کانون

نسخه‌ی کامل: مذهبی از همه نوع
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام

اعدامی

یک جنایتکار را ببین

...تمام مردم از او متنفرند

قاضی حکم اعدامش را صادر کرده است

همه او را نفرین میکنند...

اما خداوند به او توجه دارد

ضربان قلبش را...نور چشمش را

گامهایش را ...از او تا لحظه اعدام ...دریغ نمی کند...

اسم این را جز عشق به خوب شدن انسان ...می توان نامید؟
منبع : ilgod.blogfa.com

در پناه خدا !
تلاوت قرآن با صدای محمد اصفهانی ... وقتی 12 ساله بود برای 22 بهمن 1357 خونده ...

خیلی قشنگه ... یه بچه 12 ساله اینقدر قشنگ میخونه !!!

لینک دانلود
سلام

خدای من ...خدای تو

من می گو یم خدا...تو هم می گویی

اما فرق است میان ذهن من و تو

تو خدا را از میان سخنان مذهبی ها یافته ای

من ...هنگامیکه از همه سر خورده شدم

تو خدا را صاحب بهشت یافته ای

من خدا را دوای درد دنیایم

تو خدا را مالک جهنم می دانی

من خدا را پناهگاه بی کسیم

تو خدا را فانتزی مد دانی

من مثل نان شب ضروری

...فرق است میان من و تو

بیا همدیگر را بفهمیم
http://ilgod.blogfa.com/

در پناه خدا !
سلام

گوهر پرقيمت وقت

ملل مختلفه جهان هر يك براى نشان دادن قيمت و ارزش عمر ضرب المثلى دارند كه مشهورترين ضرب المثلها در اين زمينه اين جمله مشهور است: وقت طلاست. ولى اسلام عزيز و فرهنگ ثمربخش الهى زمان و وقت را با هيچ كدام از عناصر مادى هر چند داراى ارزش بالا و سنگين باشد نسنجيده; زيرا در ميزان عدل و حكمت، عنصرى از عناصر همسنگ با وقت و عمر انسان نيست.

قيمت و ارزش عمر دراسلام، ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه است. اگر كسى لحظات و دقايق، ساعاتو روزها و شبها، هفته ها و سالهاى عمرش را در برابرتحصيل ايمان و معرفت و عمل صالح و اخلاق حسنه بپردازد، وقت خود را به حق خرج كرده و در اين زمينه از هر ضرر و خسرانى مصون مانده و در پايان راه به رضاى خدا و جنّات نعيم خواهد رسيد. صرف عمر در امور بيهوده، يا در عيش و نوش شيطانى، يا در راه طاغوت و طاغوتچه، يا در راه دنياى محض و مادّيّت خالص، يادر لهو و لعب، هدر دادن وقت وتلف كردن زمان است و عاقبتى جز ذلّت و نكبت و اندوه و حسرت و غضب حقّ و آتش جهنّم ندارد.

آنان كه در روز قيامت دچار حسرتو اندوه و اضطراب و وحشت و عذاب و ذلّت مى شوند همانهايند كه در آنجا به تمامى معنى متوجّه مى گردند كه عمر را ضايع كرده و وقت و زمانى كه حضرت حقّ براى رشد و كمال به آنان مرحمت فرموده بود صرف هوا و هوس و ابليس و جنود او كرده اند. درآن روز وضع انبيا و اوليا و عاشقان و عارفان و به خصوص سختى عذاب، آنان را بيدار مى كند و به منتهاى بينائى نسبت به وضع خودشان مى رساند و مى فهمند كه نمى بايست عمر را ضايع مى كردندو شب و روز و هفته و سال را به بطالت و گناه مى گذراندند; به همين خاطر از ميان شلعه هاى آتش و عذاب سخت الهى فرياد برمى آورند كه: خداوندا يكبار ديگر مارا به دنيا برگردان و به همان اندازه وقتى كه در اختيار ما گذاشتى براى بار دوّم در اختيار ما بگذار تا تمام لحظات و روز و شب و ماه و سالش را در عوض عمل صالح و ايمان و اخلاق صرف كنيم و بعد از آن از عنايات و الطاف و رحمت و مرحمت تو همچون پاكان و نيكان بهره مند گرديم; ولى در پاسخ آنان گفته مى شود: براى يك بار، عمر در اختيارتان گذاشتيم و براى خرج كردن آن در راه صواب و ثواب به توسّط انبايو اوليا شما را هدايت كرديم، مى خواستيد همان وقتى كه در دنيا بوديد از وقت استفاده كيند و از عمر بهره بگيريد.
برگرفته از کتاب دیار عاشقان استاد حسین انصاریان

خدایا ! به ما فهم و درک و شعور استفاده از زمان را اعطا فرما تا بتوانیم با برنامه ریزی صحیح گام در مسیر تو برداریم !
الهی آمین یا رب العالمین !

