کانون

نسخه‌ی کامل: مذهبی از همه نوع
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
طریقه درست صدا زدن خداوند !

[تصویر:  14248119535400203508.gif]



دعا چیست؟ انسان چگونه باید دعا کند؟ امید چه فایده ای از دعا مى‏رود؟

پیش از هر سخنى ناچاریم بدانیم که دعا اهداف و حکمت هایى معیّن دارد که‏اگر انسان آنها را بداند گنجى را یافته است. گنجى که چه‏بسا قبلاً از آن هیچ‏نمى‏دانسته است و چاره‏اى براى مشکلات پیچیده‏اى که در زندگى خود بدانها مبتلا است، راه حلّى براى دشواری هایى که به او روى مى‏آورد و درمانى براى دردها و آلودگی هاى دل خود یافته است.

آیات کریمه با آنکه در قرآن به شکلى پراکنده، به‏مناسبت هاى گوناگون آمده‏اند، در مجموع از دعا اندیشه‏اى کامل به دست مى‏دهند.




خدا را چگونه بخوانیم؟

«وَإِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِیْ‏وَلْیُۆْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» ؛(سوره بقره، آیه 186)

"و زمانى که بندگان من از تو درباره من پرسند، من نزدیکم، دعاى دعا کننده را هنگامى که مرا بخواند اجابت مى‏کنم، پس باید دعوت مرا استجابت کنند و به من ایمان‏آورند تا شاید هدایت شوند."

«قُلْ أَرَأَیْتَکمْ إِنْ أَتَاکمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْکمُ السَّاعَةُ أَغَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِن کنْتُمْ‏صَادِقِینَ * بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَکشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِن شَاءَ وَتَنْسَوْنَ مَا تُشْرِکونَ * وَلَقَدْأَرْسَلْنَا إِلَى‏ أُمَمٍ مِن قَبْلِک فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ * فَلَوْلَا إِذْجَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلکن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کانُوا یَعْمَلُونَ» ؛ (سوره انعام، آیات 43 - 40)

"بگو که اگر عذاب خدا، یا هنگام مرگ شما فرا رسد چه خواهید کرد؟ آیا در آن‏ساعت، غیر خدا را مى‏خوانید؟ اگر راستگو هستید، بلکه تنها خدا را مى‏خوانید تا اگرخواست شما را از سختى برهاند و آنچه را با خدا شریک قرار مى‏دهید فراموش مى‏کنید.وما پیامبرانى به سوى امّت هاى پیشین فرستادیم پس آنان را گرفتار بلا و مصیب کردیم تاشاید تضرّع کنند. چرا وقتى سختى ما به آنها رسید تضرّع نکردند؟ بدین سبب که‏دلهایشان را قساوت فرا گرفت و شیطان کردار آنها را براى آنها آراست."

«قُلْ مَن یُنَجِّیکم مِن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَخُفْیَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِن‏هذِهِ لَنَکونَنَّ مِنَ الشَّاکرِینَ * قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکم مِنْهَا وَمِن کلِّ کرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکونَ» (سوره انعام، آیات 64 - 63) ؛

"بگو چه کسى شما را از تاریکى خشکى و دریا نجات مى‏دهد که او را با تضرّع‏ در نهان مى‏خوانید که اگر ما را از این نجات داد هر آینه شکر گزار خواهیم بود؟ بگو:خدا شما را از آن و از هر سختى و اندوه نجات مى‏دهد سپس شما شرک مى‏آورید."

تا زمانى که خدا دعاى تو را اجابت مى‏کند، تو نیز به نوبه خود باید فرمان ‏خدا را اجابت کنى و به او ایمان آورى و همه شئون زندگیت را بر طبق خواست خداو بر حسب تعالیم او شکل دهى. آرى! از این راه است که انسان به رشد مى‏رسد و رشد یافتن یعنى‏رسیدن به‏راه درست، پس هنگامى که‏انسان، فرمان ‏خدا را اجابت‏کند و به‏او ایمان‏آورد، بى شک رشد را در زندگى خویش تضمین کرده است


«وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ‏قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» ؛ (سوره اعراف، آیه 56)

"و در زمین بعد از اصلاح آن، فساد نکنید و خدا را از روى بیم و امید بخوانید،همانا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است."

«قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکمَا فَاسْتَقِیَما وَلَاتَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» ؛ (سوره یونس، آیه 89)

"گفت: دعاى شما دو تن اجابت شد، پس به راه راست باشید و راه نادانان راپیروى نکنید."



تنها خدا را بخوانیم‏
خداى تعالى دعاى دعا کنندگان را اجابت مى‏کند، امّا به دو شرط :

اوّل- "وقتى مرا بخوانند"، پس واجب است که فقط خدا را بخوانیم، نه ‏هیچ‏کس دیگر را گویى انسان در ظاهر خدا را مى‏خواند، امّا به راستى خداى ‏حقیقیش را نمى‏خواند، بلکه روى دعایش به سوى شرکایى است که براى خدافرض کرده است.

او به زبان، " یاربّ " مى‏گوید و دستهایش را به دعا سوى آسمان ‏بلند مى‏کند، امّا دلش با خدا پیوند نمى‏گیرد، زبان او در کار نیایش است در حالی که ‏دلش خدا را نمى‏خواند. در تفسیر این آیه کریمه:


«...فَاخْلَعْ نَعْلَیْک إِنَّک بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» ؛ (سوره طه، آیه 12) "کفش هایت را بر کن که تو در وادى مقدّس طُوى هستى."

آمده است که منظور از کفش، دوستى زن و فرزند است، یعنى تو تا زمانى که‏بر من وارد مى‏شوى و مى‏خواهى که مرا بخوانى باید دلت پیوندى با دوستى‏فرزندان نداشته باشد، زیرا حضرت موسى‏علیه السلام در آن بیابان و آن شب سرد، آن‏هنگام که تاریکى و سرما و کم گشتگى او را در خود پیچیده بود، به زنش که به‏زودى مى‏زایید مى‏اندیشید و براى او در جستجوى آتش بود.

وقتى مرا بخوانند، پس واجب است که فقط خدا را بخوانیم، نه‏هیچ‏کس دیگر را گویى انسان در ظاهر خدا را مى‏خواند، امّا به راستى خداى‏حقیقیش را نمى‏خواند، بلکه روى دعایش به سوى شرکایى است که براى خدافرض کرده است. او به زبان، "یاربّ" مى‏گوید و دستهایش را به دعا سوى آسمان‏بلند مى‏کند، امّا دلش با خدا پیوند نمى‏گیرد، زبان او در کار نیایش است در حالیکه‏دلش خدا را نمى‏خواند


و تو نیز به مسجد رفتى و نماز گزاردى و در این میان، اندیشه‏ات مشغول ‏فرزندان و مشکلاتت بود، پس تو خدا را نخوانده‏اى.

بنابر این از این آیه کریمه در مى‏یابیم که آنگاه که خواستى به دعا مشغول ‏شوى ناچار باید از پیوندهاى دیگر دور شوى و در توجّه خود به خدا، اخلاص‏ورزى، خداوند مى‏گوید:


«وَ إِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ...» ؛

"و زمانى که بندگان من از تو درباره من پرسند، من نزدیکم، دعاى دعا کننده را هنگامى که مرا بخواند اجابت مى‏کنم."

شرط دوّم - این شرط را در نیمه دوم آیه مى‏یابیم، آنجا که مى‏فرماید:

«...فَلْیَسْتَجِیبُوا لِیْ وَلْیُۆْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» ؛ "پس باید دعوت مرا استجابت کنند و به من ایمان آورند تا شاید هدایت شوند."

تا زمانى که خدا دعاى تو را اجابت مى‏کند، تو نیز به نوبه خود باید فرمان ‏خدا را اجابت کنى و به او ایمان آورى و همه شئون زندگیت را بر طبق خواست خدا و بر حسب تعالیم او شکل دهى. آرى! از این راه است که انسان به رشد مى‏رسد و رشد یافتن یعنى‏ رسیدن به ‏راه درست، پس هنگامى که ‏انسان، فرمان ‏خدا را اجابت ‏کند و به ‏او ایمان‏ آورد، بى شک رشد را در زندگى خویش تضمین کرده است.

کتاب دعا معراج مۆمنین و راه زندگی ،آیت الله مدرسی


سلام303

گیله مرد گفت : دوست من ، برخلاف باور عمومی؛ کوچکترینها می توانند خطرناکترین ها هم باشند.

گفتم: بله حق با شماست مثلا در زندگی از شیر و پلنگ می ترسیم چون جثه ی بزرگی دارند ولی ویروسها و باکتریها به مراتب صدها برابر بیشتر از اونها باعث مرگ و میر انسانها شدند ولی به اون اندازه ازشون نمی ترسیم .

گیله مرد گفت : بله درسته، اما من منظور دیگری دارم.

متاسفانه بعضی مواقع ما خیلی از گناهان کوچک رو به راحتی مرتکب می شیم ، درحالی که همونها زمینه ساز گناهان بزرگتر میشن .

از طرف دیگر وقتی میخوایم از خدا طلب آمرزش کنیم به ندرت از گناهان کوچکمون عذرخواهی و طلب مغفرت می کنیم.

