من و خواص ونزديكانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است

يُؤْلِمُنى ما يُؤْلِمُهُمْ وَيَحْزُنُنى ما يَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ
مى آزارد مرا هرچه ايشان را بيازارد وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ايشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر كه با ايشان بجنگد

وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ
و در صلحم با هر كه با ايشان درصلح است ودشمنم باهركس كه با ايشان دشمنى كند و دوستم با هر كس كه ايشان را دوست دارد اينان

مِنّى وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَغُفْرانَكَ
از منند و من از ايشانم پس بفرست درودهاى خود و بركتهايت و مهرت و آمرزشت

وَرِضْوانَكَ عَلَىَّ وَعَلَيْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهيراً
و خوشنوديت را بر من و بر ايشان و دور كن از ايشان پليدى را و پاكيزه شان كن بخوبى

فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يا مَلاَّئِكَتى وَي ا سُكّ انَ سَم و اتى اِنّى ما خَلَقْتُ
پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساكنان آسمانهايم براستى كه من نيافريدم

سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضِيَّئَةً وَلا
آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه

فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يَجْرى وَلا فُلْكاً يَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ
فلك چرخان و نه درياى روان و نه كشتى در جريان را مگر بخاطر دوستى اين

الْخَمْسَةِ الَّذينَ هُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ الاَْمينُ جِبْراَّئيلُ يا رَبِّ وَمَنْ
پنج تن اينان كه در زير كسايند پس جبرئيل امين عرض كرد: پروردگارا كيانند

تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ
در زير كساء؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و كان رسالتند:

هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْراَّئيلُ يا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ
آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئيل عرض كرد: پروردگارا آيا به من هم اذن مى دهى

اَهْبِطَ اِلَى الاَْرْضِ لاَِكُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ
كه به زمين فرود آيم تا ششمين آنها باشم خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم

فَهَبَطَ الاَْمينُ جِبْراَّئيلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ
پس جبرئيل امين به زمين آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا، (پروردگار) علىّ

الاَْعْلى يُقْرِئُكَ السَّلامَ وَيَخُصُّكَ بِالتَّحِيَّةِ وَالاِْكْرامِ وَيَقُولُ لَكَ
اعلى سلامت مى رساند و تو را به تحيت و اكرام مخصوص داشته و مى فرمايد:

وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا
به عزت و جلالم سوگند كه من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه

قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضَّيئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يَجْرى وَلا
ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلك چرخان و نه درياى روان و نه كشتى در

فُلْكاً يَسْرى اِلاّ لاَِجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ
جريان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما و به من نيز اذن داده است كه با شما

فَهَلْ تَاْذَنُ لى يا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا
در زير كساء باشم پس آيا تو هم اى رسول خدا اذنم مى دهى ؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام اى

اَمينَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ جِبْراَّئيلُ مَعَنا تَحْتَ
امين وحى خدا آرى به تو هم اذن دادم پس جبرئيل با ما وارد در زير

الْكِساَّءِ فَقالَ لاَِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَيْكُمْ يَقُولُ اِنَّما يُريدُ اللَّهُ
كساء شد و به پدرم گفت : همانا خداوند بسوى شما وحى كرده و مى فرمايد: ((حقيقت اين است كه خدا مى خواهد

لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً فَقالَ عَلِىُّ لاَِبى
پليدى (و ناپاكى ) را از شما خاندان ببرد و پاكيزه كند شما را پاكيزگى كامل )) على عليه السلام به پدرم گفت :

يا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْكِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ
اى رسول خدا به من بگو اين جلوس (و نشستن ) ما در زير كساء چه فضيلتى (و چه شرافتى ) نزد

اللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً
خدا دارد؟ پيغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق )

ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفيهِ جَمْعٌ مِنْ
برگزيد كه ذكر نشود اين خبر (و سرگذشت ) ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمين كه در آن گروهى از

شَيعَتِنا وَمُحِبّينا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَيْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِكَةُ
شيعيان و دوستان ما باشند جز آنكه نازل شود بر ايشان رحمت (حق ) و فرا گيرند ايشان را فرشتگان

وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ يَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شيعَتُنا
و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه كه از دور هم پراكنده شوند، على (كه اين فضيلت را شنيد) فرمود: با اين ترتيب به خدا سوگند ما