در پناه خدا !
سلام

راه تبدیل گناهان به حسنات - قسمت اول -
منبع:تبیان

توبه دری است باز و گشاده به سوی رحمت الهی که همیشه بر روی بندگان خداوند باز است. گویا خداوند به دنبال بهانهای میگردد که بندگانش را از بیابان تاریک نادانی به درون شهر رحمت خود راهنمایی کند.

نیم نگاهی به آثار توبه ذهن انسان را به تحیر وا میدارد. زیرا توبه قانونهای عجیب و غریبی دارد که گاهی حسابش با چرتک های دنیایی جور در نمی آید.

اینکه خداوند گناهان توبه کننده را میبخشد و میآمرزد، عجیب است اما قابل پذیرش( آل عمران، 89). اینکه گناهان او را از صفحه دل و نامه اعمالش محو میکند، شگفت آور است اما پذیرفتنی(سوره تحریم، آیه 8). اینکه توبه زمینه ساز برخورداری از رحمت الهی است، تعجب برانگیز است اما خوشایند و قابل فهم(سوره هود، آیه 90). اما اینکه خداوند پس از محو گناهان توبه کننده، آنها را تبدیل به حسنات میکند، با حساب و کتاب هیچ آدمی جور در نمیآید. خداوند در قرآن میفرماید:

إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما.( سوره فرقان، آیه 70)

مگر كسانى كه توبه كنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏كند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!

چگونه ممکن است انسانی که غرق در گناه است، با گفتن یک جمله استغفار، توبه کند و همه کارهای زشتش تبدیل به گل و بلبل شود؟ آیا این با عدل خداوند سازگار است؟

ما این سوال را با سوال دیگری پاسخ میدهیم. چگونه ممکن است در یک گلخانه زیبا از میان کود بدبوی حیوانی گلهایی خوشرنگ و خوشبو بروید؟ گلهایی که شامه را مست بوی خوش میکند و چشمها را خمار رنگ و جلوه زیبای خود.

آری، اگر انسان بتواند در میان لاشه های بدبوی گناه، بذر پر ارزش توبه را بکارد، پس از چندی گل خوشبوی حسنات را خواهد کاوید.

البته باید دانست که به این راحتیها هم نیست. صبر میخواهد و تحمل. تلاش میخواهد و تکاپو.

توبه کننده باید همانند باغبانی دلسوز به دل خود رسیدگی کند و گلهای خوشبوی خیرات را به ثمر برساند. میبینید که این با عدل خدا هم سازگار است. زیرا انسان با تلاش خود به نتیجه دلخواهش میرسد. قانون خدا هم این است که «لَیْسَ لِلإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی»(سوره نجم، آیه 39)

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

راه تبدیل گناهان به حسنات - قسمت دوم-

بیایید یک بار دیگر به شرایطی که در این آیه برای تبدیل گناهان به حسنات گذاشته شده، توجه کنیم. خداوند سه شرط را برای این تبدیل خوشآیند قرار داده است. اول: توبه، دوم: ایمان و سوم: عمل صالح. بنابراین توبه باید چنان قوی و قدرتمند باشد که شاخه های ایمان را به سوی آسمان بکشاند و در نهایت عمل صالح را به بار آورد. پس توبه زبانی یا توبه بیحال و بیرمق چنین تاثیر اعجاب انگیزی را نخواهد داشت.

گاهی هم یک خوی نیکو چنان راه نجات را هموار میکند که زشتیها به خوبی و زیبایی مبدل میشود. درست مثل خورشیدی که میتابد و سیاره های تاریک و بیروح را درخشان میکند.

امام رضا علیه السلام فرمود: به پیامبر صلّی الله علیه و آله گفته شد: فلانى انسان بدبختى است. زیرا بسیارى از گناهان

را مرتكب شده است. پیامبر فرمود: هرگز چنین نیست كه شما مى‏گویید. بلكه او نجات یافت و به حسن عاقبت رسید و گناهانش از بین رفت و «به حسنات تبدیل شد». زیرا او روزى از راهى مى‏گذشت، مؤمنى را دید كه عورتش پیدا بود و خود متوجّه نبود. (گویا خواب بوده است) این شخص بدن او را پوشاند و براى آن كه خجالت نكشد او را با خبر نكرد.