دروغ رو چطور میشه گناه کوچک نامید؛ وقتی دروغگو رو دشمن خدا می نامیم ...

منبع : وبلاگ جملات زیبا گیله مرد
سدی مقابل آتش جهنم فضیلت قرائت قرآن و آثار بی نظیرش

در رابطه با قرائت قرآن و آثار بی نظیرش بارها خوانده ایم و شنیده ایم و در مقام نصیحت به دیگران توصیه کرده ایم اما هنگام عمل کمتر نمودی از آن در زندگیمان میبینیم اما بهتر است این نصیحت ها را که از پیامبر وائمه اطهار نقل شده اند بشنویم و آویزه گوشمان کنیم و همین جا به خود قول بدهیم که عملیشان کنیم باشد که زندگیمان با نور قرآن نورانی گردد و در این ظلمات و سر درگمی ها و شبهات عمر به بیراهه نپیماییم .!

رسول اکرم (ص) در فضیلت قرائت قرآن در منزل فرموده‌اند: خانه‌های خود را به تلاوت قرآن روشن کنید و آنها را گورستان نکنید. چنانچه یهود و نصاری کردند، در کلیساها و عبادتگاه‌های خود نماز کنند، ولی خانه‌های خویش را معطل گذارند زیرا که هر گاه در خانه تلاوت قرآن بسیار شد، خیر و برکتش زیاد شود و اهل آن به وسعت رسند و آن خانه برای اهل آسمان درخشندگی دارد چنانچه ستارگان آسمان برای اهل زمین می‌درخشند.»[1]

امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودند: «خانه‌ای که در آن شخص مسلمانی قرآن می‌خواند، اهل آسمان آن خانه را بنگرند چنانچه اهل دنیا ستاره درخشان را در آسمان بنگرند.»نیز فرموده‌اند:

حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: خانه‌ای که در آن قرآن خوانده شود و ذکر خدای ـ عزّوجلّ ـ در آن بشود، برکتش بسیار شود و فرشتگان در آن بیایند و شیاطین از آن دور شوند و برای اهل آسمان می‌درخشند چنانچه ستارگان برای اهل زمین می‌درخشند و خانه‌ای که در آن قرآن خوانده نشود، و ذکر خدای ـ عزّوجلّ ـ در آن نشود، برکتش کم شود و فرشتگان از آن دور شوند و شیاطین در آن حاضر گردند.»[2]

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «هر که قرآن را از روی آن بخواند از دیدگان خود بهره‌مند شود سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آنها کافر باشند. هر آینه من خوش دارم در خانه قرآنی باشد که خدای ـ عزّوجلّ ـ به آن سبب شیطان‌ها را از آن خانه دور کند. سه چیز است که به درگاه خدای ـ عزّوجلّ ـ شکایت کند، مسجد ویرانی که اهلش در آن نماز نخوانند و دانشمند و عالمی که میان نادان‌ها و جاهلان باشد و قرآنی که گرد به آن نشسته و کسی آن را نخواند.»[3]

از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ منقول است که: «به امت من کمتر از سه چیز داده نشده: زیبایی، آواز خوش و حافظه. از جمله زیباترین زیبایی‌ها موی زیبا و نغمه آواز خوش است. هر چیزی زینتی دارد و زینت قرآن آواز خوش است.»[4]

از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که: «رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: مرد عجمی (غیر عرب) از امت من قرآن را عجمی می‌خواند (یعنی مراعات تجوید و محسنات قرائت را نمی‌کند یا اعراب آن را غلط می‌خواند) و فرشتگان آن را به عربی صحیح بالا می‌برند.»[5]

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر می‌خواهید با خدا سخن بگویید پس قرآن بخوانید.»[6]

همچنین آن بزرگوار فرموده‌اند: «قلب‌ها نیز مانند آهن زنگار می‌گیرد. سؤال شد با چه چیزی زنگار را باید زدود؟ فرمود: خواندن قرآن.»[7]

حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ظاهر قرآن دلنواز و مسرت‌خیز و باطنش عمیق است.»[8]
خواننده قرآن مانند کسی است که همه کتب و صحایف الهی را که بر انبیاء نازل شده است خوانده باشد. بهترین اعمال، خواندن قرآن کریم است.

و رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در فضیلت قرائت قرآن چنین فرموده است: «قرآن بخوانید، زیرا خواندن آن گناهان را می‌شوید و سدی در برابر آتش می‌گردد و مانع عذاب می‌شود. از خواندن قرآن غفلت نکن، زیرا لب را زنده می‌کند و از گناه، تو را باز می‌دارد. کسی که قرآن می‌خواند در درجات نبوت قرار گرفته غیر از آن‌که، به او وحی نمی‌شود.»[9]

رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاداش خواندن قرآن مجید، مطالب زیر را مطرح نموده‌اند: «بهترین شما آن کسی است که قرآن را فراگیرد و به دیگران هم بیاموزد. بهترین عبادات، خواندن قرآن است. و شریف‌ترین کسان از امت من کسی است که حامل قرآن باشد و اصحاب شب بیداری و قرائت قرآن در نمیه دوم شب. هیچ پدری نیست که فرزند خود را قرآن بیاموزد مگر این‌که خدای بزرگ روز قیامت، تاج کرامت بر سر پدر و مادر او گذارد و لباس بر آنان بپوشاند. لباسی که در دنیا، مردم مثلش را ندیده باشند. هر کس به قرآن خواندن مشغول و به یاد من باشد، هر چه سؤال کند، بهترین آن چه به سائلین اعطاء می‌شود به او عطا خواهد شد. برای شیطان هیچ چیز شدیدتر از قرائت قرآن نیست که قاری قرآن و ناظر به کلام خدا که از روی قرآن قرائت نماید، شیطان از او فرار می‌نماید.»[10]

رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به سلمان سفارشی نمود: «سلمان به خواندن هر آیه از قرآن، خداوند ثواب صد شهید می فرمود و به خواندن هر سوره ثواب پیغمبر مرسلی که تبلیغ رسالت کرده باشد و به قاریان قرآن، رحمت خود را نازل و متوجه می‌سازد. فرشتگان ملاء اعلا برای خوانندگان قرآن طلب آمرزش می‌کنند و بهشت، مشتاق لقای آنان است و خدای عالم که قرآن کلام و سخن اوست از قاریان کتاب راضی و خشنود می‌گردد مؤمن وقتی قرآن بخواند، خداوند به او نظر محبت و مودّت می‌فرماید و به تعداد هر آیه که بخواند هزار حوریه برای او می‌آفریند و به شماره حروف قرآن، نوری خلق می‌کند که در صراط او را راهنمایی نماید و چون مؤمن قرآن را ختم کند، خداوند ثواب سیصد و سیزده پیغمبر به او عنایت می فرماید که هر پیغمبر، احکام الهی را به مردم عصر خود رسانده باشند و این همان محتوای قرآن است. خواننده قرآن مانند کسی است که همه کتب و صحایف الهی را که بر انبیاء نازل شده است خوانده باشد. بهترین اعمال، خواندن قرآن کریم است.

خداوند به پاداش هر سوره که قرائت کند یک شهر در بهشت فردوس به او عنایت فرماید و هر شهری از درّ خضراء سبز رنگ است و در هر مدینه هزار خانه است و در هر خانه هزار حجره است و در هر حجره هزار خانه از نور بنا شده و در هر بیتی صد هزار در ورودی دارد و در هر بابی هزار در رحمت است و بر هر بابی صدهزار دربان است که به دست دربانی هدیه‌ای رنگارنگ است و بر سر هر یک از آنان عمامه‌ای از استبرق است که بهتر از دنیا و آنچه در آن است؛ می‌باشد و در هر خانه صدهزار دکان است و هر دکان از عنبر ساخته شده و فاصله هر دکانی به فاصله شرق تا غرب عالم دنیاست و بالای هر دکانی صدهزار سریر نصب شده و در هر سریری صدهزار فراش است و فاصله هر فراشی تا فراش دیگر صدهزار زراع است و بالای هر فراشی حلقه‌های حورالعین صف دایره‌ای بسته‌اند و به دست هر فرشته و حورالعین هدیه‌ای است و لباس آنان حُلّه‌ای است که ساق های آنان از آن نمایان است و بر سر آنان تاجی از عنبر مکلل به در و یاقوت است و بر هر تاجی شصت هزار رشته از مشک و غالیه در آن تعبیه شده و در گوش هر یک از آنان، گوشواره‌ها و گردن بندهاست که هزار رشته دارد از طلا و جواهر و در سر هر یک از آنان هزار رنگ جواهر است که هیچ یک شبیه به دیگری نیست و بین هر یک حوریه و بین هر حوریه هزار خادم است که به دست هر خادمی هزار کاسه طلایی از شراب بهشتی و هزار مائده، در هر مائده هزار کاسه غذای ملوّن و مکیّف و هزار ظرف شراب که هیچ یک به دیگری شبیه نیست و هر یک از مواد غذایی و شرابی، لذتی دارد که در هیچ یک دیگر چنان لذّتی نیست و در هر یک لقمه و شرعه صد هزار لذت است که ولیّ خدا در می‌یابد و این همه مخصوص صاحبان و قاریان قرآن است.»[11]



منبع : منبع : سایت اطلاع رسانی آیت الله میرزا جواد تبریزی ره
فواید استغفار گفتن


[تصویر:  89941249907660662057.jpg]


از امام جعفر صادق (ع ) نقل شده است که فرمود: هر کس سنگ هایى را که از تربت امام حسین (ع ) درست مى کند (یعنى تسبیح پخته ) بگرداند، به تعداد هر استغفر الله ربى و اتوب الیه هفتاد استغفار براى او ثبت مى شود و اگر تسبیح در دستش باشد و ذکر نگوید، به عدد هر دانه ، هفت مرتبه استغفار براى او نوشته مى شود.