وَرَبِّ الْكَعْبَةِ فَقالَ النَّبِىُّ ثانِياً يا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً
رستگار شديم و سوگند به پروردگار كعبه كه شيعيان ما نيز رستگار شدند، دوباره پيغمبر فرمود: اى على سوگند بدانكه مرا بحق به نبوت

وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ
برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزيد ذكر نشود اين خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلى از محافل

اَهْلِ الاَْرْضِ وَفيهِ جَمْعٌ مِنْ شيعَتِنا وَمُحِبّينا وَفيهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ
مردم زمين كه در آن گروهى از شيعيان و دوستان ما باشند و در ميان آنها اندوهناكى باشد جز

وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَكَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ
آنكه خدا اندوهش را برطرف كند و نه غمناكى جز آنكه خدا غمش را بگشايد و نه حاجتخواهى باشد جز آنكه

وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ
خدا حاجتش را برآورد، على گفت : بدين ترتيب به خدا سوگند ما كامياب و سعادتمند شديم و هم چنين

شيعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْكَعْبَة


[تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif]


اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم واحشرنا معهم و لعن اعدائهم اجمعین

[تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif][تصویر:  24.gif]


.................

یا الله
افضل ترین زمان استجابت دعــــــــــــــــــــــــــــا

به نام خداوند بخشنده مهربان

زمان هاي دعا به دو نوع تقسيم مي‌شوند:
1. زمان هاي نامتعين و نسبي كه در هر ساعت از شبانه‌ روز مي تواند پيش بيايد و بستگي به اعمال خود شخص يا حوادث پيرامون دارد.
2. زمان هاي متعين و خاص كه از طرف شارع معين شده است
.

1.زمان هاي نامتعين
بعد از نماز: بهترين وسيله تقرّب به خدا، نماز است كه پيامبر آن را "معراج مؤمن" ناميده است و اين از بهترين اوقات دعاست.
امام باقر علیه السلام مي‌فرمايند: دعا بعد از نماز ، از نماز مستحبي بهتر است.
پيامبر اسلام صل الله علیه و آله و سلم مي‌فرمايند: هنگام ظهر همه چيز پروردگار را تسبيح مي‌كنند، پس خداوند در آن ساعت امر به نماز كرد و آن ساعتي است كه درب هاي آسمان گشوده است و بسته نخواهد شد تا بعداز نمازظهر و در آن ساعت دعا مستجاب مي‌شود.
و از امام صادق علیه السلامروايت است كه فرمودند: وقتي پدرم مي‌خواست حاجتي طلب كند هنگام ظهر آن را طلب مي‌كرد.
هنگام قرائت قرآن: تلاوت قرآن، گوش دادن به سخنان خداوند متعال است و خداوند، كريم‌ تر از آن است كه در مقابل، به سخن بنده خود توجّه نكند. اميرمؤمنانعلیه السلام توصيه به دعا در چهار وقت مي‌فرمايند كه يكي از آنها هنگام تلاوت قرآن است.
دعا قبل از بلا: انسان بايد هميشه پروردگار خود را به ياد داشته باشد و با توكّل بر او همه كارهاي خود را انجام دهد. اما معمولاً انسان در وقت راحتي خدا را فراموش مي‌كند و در حال سختي و ناچاري به ياد او مي‌افتد مثل اينكه خدا فقط خداي سختي‌ها و مشكلات است در حاليكه در راحتي‌ها به ياد خدا بودن، باعث جلب توجه خداوند در سختي‌ها مي‌شود. امام صادق علیه السلام مي‌فرمايند:كسي كه قبل از نزول بلا دعا كند، هنگام بلا دعايش مستجاب مي‌شود و به آسمان مي‌رود و ملائكه گويند اين صدا آشناست و كسي كه قبل از گرفتاري و بلا دعا نكند، دعايش هنگام بلا مستجاب نمي‌شود و ملائكه گويند اين صدا را نمي شناسيم.