وقتى آن مؤمن متوجّه شد، در حقّ او چنین دعا كرد: خداوند به تو پاداش بسیار عطا كند. آخرت تو را با خیر همراه سازد و در حساب با تو مناقشه و سختگیرى نكند. خداوند دعاى آن مؤمن را در حقّ آن شخص، مستجاب فرمود و او خوش عاقبت شد.

وقتى كه این مژده‏ پیامبر اكرم به آن گناهكار رسید، او از همه گناهانش توبه كرد و اهل طاعت خدا شد. پس از یک هفته كه گروهى از دشمنان اسلام به مدینه حمله كردند، پیامبر دستور دفاع داد. آن مرد نیز همراه با دیگر مسلمانان براى دفاع آماده شد و در درگیرى با دشمنان به شهادت رسید و عاقبتش به خیر و سعادت ختم گردید.( بحارالانوار، ج 5، ص 155)

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
فردا روز گسترش زمینه!

بيست و پنجم ماه ذی القعده روز دحوالارض است. دحوالارض را چنین معرفی می کنند "روزي كه زمين از زير کعبه كشيده و گسترانيده شد" .
گر چه این مطلب یعنی کشیده شدن و گسترانده شدن زمین در وحله اول عجیب به نظر میرسد اما تعریف واضح تر این موضوع این است که گفته شود :
پس از آنکه تمام سطح کره زمین به مدت طولانی در زیر آب فرو رفته و خداوند خواست تا آن را از زیر آب بیرون آورد که صحنه زندگی موجودات مهیا گردد ، اولین نقطه ای که از زیر آب سر بیرون آورد همان مکان مقدس کعبه و بیت الحرام بود . این واقعه نشان دهنده اهمیت این نقطه و مرکزیت آن برای همه عالمیان است .
در واقع دحوالارض روز شروع حیات بخشی خداوند به جهان خاکی است.

روز دحوالارض از چهار روزی است كه در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتى آمده است كه روزه‏اش مثل روزه هفتاد سال است ؛ و در روایت دیگر كفاره هفتاد سال است و هر كه این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود ؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد براى كسی كه در این روز روزه‏دار باشد استغفار می‌كنند. و این روزى است كه رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذكر خدا در این روز اجر بسیارى است.

+
این جا کامل تره : )
http://www.ktark.com/thread-451-post-642...l#pid64207
سلام

راه تبدیل گناهان به حسنات - قسمت سوم-

پرسش پراهمیتی که در مورد تبدیل گناهان به حسنات وجود دارد، کیفیت و چگونگی آن است؟ آیا در دنیا است یا آخرت؟ تغییر در خود اعمال است یا عقاب آن؟

در مورد چگونگی این مساله، احتمالاتی گفته شده است که همه آنها میتواند قابل قبول باشد. زیرا زوایای متفاوتی که در هر یک از این نظرات وجود دارد، دیدگاههای گوناگونی را ساخته است.

1ـ دگرگونی اعمال در دنیا
هنگامى كه انسان توبه مى‏كند و به خدا ایمان مى‏آورد، دگرگونى عمیقى در سراسر وجودش پیدا مى‏شود. این تحول و انقلاب درونى اعمال زشت گذشته را در آینده تبدیل به کارهای نیک میکند. اگر در گذشته مرتكب قتل نفس مى‏شد در آینده دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان را جاى آن مى‏گذارد و اگر زناكار بود، عفیف و پاكدامن مى‏شود. باید توجه داشت که این دگرگونی توفیقی است الهى که در سایه ایمان و توبه پدیدار گشته است.( الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج‏5، ص 7)

2ـ دگرگونی اعمال در آخرت
خداوند به لطف و كرمش بعد از توبه، گناهان را محو میکند و به جاى آن حسنات مى‏نشاند. ابوذر نقل میکند که پیامبر فرمود:

روز قیامت كه مى‏شود بعضى از افراد را حاضر مى‏كنند. خداوند دستور مى‏دهد گناهان صغیره او را به او عرضه كنید و كبیره‏ها را بپوشانید. به او گفته مى‏شود تو در فلان روز فلان گناه صغیره را انجام دادى و او به آن اعتراف مى‏كند ولى قلبش از كبائر ترسان و لرزان است.