یکی از اصحاب علی (ع) نقل می کند: عربی خدمت امیرالمؤمنین(ع) آمد و عرض کرد:یا مولا من مردی عیالمند وفقیر هستم و مالی که زندگی مرا کفایت کند،ندارم.حضرت فرمود:ای برادر چرا استغفار نمی کنی تا حالت نیکو شود؟عرض کرد:زیاد استغفار می کنم ،اما تغییری در زندگی ام پیدا نشده است.حضرت فرمودند؛ خدای متعال میفرماید:

استغفروا ربّکم انّه کانَ غفّاراً یُرسل السماء علیکُم مِدراراً و یُمدِدکم باموال و بنینَ و یَجعَل لکم جنّاتٍ و یجعل لکم اَنهاراً " (سوره نوح ،آیه 10)

به درگاه خداوند توبه کنید و آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است[استغفارکنید] تا رحمت فراوانش را بر شما فرود آوردو شما را با ثروت و اولاد مدد فرماید،و باغها و نهرهای جاری به شما عطا کند.

یعنی چون به گناه بودن بعضی از اعمالت آگاه نیستی استغفار تو ناقص است چون از آنها استغفار نمی کنی. سپس فرمود: اینک به تو استغفاری می آموزم که اگر آن را بخوانی خدا به تو وسعت رزق عطا می کند.

امام حسین(ع) فرمود:سال بعد اعرابی به خدمت حضرت آمد و عرض کرد :یا امیرالمؤمنین خداوند به من نعمت های زیادی عطا فرمود.آنقدر که محلی برای نگهداریشان ندارم. حضرت فرمودند:ای برادر عرب ،قسم به آن خدایی که محمد(ص) را به نبوت برگزید،بنده ای نیست که با این دعا به درگاه خدا استغفار کند ،مگر آنکه خدای متعال به برکت آن گناهانش را آمرزیده ،حوائجش را برآورده کند و به مال و اولادش برکت عطا فرماید.


ریزش گناهان

یاسر از امام رضا (ع ) نقل کرده است که فرمود: مثل استغفار همچون برگى است بر درختى که بجنبد و پیاپى فرو ریزد و آن که از گناهش آمرزش جوید و باز گناه کند، چون مسخره کننده پروردگار خود باشد.


بیست و پنج بار استغفار

از امام صادق (ع ) نقل است که رسول خدا (ص ) را شیوه چنان بود که از هیچ مجلسى برنمى خاست ، گرچه کوتاه بود تا بیست و پنج بار از خداى عزّوجل استغفار مى کرد.


هفتاد بار استغفار در روز

امام صادق (ع ) فرمود: رسول خدا (ص ) در هر روز، هفتاد بار از خداوند عزوجل آمرزش مى طلبید و به درگاه خداى عزوجل هفتاد بار توبه مى کرد.
راوى گوید، گفتم : او مى فرمود استغفر الله ربى و اتوب الیه ؟
آن حضرت در پاسخ فرمود: هفتاد بار مى فرمود استغفر الله ، استغفر الله و هفتاد بار مى فرمود اتوب الى الله ، و اتوب الى الله .


استغفار در نماز وتر

امام صادق (ع ) فرمودند: کسى که به مدت یک سال در نماز وتر هفتاد بار ایستاده بگوید استغفر الله و اتوب الیه خداوند تبارک و تعالى او را از کسانى که در سحرها آمرزش مى طلبند (و در قرآن کریم از آنها یاد شده است ) مى نویسد و آمرزش خداى عزوجل براى او واجب مى شود.


کلید آمرزش گناهان کبیره

امام صادق (ع ) فرمودند: هیچ مؤ منى نیست که در شبانه روز مرتکب چهل گناه کبیره شود، آن گاه با پشیمانى بگوید: استغفر الله الذى لا اله الا هو الحى القیوم بدیع السموات و الارض ذالجلال و الاکرام و اءسئله ان یتوب على (از خداوندى که جز او خدایى نیست ، زنده و قیوم (ازلى و قائم به ذات خویش ) و پدیده آورنده آسمان ها و زمین ، که بزرگ و عزیز است ، آمرزش خواسته و از او مى خواهم مرا ببخشد)، مگر این که خداوند آن گناهان را مى آمرزد، و در کسى که هر روز بیش از چهل گناه کبیره مرتکب شود، خیرى نیست


استغفار بهترین عبادت

رسول خدا (ص ) فرمود: بهترین عبادت ها استغفار است و این است قول خداى عزوجل در قرآن کریم : فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک (235) (و بدان که راستش این است که نیست شایسته پرستشى جز خدا و آمرزش ‍ بخواه از گناه خود).


استغفار بعد از نماز واجب

امام باقر (ع ) فرمود: هر که دنبال نماز واجب پیش از آن که دو پاى خود تا کند سه بار بگوید: استغفر الله الذى لا اله الا هو الحى القیوم ذوالجلال و الاکرام و اتوب الیه (آمرزش مى خواهم از خدایى که نیست شایسته ستایشى جز او، زنده و پاینده است ، صاحب جلالت و اکرام است ، و به او باز گردم )، خداوند عزوجل گناهانش را بیامرزد، گرچه مانند کف دریا باشند.


ثواب استغفار

امام باقر (ع ) از پدرانش (علیهم السلام ) نقل مى نماید که پیامبر (ص ) فرمودند: خوشا به حال آن که روز قیامت در نامه عملش زیر هر گناهى استغفر الله باشد.

امام رضا(ع) روایت می کند که حضرت امیر فرمود: با استغفار معطّر شوید! مبادا که بوی گناهان شما را رسوا کند. { آیت الله بهاءالدینی(ره)}
چگونگی اسلام آوردن پلیس زن آمریکایی از زبان خودش

[تصویر:  a8adb470c93c2503e04021beed5ae939_M.jpg]


شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)- بخش انگلیسی: «اسم من راکایل است. پیش از این افسر پلیس بودم و از سال 1996 تا 2004 در اداره ی پلیس دترویت آمریکا کار می کردم تا اینکه یک روز در سال 2002 حین انجام وظیفه مورد ضرب گلوله قرار گرفتم و مرگ را از نزدیک لمس کردم و به خوبی می دانم که یک زندگی دوباره به من داده شد.»
به گزارش شفقنا، راکایل می گوید: پیش از این نمی دانستم چطور باید از خداوند پیروی کنم و بنده او باشم. حتی نمی دانستم باید از چه دینی پیروی کنم تا اینکه با تعدادی از دوستان مسلمانم آشنا شدم و خیلی مسایل را برایم توضیح دادند.
ابن اتفاق به راستی مسیر زندگی ام را تغییر داد طوریکه الان هیچ ترسی از مرگ ندارم و تنها از خداوند می ترسم. هیچ کس نمی داند چه موقع مرگ از راه می رسد. پس بهتر است ما هم راه شهدا را الگو قرار دهیم و ایمان داشته باشیم که تنها یک خدای یگانه وجود دارد.
آن روز من در دو قدمی مرگ بودم و اگر آن وقت می مردم نمی دانم سرنوشتم چه بود و آیا به آتش دوزخ افکنده می شدم یا نه. اما اکنون احساس آرامش و اطمینان و خوشبختی می کنم و می دانم اگر امروز هر اتفاقی برایم پیش آید به کجا خواهم رفت و چه سرنوشتی در انتظارم خواهدبود.
قبل از آنکه به اسلام ایمان بیاورم اعتقادات دینی خاص و محکمی نداشتم و طرفدار یا مخالف اسلام نبودم. به همه انسان ها با هر اعتقاد و آیینی که داشتند احترام می گذاشتم و این مساله نکته تمایز من از دیگر اعضای خانوادم بود.
بسیاری مواقع از اینکه یک افسر پلیس بودم احساس ناراحتی و انزجار می کردم. به خصوص پس از حادثه ی 11 سپتامبر، وقتی می دیدم بسیاری از مردم آمریکا بدون هیچ دلیلی به مسلمانان حمله می کنند، به شدت آزرده و عصبانی می شدم. اینکه یک عده فقط به خاطر مسلمان بودن متهم به افراط گرایی و تروریسم می شدند، به نظرم اصلا درست و منطقی نبود. در هر گروه و قشری خوب و بد وجود دارند. دیدن این رفتارها و صحنه ها قلبم را به درد می آورد و به این ترتیب عملا بعد از حادثه ی 11 سپتامبر توجهم به اسلام جلب شد.
امروز به مسجدی در لاس وگاس آمده ام و تعدادی لباس برای کمک به نیازمندان خریده ام. اینجا فقط کافی است هدیه ها را روی میزی که برای این کار در مسجد قرار داده شده بگذارید افراد نیازمند خودشان می آیند و هرچیزی که بخواهند از میان آنها برمی دارد.
یکی از مسایلی که با آن روبرو هستم یادگرفتن زبان عربی است. برای خیلی ها ممکن است یادگیری یک زبان جدید ملال آور و سخت باشد اما برای من اینطور نیست و فقط دوست دارم زودتر آن را یادبگیرم. به نظر من هر زبان یک فرهنگ جدید و خاص را به همراه خود دارد. من تنها زندگی می کنم و اغلب در خانه تنها هستم. به همین خاطر تقریبا همه کارهایم را به کمک اینترنت انجام می دهم. زبان عربی و حتی نحوه ی بستن روسری را هم از اینترنت یاد می گیرم. این برایم یک تجربه فوق العاده است. تجربه ای توام با لذت و آرامش.
من هر روز قرآن می خوانم و عبادت میکنم. وقتی نماز می خوانم هرچند هنوز آن را به زبان عربی حفظ نیستم اما ترجمه انگلیسی آن را می دانم و با خواندن معنی این عبارات و نیایش ها قوت قلب و احساس امنیت می کنم.
طی دو سال اخیر خیلی چیزها درباره مسایل دینی و معرفت و شناخت، آموختم اما هیچ وقت عملا آن ها را با همه ی وجود درک نکرده بودم. دوستان مسلمانم همیشه از مسجد برایم چیزهایی تعریف می کردند اما این اولین باری است که خودم شخصا به مسجد آمده و از نزدیک تجربه می کنم.
چیزی که در اسلام برایم بسیار ارزشمند و جالب است و شدیدا مرا جذب کرد، مساله ی حجاب بود. از داشتن حجاب واقعا خوشحالم به خصوص در اینجا که مردها نگاه کالامحور و خریدارانه ای نسبت به زن دارند. احساس می کنم حجاب از من محاقظت میکند. برایم یک جور امنیت است.
مسلمانان دیگر با من رفتار بسیار خوب و دوستانه ای دارند و با اینکه می دانند من زبان عربی را بلد نیستم سعی می کنند راهنمایی ام کنند و چیزهایی به من یاد بدهند. دوستان و برادران زیادی در اینجا پیدا کرده ام و امام جماعت مسجد هم نکات زیادی را برایم توضیح داده و به من آموخته است.
خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که امشب هیچ حاجتمندی را بی جواب نگذارد