2.زمان هاي متعين
چهار وقت روز: امام صادق علیه السلام مي‌فرمايند: دعا در چهار وقت به اجابت مي‌رسد: قبل از اذان صبح، بعد از طلوع فجر، بعدازظهر و بعد از مغرب. دعا در هر يك از اين چهار وقت در امر خاصي تأثير بيشتري دارد.
چنانكه امام صادق علیه السلام مي‌فرمايند:بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشيد مخصوص تقسيم رزق و روزي است.
روز جمعه: حضرت علي علیه السلام مي‌فرمايند: روز جمعه بر درگاه خدا تضرّع و بسيار دعا كنيد و از خداوند طلب بخشش و رحمت كنيد. خداوند در اين روز دعاي هر مؤمني را اجابت مي‌كند.
و امام صادق علیه السلام و يا امام باقرعلیه السلام مي‌فرمايند: گاهي بنده ی مؤمن از خداوند حاجتي طلب مي‌كند و خداوند برآوردن حاجت او را تا روز جمعه به تأخيري مي‌اندازد.
شب عيد قربان و اول ماه رجب:
امير مؤمنان حضرت علي علیه السلام مي‌فرمايند: من تعجّب مي‌كنم از كسي كه در چهار شب از سال، فارغ از عبادت باشد: شب عيد فطر، شب عيد قربان، شب نيمه شعبان و شب اول ماه رجب.
روز عرفه:
امام سجّاد علیه السلام مي‌فرمايند:عصر روز عرفه خداوند ملائك را به آسمان دنيا نازل مي‌كند و به آنان مي‌فرمايد: به بندگانم نگاه كنيد كه با سختي و زحمت به سوي من آمده اند و به آنان پيام فرستاده ام كه مرا بخوانيد و از من درخواست كنيد من شما ملائك را شاهد مي‌گيرم كه همين امروز دعاي آنان را اجابت كنم.
نيمه شعبان:
شب نيمه شعبان از شب هاي بافضيلت سال است كه با ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف بر فضل و بركت آن افزوده شد. امام صادق علیه السلام مي‌فرمايد:
پدرم فرمود: اين شب، بعد از شب قدر برترين شب سال است. در اين شب خداوند از روي فضل و كرم به مردم نظر مي‌كند و بندگان خود را مي‌بخشد. پس در اين شب براي رسيدن به خدا بسيار تلاش كنيد و اين شبي است كه خداوند بر خود فرض كرده كه دعا كننده‌اي را نا اميد برنگرداند مادامي كه معصيت و گناه طلب نكند . امام رضا علیه السلام در فضيلت اين شب فرمودند: شبي است كه خداوند بندگان خود را از آتش مي‌رهاند و گناهان بزرگ را مي‌بخشد. پدرم مي‌فرمود: دعا در اين شب مستجاب است و سيره معصومين علیه السلام شب زنده‌داري و مناجات در اين شب بوده است. چنانكه امام سجاد علیه السلام اين شب را سه قسم مي‌كرد:قسمتي را نماز مي‌خواند، قسمتي را دعا مي‌كرد و اهل خانه ‌آمين مي‌گفتند سپس استغفار مي‌كرد و از خدا بهشت طلب مي‌كرد و اين كار تا طلوع فجر ادامه داشت.
شب عيد فطر:
يك ماه مهماني خدا و دوري انسان از بسياري از گناهان و تابيدن نور الهي بر دل بندگان در شبهاي قدر انسان را به خالق خود نزديك مي‌كند و اين از بهترين اوقات دعاست
.
در اين شب پاداش عمل يك ماه
بندگان داده مي شود. پيامبراسلام صل الله علیه و آله و سلم مي‌فرمايند: وقتي شب‌ عيد فطر فرا مي‌رسد- كه به آن شب پاداش گويند - خداوند اجر عاملين را مي‌دهد ولي بدون حساب .در اين حال دعا مي‌تواند باعث جلب رضايت الهي و دريافت پاداش بيشتر شود.
از امام رضا علیه السلام روايت است : در سه شب روزي ها و مرگ ها و مقدّرات يك سال تقسيم مي‌شود. شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان، نيمه شعبان و شب عيد فطر.
ماه مبارك رمضان:
ماه مبارك رمضان، ماه رحمت خداست كه درب هاي بهشت باز و درب هاي جهنم بسته است. ماهي است كه خداوند بركات خود را بر بندگان نازل مي‌كند و همه آنان را مهمان سفره فضل و كرم خويش مي‌نمايد و ميزبان هر چه در توان دارد مهمان خود را شاد و راضي نگه مي‌دارد و برآوردن تقاضاي مهمان را بر خود وظيفه مي‌داند .بنابراين ماه مبارك رمضان از بهترين فرصت هاي طلب حاجت از خداوند متعال است.
امير مؤمنان حضرت علي علیه السلام مي‌فرمايند: در ماه مبارك رمضان بسيار دعا كنيد و رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم مي‌فرمايند: دعا در ماه رمضان مقبول است.
شب قدر
:
امام صادق علیه السلام مي‌فرمايند: شب قدر، قلب ماه رمضان است. شبي است كه از هزار ماه بهتر است و به بيان امام صادق علیه السلام شبي كه عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماهي كه شب قدر در آن نباشد.دعا در اين شب به سبب فضيلتي كه دارد هم به اجابت نزديكتر است و هم مي‌تواند سرنوشت يك سال انسان را با خير و عافيت رقم زند؛ چنانكه امام باقر علیه السلام مي‌فرمايند: در شب قدر همه مسائل مربوط به يكسال تا شب قدر ديگر مقدّر مي‌شود. مسائلي همچون خير و شر، طاعت و معصيت، ولادت و مرگ يا رزق و روزي. پس هرچه درآن سال مقدر شود حتمي است و قطعاً محقّق خواهد شد.
خانه تکانی دکوراسیون قلب