در اینجا هر گاه خدا بخواهد به او لطفى كند دستور مى‏دهد بجاى هر گناهی حسنه‏اى به او بدهید. عرض مى‏كند پروردگارا! من گناهان مهمى داشتم كه آنها را در اینجا نمى‏بینم.

ابوذر مى‏گوید: در این هنگام پیامبر (ص) از شدت شادی و سرور چنان خندید که دندانهای او نمایان شد و سپس همین آیه را تلاوت فرمود. (نور الثقلین، ج4، ص 33)

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

راه تبدیل گناهان به حسنات - قسمت چهارم و آخر-

3ـ دگرگونی عقاب اعمال به ثواب
هنگامی که انسان توبه میکند و در دل از گناه خود پشیمان میگردد، خداوند به پاس توبه او از مجازات گناهان او میگذرد و به جای آن پاداش اعمال نیک به او اهدا میکند.(مفاتیح الغیب -تفسیر کبیر فخر رازی-، ج‏24، ص 485)

4ـ دگرگونی ملکه بدی به ملکه خوبی
توبه تغییر درونی انسانهایی است که خود را از بدیها به سوی خوبیها سوق میدهند. خداوند هم حرکت آنها را تکمیل نموده، عادات زشت آنها را به عادات نیک مبدل میکند.(منهج الصادقین، ج 6، ص 421)

5ـ دگرگونی آثار سوء اعمال به آثار خیر در سایه تغییر خود اعمال
تفاوت اعمال انسان در موافقت و مخالفت آن با گفته خدا است. مگرنه در ظاهر تفاوتی میان روزی حلال و حرام و یا ازدواج و زنا وجود ندارد. بنابراین منظور از گناهان، خود اعمالى كه انسان انجام مى‏دهد نیست، بلكه آثار سویى است كه از آن بر روح و جان انسان مینشیند.

هنگامى كه نفس ناپاک انسان با توبه، ایمان و عمل صالح به ذاتی پاکیزه تبدیل میشود، آثار سوء آن نیز از روح و جانش برچیده مى‏شود و تبدیل به آثار خیر مى‏گردد. چراکه این آثار باید با نفس پاکیزه توبه کننده تناسب داشته باشد.( المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏15، ص 24)
سید مصطفی بهشتی – گروه دین و اندیشه تبیان

در پناه خدا !
(1389 آبان 11، 21:50)امیرعلی نوشته است: [ -> ]5ـ دگرگونی آثار سوء اعمال به آثار خیر در سایه تغییر خود اعمال
تفاوت اعمال انسان در موافقت و مخالفت آن با گفته خدا است. مگرنه در ظاهر تفاوتی میان روزی حلال و حرام و یا ازدواج و زنا وجود ندارد. بنابراین منظور از گناهان، خود اعمالى كه انسان انجام مى‏دهد نیست، بلكه آثار سویى است كه از آن بر روح و جان انسان مینشیند.

هنگامى كه نفس ناپاک انسان با توبه، ایمان و عمل صالح به ذاتی پاکیزه تبدیل میشود، آثار سوء آن نیز از روح و جانش برچیده مى‏شود و تبدیل به آثار خیر مى‏گردد. چراکه این آثار باید با نفس پاکیزه توبه کننده تناسب داشته باشد.( المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏15، ص 24)
سید مصطفی بهشتی – گروه دین و اندیشه تبیان

در پناه خدا !
جالب بود ...
سلام

اسلام را با خرافات آلوده نکنید ! - قسمت اول -


خرافات ، جمع خرافه ، به معنای عادات و عقایدی است که برخلاف عقل و منطق و علم باشد و با موازین شریعت سازگار نباشد .

خرافات و اوهام ، مانعی برای رشد خرد و اندیشه انسان‌ها به حساب می‌آیند و باعث دوری آنها از مسیر سعادت و کمال می‌شوند . بسیاری از ستمگران تاریخ برای تحکیم قدرتشان ، از طریق ترویج خرافات بین مردم ، اهداف خود را دنبال می‌کردند، آنها می‌دانستند تسلّط بر مردمی که به جای عقل ، دنباله‌روی اوهام و خرافات هستند، آسان‌تر است . امّا پیامبر اعظم (ص) با هدایت مردم ، آنها را به سلاح ایمان و عقل و منطق تجهیز کرد تا خرافات را از معنویّت ، و اوهام را از واقعیات باز شناسند . دین اسلام ، غل و زنجیرهای خرافات و موهومات را از دست و پای اندیشه و عقل مردم برداشته است .