[تصویر:  87617909757938134530.jpg]

همانا این شب، شبى است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کننده‏اى را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند.

نیمه شعبان شبی هم ردیف و هم پای شبهای قدر

امام صادق (ع) :این شب برترین شبها بعد از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بر بندگان جارى مى‏سازد و از منت خویش گناهان آنان را مى‏بخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبى است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کننده‏اى را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند.

از پیامبر اکرم (ص) در این زمینه روایتهاى بسیارى نقل شده از جمله اینکه:

شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرئیل به بالین من آمد و گفت: اى محمد چگونه در این شب خوابیده‏اى؟ پرسیدم: اى جبرئیل مگر امشب چه شبى است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. برخیز اى محمد، پس مرا از جایم بلند کرد و به سوى بقیع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند کن امشب درهاى آسمان گشوده مى‏شوند، درهاى رحمت باز مى‏گردند و همه درهاى خشنودى، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزى، نیکى و بخشایش نیز گشوده مى‏شوند.

… اى محمد، هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبیح)، ذکر یگانگى او ، یاد بزرگى او (تکبیر)، راز و نیاز با او (دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهاى مستحب و آمرزش خواهى (استغفار) صبح کند، بهشت جایگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را که پیش از این انجام داده و یا بعد از این انجام مى‏دهد، خواهد بخشید


امیرمؤمنان على (ع) در روایتى دیگر در فضیلت شب نیمه شعبان چنین مى‏گوید:

در شگفتم از کسى که چهار شب از سال را به بیهودگى بگذراند: شب عید فطر، شب عید قربان، شب نیمه شعبان و اولین شب از ماه رجب…


از امام صادق (ع) روایت شده که پدر بزرگوارشان در پاسخ کسى که از فضیلت شب نیمه شعبان از ایشان پرسیده بود فرمودند:
این شب برترین شبها بعد از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بر بندگان جارى مى‏سازد و از منت خویش گناهان آنان را مى‏بخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبى است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کننده‏اى را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند.


این شب، شبى است که خداوند آن را براى ما خاندان قرار داده است، همچنان که شب قدر را براى پیامبر ما قرار داده است. پس بر دعا و ثناى بر خداوند تعالى بکوشید، که هر کس در این شب صد مرتبه خداوند را تسبیح گوید، صد مرتبه حمدش را بر زبان جارى سازد، صد مرتبه زبان به تکبیرش گشاید و صد مرتبه ذکر یگانگى (لا اله الا الله) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احسانى که بر بندگانش دارد، همه گناهانى را که او انجام داده بیامرزد و درخواستهاى دنیوى و اخروى او را برآورده سازد، چه درخواستهایى که بر خداوند اظهار کرده و چه درخواستهایى که اظهار نکرده و خداوند با علم خود بر آنها واقف است…
مراحل حمله شیطان جهت منحرف کردن انسان

مقدمه: آسیب شناسی یکی از اسباب ترقی بشر می باشد .
اگر ما دانستیم که شیطان طی چه مراحلی به ما حمله می کند،و راههای نفوذش کجاست،بهتر میتوانستیم با آن مقابله کنیم و از هدایت خداوند بهره مند شویم و از شر شیطان مصون خواهیم بود،و نباید ترس و خوفی داشته باشیم.


دوستان عزیز اگر مطالب را تا آخر پیگیری نمایید،به نتایج خوبی خواهید رسید،در این نوشتار تنها به معنی آیات اشاره شده است و مطالب تکمیلی را میتوان با مراجعه به آدرس آیات پیگیری نمود.

خلقت ابلیس قبل از آفرینش انسان بوده،و شیطان توانست با عبادت مقام خویش را تا نزد فرشتگان بالا ببرد،و ابلیس از جنیان و خلقتش از آتش بود.
و به علت سرپیچی از دستور پروردگار مبنی بر سجده بر انسان از درگاه خداوند رانده شدو او نیز از خداوند مهلت خواست تا انسانها را از مسیر الهی گمراه سازد.

و سرانجام اتفاقی که نباید بیفتد افتاد،و شیطان آدم و حوا را فریب داد و از بهشت الهی رانده شدند.
و نزاع بین انسان و شیطان تا قیامت برپاست.و خداوند در قرآن می فرماید اگر گوش به فرمان من باشید و تابع هدایت من،هیچ ترسی نداشته باشیدو من شما را به کمال می رسانم.و وعده الهی حق است.


گفتیم :همگی از آن ،فرود آیید!هر گاه هدایتی از طرف من برای شما آمد،کسانی که از آن پیروی کنند ،نه ترسی بر آنهاست،و نه غمگین شوند. سوره بقره آیه 38


قبل از ذکر مراحل حمله شیطان،توجه به این نکته ضروری است که شیطان تاپیروزی در هر مرحله را تثبیت نکند وارد مرحله بعد نمی شود.در ضمن هر کس بر نفس خویش بیشتر آگاهی دارد که شیطان تا چه مرحله ای در او نفوذ کرده است.
(ان الانسان علی نفسه بصیره)



مراحل هفت گانه حمله شیطان:

1)ایجاد وسوسه سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد،تا آنچه را از اندامشان پنهان بود ،آشکار سازد و گفت:پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید) فرشته خواهید شد، یا جاودانه در بهشت خواهید ماند.

سوره اعراف آیه 20 شیطان با ایجاد شک و تردیدو دودلی آدم و حوا را وسوسه نمود و گفت هر کس از این شجره بخورد هرگز نمی میرد و با توجه به اینکه انسانها میل به جاودانگی دارند،وسوسه ها کارساز واقع شد.
خدا گفت نخور و شیطان گفت بخور من دوست نصیحت گر شما هستم.
و اتفاقی که نباید بیفتد افتاد و حضرت آدم و حوا از درخت ممنوعه خوردند در نتیجه لباس حیا ریخته شد و آدم و حوا لخت و عریان شدند و چون بهشت جای افراد لخت نیست از بهشت رانده شدند.و خدا در قرآن می فرماید لباس تقوا برای شما بهتر است وکسی که تقوا نداشته باشد وارد بهشت نمی شود.


۲)دعوت و شیطان،هنگامی که کار تمام میشود،می گوید:خداوند به شما وعده حق داد،و من به شما وعده باطل دادم ،و تخلف کردم.من بر شما تسلطی نداشتم،جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید،بنا براین،مرا سرزنش نکنید،خود را سرزنش کنید.
نه من فریاد رس شما هستم،و نه شما فریاد رس من. من نسبت به شرک شما درباره خود،که از قبل داشتید،(و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید)بیزار و کافرم!مسلما ستمکاران عذاب درد ناکی دارند!



سوره ابراهیم آیه 22 بعد از شکست از مرحله اول خداوند در قیامت انسان را به پای میز محاکمه می کشاند و چون دلیل قانع کنندهای ندارد می گوید تقصیر شیطان بود،شیطان احظار میشود و طبق آیه فوق پاسخ می دهد و تبرئه می شود.