[تصویر:  61923146084122831006.gif]

فصل بهار چه برکتی دارد که هنوز نیامده با خودش هزاران برکت می‌آورد, هنوز نیامده مردم به شور و وجد آمده‌اند ,هنوز نیامده بوی خوش آن به مشام می‌رسد و هنوز نیامده همه چیز کم کم و آهسته آهسته نو می‌شود .

همه مشغول خانه تکانی هستند ,وسائلی را که فکر می‌کنند احتیاجی به آن‌ها ندارند دور می‌ریزند و در عوض وسائل جدید و با طرح‌های زیبا و دوست داشتنی می‌خرند. وسائلی را هم که مدتی از آن استفاده نکرده‌اند و ممکن است در گوشه انباری خانه, غباری از خاک روی آن‌ها را گرفته باشد را هم کاملاً تمیز می‌کنند تا بتوانند در سال جدید به بهترین شکل از آن‌ها استفاده کنند .
بعضی‌ها یک سال تمام به فکر زندگی خودشان نبوده‌اند و حالا اضطراب تمام وجودشان را فرا گرفته و به چه کنم چه کنم افتاده‌اند و نمی‌دانند از کجای این زندگی شلوغ و به هم ریخته شروع کنند؟

خانه قلب ما هم از جمله خانه‌هایی است که باید در این ایام خانه تکانی حسابی شود خانه قلب ما هم ممکن است مثل خانه زندگی سال‌ها و مدت‌ها رهایش کرده باشیم و اکنون در آستانه سال جدید کاملاً به هم ریخته و شلوغ باشد که لازم است یک خانه تکانی حسابی از آن انجام دهیم؟
اما برای خانه تکانی قلب خود باید برنامه ریزی داشته باشید و بدون برنامه ریزی اوضاع از این که هست هم بدتر می‌شود پس برای خانه تکانی ابتدا یک برنامه ریزی کامل داشته باشید و کارهایی که مهم‌تر است را در اولویت کار قرار دهید :

خانه تکانی قلب چند اثر مهم و حیاتی در زندگی انسان‌ها به دنبال دارد که یکی از آن‌ها این است که فرد می‌توانید سال جدید را با یک قلب کاملاً سالم و منظم و مرتب آغاز کنید که این یعنی اولین گام برای موفقیت و پیروزی.
پس برای خانه تکانی قلبتان کمر همت را ببندید ما بهترین راهنمایی را برای یک خانه تکانی حسابی از قلب‌ها آماده کرده‌ایم پس از همین حالا دست به کار شوید :

1) از پاک کننده ضد زنگ استفاده کنید :
برای آغاز خانه تکانی بهتر است از دیوار و سقف قلب خود شروع کنید چرا که ممکن است به وسیله بعضی از اعمال دیوارها و سقف قلب شما زنگار گرفته باشد. اگر دیدید قلب شما زنگار گرفته بدانید که گناه مهم‌ترین عامل برای زنگار قلب است چرا که خداوند می‌فرماید :
(کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ : نه چنین است، بلکه آنچه مرتکب می‌شدند زنگار بر دل‌هایشان بسته است.) ( المطففین : 14)
برای خانه تکانی و بر طرف کردن این زنگارها بهترین وسیله ای که توصیه می‌شود توبه و جبران اشتباهات است که به بهترین شکل ممکن زنگارهای در و دیوار قلب را پاک می‌کند :

(إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً: مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدی‌هایشان را به نیکی‌ها تبدیل می‌کند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.)( الفرقان : 70)

اگر قلب شما نمی‌تواند راه های درست زندگی را به خوبی تشخیص دهد و در مسیر درست قدم بگذارد شما نیاز به یک قطب نما دارید قطب نمایی که نامش ایمان است و به بهترین شکل ممکن می‌تواند مسیر زندگی را به شما نشان دهد.

2) اگر دیوار قلبتان لطیف نیست :

همه دوست دارند در و دیوار قلبشان کاملاً نرم و انعطاف پذیر باشد حال اگر قلب شما خالی از محبت و احساسات پاک و در برابر حق و حقیقت نرم و تسلیم نمی‌شود و شامل این آیه شریفه است :
(َلَوْلا إِذْجاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ: پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید، فروتنی و زاری نکردند؟ بلکه دل‌هایشان سخت شد و شیطان، اعمال ناپسندی که همواره مرتکب می‌شدند در نظرشان آراست.(انعام: 43) بهترین وسیله برای خانه تکانی و نرم کردن قلبتان دو چیز است یکی عبادت و دیگری دوری از گناه.

[تصویر:  35455628895048608498.jpg]

3) تنهایی و بی کسی را به سمساری‌ها بدهید :

عده زیادی از قلب خود شکایت می‌کنند که چرا هیچ کسی برای مهمانی به سراغ آن‌ها نمی‌آید و قلب آن‌ها تنهای تنهاست و از این تنهایی رنج می‌برند. اگر می‌خواهید این قدر سرتان شلوغ شود که دیگر جایی در قلبتان نباشد و دیگر هیچ وقت از تنهایی حوصله شما سر نرود و همیشه شما را دوست داشته باشند باید از محلول اخلاق خوش برای شستشوی در و دیوار قلبتان استفاده کنید چرا که این محلول در خانه تکانی قلب شما معجزه می‌کند کافی است یک بار امتحان کنید همان معجونی که خداوند به پیامبر اکرم داده است و فرموده :
(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک: پس به [برکتِ] رحمت الهی، با آنان نرم‌خو [و پُر مِهر] شدی، و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند.)(آل‌عمران: 159)

4) بهترین وسیله برای پاک کردن لکه های کینه و دشمنی :

اگر بر روی قلبتان بر اثر مسائل مختلف لکه های کینه و بی مهری پیدا شده است و بعضی‌ها به شما بدی کرده‌اند و شما از دست آن‌ها دلخوری دارید بهترین محلول برای از بین بردن این لکه های سخت این است که شما در برابر بدی‌های آن‌ها خوبی کنید چرا که این کار شما سبب می‌شود به راحتی این لکه‌ها از بین برود :

(وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ : و نیکی با بدی یکسان نیست. [بدی را] به آنچه خود بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یکدل می‌گردد.)(فصلت: 34 )

5) برای قلبتان یک قطب نما خریداری کنید :

اگر قلب شما نمی‌تواند راه های درست زندگی را به خوبی تشخیص دهد و در مسیر درست قدم بگذارد شما نیاز به یک قطب نما دارید قطب نمایی که نامش ایمان است و به بهترین شکل ممکن می‌تواند مسیر زندگی را به شما نشان دهد :
(وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ به کلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیم:، و کسی که به خدا بگرود، دلش را به راه آورَد، و خدا[ست که] به هر چیزی داناست. ( التغابن :11)

6) از پاک کننده اضطراب و دلهره استفاده کنید :

اگر قلب شما مدام در اضطراب و نگرانی و دلهره است و لحظه ای طعم آرامش را نمی‌چشد از محلول آرامش استفاده کنید که بهترین محلول برای از بین بردن تمامی اضطراب‌ها و نگرانی‌هاست :

(هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیما: اوست آن کس که در دل‌های مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند. و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آنِ خداست، و خدا همواره دانای سنجیده کار است.(الفتح : 4 )

بعد از انجام این خانه تکانی قلب شما تبدیل به یک قلب سالم می‌شود همان قلبی که خدای متعال از آن در قرآن کریم به قلب سلیم تعبیر کرده و فرموده است :

(یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ‌آإِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ به قلبٍ سَلیمٍ:روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمی‌دهد مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد.) (الشعراء: 89-88)
اثرات گفتن بسم الله !