خرافات از نظر اسلام و قرآن

خرافه گرایی كه موجب پایبندی به سنت اجدادی است موجب پس زدن دین و روش تازه و روی گردانی از آن است ، چنانكه پیامبر اسلام برای زدودن خرافات از ذهن مردم كسانی را به دیار ها می فرستاد تا آنها را آماده كنند و افسانه هایی را كه حاصل تحریف دین های گذشته بود و در ذهن مردم باقی مانده ،از سرآنها بیرون كند .

بزرگترین سد در برابر پیشرفت آیین اسلام همان افسانه ها بود و از این جهت پیامبر با تمام قدرت می كوشید كه آثار جاهلیت را كه همان افسانه ها و اوهام بود ، راازمیان بردارد . هنگامیكه پیامبر(ص) ، معاذبن جبل را به یمن اعزام نمود به او چنین دستور داد : " وامت امر الجاهلیه الاماسنه الاسلام و اظهر امر الاسلام كله صغیره و كبیره ؛ ای معاذ آثار جاهیلیّت و افكار وعقاید خرافی را از میان مردم نابود كن و سنن اسلام را كه همان دعوت به تفكر و تعقل است زنده نما ."

یکی از عواملی که از اهمیت دین می کاهد وباعث می شود که کم کم اعتبار خود را از دست بدهد ، وجود وگسترش خرافات می باشد .

همان طور که وقتی مگسی در لیوان پر از آب گوارا وتمیز مشاهده می کنیم ، هر چند که تشنه باشیم ولی میل به خوردن آن نداشته واز آن متنفر می گردیم ، وجود خرافات نیز به همین منوال می باشد ، انسانهایی که تشنه دین ومعارف الهی می باشند با دیدن این همه خرافات های مختلف از دین منزجر و فراری می شوند .

در سوره مومنون آیات 52تا 54 اینگونه می فرماید : "ما همه مردم را از یک امت واحد آفریدیم تا مرا پرستش کنند ، اما این مردم هستند که بر اثر منافع شخصی وهواهای نفسانی گرایش به خرافات ودین های بشری پیدا کرده واز راه حق که همان راه مستقیم باشد منحرف شده و به دام شیاطین می افتند ."

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

اسلام را با خرافات آلوده نکنید ! - قسمت دوم-

داستانی از علی (ع) در ردّ خرافه گویی

امیر المؤمنین علی (ع ) وسپاهیانش ، سوار بر اسبها ، آهنگ حرکت به سوی نهروان داشتند . ناگهان یکی از سران اصحاب رسید ومردی را همراه خود آوردوگفت: یا امیر المومنین ، این مرد ستاره شناس است ومطلبی دارد می خواهد به عرض شما برساند .

ستاره شناس گفت : یا امیرالمؤمنین ، در این ساعت حرکت نکنید ، اندکی تأمّل کنید ، بگذارید دو سه ساعت از روز بگذرد ، آنگاه حرکت کنید .

حضرت فرمودند : چرا ؟

ستاره شناس پاسخ داد : چون اوضاع کواکب دلالت می کند که هر که در این ساعت حرکت کند ، از دشمن شکست خواهد خورد وزیان سختی بر او ویارانش وارد خواهد شد ، ولی اگر در ساعتی که من می گویم حرکت کند ، ظفر وپیروزی نصیب او خواهد شد وبه مقصد خواهد رسید

با شنیدن این سخنان حضرت ازاو پرسید : این اسب من آبستن است ، آیا می توانی بگویی کره اش نر است یا ماده؟ ستاره شناس گفت : اگر بنشینم حساب کنم ، می توانم .

حضرت فرمودند : دروغ می گویی ، محمد (ص) رسول خدا ، چنین ادعایی که تو می کنی نکرد. آیا تو ادعا داری که بر همه جریانهای عالم آگاهی و می فهمی در چه ساعت خیر ودر چه ساعت شر می رسد ، پس اگر کسی به تو با این علم کامل واطلاع جامع اعتماد کند ، به خدا ، نیازی ندارد .

سپس به مرد روکرده وفرمودند : مبادا دنبال این چیزها بروید ، اینها منجر به کهانت و ادعای غیبگویی می شود ، کاهن ، همردیف کافر و کافر در آتش است . آنگاه رو به آسمان کرد وچند جمله دعا مبنی بر توکل واعتماد به خدای متعال خواند. سپس رو کردبه ستاره شناس وفرمود: ما مخصوصا بر خلاف دستور تو عمل می کنیم وبدون درنگ ، همین الان حرکت می کنیم ..