۳)رفاقت و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم پس همواره قرین اوست. سوره زخرف آیه 36 بعد ازوسوسه و دعوت وارد مرحله رفاقت می شود،تا اینکه شیطان دوست صمیمی او میشود و بطور دائم با او قرین است .
با توجه به آیه فوق یکی از مظاهر یاد خدا نماز است. و باید مواظب باشیم این سنگر توسط شیطان فتح نشود.



۴)شراکت هر کدام از آنها را می توانی با صدایت تحریک کن، و لشکر سواره و پیاده ات را بر آنها گسیل دار،و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی،و آنان را با وعده ها سرگرم کن!ولی شیطان،جز فریب و دروغ ،وعده ای به آنها نمی دهد.
سوره اسرا آیه 65
بعد از فتح سه مرحله فوق نوبت شراکت می رسد که در این مرحله دستور دهنده طبق آیه فوق خداوند است و دستور گیرنده شیطان،شاید سوال شود که شیطان چه وقت دراموال و اولاد انسان شریک میشود؟
گاهی اوقات ما از دست بچه هامان به خدا شکایت می کنیم که چرا فرزند ما در فلان محفل حاضر شده،و کارهایی که نباید انجام دهد صورت میگیرد .در اصل این همان شراکت شیطان است زیرا میگوید این فرزد چند ساعتی مال تو ،و بقیه اوقات مال من است.
یا پول حلال و زلالی انسان به دست می آورد و در راهی که نباید خرج کند هزینه میکند و در مالش شریک میشود.



۵)گزش شیطان و هر گاه وسوسه هایی از شیطان متوجه تو گردد،از خدا پناه بخواه که او شنونده و داناست.
سوره فصلت آیه 36
و هر گاه وسوسه ای از شیطان به تو رسد،به خدا پناه بر، که او شنونده و داناست.
سوره اعراف آیه 200
این آیات تنها در دو جای قرآن و با اختلاف ضمیر(هو) تکرار شده است.
لازم به ذکر است در زبان عرب (نزغ) به هر چیز نوک تیز گفته می شود. و در قدیم برای اینکه حیوانات را در مسیر خودشان قرار دهند با یک چوبدستی نوک تیز ضربه ای به حیوان می زدند وواردمسیر اصلی می شد. بنا براین اینجا جایی است که انسان بایستی به خدا پناه ببردکه او در تمام اوقات شنواست و حال انسان را می فهمد.



۶)مرحله امر و نهی ای کسانی که ایمان آورده اید!از گامهای شیطان پیروی نکنید.
هر کس پیرو گامهای شیطان شود(گمراهش می سازد،زیرا)او به فحشا و منکر فرمان می هد.
و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود،هرگز احدی از شما پاک نمی شد،ولی خداوند هرکه را بخواهد تزکیه می کند،و خداوند شنوا و داناست. سوره نور آیه 21
شیطان بر آنان مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده ،آنان حزب شیطانند.بدانید حزب شیطان زیانکارانند.
سوره مجادله آیه 19 این مرحله از مرحله قبل خطرناک ترمی باشد زیرا شیطان چوبدستیش را بلند کرده و بر ستون فقرات انسان می زندو انسان دیگر پشت سرش را هم نگاه نمی کند. وهمواره در کجی می رود.


۷)مرحله ولایت ....

اما کسانی که کافر شدند،اولیای آنها طاغوتها هستند،که آنها را از نور،به سوی ظلمتها بیرون می برند،آنهااهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند. سوره بقره آیه 257


در این مرحله شیطان بر انسان ولایت داردو انسان دیگر از دست او رهایی ندارد و کسی که از نور هدایت خارج شد به ظلمت و گمراهی می رود و برای همیشه در جهنم خواهد بود.

سلام303


خداوند عزوجل می فرمایند که از خطوات شیطان پیروی نکنید .

یکی از مفسرین می فرماید که شیطان برای انحراف شش تا گام دارد :

1- کفر و شرک ( اولین گام شیطان این است که بتواند فردی را کافر کند که تحقق این گام سخت است و شیطان نیاز به تلاش زیادی دارد تا یک فرد را کافر کند )،

2- بدعت( مثال واضح آن این است که مردم در غیاب حضرت موسی بجای خدا گوساله می پرستیدند، اگر شیطان افردی را از بدعت نیز به دور دید سراغ پله پایین تر می رود )،

3- کبائر( دروغ ،غیبت، زنا، ربا و... که معمولأ اکثر افراد حتی بخاطر حفظ شأن اجتماعی هم شده از آنها اجتناب می کنند)

4- صغائر( مثلا نگاه کردن به نامحرم نسبت به زنا گناه صغیره است، حرف لغو و بیهوده نسبت به دروغ، گناه صغیره است و متأسفانه گاهأ دیده می شود بعضی با همین قضیه نسبی بودن، آنها را توجیه می کنند ) ،

5- اشتغال به مباحات بجای واجبات ( مثلا فرد بجای اینکه نماز را اول وقت بخواند، اول فیلم تماشا می کند یا کارهای دیگرش را انجام می دهد! و این پله ایست که اکثر ما گرفتار آن هستیم )،

6- عبادات سبک نسبت به عبادات سنگین( مثلا نماز در خانه و فرادا و در آخر وقت نسبت به نماز در مسجد با جماعت در اول وقت ) .

نکته ای که باید توجه داشت این است که از همین ابتدا باید جلو پیروی را
گرفت زیرا براحتی شیطان با همین خطوه ها انسان را تا پله آخر یعنی شرک و
کفر جلو می برد.

یا علی

[تصویر:  hrp190.jpg]

[تصویر:  moon2.jpg]

[تصویر:  rille_apollo10_big.jpg]
حسب اخباری که از ناسا انتشار یافته ، تصاویری از ماه وجود دارد که حاکی از وجود یک رشته صخره های تغییر شکل یافته در سطح ماه می باشد که تا عمق آن امتداد یافته و از نیمه دیگر آن برآمده و این دلیلی بر شکافته شدن ماه و پیوند دوباره آن در دورانی از حیات آن می باشد.

در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام (ص) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد... آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل ( بدر) بود، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند ...خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد ...و سپس ماه به دو نیم شکافته شد نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار گرفت.

کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (ص) ما را سحر کرده است، سپس گفتند ، اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند، ابوجهل گفت صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می شود که محمد (ص) چشمان مارا سحر کرده است.


بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل و مشرکان گفتند " این سحر مستمر است" و آنگاه این آیات مبارک نازل شد... "اقتربت الساعة وانشق القمر ..." باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند.


در یکی از نشستهای دکتر زغلول النجار در یکی از دانشگاههای انگلیس، وی در خصوص معجزه شق القمر در صدر اسلام به دست پیامبر (ص) به عنوان یکی از معجزات پیامبر (ص) که توط ناسا به اثبات رسیده است صحبت می کرد. در این میان یکی از حاضران که به اسلام خیلی توجه و اهتمام داشت به نام "داوود موسی بیتکوک " که در حال حاضر نیز رئیس حزب اسلامی بریتانیا است ماجرای مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد:


هنگامی که می خواستم در مورد اسلام تحقیق کنم یکی از دوستانم ترجمه ای از قران کریم به زبان انگلیسی را به من هدیه کرد و من نیز بطور اتفاقی آن را باز کردم و اتفاقا سوره قمر آمد. سپس شروع به خواندن کردم ....و ماه شکافته شد...وقتی به این جمله رسیدم از خود پرسیدم آیا واقعا ماه شکافته شده است؟؟! سپس با ناباوری کتاب را بسته و به کناری گذاشتم و از تحقیق در باره اسلام هم منصرف شدم. و دیگر سراغ آن کتاب هم نرفتم. روزی در مقابل تلویزیون نشسته بودم و طبق معمول شبکه بی بی سی را مشاهده می کردم ، برنامه ای بود که در آن مجری با سه نفر از دانشمندان ناسا متخصص در علوم فضایی مصاحبه داشت. موضوع برنامه جنگ ستارگان و صرف میلیاردها دلار در این راه و اعتراض به این موضوع بود. مجری با بیان اینکه صدها میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می برند دانشمندان را مورد انتقاد قرار داده بود و آنان هم با بیان مفید بودن این تحقیقات در مجالات کشاورزی و صنعت و غیره از این طرحها دفاع می کردند... مجری سپس سئوال دیگری را طرح می کند بااین مضمون که "شما در یکی از سفرهای خود به ماه حوالی 100 میلیارد دولار هزینه کردید و تنها خواسته اید که پرچم آمریکا را بر روی ماه نصب کنید...آیا این عاقلانه است"؟؟! در جواب این گوینده دانشمند آمریکایی لب به سخن گشوده و می گوید که در آن سفر ، هدف ما مطالعه ترکیب داخلی ماه بوده که بدانیم چه تشابهاتی با زمین دارد و در این زمینه به موضوع عجیبی برخورد کردیم که عبارت بود از یک کمر بندی از سنگها و صخره های تغییر شکل یافته که سطح کره ماه را به طرف عمق و به طرف سطح دیگر آن پوشانده بود و هنگامی که این اطلاعات را به زمین شناسان منتقل کردیم مایه شگفتی آنان شده و گفتند چنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه ماه در مرحله ای از حیات خود به دو نیم تقسیم شده و سپس دوباره جمع شده باشد و به شکل اول بازگشته باشد.و این نوار از صخره های تغییر شکل یافته نتیجه برخورد دو نیمه ماه در لحظه جمع شدن و به هم پیوستن دو نیمه آن می باشد.
"داوود موسی بیتکوک " سپس می گوید: با شنیدن این مطلب از جای خود پریدم و گفتم این معجزه ای است که در 1400 سال قبل به دست پیامبر اسلام در قلب صحرا اتفاق افتاده و از عجایب روزگار این است که آمریکایی ها باید میلیاردها دلار خرج کنند تا آن را برای مسلمانان اثبات نمایند! بی شک این دین حق و حقیقت است...
به این ترتیب سوره قمر سبب اسلام آوردن این شخص شد ، پس از آنکه عاملی برای دوری او از اسلام شده بود و این خود از دیگر معجزات اسلام است.