[تصویر:  91084699980575861042.jpg]

شاید در ذهن بعضی از افراد این سوال پیش بیاید که آیا شفا طلبیدن از قرآن و دعا جائز است و می توان برای دردها به آن تمسک جست؟

خداوند تعالی در قرآن می فرمایند: ما آنچه از قرآن فرستادیم شفا و رحمت الهی برای مومنین است (اسراء آیه 82)

با توجه به آیات و روایات ذکر شده شفا جستن از آیاتی و دعاهایی که از اهل بیت (ع) وارد شده هیچ اشکالی ندارد ولی باید زمینه را که توجه به لقمه حلال، پاک ساختن باطن و ذکر و فکر از وسوسه های شیطانی است برای تاثیرگذاری این دعاها آماده کرد.


تاثیر گفتن بسم الله

عبدالله بن یحیی که از دوستان امیرمومنان علی (ع) بود به خدمتش آمد و بدون گفتن بسم الله بر تختی که در آنجا بود نشست، ناگهان بدن وی منحرف شد و بر زمین افتاد و سرش شکست علی (ع) دست بر سر او کشید و زخم او التیام یافت بعد فرمود: آیا نمی دانی که پیامبر (ص) از سوی خدا برای من حدیثی نقل کرد که هر کار بدون نام خدا شروع شود بی سرانجام می ماند.

گفتم: پدر و مادرم به فدایت باد می دانم و بعد از این ترک نمی کنم امام علی (ع) فرمود: در این حال بهره مند و سعادتمند خواهی شد.

امام صادق (ع) می فرمایند: بسیاری اتفاق می افتد که بعضی از شیعیان ما بسم الله را در آغاز کارشان ترک می گویند و خداوند آنها را با ناراحتی مواجه می سازد تا بیدار شوند و ضمنا این خطا از نامه ی اعمالشان شسته شود.


فضایل و خواص سوره مبارکه فاتحة الکتاب

این سوره مبارکه به جهت رفعت و شرافتش تقریباً بیست و اندی اسم دارد ما تنها به چند نام مشهور آن اکتفا می کنیم.

یکی از آنها به نام حمد است که به مناسبت حمد و ستایشی است که در این سوره از پروردگار یکتا خداوند تبارک و تعالی به عمل آمده است.

امام صادق (ع) می فرمایند: سوره حمد سوره ای است که اول آن ستایش و میانه آن اخلاص و آخر آن نیایش می باشد.

نام دیگر این سوره فاتحه است چون قرآن و نماز با آن شروع می گردد. دیگر نام این سوره جامع و ام الکتاب و ام القرآن است چون معظم بلکه کل معانی قرآن را شامل است و عرب هر جامعی را ام می نامند و همچنین به چیزی که تقدم بر دیگران داشته ام اطلاق می کند و این سوره شریفه بر سایر سوره های قرآن تقدم دارد.

از دیگر نامهای شریف این سوره شفا است زیرا پیامبر (ص) درباره این سوره می فرمایند: ام الکتاب شفاء من کل داء. سوره حمد شفای هر درد و بیماری است.

از امام صادق (ع) نقل شده است که هر کسی در صبح قبل از آنکه حرف بزند هفت بار سوره مبارکه حمد را بخواند هر ناخوشی و مرضی که دارد برطرف گردد و هرگاه در آن روز ناخوشی و مرضی زایل نگردد در روز دیگر بعد از نماز صبح و قبل از حرف زدن هفتاد مرتبه این سوره را با اعتقاد کامل بخواند من ضامن شفا او خواهم بود.

پیامبر (ص) می فرمایند: هر کس سوره حمد را بخواند چنان است که دو سوم قرآن را خوانده و ثواب آن کسی که بر همه مومنان تصدق کرده باشد به او داده می شود و نیز ایشان می فرمایند: هر کس به صدای قاری این سوره گوش دهد به اندازه یک سوم ثواب آن به وی داده می شود.