که نهایتاً نتیجه ی جهاد به نفع سپاه امام به سرانجام رسید.( وسائل الشیعه / ج/ 2 / ص 181)

حقیقت اسلام را رعایت کنیم !

به نقل از دکتر بهشتی آمده است ؛ " اگر می خواهید اسلام پیش برود ، خرافات را از دین جدا کنید .خرافات ریشه ی دین را می خشکاند ."

ادامه دارد ...

در پناه خدا !
سلام

اسلام را با خرافات آلوده نکنید ! - قسمت سوم و آخر-

خرافات سازمانی است

بعضی خرافات منطقه‌ای است ، بعضی محله ای ، بعضی بین المللی .

مثال خرافه ی بین المللی ؛ می گویند عدد 13 نحس است . تمام کشورهای دنیا سیزده رو نحس می‌دانند ، بلیط هواپیما از شماره 12 می‌رود شماره 14. اصلاً صندلی به نام صندلی سیزده در هواپیما وجود ندارد .

علی بن ابیطالب شب سیزده رجب به دنیا آمد و روزتولد بزرگترین مرد عالم در این روز شاهد خوبی برابطال این ادّعای پوچ می باشد .

یکی از بهترین کارهای عبادی به نام اعتکاف ، آغازش از روز سیزده رجب می باشد .

این شواهد می توانند بطلان این پندار را از نگاه دین به روشنی بیان کند.

هرکجا اسلام پیش نرفت ، بلکه پس رفتی داشته است ، قطعاً در آن افراط و تفریطی صورت گرفته است . خرافاتی ، بدعتی(چیزی را که در دین نیست ، وارد دین کرده اند ) در آن وجود داشته که چنین اتفاقی افتاده است .

فردی که در جستجوی دین است ، کسی را می بیند که صف اول نماز جماعت است ، ربا هم می گیرد و می خورد . بعد هم دم از اسلام و دینداری می زند .خوب قطعاً کسی که از خارج چنین وجهه ای را ببیند ، خواهد گفت که اگر اسلام این است ، من این اسلام را نمی خواهم ، اگر دین این است من این مسجد را قبول ندارم !

باید به این نکته توجه کنیم و بدانیم ، هر کجا مردم از اسلام فرار کرده‏اند ، قطعاً درآن افراط و تفریطی را دیده اند .

پس سعی کنیم که در انحرافات دیگران ، مستقیم یا غیر مستقیم نقش های منفی را بازی نکرده و بیهوده خود را گرفتار آلاینده ها ی افراط و تفریط نکنیم .
زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان

در پناه خدا !
دور نمایی از دعای عرفه

. . . ولا لعطائه مانع . . .

[تصویر:  902arfe.jpg]


وجود مقدس حق ، کریم و رحیم و ودود و رحمان و معطی است . برای ذات او که عین صفات اوست ، نهایتی و حدّی نیست . چون عبد لیاقت دریافت عطای حضرتش را در خود ایجاد کند ، عطای آن کریم به عبد می رسد ، گر چه تمام موجودات هستی ، برای رسیدن عطای او به عبد ، مانع شوند .
چه مانعی در برابر قدرت بی نهایت او تاب مقاومت دارد ؟ ! چه قدرتی امکان چیرگی بر قدرت او را می یابد ؟ !
وجود مقدّسش فعال ما یشاء و قدرتش فوق قدرتها است . کرم و لطفش نا متناهی ، و رحمت و عنایتش دریایی بی ساحل است . چون بخواهد عطا کند عطا می کند و هر مانعی بر سر راه عطایش ، همانند پر کاه در برابر سیل خروشان است .
عطای او ابراهیم را در دل آتش حفظ کرد و یوسف را از قعر چاه به عزیزی مصر رساند و ایوب را از بیماری نجات داد ، و رسول اسلام را بر آن همه دشمنان پیروز ساخت .
آنچه بخواهد با تمام لطف به بندگانش عطا می کند و هیچ یک از موجودات هستی قدرت مانع شدن از رسیدن عطایش را به بندگان ندارد .
. . . وهو للّدعوات سامعٌ . . .
و او شنوای دعا و راز و نیاز و مناجات هر موجود زنده است .
زبان تمام موجودات و راز و نیاز همه عناصر هستی ، به هر لغت و لحنی که باشد ، برای او معلوم است ؛ زیرا معلّم همه زبانها به تمام خواهندگان ، خودِ اوست .
آنــی تـو کــه حــال دل نــالان دانی * * * احوال دل شکسته بالان دانی
گر خوانمت از سینه سوزان شنوی * * * ور دم نـزنـم زبـــان لالان دانی