منبع: مجله الشریعه شماره 502 اکتبر 2007 چاپ اردن
وضعیت شیطان در ماه رمضان !


[تصویر:  20954559870329855983.jpg]


یکی از مشکلاتی که نوع بشر و بخصوص شخص مسلمان به آن دچار است، وسوسه شیطان می باشد. رمضان ماهی است که در آن شیاطین در غل و زنجیر هستند و چون نمی توانند کسی را وسوسه کرده و بیازارند، فقط فریاد میکشند. اگر اذن خدا نبود شیطان قادر به وسوسه آدمی نمیگشت.


وسوسه شیطان بنوعی فرصت سخاوت انگیز خداوند به بنده های خویش است. بدین معنا که هر که بر وسوسه او غلبه کند "جهاد اکبر" کرده است. بدون وسوسه، دیگر اطاعت از خدا یکطرفه و بدون اختیار خواهد شد و هیچ لطفی نخواهد داشت. وقتی هم که اطاعت اجباری گردد، دیگر نیازی به وحی، ماموریت الهی(نبوت و امامت)، بندگی و دین نخواهد بود. جهان بدون وسوسه یعنی جهانی که در آن دین، بندگی، ذات بشیر و نذیر و نظیر آنها وجود ندارد.


ماموریت شیطان وسوسه و گمراه ساختن است. آنهایی که این را می دانند بدون ترس از خواسته شیطان پای را در راه گذارده و به هدف میرسند. اما آنهایی که با حقیقت موضوع آنشا نیستند، گمراه شده و پای را در دام او می نهند. شیطان در آغاز وسوسه کرده سپس زخم میزند. آشکار است که او بدون اذن پروردگار قادر به کاری نخواهد بود. خداوند به کسانیکه که توسط شیطان فریفته می شوند فرصت بازگشت میدهد و اگر قدر این فرصت دانسته نشود، آنگه شیطان است که کنترل او را به دست میگیرد. چنانچه در قرآن کریم آمده است: "همانا شیاطین را دوستان منکران قرار دادیم."(سوره اعراف: آیه 27)


خداوند در ماه رمضان شیطان را چون سگی رام در بند میکند. این سگ فقط از دور پارس میکند. اما اگر با دستان خود زنجیرش را باز کنید، خداوند اجازه میدهد بر شما چیره گردد.

سوالی مطرح می شود: "اگر فرشتگان مبرا از گناه هستد، پس چرا شیطان گناه کرد؟" پاسخ این که شیطان از اجنه است و فرشته محسوب نمیشود. او جنی بود در میان فرشتگان. فرشتگان مبرا از گناه هستند. اما جن گاهی اطاعت دارد و گاهی عدم اطاعت. اگر خداوند کسی را رها کند، شیطان از راه جسمانی و نفسانی بر او چیره میگردد. خداوند نیروی نفسانی او را در اختیار شیطان قرار می دهد.
حقوق مسلمانی:
1.

هر چه به خویشتن نپسندد به هیچ مسلمان نیز نپسندد.
2.

هیچ مسلمان از دست و زبان وی نرنجد.
3.

بر هیچ کس تکبر نکند.
4.

سخن هیچ نمام( سخن چین) به هیچ مسلمان نشنود که سخن از عدل باید شنید و نمام فاسق است. که در خبر است: هیچ نمام وارد بهشت نشود.
5.

بیش از 3 روز با آشنا قهر نباشد.
6.

به هر کس که می تواند نیکی کند .حالا هر که می خواهد باشد و در این مورد میان خوب وبد اشخاص فرق نگذارد.(اگر آن کس اهل آن نباشد تو اهل آنی)
7.

پیران را حرمت دارد و به کودکان رحمت کند.
8.

با همه ی مسلمانان روی خوش دارد و پیشانی گشاده دارد و در روی همگنان خندان باشد.
9.

با هیچ مسلمانی وعده ی خلف ندهد.
10.

به هر کس به قدر و مرتبه و ارزش او احترام بگذارد.
11.

هرگاه دو مسلمان از هم دوری کنن، تلاش کند تا میان ایشان آشتی افکند.( پیامبر : از نماز و روزه و صدقه فاضل تر است.)
12.

همه عیب ها و لغزشهای مسلمانان پوشیده دارد که در خبر است که حق تعالی ستر به گناهان وی نگاه دارد.
13.

از کار ی که باعث مورد تهمت و ظن شدن گردد ، دوری کند.
14.

اگر وی را جاهی باشد شفاهت دریغ ندارد و در حق هیچ کس.
15.

آنکه چون بشنود که کسی در حق مسلمانی بدگویی می کند و قصد گرفتن جان ومال او را دارد- آن شخص غایب است- به جای او جواب دهد و از او دفاع کند.
16.

وقتی به هم نشینی شخص بدی گرفتار شود. مدارا باید کرد تا برهد، و با وی در سخن گفتن درشتی نکند.



(فحش را به سلام و مدارا مقابله کنید)
17.

با درویشان هم نشینی کنند و از هم نشینی با توانگران بر حذر باشند.
18.

تلاش کند تا شادی به دل مسلمانی رساند و حاجتی از وی قضا کند.
19.

به نزدیک هر کس برسد به سلام ابتدا کند پیش از سخن گفتن و دست وی را بگیرد.
20.

اگر کسی را عطسه آید بگوید: الحمدالله، چون این بگفت کسی کسی که این بشنود، بگوید: یرحمک ا... (خداوند تو را رحمت کند.)
21.

بیمار را عیادت کند کسی را که آشنا بود اگر چه دوست نبود.
22.

در پشت جنازه را برود.(و ادب تشییع آن است که خاموش باشد و نخندد و به عبرت مشغول باشد و از مرگ خود اندیشه کند.)
23.

به زیارت گورها شود تا دعا گوید ایشان را و بدان عبرت گیرد و بداند که ایشان از پیش برفتندی و وی را نیز بباید برفت به زودی و جای وی همچون جای ایشان گور است.



(ابو حامد غزالی، کیمیای سعادت)
روزه چیست !؟


[تصویر:  45945282898697350983.jpg]


برای روزه ابعاد گوناگونی وجود دارد و آثار فراوانی از نظر مادی (جسمانی و بدنی) و معنوی (روحی و روانی) در وجود انسان می گذارد. تقویت نیروی اراده به واسطه سرکوب کردن نفس طغیانگر ، تقویت روحیه نوع دوستی به واسطه یاد کردن درد دردمندان ، لطافت روح و نورانیت و صفای روح ، در نتیجه اصلاح و تربیت نفس ، تقویت جنبه شکیبایی روح از جمله این ابعاد است. مقاله حاضر نگاهی است مختصر به ابعاد مختلف روزه و روزه داری.


روزه ، برنامه خودسازی و تکامل

روزه در لغت به معنای امساک و خودداری از هر چیزی است و در اصطلاح فقه ، عبارت است از امساک و خودداری از موارد هشتگانه (خوردن و آشامیدن و...) از هنگام صبح تا اذان مغرب ، به قصد و نیت انجام دادن فرمان خدا. براساس صریح آیه 183 از سوره بقره ، روزه برای امتهای گذشته نیز واجب بوده است آنجا که می فرماید: «ای ایمان آورندگان به حقیقت اسلام ! بدانید که روزه بر شما واجب شد آن چنان که بر پیشینیان از شما نیز واجب بوده است». 1 در اثبات این ادعای قرآنی گفتنی است که حسب روایات و نقلهای موفق تاریخ ، روزه یکی از برنامه های مذهبی مردمان روم هند و یونان و مصر باستان بوده و به نقل از گفتار تفسیر نمونه ، در قاموس کتاب مقدس آمده است که : «روزه در همه دوره ها در میان هر طایفه و هر ملت و مذهبی در مواقع اندوه و زحمت و سختی های پیش بینی نشده ، رایج بوده است.


از تورات نیز چنین بر می آید که موسای نبی ع 40 روز روزه داشته اند: «هنگام برآمدنم بر کوه (طور)، لوحهای سنگی (لوحهای عهدی که خداوند با شما بست) را بگیرم.