در خواص این سوره از پیامبر (ص) نقل است که هنگام خواب بر پهلو بخوابید و سوره های حمد و توحید را بخوانید از همه بلایا ایمن خواهید بود و هر کس در حین ورود به منزل خود سوره های حمد و اخلاص را بخواند خداوند فقر و تنگدستی را از او برطرف و خیر و رکت بسیار به وی عطا می کند.

در روایتی امام صادق (ع) می فرمایند: هرگاه که هفتاد مرتبه سوره حمد را بر یک دردی خواندم آن درد تسکین یافت.

از امام محمد باقر (ع) نقل است اگر سوره حمد را بر میتی هفتاد مرتبه خوانده شود و آن میت زنده شود جای تعجب ندارد.

از پیامبر (ص) نقل است جهت کم شدن تب، این سوره را چهل بار ظرف آبی بخوانید و بر روی آدم تب دار فشار دهید و در جای دیگر امده است هر کس بعد از عطسه سوره حمد را بخواند آنگاه به کف دست خود بدمد و به صورت خود بمالد از سردرد و چشم درد و آمدن خون بینی در امان خواهد بود.

نقل است شیطان در مدت عمر خود چهار ناله جانکاه کرد: وقتی که طناب لعنت بر گردنش افتاد و زمانی که از بهشت رانده شد و وقتی که رسول اکرم (ص) به رسالت مبعوث شد و هنگامی که سوره حمد نازل شد.


پی نوشت:
در مورد عنوان مطلب واسه خودمم سوال بود که چرا با اینکه مطلب مختلفی داره این عنوان انتخاب شده ، شرمنده اینو بزارید به پای اشتباهات نویسنده 303 به خاطر اینکه این مطلب جالب بود گفتم برای شما هم به اشتراک بزارم تا استفاده لازم و کافی رو ببرید
توبه حقیقی




توبه در زبان عربی به معنی بازگشت است و در اصطلاحات اسلامی به معنی بازگشت به سوی خدا.
فرد گناهکار با هر گناهی که مرتکب می‌شود، خود را از خداوند دورتر می‌کند و تنها به وسیله‌ی توبه است که می‌تواند به سوی خداوند بازگردد.
خداوند متعال که نسبت به تمام بندگانش مهربان است، در ِ توبه را به روی هیچ کس نبسته است و همواره پذیرای انسان‌هایی است که قصد بازگشت به سویش را دارند.
بنابراین، انسان‌ها کافی است تصمیم بگیرند و همت کنند تا خود را از گرداب هلاکت‌بخش گناه و نافرمانی پروردگار برهانند.

توبه صرفا بیان کلماتی که بیانگر پشیمانی و اظهار ندامت باشند نیست. این کلمات، مرحله ابتدایی و نمادی از حقیقت توبه هستند. روح توبه و حقیقت آن، عمل و اقدام جدی برای بازگشت به سوی خداست. اگر کسی بخواهد به طور جدی توبه کند، باید شرایط ضروری و لازم آن را مراعات کند، و الا راه به جایی نخواهد برد.

آیات و روایات زیادی در زمینه توبه حقیقی و راستین وجود دارد که به عنوان نمونه، به یک مورد اشاره می‌شود:

شخصی در پیشگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفت:«استغفرالله.» (از خداوند طلب آمرزش می کنم)
امام با شنیدن این جمله خشمگین شد و به او فرمود:« مادرت به سوگت بنشیند. آیا می‌فهمی که استغفار چیست؟ استغفار، مقام بلندمرتبگان است. این جمله‌ای که گفتی چند کلمه است، اما استغفار حقیقی شش معنی و مرحله دارد:
نخست پشیمانی از گذشته؛ دوم تصمیم بر ترک همیشگی گناه در آینده؛ سوم اینکه حقوقی را که از مردم ضایع کرده ای به آنها باز گردانی، به طوری که هنگام ملاقات پرورگار، حقی بر تو نباشد؛ چهارم این که هر واجبی را که ترک کرده‌ای به جای آوری (قضا کنی)؛ پنجم آنکه گوشت‌هایی که بر اثر اعمال حرام بر بدنت رشد کرده، با اندوه بر گناه، آب کنی تا چیزی از آن باقی نماند و گوشت تازه به جای آن بروید؛ و ششم آنکه به همان اندازه که شیرینی معصیت و گناه را چشیدی، سختی و زحمت طاعت را نیز بچشی.

پس از انجام همه این مراحل است که باید بگویی استغفرالله »

منابع:
نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 417.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36