او از تمام بندگانش دعوت به راز و نیاز و دعا و مناجات و تضرّع و زاری نموده و به همه آنان وعده اجابت دعا داده است .
. . . فأیّ نعمک یا الهی احصی عدداً و ذکراً أم أیّ عطایاک أقوم بها شکراً و هی یاربّ أکثر من أن یحصیها العادّون أو یبلغ علماً بها الحافظون . . .
کدام نعمتهایت را ، ای معبود من ، به شماره آورم که خود در قرآنت فرمودی : اگر بخواهید عدد نعمتهایم را به شماره آورید به شماره نیاید . یا به کدام عطایت شکر کنم که الطاف تو ای خدای من بیش از آن است که شمارندگان آمار گیرند ، یا علم حافظان به آن دسترسی داشته باشند .
راستی چه قدرت و قوّتی می تواند نعمت های او را به شماره آورد ، مگر نه این است که هر جزئی از اجزای هستی ، مرکب از اجزائی است که شماره کردن آن میسّر نیست ، تا چه رسد به جمع اجزای هستی و کدام توانمند را توان شکر نعمت و عطای اوست که بر هر نعمتی شکری واجب و بر آن شکر هم شکر دیگری واجب تا بی نهایت !

از دست و زبان که برآید کز عهده شکر او برآید

خداوندا ! اگر در اثر بی باکی عبد از تو و نافرمانی وی از دستوراتت ، که ضامن خیر دنیا و آخرت است ، و آلوده شدنش به گناه و معصیت ، مورد غضب و خشم تو قرار بگیرد ، و در همان حال که بند خشم و غضبت وی را به اسارت گرفته بمیرد ، برای ابد هیچ روزنه نجاتی برای او نخواهد بود
آری ای خدای من ، اگر بخواهم و بکوشم در همه زمانها و در تمام اعصار بر فرض این که عمرم وفا کند ، که بر یک نعمت تو شکر کنم باز هم قدرت بر شکر آن یک نعمت را ندارم .
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ وَأَسْعِدْنِی بِتَقْوَاکَ وَلا تُشْقِنِی بِنَشْطِی لِمَعَاصِیکَ . . .
الهی حقارت و ذلّت و کوچکی و ناچیزی مرا به من بنمایان و عظمت و بزرگی و بی نهایت بودن خودت را در آیینه قلب من جلوه گر کن تا از بی نهایت کوچک بودنم ، در برابر بی نهایت بزرگ بودنت ترسان شوم ؛ ترسی که گویا محصول تماشای عظمت تو و کوچکی خودم با چشم سر است.

ترسی که باعث حرکت این بی نهایت کوچک به سوی آن بی نهایت بزرگ گردد تا در پایان این حرکت به مقام لقا و وصل برسم و خوف و وحشت و ترس و بیمم ، تبدیل به امن و آرامش شود .
الهی سعادت و خوشبختی مرا در تقوا و پرهیز از غیر خودت قرار بده که برای احدی راهی به سعادت دنیا و آخرت جز تقوا نیست .
خداوندا ! تقوا حافظ حیات از آلودگی ، نگهدار قلب از شک و تردید ، سپر وجود در برابر عذاب قیامت ، و کلید فتح و پیروزی ، علاج هوای نفس و بیماریهای روحی و روانی است .
الهی ! گناه و معصیت ، عامل تاریکی باطن ، به هم خوردگی نظم خانوادگی و اجتماعی ، علّت ناامنی درون ، باعث انواع گرفتاریها و بلا برای انسان و مخرّب دنیا و آخرت آدمی است .
خداوندا ! شقاوت انسان محصولی تلخ و اسف بار از گناه و معصیت و عصیان و آلودگی است . ای مهربان مولای هستی ، مرا به سبب معصیت دچار شقاوت و بدبختی مکن . توفیق رفیق راه زندگی من کن ، از افتادن در ورطه معصیت در امان بمانم و پنجه شقاوت گلوی حیاتم را نفشارد .
. . . فأسئلک یارب بنور وجهک الّذی اشرقت له الارض والسّماوات وکشفت به الظّلمات و صلح به أمر الاوّلین و الآخرین أنْ لاتمیتنی علی غضبک . . .
خداوندا ! اگر در اثر بی باکی عبد از تو و نافرمانی وی از دستوراتت ، که ضامن خیر دنیا و آخرت است ، و آلوده شدنش به گناه و معصیت ، مورد غضب و خشم تو قرار بگیرد ، و در همان حال که بند خشم و غضبت وی را به اسارت گرفته بمیرد ، برای ابد هیچ روزنه نجاتی برای او نخواهد بود .
خداوندا ! از تو می خواهم به حق نور وجهت ، که زمین و آسمانها از آن روشن شده و تاریکیها به سبب آن از بین رفته و کار اوّلین و آخرین از برکت آن اصلاح گشته ، مرا در بستر خشم و غضبت نمیرانی که مردن بر خشمت همان و گرفتار آمدن به عذاب ابد و بسته شدن تمام روزنه های نجات به روی من همان !
ای آن که قبل از دریافت شکر احسانت ، مرا به ایمان هدایت نمودی و به وقت بیماری تو را خواندم شفایم
دادی و برهنگی ام را پوشاندی و در گرسنگی سیرم نمودی و در تشنگی سیرابم کردی و از خواری عزّتم دادی و در نادانی معرفتم بخشیدی و در تنهایی افزونیم دادی و از غربتم در آوردی و از فقرم به توانگری بردی و در کمک خواهی یاریم نمودی ، این همه عنایت و لطف را تو آغاز کردی پس حمد و شکر فقط و فقط برای وجود مقدس تو است .
سلام