آن گاه در کوه ، 40 روز و 40 شب ماندم. نه نان خوردم و نه آب نوشیدم ». همچنین از انجیل لوقا (یکی از انجیل های چهارگانه معتبر مسیحیان) برمی آید که حواریون مسیح ع روزه می گرفتند. روزه به عنوان یک برنامه و دستور عبادی ، در میان یهود رواج دارد ولی فقط در روز کیپور (کافر) این عمل صورت می گیرد و در این روز یهودیان از مغرب روز قبل تا شبانگاه این روز یاد شده ، به عنوان کفاره گناهان خود ، روزه می گیرند و از خوردن و آشامیدن و حتی کار و استحمام ، پرهیز کرده و در کنیسه ها به عبادت و استغفار مشغول می شوند. 2 نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که با تامل در گفته های فوق و تدبر در آیات قرآن ، همچون آیه 26از سوره مریم س ، می توان به این نتیجه رسید که روزه با اندک تفاوتی در شکل و فرمول آن و نیز زمان اختصاص داده شده برای آن ، به عنوان یک عمل عبادی در میان تمام افراد بشر ، در طول تاریخ ، رواج داشته است.

آنچنان که در سوره مریم س مشاهده می کنیم روزه سکوت داشتن ، از اعمال رایج آن وقت بود. گاه نذر روزه سکوت می کردند. حال آن که در شریعت اسلام از این نحو روزه داری و نیز افطار نکردن و دو یا چند روز پی در پی روزه داری (بدون افطار کردن) نهی شده است.


حقیقت فلسفه روزه داری

فلسفه و چرایی روزه داری را باید با دو دید و تقسیم بندی (مذهبی - علمی) و (روحی - جسمی) مورد توجه قرار داد که به یقین ، هر دوی این دیدگاه ها و هدفها، با تفاوت در مراتب و درجات ، موردنظر خود پروردگار بوده است.

بعد بهداشتی روزه آن گونه که از فرمایش های رسول اعظم ص و سایر معصومین ع و در پی آن ، تاییدات علمی دانشمندان و پزشکان دوره معاصر برمی آید ، روزه داری ، آن هم با صورت ویژه تعیین شده در شریعت مقدس اسلام ، عامل بزرگی در سلامت بدن به شمار می آید.



روزه ؛ احیای تقوا

رسیدن به درجه تقوا (یعنی مانع و سپر بازدارنده از گناه و معصیت) و زنده کردن روح پرهیزکاری در وجود انسان ، در نتیجه کنترل غرائز.

آنچنان که امیرالمومنین ع نیز در یکی از بیانات نغز خود فرمودند: «صوم شهر رمضان ، فانه جنه من العقاب شیعنی روزه ماه مبارک رمضان سپری است از عذاب الهی» و توضیح آن این که فرد روزه دار در راستای روزه داری و با رعایت تمام جوانب روزه این که ، زبان خود را از آفتهای زبانی همچون تمسخر و دشنام و ناسزاگویی و غیبت و دروغ و تهمت و افترا و نزاع و درگیری لفظی و گوش خود را از شنیدن همین آفات و نیز سخنان لغو و بیهوده و چشم خود را از مشاهده مناظر لهو گناه و حرام و نیز ، فکر و اندیشه خود را از اندیشه ها و نیتهای پلیدی همچون سوءظن و سایر اعضا و جوارح پیکر خود را از تمام معصیت ها بازمی دارد و نیز به فرموده امام دوم شیعیان ، با سبقت بر طاعت و عبادت در میدان مسابقه ماه رمضان و در کل ، تسلط یافتن بر هیجانات شهوت و ضعیف ساختن آن ، در نهایت ، بر شیطان درون و برون مسلط می گردد و به وجود آمدن آثار تجرد و روحانیت را در درون خود حس می کند که رسیدن به این درجه از معنویت و صفای نفس و پاکی دل ، خود ، کمک بزرگی برای معرفت و شناخت بهتر راهها از بی راهه های پیشنهادی شیطان خواهد بود که این درجه از معرفت بازدارنده از انحراف و تباهی ، همان ملکه نورانی تقواست که هدف بنیادین و اساسی از واجب ساختن روزه از طرف آفریدگار حکیم و داناست.

و این گونه است که در روایات می خوانیم که پیامبر ص می فرمودند: «در این ماه شیاطین را در غل و زنجیر می کنند ، پس از خدا یاری بطلبید تا آنها بر شما مسلط نگردند.»

واضح است آنچنان که توضیحش گذشت ، روزه داران واقعی در این ماه ، راهها و درهای نفوذ شیطان (از آفات زبانی و گناهان چشم و گوش و دل اندیشه) را به روی شیطان می بندند و از این راه ، قدرت شیطان را محدود می کنند و این همان معنا و مقصود روایت پیامبر اعظم ص است.

چرا که روزه ، تمام دستگاه های بدن را از خستگی مداوم بیرون آورده و از بهترین عوامل جوان ساز نسوج بدن بوده و نیز نیروی مقاومت بدن را افزایش می دهد و به گفته برخی دانشمندان غیرمسلمان همچون سوفورین ، راه حل بسیاری از بیماری ها از جمله ، آسم ، برونشیت ، روماتیسم مزمن ، نقرس ، بیماری های چشم ، کم خونی و ضعف روده ها، مرض قند و بیماری های کلیه و کبد و نیز بیماری های عصبی و روانی به حساب می آید (روزه درمانی).

امیرمومنان (ع) نیز در حکمت 136 از نهج البلاغه در یک گفتار پر مغز ، از روزه با عنوان (زکاه البدن) یاد می کنند. با این توضیح که ، زکات در لغت به معنای پاک و خالص کردن است که با این ترتیب ، روزه نیز نسخه حکیمانه ای برای پاکسازی بدن و صحت و سلامت جسمانی اعتبار خواهد شد به این نحو که ، استراحت موقت دستگاه گوارش و دستگاه های تصفیه بدن ، مانند کلیه و کبد، از فرسایش این اندامها در اثر کار مداوم جلوگیری خواهد کرد.

البته در این میان ذکر این نکته اساسی است که در شریعت اسلام ، معیار سنجش اعمال ، نیت و قصد تقرب به خداوند و فرمانبرداری از دستورها و فرامین اوست بنابراین اگر کسی به قصد تقرب و اطاعت و فرمانبرداری و به عبارت دیگر، به عنوان یک دستور شرعی ، روزه نگیرد بلکه هدفش از روزه گرفتن فقط بهره گیری از فایده های بهداشتی آن باشد ، گرچه طبیعتا بهره خود را از آن منافع خواهد برد ولی از نظر شرع و مذهب ، روزه اش باطل است چراکه در کلیه اعمال عبادی ، نیت (قصد قربت) داشتن ، واجب بوده و از ارکان عبادات محسوب می شود و در این راستا ،

درجات و مراتب روزه و روزه داری را در 3 مرتبه می دانند:

1- روزه عوام که عبارت است از این که روزها شکم و فرج خود را از مقتضای شهوت های آنها محافظت نماید که تنها فایده آن رفع تکلیف از روزه دار مکلف است.

2- روزه خواص که علاوه بر حفظ شکم و بدن خود از حرام و شهوت ، چشم و گوش و زبان و دست و پا و سایر اعضا و جوارح خود را نیز از گناهان محافظت می کند که نتیجه این نحو روزه داری ، رسیدن به ثوابهای بی پایان وعده داده شده به روزه داران است.

3- روزه خواص خواص که علاوه بر رعایت موارد گفته شده در بالا ، فکر و دل خود را نیز از اشتغال به افکار پلید همچون حسد ، بدگمانی ، تکبر و کینه و حیله و مکر و اندیشه های غیرخدایی و اخلاق رذیله ، بازمی دارد که نتیجه این نحو روزه داری ، علاوه بر رسیدن به وعده های ثواب ، روگردانیدن دل [برای همیشه] ، از غیر خدا خواهد بود. 3



بعد تربیتی روزه

با توجه به این که برای روزه ابعاد گوناگونی وجود دارد و آثار فراوانی از نظر مادی (جسمانی و بدنی ) و معنوی (روحی و روانی) در وجود انسان می گذارد ولی باید گفت که مهمتر از همه اینها بعد اخلاقی و فلسفه تربیتی روزه بوده و مورد تاکید آفریدگار متعال در آیه 183 از سوره بقره واقع شده است که این آثار تربیتی عبارتند از:


1- تقویت نیروی اراده به واسطه سرکوب کردن نفس طغیانگر.

2- تقویت روحیه نوع دوستی به واسطه یاد کردن درد دردمندان بینوا و بینوایان دردمند درنتیجه درک گرسنگی و تشنگی شدید محرومان اجتماع.

3- لطافت روح و نورانیت و صفای روح ، در نتیجه اصلاح و تربیت نفس و نیز رسیدن به یک تحول فکری و انقلاب روحی و معنوی ، به واسطه دریدن پرده های غفلت و بی خبری.

4- تقویت جنبه شکیبایی روح.

با توجه به این که روزه تمرین مقاومت جسم و روح در برابر خواست های نامشروع جسمی و حتی برخی خواست های مشروع و مباح است ، بنابراین ابزار کمکی خواهد بود برای گذر از زندگی و استمرار بخشیدن به حیات.

چراکه صبر بر طاعت الهی (روزه) روح فرد را بزرگ کرده و در برابر پذیرش حق ، متواضع می گرداند و شکیبایی و مقاومت و پایداری او را در پیمودن راه تکامل ، به مراتب ، افزون می سازد و این جنبه از تاثیرات روزه ، مورد تایید نص صریح آیه 45 از سوره بقره است که می فرماید: «از صبر (که به فرموده امام ششم ع منظور همان روزه داری است) و نیز از نماز به عنون ابزار کمکی برای زندگی خودتان استعانت و یاری بطلبید».