هركس برای مردن حاضر است برخیزد!‏

گویند صاحب دلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت.

نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند ‏كه بعد از نماز، بر منبر رود و پند گوید.

پذیرفت.


نماز جماعت تمام شد.

چشم ‏ها همه به سوی او بود.

مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر ‏نشست.

بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.

آنگاه خطاب به جماعت گفت:

ای مردم! هر كس از شما كه می‌‏داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!

.كسی برنخاستگفت:

حالا هر كس از شما كه خود را آماده مرگ كرده است، برخیزد!

.باز كسی برنخاستگفت:

شگفتا از شما كه به ماندن اطمینان ندارید؛ اما برای رفتن نیز آماده نیستید!

در پناه خدا !
سلام

به دلیل مهم بودن موضوع، تا وقتی که قسمتهای این بحث تموم بشه اینجا رو میبندم تا کسی پست نده و ترتیب پستها بهم نخوره. بعد از تمام شدن قسمتها اینجا دوباره باز میشه.!

عاقبت قاتلان امام حسین علیه السلام - قسمت اول -

فلسفه قیام مختار
مـخـتار زمانی كه تصمیم بر نابودى قاتلان امام حسین(علیه السلام) گرفت، گفت: «دین ما به ما اجازه نمى‌دهد كه بگذاریم كسانى كه حسین(علیه السلام) را كشته‌اند در این دنیا، با امنیت و آسایش زندگى كـنـنـد، آنگـاه در حقیقت، من ناصر و خونخواه آل محمد(صلی الله علیه و آله) نیستم، بلكه كذّاب خواهم بود. براى دستیابى بر آن جانیان، از خدا كمك مى‌طلبم و خداى را سپاسگـزارم كـه مـرا شـمـشیرى بر سر آنان قرار داده و نیزه‌اى كه بر آنان وارد خواهد شد و انتقام گیرنده آنان كه حق اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بگیرم و بر خداوند حق است كه آنان را كه دستشان به خـون اهـل بـیـت پیامبر آغشته شده به قتل برساند و آنان كه حق خاندان پیامبر را نادیده گـرفته‌اند خوار و ذلیل كند. پس آنان را به من معرفى كنید تا تعقیبشان كنم و ریشه آنان را بركنم.

مختار همه همت خود را براى این هدف مقدّس، كـه هـدف اصـلى قـیـام او بـود، بـه كـار برد.(1) موسى بن عامر مى‌گوید: «مختار فرمان داد كه قاتلان امام حسین(علیه السلام) را تعقیب كنید و مى‌گفت: بـه خدا قسم، آب و خوراك بر من ناگوار است تا این كه زمین را از لوث وجود آن ناپاكان پاك سـازم.»(2) بـنـابراین، عده‌اى به صورت گروهى و عده‌اى نیز فرد فرد به دست انتقام و عدالت سپرده شدند و به جزاى اعمال ننگین خود رسیدند.


نحوه كشته شدن یزید
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام می‌کنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر می‌برد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.
یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می‌کشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.

یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام می‌کنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.

اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.(3)

ادامه دارد ...

در پناه خدا!
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36