پی نوشت ها :

1- سوره بقره ، آیه 183.
2- آشنایی با ادیان بزرگ ، ص 94.
3- معراج السعاده ، فصل آداب روزه.
4- بخشی از خطبه 110.


شیخ بهاء الدین عاملی در یکی از کتاب های خود می نویسد :
روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد . قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود .


قاضی از زن پرسید :

آیا بر گفته ی خود شاهدی داری ؟

زن گفت :

آری ، آن دو مرد شاهدند .


قاضی از گواهان پرسید :

گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال ار شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است .


گواهان گفتند :

سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است ، تا آنگاه گواهی دهیم .

چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید ؟ برای پانصد مثقال طلا ، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد ؟! هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود .

چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید .

چه خوب بود آن مرد باغیرت ، امروز جامعه ی ما را هم می دید که زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی یک مثقال نقره ،
چگونه رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند و در کنارشان به رفتار
آنان مباهات می کنند !
دعایی که اجابتش قطعی است!




[تصویر:  d6a5c2fe09b4592f1a5411bcbbbe5711_M.jpg]




آیت الله بهجت رحمةالله علیه، در پاسخ به سۆالی گفت: برخی گمان می‌کنند که دعا، کار پیرزن‌ها و پیرمردها و عجزه [ناتوانان] است، آن‌ها که نمی‌توانند در میدان جنگ و جهاد شمشیر بزنند؛ ولی معلوم می‌شود مسئله از این بالاتر است.

در روایت درباره شرایط استجابت دعا آمده است: «من دعا و هو لایحس سوی الاجابة استجیب له»، یعنی هر کس دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجاب می‌شود.

آیت الله بهجت در ادامه بیان کرد: گویا حالتی در ما پیدا شده شبیه به یاس از اجابت، که دعای ما فقط به زبان و لقلقه‌ی لسانی است؛ نه دعای برخاسته از دل مطمئن و امیدوار به اجابت. قلب متقین و دل شکسته‌ای می‌خواهد که دعایش مثل تیر به هدف برسد، به گونه‌ای که دعا کنیم و اجابت آن را بفهمیم و یا حداقل به ما وعده‌ی استجابت آن را بدهد، ولو بعد از چهل سال، همچنان که درباره حضرت یعقوب علیه‌السلام ظاهر دارد [محقق شد].

بنابراین فرموده آیت‌الله بهجت، آن دعایی مستجاب است که دعا کننده در آن مطمئن به اجابت باشد و این امر به قول ایشان قلب متقین و دل شکسته می‌خواهد. (کتاب پرسش‌های شما و پاسخ‌های آیت‌الله بهجت، جلد دوم)

در حدیث قدسی آمده است که چون موسی (علیه السلام) از خدا پرسید در کجا بیشتر می‌توان یافت؟ در جواب آمد : «انی عند القلوب المنکسره و القبور المندرسه؛ من در دل‌های شکسته و نزد قبرهای کهنه‌ام.»

چرا دعاهایمان مستجاب نمی‌شود؟

یکی از مهم‌ترین نکات در پاسخ دهی به این سۆال این است که ترس و تردید در آن به خوبی روشن است. چنان به خداوند ایمان داشته باشید که در کودکی خود را به مادر می‌سپردید و جز او کس دیگری را نمی‌شناختید و عشق او را با تمام و جود احساس می‌کردید.

یا ایهاالذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم؛ ای اهل ایمان دعوت خدا و رسول را اجابت کنید، آنگاه که به سوی آنچه زنده ‌تان می‌کند، فرا می‌خوانند.

بسیاری از مردم که می‌توان گفت عموم انسان‌ها، وقتی گرفتار می‌شوند دست به دامن دعا می‌شوند و هر کدام با لحن مخصوص به خود دست‌ها را بالا می‌برند و از معبود خود التماس دعا دارند.

اگر این لحظات پرشکوه را به یک باره نظاره گر باشی اوقات بسیار با شکوهی را تشکیل می‌دهد که هر بیننده را به وجد آورده ناگزیر او را به تعظیم در مقابل آن معبودی قرار می‌دهد که این خیل عظیم در پیشگاه او سر تسلیم و خشوع آورده‌اند. از اینجا است که می‌توان به سرّ این آیه پی برد که می‌فرماید: و لقد ارسلنا الی‌امم من قبلک فاخذنهم بالبأساءوالضّراءلعلّهم یتضرّعون؛ و به تحقیق فرستادیم پیغمبرانی به سوی امت‌هایی که قبل از تو می‌زیستند. پس آنان را به سختی‌ها و گرفتاری‌های گوناگون دچار ساختیم تا شاید روی تضرّع به درگاه ما آورند.

این صحنه با شکوه وقتی برای نوع بشر جذّاب و هیجان انگیز باشد به طریق اولی برای خالق بی بدیع بسیار جذاب‌تر خواهد بود. امّا بسیار دیده شده است که مۆمنین طلب حاجتی را از حضرت حق دارند، لکن آن دعا مشخصاً آن گونه که مورد نظر آن‌هاست اجابت نمی‌شود. گله‌مند هستند ولو در دل، که آن را اظهار نمی‌کنند یا اگر هم به زبان می‌آورند بسیار با احتیاط، غالباً هم خود را مقصّر و نا لایق معرفی می‌کنند. که همه این‌ها به نوعی بوی یأس می‌دهد.

حال اگر با توجه به آیات و روایات این مسئله را بررسی نماییم می‌بینیم که خداوند متعال هر دعا را اجابت می‌نماید منتهی با توجه به حکمت بالغه خود نه دقیقاً آن گونه که مورد نظر بنده می‌باشد.

لذا باید دانست که دعا شرایط خاص خود را دارد و لذا اگر بنده در صدد کسب آن شرایط باشد آن موقع دیگر شاهد هیچ‌گونه گله، شکایت، یأس و نا امیدی نخواهد بود و ته دل همه ملتمسین به دعا نوعی رضایت‌مندی و خشنودی را می‌بینیم.

بنده مضطر وقتی گرفتاری به او روی می‌آورد بلافاصله دست به دامن دعا می‌شود و چه بسیار دیده و شنیده شده است که اصرار فراوان دارد به درخواست خود از حضرت حق تعالی ولی هرگز در صدد تغییر شیوه درخواست خود بر نمی‌آیند این مثل آن می‌ماند که در یک بازی گروهی وقتی در یک نقطه ای بن بست وجود دارد بازیکنان یک تیم تمام همّ خود را مصروف همان نقطه می‌کنند. که اگر تغییر تاکتیک می‌دادند با صرف انرژی کمتری می‌توانستند آن مانع را دور بزنند و به هدف خود برسند نظیر همین امر در زمینه دعا می‌باشد.

کانال های استجابت دعا را کشف کنید!

بنده اگر درخواست مشروعی از خداوند دارد ولی به هدف اجابت نمی‌رسد باید از کانال دیگر وارد شود یک نمونه از کتاب ارزشمند تذکره اولیاء شیخ عطار نیشابوری را نقل به کلام می‌کنم.

روزی از روزگاری شخصی الاغ خود را گم کرده بود هر چه گشت نتوانست آن را پیدا کند. راهی نیشابور شد از افرادی که در مرکز شهر جمع شده بودند سۆال کرد در بین شما نیشابوریان آبرودار کیست؟ همه شیخ ابوالحسن بوشنجی را معرفی کردند. یک ‌راست سراغ او رفت و او را در حال عبادت یافت. یقه او را گرفت و گفت الاغ مرا بده. او غافلگیر شده با حالت تعجب گفت الاغ شما نزد من چه می‌کند؟ گفت من نمی‌دانم باید الاغ من را بدهی، از او اصرار و از شیخ انکار تا کار به جایی رسید که شخص فریاد زد ای مردم به داد من برسید الاغ مرا از شیخ گرفته به من بازگردانید.

در این هنگام شیخ دست به آسمان برداشت و گفت بار خدایا مرا از دست این شخص نجات بده، در این هنگام آن مرد را صدا زدند که فلانی، بیا الاغ شما پیدا شد مرد در حالی که یقه شیخ را رها کرده و از او جدا می‌شد گفت ای شیخ من می‌دانستم که الاغم نزد شما نیست لکن چون خودم در نزد خدا صاحب آبرو نبودم گشتم و شما آبرودار را پیدا کردم تا شاید شما نفسی بزنی و دعای من درگیر شود.

با توجه به این تذکر و با توجه به آیه شریفه : یا ایهاالذین آمنوا اتقواالله وابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلّکم تفلحون؛ ای اهل ایمان از خدا بترسید و به وسیله ایمان و پیروی از اولیای حق به خدا توسّل جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.

مۆمنین اگر دیدند پس از چند بار دعا کردن دعای آنان اجابت نمی‌شود باید در صدد پیدا کردن صاحب نفسی باشند. این توهم پیدا نشود که اینان در نزد درگاه حق تعالی آبرو ندارند بلکه گاهی حکمت الهی این چنین اقتضاء می‌کند که دعای شما به نحو خاصی اجابت بشود.
منبع:سایت تبیان
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36